گفت و گو

گفت و گو


کانون صنفی از گذشته تا کنون


/ گفت و گو با محمد تقی فلاحی و محمد حبیبی 

محمد تقی فلاحی و محمد حبیبی از اعضای ارشد کانون صنفی معلمان هستند. فلاحی پس از سال ها تلاش در گستره صنفی فرهنگیان در سال 94 با رای اعضای هیات مدیره، دبیر کل این تشکل شد. فلاحی با منشی میانه روانه و البته شخصیت آرام و بدور از جنجالش همواره مورد احترام و اعتماد همه گرایش های موجود در کانون بوده و همچنان نیز هست. پس از دبیر کلی فلاحی، ثبات نسبی در مدیریت این تشکل برقرار شده و با توجه به نگاه صنفی-آموزشی و مطالعات نسبتا فراوان او، یکی از اعضایی ست که تلاش هایش همزمان در گستره اندیشه و عمل چشم گیر بوده است. از سوی دیگر محمد حبیبی از نیروهای جوان، پر تلاش و اثرگذار در شش سال گذشته بوده و اکنون سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران می باشد. با توجه به ویژگی های شخصی و اندیشگی پیش گفته، فلاحی و حبیبی نخستین گزینه های ما برای گفت و گو درباره کانون صنفی معلمان، از گذشته تاکنون بودند. جناب حبیبی ترجیح دادند که از میان پرسش ها تنها به سه تای آن ها پاسخ دهند. این گفت و گو به شکل نوشتاری بوده و زحمت نوشتن پاسخ ها به عهده این دو بزرگوار بوده است. به هر روی گفت و گوی فلاحی و حبیبی با فرهیزش را با هم می خوانیم. 


فرهیزش: جناب فلاحی و آقای حبیبی، ضمن سپاس از حضور شما در این گفت و گو لطفا بفرمایید که  پس از گذشت بیش از دو دهه از تاسیس کانون صنفی معلمان، ارزیابی کلی شما از عملکرد این تشکیلات چیست؟

فلاحی: چون ارزیابی کلی را خواسته اید، کوتاه می گویم و امیدوارم در پرسش های بعدی دقیق تر و مفصل تر بتوانم پاسخ دهم. به گمان من در طی این دو دهه کانون فراز و فرودهای متعددی را پشت سر گذاشته است. زمانی در شرایط خوب از نظر جلب اعتماد و اعتبار در نزد معلمان بوده و در شرایطی هم به دلیل شرایط عمومی سیاسی و اجتماعی و فشارهای سیاسی و امنیتی، در موقعیت بسیار ضعیف و آسیب پذیر قرار گرفته که با کمی احتیاط می توان گفت خوشبختانه با موفقیت توانسته از این شرایط خارج شود. در مجموع معتقدم به رغم این فراز و فرودها کانون روند رو به رشدی را داشته و اکنون موقعیت نسبتا محکمی را در میان نهادهای مدنی برای خود ایجاد کرده است.

حبیبی: من فکر می کنم در شرایط کنونی معلمان قوی ترین گروه اجتماعی در کشور هستند .این حرف بر مبنای علائق و وابستگی های صنفی نیست .کافی است بازخوردهایی که از طرف فعالین سیاسی و جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی، نسبت به فعالیت های مدنی معلمان داده می شود را ارزیابی کنید .و به نظرم یک رویکرد واقع بینانه از کلیت فعالیت های اجتماعی و مدنی در جامعه کنونی ایرانی، مطالبه گر ترین گروه اجتماعی حال حاضر را معلمان می داند. کدام یک از وزرا در طول این سالها، چه در هنگام  رای آوری از مجلس و چه پس از کسب جایگاه وزارت، به اندازه وزیر آموزش و پرورش این چنین از سوی افراد زیر مجموعه خود مورد نقد و پرسش گری قرار گرفته است؟ کدام گروه اجتماعی به اندازه معلمان در راستای مطالبات صنفی خود این اندازه در فضای مجازی و رسانه ای تولید محتوا کرده است؟ کدام گروه اجتماعی توانسته است در این سالها به اندازه فرهنگیان، حرکت میدانی و تجمع داشته باشد؟ کدام یک از اصناف به اندازه فرهنگیان، فعالان صنفی اش محکوم به زندان شده یا پرونده های امنیتی و سیاسی داشته اند؟ در واقع با شرایط کنونی جامعه ایران و صرفنظر از گروهای سکتاریستی و محفلی، در میان نهادهای مدنی ضعیف و نحیف کنونی، جریان معلمی گروه پیشتاز است. 

