مقالات روز
فردای بهتر✅محمد نعیمی پور: تشکیل مجلس دوم یعنی قوز بالاقوز
📌محمد نعیمی پور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در ارتباط با نظام پارلمانی و مشکلات نظارت استصوابی شورای نگبهان و همچنین رفتارهای انتخاباتی اصلاح طلبان میگوید:
📌مجلس جمهوری اسلامی ایران یک نظام شبهدموکراسی است. در نظام شبهدموکراسی همه موضوعات به نحوی مندرآوردی است و اصولی ندارد. نظام پارلمانی، نظامی است که در آن احزاب جایگاه داشته و در برابر تصمیمات خود پاسخگو هستند.
📌در این نظام افراد نیز به حزب متعهد هستند به همین دلیل اشخاص در مجلس قرار نمیگیرند بلکه این افراد نماینده یک تفکر محسوب میشوند. در کشور ما پارلمان متشکل از افرادی است که ایدهها، ذهنیت و علایق مختلف دارند اما این اختلاف سلیقه منجر به تصمیمگیری و برنامهریزی درست نمیشود و میتوان گفت که استرتژی نمایندههای مجلس ضرب المثل معروف هرچه پیش آید خوش آید است.
📌بنابراین مشکل اولیه و اساسی ما نظام شبه دموکراسی است که از آن انتظار یک نظام دموکرات داریم. درآغاز به کار مجلس شورای اسلامی مردم انتخابهای بیشتری نسبت به امروز داشتند و به همین دلیل شاهد حضور پرشور مردم در انتخاباتها بودیم اما پس از گذشت سه دوره از مجلس، برخی فکر کردند که این رویه میتواند برای بخشی از بدنه مشکل آفرینی کند.
📌به همین دلیل نظارت استصوابی مطرح و اعمال شد. طرحی که سبب شد مردم در حوزه رایگیری به جای رای دادن به منتخب خود، به منتخب شورای نگهبان رای دهند. در این موضوع دو مشکل اساسی وجود دارد. نخست آنکه پارلمان از نیروهای فکری موثر کم بهره میشود. دوم آنکه همین دموکراسی نیمبندی که وجود دارد را تحتالشعاع قرار میدهد یعنی نمایندگان، تایید صلاحیت شدن خود را مدیون حاکمیت میدانند.
📌آفت این اتفاق آن است که نمایندگان به جای رسیدگی به خواستههای مردم، به خواستههای حاکمیت توجه میکنند بنابراین نماینده، دیگر صدای مردم نیست. البته این موضوع همه گیر نیست اما این واقعیت تلخ در پارلمان وجود دارد.
📌واقعیت آن است که همهچیز ما به همهچیزمان میآید. چون در کشور ما اعتقادی به کار حزبی وجود ندارد و همچنین سابقه فعالیت حزبی در ذهن مردم سابقه خوبی نیست و از طرفی به دلیل وجود برخی محدودیتها سقف پرواز مشخصی برای احزاب در نظر گرفته شده است، اساسا نظام حزبی درستی در کشور وجود ندارد.
📌احزاب فعلی مجموعههایی با توان محدود هستند. این مجموعهها نام حزب را یدک میکشند اما واقعیت حزبی ندارند. این مجموعهها میزبان گعدههای سیاسی هستند که هیچ برنامه و استراتژی ندارند. در واقع این مجموعهها یک بازی ساده در پیش خود دارند که اصلا با پیچیدگیهای سیاسی ارتباطی ندارند. / اعتماد
https://goo.gl/VcMtpE
@emtedadnet
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
📝📝📝يك #رشته_توييت از فيسبوك حسين باستاني:
فرض کنید روزی آقای X یک عکس در فیس بوکش بگذارد و زیرش بنویسد: "دیروز با بابام رفتیم کباب ترکی خوردیم. کارگر رستوران خیلی مرد خوبی بود. بنده خدا یه پرس مجانی سیب زمینی بهمون داد."
✅ نگاهي مي كنيم به كامنت هاي احتمالي پاي اين پست كوتاه:
١- منظورتان از "بنده خدا" چیست؟ یعنی چون کارگر است باید با ترحم در موردش صحبت کرد؟
٢- "بنده خدا"؟! کدام خدا؟ تا کی میخواهید به این خرافات مذهبیتان بچسبید؟
٣- لطفا اول بفرمایید کباب ترکی را قبل افطار خوردید یا بعد از افطار؟ البته با شناختی که از شماها داریم حتما قبل از افطار بوده!
٤- من نمی فهمم این همه اصرار در مورده جنسیت کارگر و اینکه "مرد" خوبی بود یعنی چی؟ چرا نمی گویید "انسان" خوبی بود؟؟
٥- پرس "مجانی"؟ شماها عرب پرست ها تا کی می خاهید از این کلماته عربی استفاده کنید؟ مثلا می مردی می نوشتی پرس "رایگان"؟
٦- "پرس" مجانی؟ الان مثلا کلمه فرنگی "پرس" استفاده کردی خیلی با کلاس شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
٧- آقای X کباب تورکی صحیح است نه کباب ترکی.
٨- یک سوال از شما دارم: اگر رستوران کوردی می رفتید هم با همین آب و تاب خبرش را منتشر می کردید؟
٩- از کجا فهمیدید کارگر رستوران مرد خوبی است؟ واقعا همین که یک نفر سیب زمینی مجانی به آدم بدهد می شود نتیجه گرفت که انسان خوبی است؟ به قول کارل هانس رومنیگه خوب بودن در درجه اول به میزان درجه احترام به حقوق انسانیت بستگی دارد.
١٠- الان شما داری تعریف می کنی با ابوی می ری عشق و حال یعنی مملکت از وقتی روحانی اومده سر کار گل و بلبل شده دیگه؟ همه هپی ان، همه چی خوبه...
