نبرد تاریخی لهستان بر سر حق سقط جنین
کینگا استانچوکترجمه: نسترن غنمی، نشریه انکار
لهستان در تب و تاب است. دادگاه قانون اساسی، در بحبوحهی رکودی تاریخی و در میانهی بدترین پندمیک حادث از جنگ جهانی اول تاکنون، حکم بر غیرقانونی بودن سقط جنین در موارد ناهنجاریهای مرگبار جنینی داد. این تصمیم سبب ایجاد موجی از اعتراضات زنان خشمگین شد که در لهستان دموکراتیک بیسابقه بود.
لایحهی قانون سقط جنین در لهستان، مصوب سال ۱۹۹۳، سقط جنین را در سه مورد قانونی میشمارد: هنگامی که حاملگی حاصل تجاوز است، هنگامی که زندگی مادر در معرض خطر است و در صورت وجود ناهنجاریهای جنینی مرگبار. در دههی گذشته حدود ۹۵ تا ۹۷ درصد از سقط جنینهای قانونی در لهستان با استناد به مورد آخر انجام شده است، یعنی تصمیم اخیر یک محدودیت تاثیرگذار بر سقط جنین محسوب میشود، که با این وجود تنها سه درصد از موارد سقط جنین قانونی باقی میماند.
حزب قانون و عدالت مسئول ترکیب فعلی دادگاه قانون اساسی است. بخشی از تشکلهای حقوقی بر این باورند که دادگاه تا جایی سیاسی شده است که تصمیماتش از نظر حقوقی لازمالاجرا نیستند. جدال بین حقوقدانان یک طرف ماجراست اما اتفاق بزرگتری در حال وقوع است؛ زنان دست به یک سازماندهی سیاسی زدند و در حال خلق بزرگترین جنبش تاریخ کشور هستند.
دولت در گذشته هم یک بار سعی در وضع قوانینی بر ضد سقط جنین کرده است، که توسط یک اندیشکدهی حقوقی راست افراطی، اوردو آیریس[1]، نوشته شده بود. اما به جهت موج بیامان «اعتراضات سیاه» متشکل از۱۶۰,۰۰۰ معترض در سال ۲۰۱۶، وادار به رها کردن آن شد. تاکنون اعتراضات زنان تنها جنبش اجتماعی کاملاً موفقیتآمیز علیه دولت قانون و عدالت بوده است. تنها موردی که دولت را وادار به عقبنشینی کرد.
اگر جنبش سال ۲۰۱۶ بزرگ بود، جنبش ۲۰۲۰ همچون یک بلای طبیعی غیرقابلکنترل است. اعتصاب، سرودخوانی، تظاهرات خودجوش در بیش از هشتاد شهر بزرگ و کوچک و راهپیماییهای متشکل از بیش از ۵۰,۰۰۰ نفر. این اعتراضات پس از اتخاذ تصمیم منع سقط جنین با استناد به ناهنجاری مرگبار جنینی به وقوع میپیوندند. یعنی هنگامی که میدانیم حدود هزار زن در هر سال وادار به حمل جنینهایی با ناهنجاریهای شدید خواهند شد.
در خیابانها میتوان پژواک خشم، درماندگی و خشونت آشکار را شنید. بزرگترین سازمان حمایت از حق سقط جنین، جنبش زنان سراسر کشور (osk)، نام کمپین خود را «این یک نبرد است» گذاشت. اعتراضات به سرعت پس از اعلام خبر تصویب این قانون در پنجشنبه شب اتفاق افتاد. هنگامی که هزاران نفر از مردم در مقابل اقامتگاه جاروسلا کازینسکی[2]، رهبر حزب قانون و عدالت، جمع شده بودند، اگر نگوییم صدها دست کم دهها ون پلیس به محل تجمع رسیدند. در ساعات اولیهی صبح بود که معترضان مورد اصابت گاز اشکآور قرار گرفتند.