اما این نباید ما را دچار نوعی توهم و خودبزرگ بینی کند. تاثیر ما در شرایط کنونی و در آینده ایران در حد یک سندیکا و تشکل صنفی است. ما هرگز نمی توانیم، کلیت مطالبات اجتماعی را نمایندگی کنیم. اگر چه سعی می کنیم با طرح مطالباتی چون دفاع از اموزش رایگان و با کیفیت، مخالفت با آموزش ایدئولوژیک، دفاع از اموزش به زبان مادری و طرح مطالباتی همچون دفاع از حقوق دانش اموزان؛ مطالباتمان را با خواست عمومی هماهنگ کنیم، اما نباید فراموش کنیم که یک حزب سیاسی نیستیم و اثر گذاری مان در همین چارچوب صنفی و فرهنگی است. حتی با تغییر نظام سیاسی و یا حتی در دوران گذار هم، بر میزان این اثر گذاری افزوده نخواهد شد. توهم عده ای از فعالان صنفی معلم که داعیه دار رهبری جامعه از طریق صنف معلمان هستند، به همان اندازه ای که مضحک است، ویرانگر هم می تواند باشد.

فرهیزش: به صورت کلی فکر می کنید در طی این دو دهه که پشت سر گذاشته شده، چه تفاوت هایی در سمت و سو و خط کلی فعالیت های این تشکل ایجاد شده است؟

فلاحی: اگر ایرادی نداشته باشه لازم می دونم پاسخ این پرسش رو کمی مفصل تر بدهم. من فعالیت کانون در طی این ۲۱ سال را می توانم به سه دوره تقسیم کنم.

دوره اول از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶

دوره دوم از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲

دوره سوم از ۱۳۹۲ تا همین سال جاری

ویژگی های دوره اول را من این طور می توانم در نظر بگیرم. تلاش برای شکل گیری اولیه یک تشکل مستقل در حالی که سابقه، ادبیات و تجربه کمی درباره آن وجود داشته است؛ تنش های ناشی از تفاوت دیدگاه ها سیاسی و اجتماعی در درون کانون؛ و ویژگی مهم دیگر تمرکز بر طرح مطالبات صرفا صنفی ( مشکلات خاص شغلی معلمان در آن زمان به ویژه موضوع افزایش حقوق و مزایای شغلی). در این دوره کانون در میان معلمان چندان شناخته شده نیست و به عنوان مثال اغلب آنان تمایزی میان کانون با سازمان معلمان قائل نمی شوند. 

بعد از شکل گیری اولین اعتراض ها در این دوره با دعوت کانون صنفی معلمان، نخستین برخوردها و مقاومت ها از طرف دولت (حکومت) هم آغاز می شود و ضمن برخورد با برخی تجمعات، در تابستان ۱۳۸۳ دو تن از اعضای هیئت مدیره کانون دستگیر می شوند. این برخوردها و دستگیری ها که با هدف فرو نشاندن و سرکوب این حرکت تازه در حال شکل گیری انجام می شود، دست کم دو نتیجه دارد. خط مشی کانون صنفی معلمان را از سازمان معلمان کاملا متمایز می کند و افراد بازداشت شده را بین معلمان مطرح و کاملا برجسته می نماید.

این کشمکش با وعده دولت هشتم به تدوین لایحه هماهنگ سازی حقوق معلمان با سایر حقوق بگیران تا حدودی فروکش می کند؛ اما با تغییر دولت و خیز دولت نهم برای بازپس گیری لایحه از مجلس در اسفندماه سال ۱۳۸۵ به اوج خود می رسد. با سرکوب شدید اعتراضات معلمان در این سال، اعلام دولت و مجلس به منتفی شدن بازپس گیری لایحه از مجلس و تصویب سریع آن و شروع اقدام از طرف دولت وقت برای انحلال کانون به پایان می رسد.

