مهرگانِ مظلومِ مغمومِ محکوم به مرگِ من...
.مادر جاویدنام #مهرگان_زحمتکش، از جانباختگان کشتار زندان لاکان رشت نوشت:
«مهرگانم،پسرم
گاهی به این فکر میکنم که دقیقا چه اتفاقی افتاد که تو از دنیا رفتی.
توی اون روز دقیقا چه اتفاقی افتاد، چطور بهت تیر زدن، تو اون لحظه چه حسی داشتی.
هرگز کسی قرار نیست بفهمه مگر اینکه معجزه ای بشه و تو دوباره بتونی به یه طریقی صحبت کنی و دقیقا عین قدیما که با هیجان یه چیزی رو تعریف میکردی، بشینی برام تعریف کنی که تو روز مرگت چه اتفاقی افتاد.
خیلی سوالا هست که دوست دارم ازت بپرسم. قاتلت کی بود؟ درد تیر خوردن شبیه چیه؟ قبل از مرگت به کی فکر میکردی؟
مهرگان دلت برای من تنگ شده؟چون من دیوونه وار دلتنگتم،
میدونم عزیزم ایکاش میتونستی جواب همه سوالامو بدی.
نمیدونم اون روز دقیقا چی به سرت اومد، اما مطمئنم که الان جات خیلی خوب و راحته. بالاخره کاری که کردی رو نمیشه نادیده گرفت مهرگانِ مظلومِ مغمومِ محکوم به مرگِ من.
این که تو رفتی جلوی بچههای کوچکتر از خودت ایستادی و سعی کردی نجاتشون بدی در واقع سپر بلاشون شدی؛ این واقعاً ارزشمنده.
تو میتونستی مثل بقیه پناه بگیری یا فرار کنی و خودتو نجات بدی،اما اولین کسی بودی که از در رفت بیرون. با اینکه میدونستی مأمورها مسلحن، اما رفتی که توجهشون رو جلب کنی تا دست از سر بچهها بردارند و نجاتشون بدی
این ارزشمنده. خیلی ارزشمنده.
مهرگانِ من، نیستی تا ببینی چطور همهی جهان اسمت رو صدا میزنن.
آها راستی، تمام سعیت رو بکن که حتی یک شب هم شده به خواب من بیای و بغلم کنی. من رو از عطر تنت بینصیب نذار پسرک من، پسرکِ لبسرخِ من.😭😭
دلم خیلی برات تنگ شده مهرگانم، خیلی. هر روزی که نتونم بیام سر مزارت تا صبح عین بچهها گریه میکنم. یکسره بیقراری میکنم. دیگه چشمام سو ندارن مادر. یادته ازینکه بدون عینک نمیتونستم چیزی بخونم یا بنویسم چقد غمگین میشدی و ازته قلبت میگفتی الهی برا چشات بمیرم مامان جان.
خب دیگه وقتت رو نگیرم عزیزدلم گفتنیها رو گفتم و تنها خواستهم ازت، اینه که به خوابم بیای و مثل قدیما که محکم بغلم میکردی واسم خرید میکردی یا با ذوق میپرسیدی ازم :«مامان ناهار چی داریم؟» دوباره اونکارها رو انجام بدی.
من واقعا دلم برات تنگ شده مهرگانم، خیلی دلم برات تنگ شده. واسه لحظهای در اغوش کشیدنت حاضرم جونمو بدم پسرم،
خدا لعنت کنه اونیو که باعث شده همه ی اینا یه آرزوی محال بشه و تا اخر عمرم از تو محروم بشم.
نه میبخشم و نه فراموش میکنم اون کسیو که باعث این درد بی درمون شده.»
#مهرگان_زحمتکش🥀🕊️ #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا