خیابان شاهرضا هنر است!؛ نگاهی به خیابان شاهرضا از زمان شکلگیری تا پیروزی انقلاب اسلامی (قسمت دوم)
پرده چهارم: خیابانی برای فرهنگ و هنر (۱۳۴۰-۱۳۳۱)
شهر تهران در دهۀ ۱۳۳۰ بر خلاف دهۀ قبل چندان آرام نبود. خیابانی با فضاهای عمومی، چندین میدان، دانشگاه و فضای آموزشی و فرهنگی مستعد بروز فعالیتهای سیاسی نیز بود. در روزهای آغازین سال ۱۳۳۱ میدان شهناز، شاهد میتینگ کانون جوانان دموکرات وابسته به حزب تودۀ ایران بود. این برنامه به مناسبت پایان هفتۀ جهانی جوانان برگزار شد و شرکتکنندگان پس از برنامه به طرف ساختمان کانون در خیابان نادری راهافتادند. مسیر حرکت از ابتدای خیابان شاهرضا تا خیابان فردوسی و از آنجا به سمت جنوب بود. در طول این راهپیمایی که بر خلاف میتینگ، غیرقانونی برگزار شد، طی درگیری قوای پلیس با جوانان دو نفر کشته و بیش از پنجاه نفر زخمی شدند. حادثهای که منجر به یکماه حکومت نظامی در تهران شد[39]. البته پایان حکومت نظامی و آرامش پس از آن چندان دوامی نداشت. یکسال بعد در مرداد ماه ۱۳۳۲ خیابان شاهد تجمعات مختلف در حمایت از دولت ملّی ایران به ریاست دکتر مصدق و همچنین هواداران شاه و مخالفان مصدق بود. حوادثی که در نهایت به کودتا و براندازی دولت مصدق ختم شد. از دیگر اتفاقات سیاسی خیابان میتوان به تغییر کاربری کافه بلدیه به مقر حزب دموکرات ایران به رهبری قوامالسلطنه اشاره کرد.[40].



با این وجود ملی شدن صنعت نفت و افزایش توان مالی کشور و افزایش سطح رفاه عمومی، چندین بنای صنعتی در این دهه ایجاد شد و شکلگیری بناهای فرهنگی و هنری در خیابان شاهرضا که در دهه ۱۳۲۰ آغاز شده بود در این دهه شکل جدیتری به خود پیدا کرد؛ به طوریکه علاوه بر نصب دومین مجسمه فردوسی در میدان فردوسی در این دهه،[41] چهرۀ فرهنگی و آموزشی خیابان نیز پررنگ شد.
در سال ۱۳۳۱ ساخت بنای دانشکده هنرهای زیبا به پایان رسید و تحصیل دانشجویان به این ساختمان منتقل شد[42]. در این دهه چهار سینما نیز در طول این خیابان و اطراف میدانهای ابتدا و انتهای آن به مجموع بناهای فرهنگی شاهرضا اضافه شدند. سینما مراد در سال ۱۳۳۲ در نبش خیابان و در حاشیه میدان شهناز[43]. سینما پلازا در سال ۱۳۳۵ در جنوب خیابان شاهرضا حدفاصل خیابانهای ابوریحان و کاخ[44]. .سینما تاج نبش خیابان لالهزار، جایی که بیشترین سینماهای ایران در آن قرار داشتند ساخته شد ودر مقابل آن سینما رویال[45].علاوه بر این بناها در کنار سینما رویال یکی از نخستین شعبههای آموزشگاه زبان شکوه که از اولین آموزشگاههای زبان ایران بود و در سال ۱۳۲۹ شروع به کار کرده بود[46] قرار داشت.