به گمان من از نیمه سال ۸۶ بدلیل بسته تر شدن فضای سیاسی و برخی دستگیری ها و محکومیت چندین عضو از اعضای هیئت مدیره کانون با احکام جزایی و تعلیقی، فعالیت های کانون نیز به تبعیت از جو عمومی جامعه دچار رکود نسبی می شود؛ تا شروع فضای انتخاباتی سال ۸۸ که با طرح مطالبات مربوط به آموزش و پرورش با کاندیداها، کانون تلاش مجددی را آغاز می کند که با توجه به شرایطی که آن انتخابات انجام و اعتراضات بعدی و البته سرکوب ها و جو امنیتی سنگینی که ایجاد شد، دوره دوم فعالیت کانون که با رکود نسبتا شدید فعالیت های آن همراه بود، شکل گرفت. در این دوره اگرچه تلاش دولت وقت برای غیرقانونی اعلام کردن کانون با حکم دادگاه به نتیجه نرسید، اما فعالیت های آن به شدت محدود شد و تنها تلاش های تنی چند از اعضای باقیمانده کانون و مطرح کردن و حفظ نام آن در محافل مختلف و در ارتباط با برخی دست اندرکاران و مدیران سابق وزارت آموزش و پرورش، موجودیت آن را حفظ نمود؛ اما امکان تحرک اعتراضی خاصی نسبت به عدم تحقق مطالبات پیشین نیز وجود نداشت.

از اوایل دهه ی نود زمینه های شکل گیری دوره سوم فعالیت های کانون بتدریج شکل گرفت. با بروز برخی اختلافات در راس قدرت، و شکاف بوجود آمده ناشی از آن، نزدیک شدن و ورود به فضای انتخاباتی سال ۹۲ و به دنبال آن روی کار آمدن دولت یازدهم و بروز نشانه هایی از بهتر شدن فضا برای فعالیت تشکل ها، نسل جدیدی از کنشگران در بیرون از تشکل ها شکل گرفت که ریشه در وقایع سال ۸۸ و ۸۹ داشت اما اکنون رویکرد جدیدی را در فعالیت های اجتماعی و کنشگری برگزیده بود. همزمان گسترش شبکه های اطلاع رسانی مجازی که سرعت و امکان ارتباطات اجتماعی بیشتر را فراهم می نمود، این امکان را ایجاد کرد که با بهره گیری از شبکه های ارتباطی جدید، انرژی و ایده هایی برای فعالیت را به درون تشکل هایی نظیر کانون صنفی معلمان انتقال دهند.


ترکیب تجربه، ایده های جدید و پتانسیل ناشی از کنشگران جوان، بلوغ فکری بیشتری را به تشکل ها داد که در عین حفظ ماهیت صنفی و پیگیری دفاع از مطالبات صنفی معلمان، گستره مطالبات خود را وسعت بخشیده و در عین حال که نگاه جامعتری را به مسائل آموزش و پرورش دارند، به مسائل کیفی و کیفیت بخشی آن توجه خاص نمایند. در مقابل روش های متکی بر ارعاب و فشار به منظور کنترل و تضعیف تشکل ها و فعالان آن ها، ارتباط با سایر نهادهای مدنی موجود در جامعه که تحت تاثیر بی توجهی ها و سیاست گذاری های غلط حکومت، آن ها نیز آسیب فراوان دیده اند را در دستور کار قرار داد تا در نهایت با تقویت جامعه مدنی، راهکارهایی را برای مهار و پاسخگو کردن یکه تازی های حاکمان انحصار طلب و غیر پاسخگو بیابند.

