نامهی مشترک انجمن علمی جامعهشناسی و سیاستگذاری اجتماعی و برنامهریزی اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با مصوبات جدید دفترچهی انتخاب رشتهی کنکور سراسری ۱۴۰۳:
جناب آقای سیمایی صراف
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات
با سلام و احترام؛
با انتشار دفترچهی انتخاب رشتهی کنکور انسانی ۱۴۰۳، چند نکتهی اساسی در رابطه با ظرفیتهای ایجاد شده در رشتههای علوم اجتماعی (جامعهشناسی، برنامهریزی اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی و مددکاری اجتماعی) به چشم میخورد که خود را موظف دانستیم این نکات را به اطلاعتان برسانیم.
۱) افزایش تعداد پذیرش دانشجویان و کاهش کیفیت آموزشی: اولین نکته درمورد افزایش پذیرش تعداد ورودیهای رشتهی جامعهشناسی در سال جاری است که از جهات گوناگونی باعث ایجاد تداخل در روند طبیعی دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه علامه میشود و مشکلات ذیل را در پی دارد:
-افزایش ظرفیت بدون توجه به توسعهی زیرساختهای دانشگاهی: فضای فیزیکی دانشکدهی علوماجتماعی گنجایش پذیرش این میزان دانشجو را ندارد. با ادامهی این روند پذیرش، قطعاً در کلاسهای درس، غذاخوری، لابی، کتابخانه و انتخاب واحد اختلالاتی به وجود میآید -همانطور که در حال حاضر نیز وجود دارد- دانشگاه باید به طور همزمان با افزایش پذیرش، منابع و زیرساختهای آموزشی خود را نیز ارتقاء دهد تا بتواند نیازهای دانشجویان را به خوبی پاسخ دهد.
-کاهش زمان و کیفیت تعامل استاد و دانشجو: با افزایش تعداد دانشجویان، این تعامل ممکن است کاهش یابد و استادان نتوانند به خوبی نیازهای آموزشی و تحقیقاتی دانشجویان را پاسخ دهند. این مسئله به ویژه در رشتههایی مانند جامعهشناسی که نیاز به بحث و تبادل نظر فعال بین دانشجویان و استادان دارد، بیشتر احساس میشود.
-خطر افت استانداردهای آموزشی: افزایش سریع ظرفیت پذیرش، بدون تأمین منابع کافی و بدون برنامهریزی مناسب، به افت استانداردهای آموزشی منجر میشود و نهایتا دانشکده برای مدیریت تعداد زیاد دانشجویان، از استانداردهای آموزشی خود و سطح علمی محتوای دروس میکاهد.
۲) وجود بورسیههای متعدد با ماهیت نامشخص و ابهام در شفافیت و عدالت آموزشی: انجمنهای علمی به شیوههای نامشخص و غیرشفاف ارزیابی دانشجویان برای ورود به دانشگاه معترض هستند و در برابر سیستم توزیع رانت تحصیلی در قالب «بورس تحصیلی» که یکی از مصادیق آن «بورس دانش» میباشد، میایستند. گزینش دانشجویان با صلاحیتهای مبهم و ایجاد شرایط برای ادامهی تحصیل آنان در خارج از کشور اگر معیارهای این بورس مشخص نباشد به بیعدالتی آموزشی بیش از پیش دامن میزند. سقف بالای رتبهی مجاز برای این نوع بورس تحصیلی در رشتههای علوم انسانی(تا ۲۰هزار) و محدود کردن آن به دانشجویان خاص در کنار انواع دیگر سهمیههای سیزدهگانه، باعث ایجاد ناترازی در جمعیت دانشجویان و ربوده شدن فرصتها از افراد شایسته میشود. اضافه شدن این نوع پذیرشها اگر با شفافیت و اطلاعرسانی مناسب همراه نباشد، میتواند به ایجاد بیاعتمادی در محیط دانشگاهی منجر شود.
۳) افزایش پذیرش دانشجویان شبانه و بازاریسازی آموزش عالی: نکتهی در خور توجه بعدی، رشد ۳۵ درصدی نسبت پذیرفتهشدگان نوبت دوم به روزانه در قیاس با سالهای گذشته میباشد. تداوم چنین سیاستهایی در جهت کالاییسازی تحصیلات دانشگاهی، علاوه بر تبدیل نهاد دانشگاه به بنگاه تجاری، باعث تضعیف نهاد آموزش به عنوان یک نهاد عمومی میشود. در صورتی که دسترسی به تحصیلات عالی به افرادی که توانایی مالی بالاتری دارند محدود شود، میتواند شکاف طبقاتی را تعمیق کند. تداوم چنین سیاستهایی به زودی امکان تحرک اجتماعی را محدود میکند و در نتیجه چرخهای معیوب از نابرابریهای اجتماعی ایجاد میشود که مانع از تحقق عدالت آموزشی و اجتماعی در کشور خواهد شد. این سیاست های بازتولید نابرابری باید بهطور جدی محکوم و برای رفع آن تلاش شود.