چرا شرکتها باید به برند کارفرمایی توجه کنند؟ (قسمت سوم)
الوبیزنسدر دو قسمت پیشین دانستیم که برندسازی کارفرمایی عبارت است از ساختن یک شرکت فوقالعاده و نشان دادن این موضوع به بازار کار...
برای ساختن برند کارفرمایی خوب به این بخشها توجه ویژهای داشته باشید:
مصاحبه: یکی از مهمترین قسمتهایی که میتوانید برند کارفرمایی خود را ترویج دهید، زمان مصاحبه است. چون افراد خیلی زیادی برای مصاحبه به سازمان شما مراجعه میکنند و اگر تجربه خوبی برای این افراد رقم بخورد، میتوانند سفیر برند شما باشند. پروسه استخدام یک پروسه احساسی است و فرد در شرایط خاصی قرار دارد. پس رفتار مناسب شما بسیار مهم است. لازم است چند مورد را رعایت کنید:
- اولاً اینکه با همه با احترام برخورد کنید
- انتظارات فرد را مدیریت کنید اینکه چه زمانی انتظار داشته باشد از شما پاسخ دریافت کند و غیره.
- روند انجام مصاحبه مشخص باشد اینکه با چند نفر در چه بخشهایی نیاز هست مصاحبه کند.
- اگر فردی رزومه فرستاد و مناسب موقعیت شما نبود، حتماً به فرد پاسخ بدهید تا بداند.
- مصاحبه کنندهها باید آموزش دیده باشند و هر فرد نباید رفتار دلخواه به خودش را داشته باشد.
- اگر پیشنهاد دیگری برای فرد دارید به او بگویید. بهعنوان مثال، ما در واحد دیگری موقعیت دیگری داریم که با تجربه شما بهتر تطابق دارد.
- موضوع بعدی آگهی شغلی و شرح شغل است که باید طوری طراحی شود که ارزش پیشنهادی کارفرمای شما را به کاربر منتقل کند.
صفحه فرصتهای شغلی: ویترین سازمان شما که فرد جویای کار با آن ارتباط دارد، صفحه فرصتهای شغلی است. چند نکته راجع به صفحه فرصتهای شغلی وجود دارد که باید بدانید:
صفحه اول ترجیحاً فارسی باشد. اکثر نرمافزارهای مدیریت استخدام انگلیسی هستند و قسمت شرح شغل شما باید انگلیسی باشد ولی می توانید صفحه اول را فارسی طراحی کنید و در هر فرصت شغلی به آن قسمت انگلیسی ارجاع دهید.
بخشهایی در صفحه فرصتهای شغلی باید داشته باشید:
قسمت اول شعار
بخش دوم آمار خیرهکنندهای کسب و کارتان مثل میزان فروش و کاربران.
چرا شرکت ما؟ چرا آن فرد در شرکت شما کار کند؟ در این قسمت میتوانید از ارزش پیشنهادی کارفرمای خود کمک بگیرید.
مورد بعد تصاویر محیط کار است.
مورد بعد فرصتهای شغلی است، در این بخش علاوه بر معرفی فرصتهای شغلی میتوانید تیم هر بخشی که در آن فرصت شغلی دارید را معرفی بکنید و نکتهای که اینجا مهم است پروسه استخدام و جذب است که در این بخش داشته باشید تا کاربر بداند چه پروسه ای را برای استخدام باید طی کند.
مورد بعد سوالهای متداول یا به اصطلاحFAQ بوده که بهتر است در آخر سایت آورده شود و به سوالات متداول پاسخ داده شود.
شبکههای اجتماعی: از ترندهای جدید برندسازی کارفرمایی شبکههای اجتماعی یا به اصطلاح سوشال مدیا است. سوشال مدیا برخلاف وبسایت به شما امکان ارتباط دوطرفه با کاربران را میدهد. بهتر است که فعالیت مستمر و جدی در شبکه اجتماعی لینکدین و اینستاگرام را جدی بگیرید.
یکی از مهمترین نکات شبکه اجتماعی اینست که همیشه فعال باشید و صوره هفتهای یا ماهانه و بنا به مناسبتها پست نگذارید.
اگر از کارکنانتان تولید محتوا میکنید باید حتماً از آنها رضایتنامه کتبی دریافت کنید تا در انتشار به مشکل برنخورید.
اگر از هشتگ استفاده میکنید از هشتگ معنیدار استفاده کنید که ادامهدار باشد. بهعنوان مثال، شما هر سه شنبه آموزشی برای دوستان دارید میتوانید از هشتگ learning_Tuesday استفاده بکنید.
نکته کلیدی در شبکههای اجتماعی: شما باید از رنگ یکسان،فونت یکسان، تم یکسان و از لحن یکسان در پستهایتان استفاده کنید تا برند شما در ذهن کاربر هک شود و هرکجا که این رنگ ها فونتها و تمها را دید یاد سازمان شما بیافتد.
