نطق آذر منصوری در جلسه‎ی جبه‌اصلاحات:

نطق آذر منصوری در جلسه‎ی جبه‌اصلاحات:

کانال خبری امتداد

آذر منصوری رئیس جبهه‌ی اصلاحات و دبیرکل حزب اتحاد ملت در نطق خود در جبهه ای اصلاحات گفت: علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر می فرماید: اگر مردم بر تو به ستمگری گمان برند عذر خود را به آشکارا با آنان در میانه نه و با این کار از بدگمانیشان بکاه، که چون چنین کنی، خود را به عدالت پروده‌ای و بامردم مدارا نموده‌ای. عذری که می‌آوری سبب می‌شود که تو به مقصود خود رسی‌و آنان نیز به حق راه یابند.

انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ را در شرایطی پشت سر گذاشتیم که کشور ما از انواع بحران ها رنج می برد. بحران هایی که در یک کلام چه در سطح منطقه و بین المللی و چه در سطح داخلی (ذیل شکاف حاکمیت _ملت) امنیت ملی را بیش از پیش به مخاطره انداخته است.این قابل درک است که در منطقه پرآشوب خاور میانه باید به قوای نظامی مجهز بود و برای رفع و خنثی کردن یک سوی تهدیدها علیه امنیت ملی آمادگی کامل داشت، اما سوی دیگر این تهدید به نوع حکمرانی و میزان شکاف حاکمیت_ملت ارتباط مستقیم دارد. در واقع هر چه مشروعیت سیاسی حاکمیت کمتر باشد این شکاف بیشتر خواهد شد و این در دراز مدت به تهدیدی بزرگ علیه امنیت ملی کشور تبدیل خواهد شد. آن هم در شرایطی که مخالفان ایران حداکثر تلاششان را به کار گرفته اند تا ایران را به ایرانستان تبدیل کنند. در این شرایط وظیفه نیروهای سیاسی و وطن دوست و متعهد به آرمان های انقلاب اسلامی چیست؟

چه نوع مواجهه ای در بزنگاه انتخابات و پس از آن می توانست و می تواند این تهدیدها را از کشور دور، شکاف حاکمیت ملت را ترمیم و امید به آینده را در جامعه ایران بیشتر کند؟ وظیفه حاکمیت در این میانه چیست؟پاسخ به این پرسش ها و پرسش هایی از این دست و تجربه انتخابات ۹۲تا ۱۴۰۰ نوع کنش انتخاباتی اصلاح طلبان را در این انتخابات و انتخابات بعدی تعیین می کند.

انتخابات و صندوق رایی که قرار بود نماد و رکن اصلی جمهوریت و اسلامیت توامان نظام برآمده از یکی از مردمی ترین انقلاب های دنیا باشد باید مهم ترین ظرفیت و فرصت برای تحول و تغییر به نفع بهبود وضعیت حکمرانی در کشور و از لوازم اصلی مشروعیت سیاسی و مقوم امنیت ملی کشور قلمداد شود، اگر در جای خود باشد، اگر مردم که ولی نعمتان اصلی کشور هستند با آن احساس بیگانگی نکنند و خود را مالک اصلی صندوق رای بدانند. این می توانست و می تواند مطلوب ترین وجه و موقعیت هم برای حاکمیت و هم برای جامعه و هم برای نیروها و جریان های سیاسی باشد. تنها در صورت تداوم و تقویت نسبت بین جامعه و صندوق رای است که می توان امیدوار بود لازمه اصلی مشروعیت سیاسی نظام تامین شده است. واقعیتی که بارها و بارها و بارها ومکرر در هر انتخاباتی اصلاح طلبان روی آن صحه گذاشتند. در واقع اصلی ترین لازمه تامین مشروعیت سیاسی که مولفه اصلی تقویت امنیت ملی کشور نیز هست پذیرش حق حاکمیت ملی است.

اما انتخابات ۱۴۰۲ برای ما اصلاح طلبان یکی از تلخ ترین بزنگاههایی بود که پشت سر گذاشتیم و نتیجه آراء و به خصوص میزان مشارکت و تعداد آراء باطله نیز نشان داد برآوردها و نگرانی های جبهه اصلاحات ایران و دلسوزان کشور چقدر به جا و واقع بینانه بوده است. طرح هشدار ها و نگرانی ها از بابت فاقد معنا و اثر بخشی چنین انتخاباتی نیز حاکی از همین نگرانی ها بوده و خواهد بود.

انتخاباتی که طبق برآوردها و به رغم تاکید و تلاش همه تریبون های رسمی برای افزایش مشارکت مردم، اکثریت ملت ایران با نوع مواجهه خود اعلام کردند که با آن بیگانه شده اند.

این وضعیت برای ما اصلاح طلبان که همواره انتخابات را یکی از بهترین فرصت ها برای تجلی خواست و اراده مردم می دانستیم، نیز با دشواری های بسیاری همراه بود. چرا که اولویت برای یک نیروی سیاسی آن است که بتواند در هر انتخاباتی مشارکتی فعال از نوع اعلام فهرست یا نامزد داشته باشد.