روز بعد، جنبش ملی زنان یک سری تظاهرات انبوه در همهی شهرهای مهم لهستان ترتیب داد. این اعتراضات مهیب، خشمگینانه و به طور غیرمعمولی رکیک هستند. «گورت رو از این جا گم کن» شعار رسمی این اعتراضات است. تنها چند ماه پیش استفاده از چنین لحنی غیرقابل تصور بود. امواج قبلی اعتراضات حد مشخصی از اخلاقیات لیبرال را رعایت میکردند: شعارهای کنایهای در مقایسه با شعارهای رکیک و صریح اعتراضات اخیر، یا کاریکاتورها، هجویه، ساخت مجسمه و زمزمههای پراکندهی ضد دولتی. اما هماکنون شعارها به طور توامان خشن و صریحاً ضد دولتند. همچنان که در حین وقوع یک راهپیمایی یازده کیلومتری در خیابانهای ورشو پرسه میزدیم، مردم در ایوانها جمع میشدند تا دست تکان داده و با یکدیگر شعار دهند. رانندگان با بوقزدن شعارها را تقویت میکردند؛ نمایشی از همبستگی که تاکنون نظیرش را ندیدهام.
هر روز گروههای جدیدی به اعتراضات میپیوندند. یکشنبهی گذشته در شهر کوچک نوویدور گادانسکی[3]، با ۱۰,۰۰۰ نفر جمعیت، اعتراضات زنان با حمایت صف طولانی تراکتورهای کشاورزان معترض، که علیه تغییرات در لایحهی حمایت از حیوانات اعتصاب کرده بودند، همراه شد. در شهرهای متعدد طرفداران فوتبال به اعتراضات زنان پیوستند؛ در پراگا، یک بخش طبقهی کارگرنشین قدیمی ورشو، مردان میانسال شروع به بارگذاری عکسهایی از حمایتشان در گروههای محلی فیسبوک کردهاند. بعضی از آنها عکسهایی سلفی گرفتهاند که در آن نماد «L» را با انگشتانشان نشان میدهند و این به وضوح نشاندهندهی حمایتشان از تیم فوتبال لگیا است.
اتحادیه صنفی تاکسیرانان واحد اعتراضی خود را تشکیل دادهاند، پارلمانهای محلی، نماد اعتراضات را که یک آذرخش قرمز رنگ است به نشانِ خود افزودهاند. دولت با تمام توان علیه اعتراضات تبلیغ میکند: اعتراضات تاکنون با اساس، گشتاپو، فاشیسم ایتالیایی، بلشویسم و غیره مقایسه شده است. وحشتزدگی آشکار است.
جالب است که تعادل جنسیتیِ اعتراضات از سال ۲۰۱۶، هنگامیکه آخرین موج بزرگ اعتراضات اتفاق افتاد، تغییر کرده است. در گذشته بیشتر زنان در صحنه حاضر بودند. اکنون اما مردم با خانوادههایشان، دوستانشان و همکارانشان به صحنه میآیند. جمعهی گذشته یک گروه متحد بزرگ را دیدم که پیش از پیوستن به راهپیمایی در حالیکه همسران، والدین و بچهها را همراه خود آورده بودند سازماندهی میشدند.
رهبری اعتراضات را جوانان عهدهدارند. بر خلاف شاعران حماسهسرای انقلابهای گذشته، موسیقی اعتراضات، «مرا بخوان» اریک پریدز[4]، طغیان علیه ماشین مایلی سایرس[5] و یا موج جدید از پاپ تلفیقی لهستانی است. عملاً با توجه به محدودیتهای کوووید-۱۹ نوجوانان زیر سن شانزده سال بلحاظ قانونی اجازه ترک منزل را ندارند. شعارها میگویند: «ما مشغول سرنگون کردن دولتیم.»
سهشنبه که پنجمین روز از جنبش سراسری و قدرتمند زنان بود، کازینسکی به مدت شش دقیقه برای ملت سخنرانی کرد. سخنرانی او توهینآمیز و خلاف واقعیت بود. بیگانگی آن با واقعیت جامعه شوکهکننده است. او گفت: «هیچ بدیلی برای نظام اخلاقی کلیسای کاتولیک وجود ندارد. ردکردن کلیسا به معنی پوچگرایی است.» او طرفداراناش را به دفاع از کلیسا، به هر قیمتی، فراخواند و مدعی شد که این اعتراضات تاریخ این ملت را پایان میدهد.
