نقدی بر عرفان حقه
“عرفان” همانگونه که از نامش پیداست علم گریز است. هیچ اثبات علمی ندارد و با بازیگوشی میان علم و شبهعلم در نوسان است. عرفانهای نوظهور، هرجا صحبت از علم میشود خود را به متافیزیک و خارج از دنیای علم متصل میدانند و هرجا به عوام برمیخورند مدعی پایههای مستحکم علمی میشوند. بیاید به شکل مشروح غیرعلمی بودن این ادعا را بنا به مقاله فوربس بررسی کنیم:
1- ادعای مدعیان هیچ منبعی غیر از خودشان ندارد. به بیان دیگر هیچ سیستم و ارگان دیگری توان اثبات آنچه آنان ادعا میکنند ندارد. علم همانگونه که گفته شده عرصه آزمایشهای قابل تکرار است.(به عنوان مثال جاذبه زمین علم است و شما میتواند مطمئن باشید که وقتی یک کتاب را از ارتفاع رها کنید بر زمین خواهد افتاد. هرکس دیگری هم میتواند این آزمایش را تکرار کند و نتیجه مشابه بگیرد) اما ادعای آنها قابل تکرار نیست. حتی در مورد درمان نیز هیچ توفیق علمی نداشتهاند و از دعا و دخیل جلوتر نرفتهاند.(مثلاً اگر آنها توان درمان دارند باید ۵۰۰ بیمار را در حضور شاهدان علمی انتخاب و ۹۰درصد آنها را درمان کنند تا روش آنها قابل بررسی علمی باشد) عده ای از آنها مدعی هستند که به توفیقات علمی در ایران دست یافته اند که با دستگیری آقای طاهری نابود شده است. اما بیمارانی که بهبود یافته اند و آن همه پروسه درمان کجاست؟ امروز پرچمداران این عرفان ساکن امریکا و اروپا هستند، چرا تاکنون موفق نشده اند یک گروه چند ده نفری را قانع کنند که تن به این درمان سپرده و نتایج تبدیل به مقالاتی شود که پزشکی را متحول کند و نوبل پزشکی را در دستان محمدعلی طاهری قرار دهد؟ چرا یک پزشک یا روانپزشک در جهان پهناوری که هر روز به دنبال نوآوری جدید است، حاضر نیست روی موضوعی با این همه ادعای درمان کار کند و مشهور و ثروتمند شود؟ جواب ساده است، این فقط یک ادعای مضحک است که هیچ آکادمیستی را گول نمی زند و قانع نمی کند.
2- همه آنچه مدعیان و باورمندان به این روش میگویند ناشی از شهادت دوست و آشنا و فامیل یا خودشان است و منبع دیگری آن را تایید نمیکند. درمان شدن با این روشها چون هیچگاه در عرصه علم تایید نشده، میتواند فقط اثرات تلقینی یا درمان توسط عوامل دیگر باشد.
3- در باورهای این افراد همیشه ذکری از توطئه و مخالفت های مخوف سیستماتیک به میان میآید. اینکه سیستم دینی کشور جلوی باور بسیار خوب آنها را گرفته و یا گروهی مخوف از غولهای درمانی و دارویی برای سود بیشتر جلوی آنها را سد کردهاند. این ادعا بیشتر در توهم توطئه طبقه بندی میشود.
4- پشت این ادعا و عرفان همیشه به شکل غریبی اهداف مالی یا سودای قدرت و شهرت دیده میشود. کلاسهای این عرفان هزینهبر و موفقیت در آن بدون ضمانت است. افرادی از این دکان به سود سرشار و قدرت و شهرت رسیدهاند. همیشه میتوان به کسی که پول داده و از عرفان به جایی نرسیده گفت که حضور قلب کافی نداشته، قسمتش این بوده، خواسته شعور جمعی کیهان چیز دیگری بوده، مشیت او بر این قرار نگرفته یا مجموعه شعور منفی و مضر پیروز شده.
5- در مدعیان آنها از کلمات پیچیده و نامانوس و گاه مندرآوردی استفاده شده تا عوام را تحت تاثیر آن قرار دهند. هیچکدام از مدعیات در برابر علم روز قابل دفاع نیست.