کانون در این دوره تلاش نمود ضمن گسترش فعالیت در عرصه های وسیع تر اجتماعی، برای تقویت هویت مستقل خود با شناخت بیشتر از مسائل و روند تحولات در حوزه آموزش و پرورش نوین، با معرفی چهره هایی که دست کم در یکصد سال اخیر در درون یا بیرون از چارچوب های دولتی تلاش های ثمربخش و تاثیرگذاری در حوزه آموزش و پرورش کشور داشته اند، برنامه ها و مراسم یادبود و بزرگداشتی را برگزار کند و چهره ها و نهادهای تاثیرگذار در این زمینه را به جامعه معرفی کند.

فرهیزش: فکر می کنید نظر کلی معلمان نسبت به این تشکل چیست؟ جایگاه آن را در میان معلمان چگونه ارزیابی می کنید؟ 

فلاحی: پاسخ دقیق به این سئوال البته نیاز به نظرسنجی های دقیق دارد. من فقط با توجه به نوع برخورد معلمان در ارتباطات شخصی یا برخی موضع گیری ها در فضای مجازی، می توانم ارزیابی غیرقابل تعمیمی را داشته باشم. برداشت من این است که در مجموع نگاه معلمان به کانون مثبت است؛ حتی آن هایی که انتقاد می کنند، در واقع به دلیل توقعات حداکثری است که از تشکل ها به ویژه کانون دارند و یا چارچوب های موجود برای فعالیت یک تشکل را نادیده می گیرند. البته این حرف به این معنا نیست که هیچ نقدی به کانون وارد نیست، منظور من این است که همین که هستند و انتقاد می کنند، به گمان من به این دلیل است که تشکل را باور دارند. گاهی نیز به نظر می رسد افراد را مقصر می دانند و مانع عملکرد به نظر آن ها مناسب تشکل. در مقابل افرادی هم در بین همکاران مشاهده می کنیم که در عین حال که نسبت به تشکل نگاه مثبت دارند، اما دست کم به صورت علنی، به آن نزدیک هم نمی شوند و در خفا تایید هم می کنند. به دلیل هراس از برخی برخوردهای احتمالی. نکته مهم اما به گمانم این است که هنوز بسیاری از همکاران ما شناخت و باوری نسبت به فعالیت جمعی و متشکل برای رفع مشکلات مشترک ندارند و با توجه به مشکلاتی هم که برای برخی فعالان ایجادمی شود، ترجیح می دهند مشکلات اقتصادی ناشی از کمبود درآمد خود را به صورت انفرادی پیگیری و حل کنند.

حبیبی: وقتی اینجا از کانون صنفی معلمان صحبت می کنیم، قاعدتا منظور مجموعه تشکلهای صنفی فرهنگیان در سراسر کشور است. به نظرم بعد از دو دهه از تاسیس کانون های صنفی معلمان، امروز این تشکل جایگاه نسبتا خوبی در داخل و خارج از کشور دارد . شخصا فردی نیستم که مثل برخی از اعضای مجموعه، اجازه بدهم، سمپاتی های شخصی بر روی ارزیابی ام تاثیر بگذارد .اجازه بدهید به چند تجربه شخصی در این باره اشاره کنم. 

اول اینکه تقریبا در زندان همه زندانیان سیاسی، کانون صنفی معلمان و افراد شاخص این مجموعه را می شناختند. حتی بعضا جوانانی که اطلاعات سیاسی کمی داشتند و به عنوان سمپات گروهای سیاسی خاص بازداشت و روانه زندان شده بودند، حداقل با نام معلمان زندانی، قبل از بازداشت شان آشنایی داشتند .بعد از آزادی در دیدارهایی که با فعالان سیاسی و اساتید جامعه شناسی داشتم، متوجه علاقه خاص این افراد به فعالیت های کانون صنفی معلمان و فعالیت های صنفی معلمان شدم‌. اخیرا یکی از اساتید جامعه شناسی که مدتی است در خارج از کشور به تدریس مشغول است، از طریق یکی از دوستان، پیامی فرستاده بود که علاقمند است دیداری داشته باشیم. حتی یک استادی که در خارج از کشور مشغول تدریس است، علاقمند بود در مدت زمان کوتاهی که برای تعطیلات به ایران آمده است در مورد وضعیت کلی فعالیت صنفی معلمان اطلاعاتی کسب کند ‌.افزون بر این در گفتگوهایی که با حضور فعالین سندیکایی و کارگری کشورهای اروپایی و حتی آمریکای جنوبی در شبکه های اجتماعی برگزار می شود، کاملا مشهود است که این فعالین نسبت به مجموعه کانون صنفی معلمان و برخی افراد آن شناخت کامل دارند  .