من یک سال هم نداشتم که لهستان گذار به دموکراسی را آغاز کرد، روز سهشنبه اولین باری بود که در تمام عمرم یکی از اعضای فعال دولت، رهبر غیر رسمی مردم، علیه مردماش اعلان جنگ میکرد. گفته میشود کلمهی «زنان» یک بار هم در سخنرانیاش شنیده نشد؛ معترضان، پوچگرایان بیجنسیتی نمایش داده شدند که با عدم رعایت محدودیتهای کووید-۱۹ «جرمی خیلی جدی را مرتکب میشوند.»
ویدئو کیفیت وهمآوری دارد. گویی در اواسط دههی ۹۰ میلادی فیلمبرداری شده است. کازینسکی با دستهایی بزرگ و پفکرده در حالی نشسته است که به شکل آزاردهندهای به تماشاگران نزدیک است. او حتی اظهار میدارد که معترضین از خارج از کشور تعلیم داده میشوند: قدیمیترین حقهی موجود در کتابها.
روز گذشته جنبشگران سوالهایی مطرح کردند: آیا او واقعاً باخته؟ آیا ارتش برای آرام کردن معترضین مورد استفاده قرار میگیرد؟ یکی از رهبران حزب مخالف در واکنش به کازینسکی گفته است: «حتی اگر با معجزهای مردمِ هر دو طرف آرامش خود را حفظ کنند، تحریکهایی بوجود خواهد آمد. خون روی دستان تو خواهد بود.» تمام این اتفاقات در حالی رخ میدهند که آمار مبتلایان کووید-۱۹ سر به فلک کشیده است: در حال حاضر بیش از ۱۸,۰۰۰ نفر در روز.
برای این که در چنین شرایط مشخصا خطرناکی بتوان ایستادگی کرد نیاز به یک شخصیت است. رهبر جنبش ملی زنان، مارتا لمپار، مردم را برای یک اعتصاب در روز چهارشبه، ۲۸ اکتبر، و یک راهپیمایی در ورشو در روز ۳۰ اکتبر فراخواند. وی لیستی از خواستهها را، شامل حذف نامزد نامناسب دادگاه قانون اساسی، لغو حکم منع سقط جنین، حقوق کامل سقط جنین برای زنان و کنارهگیری دولت، معرفی کرد.
در این میان، مقامات دولت، به طور پنهانی، به شکست تصویب قانون منع سقط جنین در شرایط پندمیک اقرار کردهاند. اما در این خصوص به طور علنی چیزی گفته نشده است. روز بعد از سخنرانی شوم کازینسکی، بار دیگر هزاران زن، اگر نگوییم محکمتر، دستکم مانند گذشته به خیابانها آمدند.
اوایل امسال، یکی دیگر از رهبران جنبش ملی زنان، کلمنتینا زوشانو[6]یک کتاب قوی با همان عنوان شوم «این یک نبرد است» چاپ کرد که در آن توصیف میکند که چگونه راست افراطی توانست با لابیگری، نیروهای دموکراتیک را در پیادهسازی قوانین مطبوع خود با خویشتن همراه کند. قوانینی به حدی ارتجاعی که انگار مستقیماً از ویرانشهر موصوف در آثار مارگارت اتوود[7] الهام گرفته شدهاند.
همان طور که او استدلال میکند، اگر زنان اکنون تسلیم ایدئولوژی راست افراطی شوند، اگر اجازهی لابیگری و تاثیرگذاری آنها بر دولتها را دهند، راست تندرو در نهایت قانونی را تصویب میکند که زنان را به خاطر سقط جنین به زندان میاندازد یا هر زمینهی پزشکی را برای سقط جنین لغو میکند، همان طور که لایحهی پیشین این کار را انجام داد. به نظر میرسد که لهستان به نقطهی بحرانی خود رسیده است. ظلم علیه زنان باید همین حالا متوقف شود.
[1] Ordo Iuris
[2] Jrosla Kaczynski
[3] Nowy Dwor Gdanski
[4] Eric Prydz
[5] Miley Cirus
[6] Klementyna Suchanow
[7] Margaret Atwood
منبع: تریبون
ترجمه: انکار