6- نوعی سفسطه و مغالطه در ارائه اطلاعات: در این عرفان سعی شده که برخی واقعیات علمی با شبه علم و دروغ به شکلی ظریف مخلوط و به مخاطب دیکته شود. به بیان دیگر با استفاده از اصولی که مخاطب غیرمتخصص به شکل بدیهی پذیرفته (نیکی و بدی در جهان و اندکی از اصول ابتدایی فیزیک و ریاضی) ملقمهای نامربوط به او خورانده میشود و برای اثبات درستی به همان واقعیات علمی اشاره میشود. (مثال با فرض اطلاع اندک مخاطب از ریاضی: دودوتا برابر با چهار است، پس بیست ضرب در بیست برابر است با چهل) نوع دیگر سفسطه و عوامفریبی استفاده از واژهها و علومیست که برای مخاطب معمول ناشناخته و دشوار است. کلماتی از جمله انرژی و کیهان و کوانتوم و غیره که عموم با تعریف درست و دقیق آن آشنایی ندارند، گاه بازیچه عوامفریبان میشود.
🔷اما چرا عرفان حلقه همچنان میتازد و بر طرفدارانش افزوده میشود؟
1- ادعاهای واهی مدعیان شامل مدارک جعلی وبیارزش و استفاده از اصطلاحات خودساخته که به این ماجرا وجهه علمی میبخشد.
2- دین نوین: این یکی هم مثل خیلی از اعتقادات نوین تنها اعتقادات قبلی را با کمی دستمالی و زیباتر کردن به مشتری ارائه میکند. وقتی بشر به چیزی برای باور نیاز دارد میتوان به او چیزی داد که به نظرش زیباتر و جذابتر باشد. اعتقادی که شاید هیچ ارزشی نداشته باشد اما در نگاه عوام جذاب باشد. سایمنتولوژی نیز کپیبرداری مضحکی از عرفانهای هندی یا ادعاهای واهی گروهی از راهبان ساینتولوژی است.
3- امید: آنها با قرار دادن دو نیروی خیر و شر در برابر یکدیگر به مردم امید میدهند. امید اینکه شعور کیهان به آنها کمک خواهد کرد وشکستها را میتوان به گردن شر یا غیرارگانیکها (موجودات شرور در باور این عرفان) انداخت. همچنین باورمند کردن فرد به این مقوله که برای بهبود یا پیروزی نیازمند کمک دیگر باورندان است؛ این روحیه را ایجاد میکند تا به تحمیق جمعی بپردازند. در واقع آنها با تلقین و باد کردن یکدیگر به باور گروهی کمک میکنند.
4- فرار از واقعیات علمی: وقتی فردی در برابر واقعیات علمی شکست میخورد یا راه تجربی و علمی را سخت مییابد نیازمند راهی دیگر است. یک بیمار اماس یا سرطانی گاه چارهای جز پذیرش این ادعاها نمیبیند. او یا بایستی خود را به علم پزشکی بسپارد (که تاکنون نتوانسته جواب مشخصی به او بدهد) و یا به دامن عرفان و دین و عقیدههای نوظهور پناه ببرد که پر از امید (هرچند واهی) است؛ مسلماً انسان ضعیف یا غیرعلمی راه دوم را انتخاب خواهد کرد.
5- عدهای از باورمندان این روش در ضمن مناظره مدعی شدند که به علت بیخبری و کوردلی ما نمیتوانند عقیده درستشان را به کرسی بنشانند. جالب است بدانید که یک استاد دانشگاه هارواد در تحقیقی جالب از مدعیانی خواست تا برای درمان یک بیمار که تحت مداوای قلب بود دعا کنند و ثابت کرد که این دعا هیچ تاثیری نداشته است.
6- روشهای عوامفریبی پیچیده که گاه شبیه معجزه به نظر میرسد.