تولید محتوا: چند مدل محتوا برای برند کارفرمایی توصیه شده است:
Job Profile: شما یک روز از زندگی کارکنانتان را در آن به تصویر میکشید.
Culture Profile: شما در آن فرهنگ سازمانی را به زبان خودمانی و مدلی که در کار جریان دارد، نشان میدهید.
Passion Profile: کارکنانتان در آن به فعالیتهای خارج از کارشان، خارج از سازمان اشاره میکنند بهعنوان مثال علایقشان به طبیعتگردی و کوهنوردی.
Hero Profile: چالشی که فردی پشت سر گذاشته و توانسته تأثیر شگرفی در سازمان و کار شما ایجاد کند Team Profile: چالشی که یک تیم یک گروه پشت سر گذاشته و توانسته سازمان را به جلو ببرد.
Inside Stories: شما داستانهایی از داخل سازمان و از پشتپرده آن منتشر میکنید که این کار اعتماد کاربران را به شما بیشتر میکند و بر جذابیت سازمان میافزاید.
مورد بعدی گذاشتن محتواهای آموزشی است این کار شما را بالاتر از رقبایتان و رهبر بازار نشان میدهد و این تصویر را از شما به بیرون نمایان میکند که واقعا مساله رشد و ترقی افراد برایتان مهم است حتی اگر داخل سازمان شما نباشند.
مورد بعدی استفاده از Testimonials است. بهعنوان مثال، از زبان همکاری که با تجربه کم به سازمان شما آمده و الان به سمت مدیریتی رسیده است.
Referral: معرفی دوستان برای استخدام، این مورد از بهترین ابزارهای جذب است، هم سریع و هم دقیق است، هم در قسمت آنبردینگ یا به اصطلاح سازگاری با محیط کار، شما انرژی کمتری لازم است تا صرف کنید.
فقط چند نکته را در بکار بستن این ابزار قدرتمند باید رعایت کنید:
حتماً برای این کار دستورالعمل داشته باشید تا فرد بداند چه کاری باید انجام بدهد و چه نتیجهای میگیرد.
افراد داخل سازمان باید اطلاع داشته باشند که چه موقعیتهایی درحال حاضر باز است و شما به کمک آنها در جذب نیاز دارید.
یک نکته مهم دیگر آن است که فرد معرفی کننده میخواهد حتماً در جریان پروسه استخدامی فرد معرفی شدهاش قرار بگیرد و شما باید سازوکاری برای این بخش ایجاد کنید.
Onboarding: آنبردینگ یا سازگاری فرد با محیط کار، وقتی فردی بهعنوان یک همکار تازهوارد، وارد سازمانی میشود بهترین زمان است که او را با ارزشهای سازمان و مواردی که تمایل دارید یک نفر بداند آشنا بکنید. چند نکته در این قسمت اهمیت دارد:
فرد حس کند که در روز اول استخدامش کسی منتظر او در سازمان است، یک نفر از روز قبل با او تماس بگیرد و بگوید که فردا منتظر تو هستیم.
وقتی فرد داخل سازمان میآید تمام سیستمها و دسترسی به اینترنت، سیستم رزرو غذا و مواردی از این دست برای او آماده باشد.
یک نفر حداقل در روز اول الی هفته اول همراه او باشد و او را با بخشهای مختلف سازمان، واحدهای مختلف و امکانات مختلف سازمان آشنا کند.
مورد بعد اینست که در این دوران سه الی شش ماهه ارائه فیدبک و بازخورد بسیار مهم است تا فرد بداند کاری که انجام میدهد با ارزشهای سازمان شما با مدل کار سازمان شما چقدر تطابق دارد تا بتواند خود را زودتر با سازمان شما سازگار کند و بهترین عملکرد خود را ارائه دهد.
در آخر چند اشتباه است که در ساختن برند کارفرمایی باید از آنها پرهیز کنید:
برندسازی کارفرمایی یک پروژه نیست یک پروسه است باید این کار در سازمان شما جریان داشته باشد و حداقل یک نفر مسئول آن باشد و همیشه حواسش به این بخش باشد.
موضوع بعدی عدم تمرکز کافی بر روی برندسازی کارفرمایی و انجام فعالیتهای پراکنده در راستای آن است.
مورد سوم دادن وعدههای عجیب و غریب است که سازمان نتواند به آن حمل کند بهعنوان مثال شما در اینجا پیشرفت فوقالعادهای میکنید وقتی وارد سازمان ما میشوید فرد دیگری میشوید.
مورد چهارم دست به عصا حرکت کردن و انجام ندادن اقدامات جسورانه است. این کار باعث میشود شما مثل بقیه سازمانهای دیگر باشید و در چشم کاربر جایگاه خاصی پیدا نکنید.
آخرین نکته یاد نگرفتن از اشتباهات است. شما در پروسه برندسازی کارفرمایی مدام باید روند فعالیت خود را بررسی کرده و پروسهها و اقدامات برندسازی کارفرمایی تان را بازنگری نمایید.