در کنار تمام فعالیتهای سیاسی و هنری دهۀ ۱۳۳۰، یکی از مهمترین اتفاقات فرهنگی تاریخ خیابان شاهرضا نیز در همین دهه رخ داد: کوچ کتابفروشیهای تهران از خیابانهایی چون ناصرخسرو و شاهآباد به خیابان شاهرضا و مقابل دانشگاه تهران. نخستین کتابفروشیهایی که به این خیابان نقل مکان کردند، کتابفروشیهای چهر (فریور) در سال ۱۳۳۷ و پس از آن طهوری و دهخدا (عظیمی) بودند. این بار مخاطبان این کتابفروشیها نیز تغییر کرده بود. کافهنشینان خیابان شاهآباد جای خود را به دانشجویان دانشگاه تهران دادند[47]. همین همنشینی کتابفروشی و دانشگاه باعث شد خیابان شاهرضا به مرور به مهمترین تجمع کتابفروشیهای ایران تبدیل شود. تاثیر این اتفاق چهره خیابان را در دهههای بعد دگرگون کرده و اکثریت قابل توجهی از ناشران قدیمی ایران در این خیابان کتابفروشی نشر خود را تاسیس کردند، ازجمله ناشرانی چون: جاویدان، توس، نیل و گوتنبرگ[48].
اما با وجود فضاهای فرهنگی و هنری فراوان خیابان شاهرضا، تعدادی کارگاه و فضای صنعتی نیز در آن ایجاد شده بود. پراکندگی این فضاها و فضاهای هنری و آموزشی در طول خیابان یکسان نبود. فضای غرب خیابان به دلیل دانشگاه تهران و کوچ کتابفروشیها کمکم شکلی کاملا فرهنگی به خود میگرفت اما سمت شرق وضعیت مشخصی نداشت و تعدادی کارگاه و فضای صنعتی در آن ایجاد شده بودند، که از جملۀ آنها در سال ۱۳۳۶ میتوان به کارخانه ج.آ.م. نظریان در نزدیکی تقاطع خیابان سپاه (عشرتآباد) اشاره کرد[49]. صنایع دیگری هم تا پایان دهه 1330 در خیابان فعالیت خود را آغاز کردند؛ فروشگاههای هواکشی چون نوین فن، الکترو سهیل، هواکش مالکی و هواکش گارنیک چند نمونه از آناناند.[50]



پرده پنجم: خیابان، انقلاب سفید و توسعه (۱۳۵۰-۱۳۴۱)
دهۀ ۱۳۴۰ در ایران با انقلاب سفید و اصلاحات ارضی همراه بود. سرمایۀ حاصل از فروش نفت در حال افزایش بود و به این طریق میتوانست به توسعه کشور کمک فراوانی کند. توسعهای که بیش از هر چیز در تهران و در ساختوساز صرف شد تا ابزاری برای قدرتنمایی باشد. اما همین انقلاب سفید خود جریاناتی را در خیابان شاهرضا به دنبال داشت. انقلاب سفید از همان آغاز مطرح شدنش با مخالفتهای مختلفی روبهرو بود. یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی این دهه درست ده سال بعد از حوادث سال ۱۳۳۲، در خرداد ماه ۱۳۴۲ و در طی مخالفت اقشار مذهبی جامعه به ویژه هواداران آیت الله خمینی رخداد. در طی خرداد ماه این سال اعتراضات مختلفی در خیابان شاهرضا انجام شد اعتراضاتی که از دانشگاههای تهران و پلیتکنیک آغاز شده و به خیابان کشیده و طی آن تعدادی از دانشجویان کشته و زخمی شدند.[51]

انقلاب سفید که در نهایت در کنار عوامل دیگر منجر به مدرنسازی گسترده ایران شد، بر تغییر ذائقه فرهنگ عامه تاثیر داشت. در این دهه سند سیاست فرهنگی ایران تدوین شد تا به نحوی مسیر فرهنگ و هنر ایران کنترل و هدایت شود[52]. نمود این سیاستها و تصمیمات جدید در خیابان شاهرضا به نسبت قابل مشاهده بود. اگر دهۀ پیش چهار سینما در خیابان آغاز بهکار کرده بودند، در این دهه بیش از هشت سینما و فضای فرهنگی و عمومی در این خیابان ایجاد شد. بختیار و باتمانقلیچ صاحبان سینما رویال در اوایل دهۀ ۱۳۴۰ سینمای دیگری را در جوار سینمای خود افتتاح کردند و آن را بر اساس حرف اول نامهای خود سینما ب. ب. نامیدند[53]. در سال ۱۳۴۰ ساخت سینما میامی در میدان شهناز به پایان رسید[54]. یکسال بعد از آن در آنسوی خیابان در حاشیه میدان ۲۴ اسفند، سینما سانترال افتتاح شد که طراح آن، معمار و نقاش مشهور آن روزگار هوشنگ سیحون بود[55]. چندی بعد نیز در جوار سینما سانترال، سینما اونیورسال شروع بهکار کرد.. اما ساخت سینما در اطراف میدان ۲۴ اسفند به این دو سینما ختم نشد و در آنسوی میدان در انتهای خیابان شاهرضا، سینما کاپری در سال ۱۳۴۴ بنا شد[56]. طراحی ساختمان سینما را گروه عامری-کمونه-خسروی انجام دادند[57] و به این ترتیب خیابان عرصه هنرنمایی مهمترین معماران آن روزگار ایران شد.