البته از زاویه درون مجموعه معلمان، قبول دارم که همچنان کاستی های عمده ای وجود دارد. چه بسا همکارانی که با اسم کانون صنفی معلمان آشنایی نداشته باشند. اما به مدد شبکه های اجتماعی و فضای مجازی به نظرم شناخت همکاران در حال افزایش است. اگر چه در همین مدت یکساله اخیر متوجه شده ام که گروهای بسیاری در شبکه های اجتماعی بویژه وات ساپ و تلگرام تشکیل شده اند که تلاش دارند در قامت یک تشکل صنفی ایفای نقش کنند. با این همه مروری بر تجمعات شش ماه اخیر فرهنگیان نشان می دهد که تنها تشکلی که در شرایط کنونی، پتانسیل برگزاری تجمعات سراسری در کشور را دارد، تا اطلاع ثانوی، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان است .

این قابلیت حتی فراتر از جریانات مربوط به معلمان و یک نمونه استثنا است. اگر چه فعالیت صنفی منحصر در فرد یا تشکل خاصی نیست، اما افراد و گروهای مختلف بدون هماهنگی با مجموعه کانون های صنفی معلمان، امکان تاثیر گذاری کشوری نخواهند داشت.

فرهیزش: در طی این دو دهه فعالیت، فعالان صنفی زیادی با برخوردهای امنیتی مواجه شده اند، نقش سرکوب و برخوردهای امنیتی را در ایجاد وقفه در فعالیت های این تشکل چگونه ارزیابی می کنید؟

فلاحی: اگر اوج و فرود سه مرحله ای که در فعالیت های کانون در ۲۱ سال اخیر دیده می شود را مد نظر داشته باشیم، مشاهده می کنیم که اوج استقبال معلمان از تلاش های کانون در نیمه دهه ۸۰ است؛ با تجمعات چند هزار نفره در مقابل مجلس و البته پیرامون موضوعی مشخص که لایحه مدیریت خدمات کشوری بود. سرکوب شدید آن تجمعات و برخورد با برخی از اعضای کانون، هم کانون را دچار رکود کرد و هم معلمان بسیاری را از پیرامون کانون پراکنده کرد. اما از آن جایی که دولت های مختلف با یا بدون حضور تشکل ها پاسخ مناسبی به مطالبات معلمان ندادند و بیشتر به نظر می رسد به دنبال فریب و دلخوش کردن آن ها بوده و هستند که نمونه آن را در عدم اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری پس از تصویب برای معلمان و همین قانون رتبه بندی که در حال حاضر مطرح هست و بیش از ده سال است که باید اجرا می شده و نشده است، می بینیم؛ نارضایتی و احساس مورد تبعیض واقع شدن در میان معلمان بسیار بالاست. به این احساس تبعیض و نارضایتی درون این مجموعه، مشکلات متعدد اقتصادی، مدیریتی و اجتماعیِ عمومیِ کشور را هم اضافه کنیم، متوجه می شویم که نارضایتی روندی فزاینده داشته و به کار گیری شیوه های قبلی از جمله ارعاب و سرکوب، بدون حل مشکلات واقعی معلمان، دیگر کارایی گذشته را ندارد. به همین دلیل است که در دوره سوم فعالیت کانون، به ویژه چند ساله اخیر شاهدیم که معلمان نوعی بازگشت به سوی تشکل ها را دارند و در مواقعی بسیار تندتر از تشکل حرکت می کنند و خواهان تغییرات اساسی در شرایط خود می شوند و به رغم پرونده سازی های متعدد، اعتراضات آنان درون و بیرون از تشکل ها ادامه دارد.


