پیچیدگیهای سوگ در مراقبان پایان زندگی
✍🏻 Megan Shen
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
![](/file/62e65a17f206af53cf529.jpg)
◽مراقبت از یک فرد محبوب در مراحل پایانی زندگی یکی از پراسترسترین نقشهاست که فشار مسئولیت و بار جسمی و روانی بالایی را برای فرد مراقب ایجاد میکند. اما از طرفی میتواند موقعیتی غنی از معنا و احساسات متناقض، بخصوص در شرایطی باشد که فرد مراقبتکننده، لحظات پایانی زندگی فرد محبوب را در کنار او میگذراند. مجموعه این مسائل باعث میشود که پس از از دست دادن فرد محبوب، سوگواری برای او از نظر روانی برای فرد مراقب بسیار پیچیده باشد. از یک طرف فقدان فرد محبوب به دلیل رابطهی تنگاتنگ با مراقب، دشوار تجربه میشود و از سوی دیگر، حذف شدن مسئولیت و زحمات مراقبت، باعث آسودگی ذهنی و راحتتر شدن زندگی برای فرد مراقب میشود. این احساس معافیت و آسایش به دنبال مرگ فرد محبوب، میتواند باعث حس گناه برای مراقبان شود. از طرفی، نوع ارتباط بین فرد مراقب با فرد نزدیک از دسترفته، میتواند باعث پیچیدهتر شدن فرآیند سوگ شود. بسیاری از اوقات نقش مراقب و حمایتکننده، به دلیل عدم دسترسی به گزینهها یا افراد دیگر، به یکی از نزدیکان داده میشود که ممکن است رابطهی دوستدارندهای با فرد نیازمند مراقبت نداشته و انجام مسئولیت مراقبت از او را فشاری تحمیلشده و اجبار تجربه کند.
با در نظر گرفتن شدت و پیچیدگی سوگ برای کسانی که فردی تحت مراقبت خود را از دست میدهند، به آنها توصیه میشود که چند موضوع را در ارتباط با فقدانی که تجربه میکنند در ذهن داشته باشند:
◽احساس آسودگی پس از مرگ فرد محبوب طبیعی و قابلپیشبینی است؛ مراقبت از افراد در مراحل پایانی زندگی، فشار جسمی، عاطفی، مالی و اجتماعی سنگینی را برای فرد مراقب ایجاد میکند. در بسیاری از مواقع، نقش مراقب، زمانی برابر با یک شغل دوم یا بیشتر از یک کار تماموقت را اشغال میکند و زندگی شخصی و حرفهای فرد مراقبتکننده را تحتالشعاع قرار میدهد. این کاملا طبیعی و قابلپیشبینی است که تمام شدن این نقش با احساس راحتی و آسودگی همراه باشد، اما لازم است به یاد داشته باشید که احساس راحتی، چیزی تجربهشده در ارتباط با نقش مراقب است و نه در نسبت با فرد محبوب و عشق و مراقبتی که برای او فراهم میکردهاید.
◽ معنادار تجربه کردن مراقبتکنندگی و جای خالی آن؛ قرار گرفتن در جایگاه مراقب بخصوص برای مدت طولانی میتواند باعث ایجاد احساس معناداری و هویتی برای فرد شود که از دست دادن آنها در غیاب فرد محبوب بسیار دشوار تجربه میشود. این احساس فقدان مضاعف در ارتباط با معنا و بخشی از هویت، میتواند قابل حل در صورت دریافت حمایت از دوستان و اعضای خانواده و کمک حرفهای از متخصصان باشد.
◽فقدان نقش مراقب؛ علیرغم طاقتفرسا بودن نقش مراقب، به عهده گرفتن آن برای مدتی طولانی میتواند باعث ایجاد ریتمهایی در زندگی، مثل پختن غذا در زمانی مشخص، حمام بردن و تعویض لباسهای فرد محبوب و نزدیکی فیزیکی به او شود، که زمان و فضای قابلتوجهی را در زندگی فرد مراقب اشباع میکند. از دست دادن ناگهانی فرد تحت مراقبت، بسیاری از مراقبان را با این سردرگمی مواجه میکند که زمان و فضای آزاد شده را چگونه پر کنند. فکر کردن به این شرایط پیش از مواجهه، و برنامهریزی برای پر کردن آن با فعالیتهای موردعلاقه یا نیمهتمام در زندگی، تطابق با آن را راحتتر خواهد کرد.
◽ احساس موفقیت یا شکست؛ در کنار آمدن با واقعیت مرگ فرد محبوب، کسانی که مراقبت از آنها را به عهده داشتهاند، احساسات مثبت و منفی نسبت به خود را گزارش میکنند. در سمت مثبت آنها ممکن است احساس به اتمام رساندن یک ماموریت و قویتر شدن ارتباطشان با فرد از دست رفته را در دوران مراقبت از او، تجربه کرده باشند. در سمت منفی، باقی ماندن تصاویر دردناک از بیماری و مرگ فرد محبوب، یا احساس شکست در مراقبت کافی از او، وجود داشته باشد. چیزی که در این شرایط کمککننده است یادآوری تلاشهای خود برای کمک به فرد از دسترفته، و دریافت کمک حرفهای برای پرداختن به احساسات دشوار شکست، پشیمانی و نقص است.
◽احساسات متناقض نسبت به فرد از دسترفته؛ بسیاری از اوقات مراقبان، رابطهی پیچیدهای با فرد از دسترفته داشتهاند که آنها را با آمیزهای از احساساتی مثل غم، خشم، و پشیمانی از نداشتن رابطهای بهتر، پس از مرگ فرد محبوب مواجه میکند. احساسات متناقضی که در صورت به کلام در آمدن در محیط امن و معتبر شدن، قابلیت تلفیق و حل و فصل در طول زمان دارند.
◽دریافت حمایت اجتماعی؛ مطالعات نشان میدهند که حمایت اجتماعی نقش کلیدی در کمک به افراد برای کنار آمدن با سوگ، به ویژه در موارد پیچیدهی آن ایفا میکند. حمایتی که فراهم شدن آن نیاز به جستجو از سوی فرد سوگوار و همچنین توجه اطرافیان به واقعیت نیاز او به دریافت مراقبت دارد.