نامه

نامه

فردای بهتر




بسم الله اارحمن الرحیم 

برادر ارجمند اقای پارسافر 

سلام علیکم

در پاسخ به مطلب ارسالی که در واقع نه سوال بود ونه مقاله ، به عرض می رساند بعضی ها برای این که نظرات اعتقادی خود را بر نظر دیگران غلبه دهند ، مجبور می شوند تا معانی لغات قرآن و یا احادیث را آنگونه که دلخواه شان است ترجمه کنند و این با یک‌بحث علمی کاملا مغایرت دارد . 

برادرمان در مقدمه نوشته خود کلمه خِمار در ایه « ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن » را چادر معنی کرده است که از مفهوم‌اصلی ان خیلی دور است . برای فهم معنی خمار ، ابتدا باید معنی «جیب» که قراراست خمار ان را بپوشاند را فهمید که اگر فهمیده شود ، خمار نیز خود به خود معنی خود را بروز خواهد داد . قرآن « جیب » را سینه و گریبان

معنی کرده و در ایه ۱۲ سوره نمل خطاب

به حضرت موسی علیه السلام می فرماید

« و ادخل یدک فی جیبک‌تخرج بیضاء من غیر سوء ...» در ایه مشابه دیگری با مختصری تغییر می فرماید « اسلک یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء » 

( سوره قصص آیه ۳۲) در هر دو ایه می بینیم‌ که « جیب » را سینه و گریبان معنی کرده است . « ادخل » فعل امر از داخل کردن و فرو بردن است . « اسلک » نیز فعل امر از راه باز کردن است . یعنی از لباس روی سینه راهی به داخل باز کن و دست روی سینه بگذار و سپس خارج کن ، نورانی می شود . کسی هم دستش را در گردن یا سر داخل نمی کند . حال ان « خمار » می خواهد روی این سینه را بپوشاند . چگونه باید باشد ؟ خمار یعنی پوشاننده . به شراب از ان جهت « خمر» 

گفته‌می شود‌که روی عقل را می پوشاند و برای مدتی زائل می کند . پس چگونه است که مورد‌مصرف خمار که برای پوشاندن روی سینه است را روسری و چادر معنی می کنند ؟ حال انکه قران حد آن را پوشاندن جیب به معنی سینه تعیین فرموده . 

دقت شود که قرآن برای گردن دو کلمه متفاوت به کار برده است . در یک‌جا آن را « جید » نامیده مثل « فی جیدها حبل من مسد » ( سوره مسد آیه ۵) در گردن همسر ابو لهب در قیامت رشته ای از مسد اویزان است . واژه دیگر قرآن « عنق » است مثل « ولا تجعل یدک مغلولة الی عنقک » ( سوره اسراء آیه ۲۹) دستت را به گردنت زنجیر مکن . استعاره ای در عرب برای نشان داد خست و نبخشیدن مال . یا « انا جعلنا فی اعناقهم اغلالاً » 

( سوره یاسین‌آیه ۸) ما در قیامت در گردن های شان زنجیر می افکنیم . تعریف سینه هم جایی از شکم به بالا و از گردن پایین تر است . گریبان هم به بالای سینه تا زیر گردن گفته می شود .

با این معانی روشنی که در قرآن هست ، 

پس چرا بعضی ها « جیب » را گردن یا سر معنی می کنند ؟ آیا این نوع ترجمه ،

مصداق تحمیل نظرات خود بر قرآن نیست ؟

خداوند به این گونه افراد توصیه فرموده

که از این کار پرهیز کنند :« و لا تقولوا لما تصف السنتکم هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علی الله الکذب » ( سوره نحل آیه ۱۱۶) آنچه‌که زبان تان توصیف می کند را به خدا نسبت ندهید که این حلال است و این حرام تا دروغی را به خدا افترا ببندید . 

آیا بهتر نیست به‌جای اقتدا به‌نظرات توجیه گرانه افراد ، به نظر قرآن اقتدا کنیم و‌معانی لغات را از آن استخراج نماییم ؟ 

علما چه‌فارس وچه عرب در گذشته وبعضی هم درحال حاضر ، کتاب های خودرا به زبان عربی می نوشتند و در انتخاب نام‌کتاب های خود نیز از کلمات پر زرق و برق و دهان پر کن استفاده می کردند . آیا مسلمان در جایی که می تواند معنی لغت را از قرآن استخراج کند ، قران را وانهاده و مرعوب یک جمله عربی گردد؟ آیا استناد به یک جمله عربی ، کفایت از معنی قرآنی می کند ؟ 

متأسفانه برای بعضی ها هرچه دلیل و برهان بیاوری ، باز حرف خود را می زنند.

قرآن در این باره می فرماید « و ان یروا کل آیة لا یؤمنوا بها حتی اذا جاءک یجادلوک ...» واگر هرچه ایه و نشانه و دلیل ببینند بازهم به ان ایمان نمی اورند

و‌چون‌به نزد تو بیایند همچنان با تو مجادله می کنند . ( سوره انعام آیه ۲۵)

آیا اینان از خود نپرسیده اند اگر خمار باید روی سر را بپوشاند ، چرا از کلمه 

« رئوس » استفاده نکرده ؟

Report Page