فعالیتهای مرتبط با سینما و تئاتر در خیابان شاهرضا در سالهای میانی دهۀ ۴۰ ادامه پیدا کرد. در نبش خیابان بهار در مقابل بنایی که دو دهه پیش از این نگارخانه آپادانا در آن فعالیت داشت، سالن سینما و تئاتر کسری با مدیریت داوود رشیدی آغاز به کار کرد.[58] اجرای تئاتر در این سالن آن هم در خارج از محدودۀ خیابان لاله زار، نوعی ساختارشکنی بود که توسط دکتر عبدالله والا انجام شد. محل قرارگیری سالن آن هم که در زیر زمین بود، کمتر رواج داشت. البته خیابان شاهرضا در این دهه شاهد ساخت سالن تئاتر دیگری نیز بود. کافه بلدیه که از نیمۀ دهۀ ۱۳۳۰ دیگر فعالیتی نداشت، به دستور ملکه، فرح دیبا تخریب شد تا سالنی اختصاصی برای نمایش تئاتر در ایران ساخته شود. در سال ۱۳۴۶ ساخت تئاتر شهر آغاز و تا سال ۱۳۵۱ به طول انجامید. اما پیش از ساخت تئاتر شهر در این دهه، بر جای همان پارکی که کافه بلدیه در آن قرار داشت، پارک پهلوی بر طبق برخی از نقلقولها توسط بیژن صفاری استاد دانشگاه تهران و یکی از مدیران فرهنگی هنری نزدیک به ملکه طراحی شد[59].




جداره خیابان شاه رضا در دهه ۱۳۴۰ با ساخت تئاتر شهر نمونهای از معماری نوگرای ایرانی را به خود دید. همچنین جریان معماری نوگرای ایران یکی از مهمترین نشانههای خیابان شاهرضا را شکل داد، در سال ۱۳۴۸ سردر دانشگاه تهران با طرحی از کوروش فرزامی که خود دانشجوی همان دانشگاه بود، ساخته شد و دانشگاه تهران به شکل نهایی خود رسید و پس از چهل سال از تخریب دو دروازۀ شمالی حصار تهران، دروازۀ دانش به سوی خیابان گشوده شد. دروازههایی که حصارهای شفافی داشتند و با فقدان در، همگان را به ورود به دانشگاه تشویق میکردند. اما دانشجویان هنرهای زیبا چندی پیش از ساخت سردر دانشگاه اتقاق هنری دیگری را نیز در خیابان رقم زده بودند. تالار ایران که یکسال پس از تأسیسش در سال ۱۳۴۳ با مرگ یکی از بنیانگذاران خود، منصور قندریز، قندریز نام گرفت در مقابل دانشگاه تهران و در زیرزمین ساختمان انتشارات علمی آغاز به کار کرد. موقعیت مکانی تاالار درمقابل دانشگاه و تردد دانشجویان به این مکان باعث رونق آن در سالهای بعد شد و تأثیر به سزایی در هنر معاصر ایران گذاشت. جریانی که همگام با پیشرو بودن در معرفی هنر جهان، به گذشتۀ هنر ایران نیز توجه داشت[60]. یکی دیگر از اتفاقات هنری خیابان در این دهه نصب یکی از مشهورترین مجسمههای معاصر ایران، مجسمۀ فردوسی استاد ابوالحسن صدیقی در مهرماه ۱۳۵۰ بود. تا این تاریخ این سومین مجسمهای بود که میدان به خود میدید[61].