فرهیزش: فکر می کنید در این سال ها کدام دسته از فعالیت های فعالان صنفی، صرف نظر از مسئله سرکوب در مجموعه اخلال ایجاد کرده است؟ آیا نقد عمومی این عملکردها را برای آینده مفید می دانید؟ اگر با نقد عمومی مخالفید، پیشنهادتان چیست؟ 


فلاحی: همواره اعتقاد داشته ام که تشکل ها علاوه بر برخوردها و موانع بیرونی مشکلات دیگری هم در درون و در میان اعضای خود داشته اند که چنانچه نسبت به آن ها آگاه نباشند و به طور جدی در صدد برطرف کردنشان بر نیایند، آسیب های درونی می تواند به همان اندازه موانع بیرونی، زمینه عدم موفقیت برای تشکل را ایجاد کند. 

به نظر می رسد فعالان صنفی به رغم داشتن حسن نیت، شجاعت، از خود گذشتگی و بسیاری ویژگی های انسانی نیکوی دیگر، هنگامی که در مجموعه ای به نام تشکل قرار می گیرند به دلیل نبود یک ساختار سازمانی محکم، کمبود دانش در زمینه کار تشکیلاتی و آگاه نبودن از سابقه فعالیت هایی از این دست در کشور یا جوامع مشابه، ضعف تحلیل گری در مسائل سیاسی و اجتماعی، روابط عمومی ضعیف و نداشتن دانش کافی در مذاکره و گفتگو که البته فشارها و مزاحمت های بیرونی نقش مهمی در به جا ماندن این مشکلات داشته اند، دچار اختلاف نظرها و اعمال سلیقه های شخصی و سوگیری های گاه متعصبانه و در نتیجه اختلاف و حذف و از هم پاشیدگی می شوند. 

از نظر من نقد منطقی و متکی به دانش به صورت درون تشکیلاتی و عمومی از ضروری ترین کارها برای رفع این مشکلات و در واقع قدم اول برای رهایی از آن هاست که همراه شدنش با آموزش های لازم، گام بزرگی است در بالا بردن کارایی فعالیت های تشکیلاتی و جذب نفرات جدید و کارآمد.

فرهیزش: در طول بیش از دو دهه فعالیتِ این تشکل تعدادی از فعالان صنفی نقش پدرخواندگی در این مجموعه را پیدا کرده اند. چه عواملی به شکل گیری چنین پدیده ای کمک کرده است؟ چرا برخی از فعالین صنفی با وجود سن زیاد و عدم کارکرد مناسب همچنان در هیئت مدیره ها حضور دارند؟ آیا تداوم چنین مشکلی را فقط به عدم برگزاری مجامع عمومی پیوند می زنید؟ راهکار شما برای رفع این مشکل چیست؟

فلاحی: در وهله اول باید بگویم که این مشکل البته متاسفانه خاص تشکل های صنفی به تنهایی نیست. در ایران ما سابقه تشکیل احزاب یا سندیکاها با ساختار قوی تشکیلاتی را به دلایل مختلف نداریم. احزاب و تشکل هایی هم اگر بوده اند عمر کوتاهی داشته اند که یک دلیل آن به نظر می رسد این بوده که یا وابسته به شخص خاص بوده و متکی به آن شخصیت کاریزما که با رفتنش آن نهاد هم دچار فروپاشی می شود و یا تمهیداتی برای آموزش اعضا و ساختن کادرهای مناسب برای ادامه فعالیت آن تشکل نداشته اند. لذا نسل اول احساس می کند که چنانچه کنار برود، آن نهاد دچار فروپاشی و اضمحلال می شود. این احساس گاه درست و ناشی از نقص عملکرد خود آن کادرهای اولیه است یا شرایط سیاسی اجتماعی نامناسب چنین فرصتی را نمی دهد. در احزاب سیاسی هم گاهی ناشی از قدرت طلبی است. در کانون ها هم اما موضوع کسب قدرت مطرح نیست. در وهله اول این موضوع را می توان ناشی از حس تعلق و مالکیت نسل اول نسبت به تشکل دانست که جز خودشان کسی را مناسب برای حفظ تشکل نمی دانند. نداشتن آموزش های مناسب و کادرسازی هم دلیل دیگری است که می تواند باقی ماندن نسل اول را به رغم نداشتن کارایی لازم، توجیه پذیر کند. البته فشارهای بیرونی و مشکل تراشی های شبه قانونی توسط نهادهای حکومتی نیز به این موضوع دامن می زند. مصداق بارز همین مورد آخر کانون صنفی معلمان و البته نهادهای صنفی و غیرصنفی فراوانی هستند که با این رفتارهای غیرقانونی از طرف نهادهای ظاهرا مسئول درگیرند.