البته که هنوز برای تحلیل دقیق آنچه در این انتخابات گذشت زود است و باید به داده های دقیق تری دست پیدا کرد. اما تا اینجای کار علاوه بر جمعیت ۶۰ درصدی که پیام قهر خود را به صندوق با امتناع از رای دادن اعلام کردند، میزان آراء باطله نیز باید هشداری جدی قلمداد شود.

واقعیت آن است که این انتخابات برای جریان های حاضر در انتخابات هیچ پیروزی به همراه نداشت. خاصه محافظه کارانی که در این انتخابات بیش از پیش نشان دادند برای کسب چند صندلی بیشتر حاضرند دست به چه رفتارهایی بزنند. اگر پیروزی هم داشت باید آن را از آن مردمی دانست که در تلاشند به مدنی شکل ممکن حتی با استفاده از فرصت انتخابات صدای اعتراض خود را به گوش حاکمیت برسانند.  

اما مهم تر از همه مجریان و ناظران این انتخابات باید توضیح دهند که اگر تحقق مشارکت حذاکثری در دستور کار بوده، چرا به الزامات چنین هدفی توجه نشده است؟

آیا با این میزان آراء باطله و این میزان مشارکت می توان گفت انتخابات مطلوبی برگزار شده است و آیا این رفتار مصداق عمل به اصل جمهوریت نظام و حق حاکمیت ملی بوده است؟

اساسا آیا نگرانی از بابت مشارکت بالا در نزد برگزار کنندکان و ناظران لنتخابات وجود داشته است؟

بعید می دانم.اگر چنین دغدغه ای وجود داشته، چرا باید قانونی به تصویب برسد که حق انتخاب رنگین کمان ملت ایران را بیش از پیش محدودتر نماید؟اگر چنین دغدغه ای وجود داشته، چرا مجموعه حاکمیت تلاشی جدی برای معنادار کردن و اثربخشی انتخابات به کار نبست.چرا به هشدارهای دلسوزان توجهی نمی شود؟ و خلاصه کلام اینکه چرا حق انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتی به رسمیت شناخته نمی شود؟

این سؤال به طور جدی مطرح است که پس از اعتراض های پی در پی و به خصوص اعتراضات پس از مرگ مظلومانه دختر معصوم ایران مهسای عزیز، چرا حاکمیت به لوازم اصلی مشروعیت سیاسی خود توجهی نشان نمی دهد و مکرر دست به رفتارهایی می زند که شکاف ها را افزایش و نارضایتی ها و بی اعتمادی ها را بیشتر می کند؟

منتهی الیه این رویه و این مسیر نه تنها هیچ خیری برای ملک و ملت در پی ندارد، بلکه مستقیما امنیت ملی ما را به مخاطره انداخته و به سود مخالفان ایران تمام خواهد شد. چه بسا وقتی شکافها روز بروز ابعاد بیشتری به خود بگیرد، مسیر تهدیدهای بیرونی هم برای مخالفان ایران فراهم تر خواهد شد.

اصلاح طلبان هیچگاه مدافع گزینه تحریم انتخابات نبوده اند و نخواهند بود و در این انتخابات هم اگر اعلام کردند که لیستی ندارند و از نامزدی حمایت نمی کنند، برای این بود که به این باور رسیده اند که با تداوم این شیوه حکمرانی و این نگاه به انتخابات، راه مشارکت در انتخابات به هر قیمتی با صخره ستبر بن بست مواجه شده است و با این وضعیت ِ تداوم و تقویت نظارت استصوابی و فاقد معنا و بی اثر شدن انتخابات و نهادهای انتخابی قادر نیستند تغییری در شیوه حکمرانی به نفع خواست مردم ایجاد کنند.

که آزموده را آزمودن خطاست و وظیفه تاریخی و دینی و ملی و اخلاقی ما در قبال حق حاکمیت ملی رنگین کمان ملت ایران این است، منتقد جدی چنین رویه ای باشیم و از انتخابات آزاد و عادلانه و رقابتی دفاع کنیم.این تلاشی است تا گردانندگان و متولیان کشور دریابند، تداوم این خود تحریمی نتیجه ای جز تبدیل جمهوریت آن هم به قیمت حفظ و ادامه روند یکدست سازی به ناجمهوریت و واگرایی روز افزون ملت از حاکمیت تبدیل شده است.

امید که این انتخابات عبرتی باشد و تا دیر نشده متولیان کشور دریابند که تداوم این مسیر چه آسیب ها و لطمه های غیر قابل جبرانی به این مرز و بوم وارد خواهد کرد.

تا دیر نشده صدای اکثریت خاموش را بشنوند و این شیوه حکمرانی را اصلاح کنند.

در این میانه مسئولیت سنگین اصلاح طلبان و همه جریان های دغدغه مند کشور و مدافع حق حاکمیت ملی نیز آن است که با اتحاد و انسجام و همگرایی بیشتر در مسیر دفاع از این حق و دیگر حقوق ملت ایستادگی کنند و حامل پیام حق خواهی همه رنگین کمان ملت ایران باشند .


ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی

دردیست در این سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند

یا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است


خون میچکد از دیده در این کنج صبوری

این صبر که من می کنم افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود

گنجی است که اندر قدم راهروان است


هوشنگ ابتهاج (سایه)



Report Page