اما افزایش جذابیتهای خیابان شاهرضا به ویژه فضای فرهنگی و هنری آن شاید از دلایلی بود که باعث شد یکی از مشهورترین معماران جهان، یورن اوتزن خالق تالار اپرای سیدنی، معماریِ ساختمان بانک ملّی شعبه خیابان شاهرضا را بپذیرد و آن را طراحی کند. اوتزن در سال ۱۳۳۹ سفری به ایران داشت و از اصفهان نیز دیدن کرد. طراحی بانک از پروژهها خلاقانه او بود که در سال ۱۳۴۲ تکمیل شد[۶۲]. اوتزن ارزش خیابان را متوجه شده بود و با عقب بردن ساختمان از حد تعریف شدۀ خیابان، عرصهای عمومی را به پیادهرو افزود تا فضای بیشتری برای حضور مردم در خیابان باشد. خیابان آنقدر جذاب بود که خود موضوع دیدن باشد. جذابیتهای خیابان آنقدری بود که علاوه بر ساختمانهای دولتی و فرهنگی پای فروش شیرینی را نیز به خیابان بگشاید. جذابیت دیدن خیابان مسئلهای بود که خودآگاه یا ناخودآگاه در طراحی کافۀ شیرینی فرانسه در این خیابان به آن دقت شده بود کافه این که به جای نشستن باید ایستاده و خیابان را تماشا کرد. کافه قنادی فرانسه در سال ۱۳۴۴ آغاز بهکار کرد و به گفتۀ ثابتقدم صاحب قنادی یکی از اولین تولیدکنندگان نان فانتزی در ایران نیز بودند.علت نام فرانسه استخدام شیرینیپزی فرانسوی به نام ژیلبرت بارو توسط مدیر قنادی بود که برای اولین بار شیرینیهای فرانسوی را در این قنادی تولید و عرصه کرد[۶۳]. به این ترتیب پراکندگی فضاهای مختلف در خیابان نسبت به دهههای پیشین بیشتر شده و خیابان محل چندین دبیرستان و دانشگاه، کتابفروشیهای متعدد، چندین سینما و تئاتر، بانک، قنادی و فضاهای صنعتی بود. جدارۀ خیابان اما در بسیاری از قسمتها، ساختمانهایی دو تا سه طبقه با نمای آجری یا بتونی به شیوه رایج معماری دهه ۲۰ و ۳۰ بود و بناهایی چون بانک ملی تفاوت چشمگیری با محیط اطراف خود داشتند. البته بانک خط افق یکسانی با بناهای مجاورش داشت بر خلاف سینما پلازا و چند ساختمان بلندمرتبه دیگر که این نظم را برهمزده بودند.






پرده پایانی: پلی برای انقلاب (۱۳۵۷-۱۳۵۱)
در آغاز دهه ۱۳۵۰ سرمایههای دولتی و خصوصی خیابان را با سرعت بیشتری تغییر دادند. خیابان شاهرضا دیگر مرز شمالی شهر نبود و آرام آرام به خیابانی در میانۀ شهر تبدیل شده بود. اما همچنان اهمیت خاص خود را داشت و هنوز محملی برای اولینها بود. تا پیش از حوادث سالهای پایانی دهه و رخدادن انقلاب، ساخت بناهایی چون تئاتر شهر در سال ۱۳۵۱ به پایان رسید و حتی چندی از بناهای قدیمی خیابان تخریب شدند. بااینهمه، شاهرضا این فرصت را داشت تا چند فضای تازه به خود ببیند. پس از کافه پای غذاخوریها نیز به خیابان کشیده شد و نخستین شعبۀ اولین رستوران سلف سرویس ایران با نام رستوران سلف سرویس موبیدیک در نزدیکی چهار راه کالج آغاز بهکار کرد و یکی از شعبههای فروشگاه زنجیرهای کوروش که از پیشگامان فروشگاه زنجیرهای در ایران بودند، در این خیابان و در نزدیکی میدان شهناز تاسیس شد[64]. و پس از سالها همجواری محوطه دانشگاه با خیابان شاهرضا سرانجام بنایی نیز در دانشگاه در جوار خیابان ساخته شد؛ ساختمان جنوبی دانشکده هنرهای زیبا. خیابان شاهرضا در این دهه دیگر خیابانی توسعه یافته بود و بسیاری از قسمتهای خیابان در حال تغییر بودند. ترافیک خودروها در خیابان امری عادی شده بود و مدیران شهری برای کنترل آن در نقاطی چهره خیابان را دگرگون کردند. دومین پل ماشینرو فلزی ایران در این خیابان ساخته شد، در تقاطع چهار راه کالج[65]. میدان شهناز نیز برای کنترل بهتر ترافیک تغییر کرد و اتصال خیابان شاهرضا به دماوند به سطحی پایینتر برده شد.