طبق منشور جهانی حقوق بشر هر فردی حق دارد به دین یا عقیده شخصی پایبند باشد. به یقین اگر آقای طاهری زندانی نشده و در چند برنامه زنده توسط چند آکادمیست و متخصص به چالش کشیده میشدند، خیلی زودتر بساط ادعای علمی آن برچیده شده و امروز شاهد این حجم از ادعاهای بی اساس در مورد این عرفان نوظهور نبودیم. متاسفانه گروههایی که امروز سکاندار این مجموعه هستند نیز چنان به شیادی و بیسوادی تنه میزنند که هرگونه امید به بحث علمی را ناممکن کرده اند. در نوشته ای دیگر به بررسی ادعاهای خانم نیرومنش در صدای امریکا پرداخته ایم. این مقاله نیز قصد مقابله با باور فردی اشخاص را نداشته و تنها تلاش شده که جنبه علمی آن به چالش کشیده شود و ادعای علمی و فنی بودن آن زدوده و زوایای تاریک آن روشن گردد. میتوان این نوشته را بسط و گسترش داده و از ابعاد دیگری به این ادعا پرداخت. کمک خوانندگان میتواند بسیار مفید و در بهبود این نوشتار موثر باشد.
در ادامه به بررسی چند مدرک محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه میپردازیم:
دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه طب سنتی ارمنستان و اکوانرژی آذربایجان: دانشگاههای فوق به لحاظ ارزش مدرک و رتبه علمی عملاً هیچ جایگاه و ارزشی در مجامع آکادمیک دنیا ندارند. دانشگاه طب سنتی ارمنستان یک موسسه گمنام و بیاعتبار است که حتی وبسایت دانشگاهی از آن یافت نمیشود. تنها در وبسایت تحصیل در ارمنستان توضیحات اندکی در مورد آن آمده است. دانشگاه اکوانرژی آذربایجان اصولاً راجع به انرژی کیهانی و این موارد نیست. بلکه دانشگاه نفت، گاز، انرژیهای آبی، برق و اقتصاد است و مشخص نیست جناب طاهری چطور از چنین دانشگاه نامربوطی مدرک درمانی گرفتهاند. هیچکدام از دپارتمانهای این دانشگاه حتی تعریفی نزدیک به تعریف درمانی ندارند. مدارک افتخاری دیگر مراکز نیز ارزش علمی نداشته و گاه به پاس تلاش فردی در زمینه خاص به او اهدا میشود و نشان از تحصیل یا سواد معادل دکترا ندارد.
مدال طلای اداره ثبت اختراعات و نوآوری های پژوهشی فدراسیون روسیه در نمایشگاه بین اللملی INNOVA بروکسل: نمایشگاه فوق با ثبت نام و ارائه مدارک و پرداخت هزینه به هرکس غرفه ای ارائه میدهد تا اختراعش را به نمایش بگذارد. در پایان از مخترعین تجلیل شده و به هرکدام نشانی اهدا میگردد. این نمایشگاه نیز به لحاظ علمی و ارزش فنی جایگاهی ندارد و مدرک آن نیز قابل ارائه به هیچ ارگان علمی نیست. شما هم میتوانید با پرداخت هزینه در این نمایشگاه شرکت کرده و مدرک بگیرید!
نشان لیاقت علمی و پژوهشی و درجه آفیسر OFFICERاز کاخ سلطنتی پایتخت اروپا (بروکسل، بلژیک): منبع این ادعا معلوم نیست. ارگان/سازمان/مقری بنام “کاخ سلطنتی پایتخت اروپا” وجود ندارد. این ادعا هم در راستای شرکت در نمایشگاه بلژیک است که در مورد قبل(۲) به آن اشاره شد. نشان آفیسر از نشانهای فرانسوی است که تنها از جانب رئیس جمهور فرانسه اهدا میشود نه هیچ شخص دیگری ، بنابراین نشان فوق یا جعلی است و یا ارزش نشان آفیسر واقعی را ندارد (به عنوان مثال فرض کنید که شخصی در مسابقات داخلی مدرسه مدال بگیرد و در وبسایتش ادعا کند مدال طلای المپیک دارد!) شایان ذکر است که برعکس ادعای وبسایت عرفان حلقه نشان شوالیه بالاتر از آفیسر است. این نشان همانگونه که گفته شد از جانب دولت فرانسه داده نشده و وجاهت قانونی ندارد، لذا قابل پیگرد قضایی از طرف دولت فرانسه است.