فرهیزش: آقای فلاحی در طول پنج سال گذشته شما دبیرکل کانون صنفی معلمان بوده اید، ارزیابی خودتان از عملکرد پنج سال گذشته تان چیست؟ مشکلات و موانع اصلی بالندگی مجموعه در این پنج سال اخیر را چه می دانید؟ نکات مثبت و منفی فعالیت پنج ساله اخیر کدامند؟


فلاحی: اگر حرف آخر را بخواهم همین اول گفته باشم، باید اعتراف کنم که نه از عملکرد شخص خودم و نه از مجموعه هیئت مدیره در این مدت راضی نیستم و آن چه هست با آن چه تصور می کنم می توانست باشد، فاصله قابل توجهی دارد. اما این را هم باید اضافه کنم که این فاصله به دلیل نخواستن من یا اعضای هیئت مدیره نبوده است. 

نکته مهم دیگری که لازم به آن اشاره کنم این که با توجه به تاکید و تمرکز کانون بر روی صنفی بودن و صنفی ماندن، افرادی با نحله های فکری و سیاسی گوناگون به دلیل مسائل مشترک مربوط به نقائص آموزش و پرورش به کانون پیوسته اند. این ویژگی از یک سو موجبات تنوع و قوت فکری و نگاهی چند سویه به کانون را فراهم می کند؛ اما از سوی دیگر در صورت نبود یک تفکر تشکیلاتی قوی، می تواند به یک نقطه ضعف اساسی و چالش برانگیز برای کانون تبدیل شود.

متاسفانه با شروع به کار این دوره در سال ۹۵، ما هم با مشکلاتی از طرف حکومت که درک درستی از تشکل یابی اقشار مختلف ندارند، همراه با مانع تراشی های شبه قانونی و البته پرونده سازی برای فعالان و چهره های موثرتر و شناخته شده تر روبرو شدیم، که تعدادی به زندان و تبعید رفتند؛ و هم به دلیل همان تنوع فکری اعضای هیئت مدیره از همان ابتدا با چالش های درونی متعددی روبرو شدیم. در نتیجه در کنار تعدادی از اعضا که از ما گرفته شدند، تعدادی نیز به دلیل اختلافات ما را ترک کردند. این جدای از آنانی است که به عنوان عضو هیئت مدیره رای گرفته بودند اما به دلایل مختلف تعهد لازم برای حضور و فعالیت مستمر را نشان ندادند. در نتیجه ما در دوره ای از این ۵ سال به طور جدی دچار کمبود نیرو در هیئت مدیره شدیم و تنها تلاش مان حفظ مجموعه باقیمانده و نام کانون بود. خوشبختانه با همراهی برخی اعضا و علاقمندان به کانون که کمک های خوبی به هیئت مدیره باقیمانده کردند، توانستیم از این مرحله عبور کنیم. ضمن این که در این دوره با ترتیب دادن برنامه هایی در معرفی برخی چهره های موثر در تعلیم و تربیت کشور که در تبلیغات رسمی یادی از آنان نمی شود یا اصولا به دلیل تنگ نظری ها و جزم اندیشی ها بایکوت شده اند، گستره فعالیت های کانون را از خواسته های معیشتی صرف فراتر برده و مطالبه خود برای آموزش و پرورش نوین و غیر ایدئولوژیک را به عنوان عاملی هویت بخش به کانون در عرصه اجتماعی مطرح کنیم. 