خیابان شاه رضا در این دهه میزبان رویدادهایی گوناگون بود. خیابان بارها به دلیل جشنهای شاهنشاهی و دهمین سالگرد انقلاب سفید چراغانی و تزیین شد. حتی در سال ۱۳۵۳ شاهد حمل مشعل بازیهای آسیایی نیز بود؛ اما میزبانی رویدادها همواره خوشایند نبود. در سال ۱۳۵۱ تنی چند از داشجویان مدرسه عالی قم بمبی را در خیابان منفجر کردند. چند سال بعد از آن خیابان شاهرضا شاهد گستردهترین راهپیماییهای تاریخ ایران علیه حکومت پهلوی بود. اعتراضاتی که خیابان، فضاهای بسیاری را برای همراهی با آنها داشت، سه میدان بزرگ در ابتدا میانه و انتهای آن بود. دانشگاه تهران و دانشگاه پلیتکنیک در نزدیکی آن واقع شده بودند و اتصال بیش از ۴۰ خیابان بزرگ کوچک پایتخت به آن، شاهرضا را به مرکز اعتراضات و تجمعات تبدیل کرد. و جایی برای بزرگترین راهپیماییهای تاریخ ایران شد. در نهایت این خیابان بود که سودای آزادی را در سر رهگذرانش انداخت. خیابان انقلابی شد برای رسیدن به آزادی.
سخن پایانی:
خیابان شاهرضا از طول تاریخ شکل گیری خود بناها و رویدادهای مختلفی را به خود دید خیابانی که شاهد شکلگیری نخستین فضاهای آموزشی نوین ایران بود، محملی برای فروش کتاب شد و با سینماها، نگارخانهها، تئاتر و کافههای خود جایی برای رفتوآمد روشنفکران و هنرمندان بود مجموعۀ این عوامل باعث شده بود خیابان خود یک تماشاخانه شود، جایی برای رساندن صدای جریانهای مختلف به گوش یکدیگر، جایی برای روشنفکران و جایی برای مردم. بی سبب نبود که در سال ۱۳۵۶ شیشهگران از هنرمندان جوان آن سالها پوسترهایی را در سرتاسر این خیابان چسباند؛ پوسترهایی که روی آنها نوشته شده بود: «کارهای کورش شیشهگران: خودِ خیابان شاهرضا»[66]. شیشهگران در هنر کاملا مفهومی خود، خیابان شاهرضا را همچون یک اثر هنری دیده بود. شیشهگران در پوستر خود به صراحت بیان کرد: خیابان شاهرضا، نقاشی است، خیابان شاهرضا، مجسمهسازی، معماری،سینما، تئاتر، نوشتن، رقص، کاریکاتور و عکس است. خیابانی که کمی بعد تجمع، اعتراض و راهپیمایی بود. گذشت نیم قرن از عمر خیابان نیاز به تغییر نام آن را مسئلهای اساسی کرد. خیابانی که آیینۀ تمامنمای دگرگونی در جامعۀ ایرانی بود، از گسستن از گذشته تا شیفتگی به مدرنیته و بازگشتی دوباره به سنت. اکنون دیگر خیابان شاهرضا، انقلاب است.




[۳۹]جامی، گذشته چراغ راه آینده است، ص ۶۳۱.
[۴۰]«روایتِ شیرین کافه بلدیه تا تئاتر شهر»، تارنمای اسکان نیوز، براساس پژوهشهای موزۀ خیابان ولیعصر. https://www.eskannews.com/report/29510/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87-%D8%A8%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1
[۴۱]روزنامۀ اطلاعات، شمارۀ ۱۳۶۰۸، دوشنبه ۵ مهر ۱۳۵۰، ص۱.
[۴۲]قبادیان، معماری معاصر ایران، ص ۲۱۴.
[۴۳]مهرابی،تاریخ سینمای ایران و سید محمدی، وبلاگ سینماهای تهران. https://cinemahayetehran.blogsky.com/
[۴۴]جاویدانی، «پرسه در خاطرات سینماهای خیابان انقلاب»، مجلۀ آنگاه.
[۴۵]مهرابی،تاریخ سینمای ایرانو سید محمدی، وبلاگ سینماهای تهران. https://cinemahayetehran.blogsky.com/
[۴۶]تارنمای شرکت شکوه ایران. http://shokouh.com/fa/
[۴۷]صهبا، «این خانه سیاه نبود»، مجلۀ آنگاه.
[۴۸]قنبری، «نشانۀ ناشران»، مجلۀ آنگاه.
[۴۹]«تاریخچۀ کارخانه نظریان». http://www.nazarianco.com/history/
[۵۰]لاهیجانی و کرمانی، هواکش (نگاهی کاربردی). به نقل از تارنمای تأسیسات نیوز. https://tasisatnews.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%87%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/
[۵۱]گروه پژوهش بنیاد تاریخ پژوهی ایران، ۱۵خرداد، «رخدادی که تبدیل به تاریخ شد».
[۵۲]قلیپور، پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی، ص۱۱۶و۱۱۷.
[۵۳]جاویدانی، «پرسه در خاطرات سینماهای خیابان انقلاب»، مجلۀ آنگاه.
[۵۴]مهرابی،تاریخ سینمای ایران.
[۵۵]همان و «گفتوگوی فرشته رحیمی با هوشنگ سیحون»، هوشنگ سیحون (معمار، هنرمند، نقاش)، ص ۵۸
[۵۶] روزنامۀ کیهان، شماره ۶۷۵۴، سهشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۴۴، ص۳.
[۵۷]«کمال کمونه»، تارنمای معماری معاصر ایران. http://www.caoi.ir/fa/architects/item/701-%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%84-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%D9%87.html
[۵۸]شیخی، «کهنترین تئاتر های تهران(فصل هفتم)». تارنمای ایران نئاتر. https://theater.ir/fa/64358
[۵۹]هزاره سوم، «هزاره کوتوله هاست، مصاحبۀ شاهرخی نژاد با منوچهر صفرزاده»، مجلۀ تندیس، ص ۱۲.
[۶۰]ثقفی، «شهر و عرضه اجتماعی هنر (نگاهی به تجربه تالار قندریز)»، مجلۀ گفتگو، ص ۳۷ تا ۵۴.
[۶۱]روزنامۀ اطلاعات، شمارۀ ۱۳۶۰۸، دوشنبه ۵ مهر ۱۳۵۰، ص۱.
[۶۲]DREW AND BAGHCHESARAEI, From function to expression: Melli Bank in Tehran, Iran by Jørn Utzon
[۶۳]«گفتوگو با بنیانگذار شیرینی فرانسه»، هفته نامه دنیای کسبو کار. به نقل از: http://faraemtiyaz.ir/news/4565/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87
[۶۴]«نخستین فروشگاههای زنجیرهای ایران در فهرست مزایده»، خبرگزاری ایسنا. https://www.isna.ir/news/94031910743/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87
[۶۵]کریمیان،تهران در گذشته و حال، ص ۳۶۷.
[۶۶]طباطبایی و افراسیابی، «فضاهای ممکن». https://www.pagesmagazine.net/fa/articles/eventual-spaces