اکنون نیز با بازگشت برخی از همکاران به جمع ما انرژی جدیدی به کانون تزریق شده که امیدوارم بتوانیم به رغم فشارهایی که گویا بیشتر هم خواهند شد، با سازماندهی بهتر و تقویت بنیه نظری کانون این نهاد جوان ۲۱ ساله را به یک جریان فکری مستقل در حوزه آموزش و پرورش تبدیل کنیم که در پیوند با جنبش عمومی عدالت خواهانه ای که در جامعه به چشم می خورد، نقش تاریخی خود را ایفا کنیم. چرا که ما معتقدیم محور اصلی برقراری عدالت اجتماعی در جامعه، عدالت آموزشی است.

فرهیزش: پرسش واپسین از جناب حبیبی است. در طول شش سال گذشته، کنشگران صنفی جدیدی به مجموعه کانون های صنفی معلمان اضافه شده اند، شما به عنوان یکی از این افراد، میزان تاثیرگذاری این افراد را در مجموعه چگونه ارزیابی می کنید؟ 

حبیبی: من فکر می کنم‌، تاثیر افراد بر یکدیگر و به دنبال ان تاثیر افراد بر یک مجموعه، تاثیری دیالکتیکی و متقابل است .اگر بخواهم مشخصا به حضور افراد جدیدی مثل خودم در مجموعه اشاره کنم، تغییراتی بعد از حضور ما در مجموعه رخ داد که مشهود است. تغییراتی در گفتمان و مواضع مجموعه کانون های صنفی اتفاق افتاد که از آن جمله می توان به پر رنگ شدن مطالبه دفاع از آموزش رایگان اشاره کرد. تا قبل از آن این مطالبه در اندک تشکلهای صنفی معلمان، همچون انجمن صنفی مریوان مورد توجه بود. در کانون صنفی معلمان تهران هم تعداد محدودی از همکاران در غالب فعالیت رسانه ای به این موضوع می پرداختند، اما در بیانیه ها و شعارهای تجمعات، این مطالبه، پررنگ نبود. اگر هم بود، تاکید می کنم، پررنگ نبود. البته نظر دقیق تر در این باره نیازمند بررسی گفتمانی بیانیه ها در طول بیست سال گذشته است. با این حال  خاطرم هست که در تجمعات اسفند سال ۹۳ و اوایل سال ۹۴، شعارهای مربوط به مخالفت با خصوصی سازی در آموزش و پرورش بعضا با مخالفت برگزار کنندگان مراسم مواجه می شد. به هر حال به تدریج این مطالبه نه تنها در کانون صنفی معلمان تهران که در حال حاضر در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، به یک اصلی اساسی تبدیل شده است .

مساله دیگر بحث همکاری با تشکلهای صنفی دانشجویی و کارگری است. زمانی طرح چنین مسائلی گناهی نابخشودنی محسوب می شد، و به ایجاد تنشهایی مخرب در مجموعه منجر می گردید. اما امروز آن حساسیت های گذشته دیگر وجود ندارد و تا اندازه ای گفتمان همکاری میان مجموعه صنفی معلمان با دیگر تشکلهای صنفی، مورد پذیرش قرار گرفته است. 

در نقطه مقابل هم مجموعه روی آدمهایی مثل ما تاثیر گذاشته و به تعدیل رادیکالیسم فردی منجر شده است. این خاصیت مجموعه های نهادمند یا به قول میخلز قانون آهنین الیگارشی است که نوعی محافظه کاری را در افراد تثبیت می کند. امیدوارم نسلهای بعد از ما، تاثیرات مهمتر و ارزشمندتری بر مجموعه داشته باشند، و ما شاهد برگزاری جشن پنجاه سالگی کانون های صنفی معلمان باشیم .اگر چنین شود، از معدود نهادهای مدنی در این سرزمین خواهیم بود که چنین دوامی را تجربه می کنند .در پایان از مجموعه دوستانی که در نشریه فرهیزش زحمت تدوین و انتشار این مصاحبه و سایر مطالب این مجموعه را می کشند، صمیمانه سپاسگزارم.


Report Page