١١- آقای X همین شما روز 18 بهمن 91 پست گذاشته بودید که با پدر رفته اید چلوکبابی. \
از اینکه وانمود میکنید الان رفته اید کباب ترکی چه نتیجه ای می خواهید بگیرید؟ که مثلا شرایط کشور در زمان دکتر روحانی بدتر شده؟
١٢- بس کنید این ادبیات پوپولیستی رو! کارگر! کارگر! ته تهش اینه که همه کارگرا خوبن، همه مهندس پولدارها بدن! آدم استفراقش می گیره!
١٣- [...!]
١٤- آقای X همان وقت که شما کباب ترکی میل می فرمودید، کارگران در اعتصاب غذا بودند. شرم کنید!!!!!
١٥- نوش جان، اما فکر نمی کنید پافشاری بی مورد بر این موضوع که پدر دارید چه طور دله هزاران کودک یتیم را آتش می زند؟ کمی حس همدردی هم بعضی مواقع بد نیست.
١٦- یعنی باور کنیم شماها این قدر وضعتون بده که می خواین برین رستوران کباب ترکی میخورین؟ مردمو چی فرز کردین؟!
١٧- بنده مراد شما را از لفظ "بنده خدا" نمی فهمم. بندگی خدا 18 مرحله دارد که حتی ابوسعید ابوالخیر هم به 12 مرحله آن بیشتر نرسید. \
مگر شما اولیاء الله هستید که با یک نگاه نشانه های بندگی پروردگار را در یک کارگر ساده ملاحظه فرمودید؟ البته بنده منکر این نیستم که آن کارگر ممکن است در حد خودش آدم بدی نباشد.
١٨- خوب که چی؟ العان باید خوشحال باشیم؟
١٩- آخی!! بنده خدا! یعنی الان باید دلمون برای کارگره بسوزه؟ نمی فهمم چرا ایرانیا همش دنبال مظلوم سازین؟؟
٢٠- آبراهام لینکونگ می گوید فرق ندارد کسی که غذا رو درست می کند از چه قومی تعلق داشته باشد. مهم این است که غذا انسان (Hooman) را سیر می کند.
٢١- آقای X این لینک را ببینید که مربوط به بدن های تکه تکه شده در بمب گذاری دیروز موگادیشو است. چرا به جای پست کباب ترکی گذاشتن در مورد این جنایت ها اطلاع رسانی نمی کنید؟
٢٢- ممنون از عکس خوبتان. فقط اجازه بدهید توضیح بدهم که در زبان فارسی کلماتی مثل "بابام" و "بهمون" نادرست است. لینک مقاله مفسلی که دو سال پیش در همین مورد در فیس بوک نوشته ام را برایتان می گذارم.
٢٣- فکر نمی کنین اینکه شاگرد مقاظه یک پرس سیب زمینی مجانی به شما داده درواقع نوعی دزدی از ساهب کارش بوده؟ شما باید برای سیب زمینی یی که خوردید پول پرداخت میکردید و به احتمال قوی آن شاگرد به دور از چشم ساهب مقاظه این کار را انجام داده و شما و پدرتان نباید این جرم را طشویغ میکردید.
٢٤- آدم باید خیلی وحشی باشه که گوشته یک موجود زنده رو بخوره و به این کار هم افتخار کنه. متاسفم.
٢٥- والا چی بگم من چهار ساله کباب ترکی می خورم تا حالا همچی چیزی ندیدم. یه کم بیشتر توضیح می دین دقیقن ماجرا از چه قرار بوده؟ من براتون پیام خصوصی هم گذاشتم جواب ندادین.
٢٦- خانه از پای بست ویران است. دلمون رو به چی خوش کردیم!!!
٢٧- ..............................
* توضیح: مسئولیت "املای" برخی کامنت های بالا با نویسندگان محترم آنهاست.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
عضو حزب اتحاد ملت:
موانع ساختاری ـ حقوقی گردش آزاد اطلاعات برطرف شود
✅حسین نقاشی: موانع ساختاری ـ حقوقی گردش آزاد اطلاعات برطرف شود
📌حسین نقاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد در ارتباط با ضرورت بازنگری در سیاستهای حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات و تاثیرگذاری این حوزه بر افکار عمومی، اظهار کرد:
📌هم به لحاظ عرف سیاسی و هم به لحاظ ساختاری، آزادی بیان و آزادی پس از بیان و به طور مشخص گردش آزاد اطلاعات خیلی به رسمیت شناخته نمیشود. در بحث گردش آزاد اطلاعات ما با موانع ساختاری ـ حقوقی مواجهیم؛ که این مشکل باید برطرف شود.
📌 اگر گردش آزاد اطلاعات در کشور به رسمیت شناخته شود دیگر شاهد این نخواهیم بود که بعضی از رسانهها دارای شرایط خاصی باشند. خیلی خوب میشد که صداوسیما از وضعیت فعلی خارج میشد و اقشار مختلف مردم امکان پخش و تولید پیامهای مختلف تصویری را میداشتند.
📌 در آن صورت اقشار مختلف مردم میتوانستند به اطلاعات بهتری دست پیدا کنند، از سوی دیگر رسانههای مکتوب و خبرگزاریها در انتشار و تحلیل اخبار با خطوط نانوشته یا نوشته شده قرمز محدودیتزا روبرو هستند. این خطوط موجب میشود تا رسانهها با رعایت نکردن آنها با توقیف یا تهدید روبرو شوند.
📌 وقتی اخبار از طریق رسانههای یک حزبی یا جناحی خاص منتشر میشود، چون بازنمایی کل اخبار جامعه را ندارد باعث میشود تا مردم احساس نیاز کنند که باید رسانهای وجود داشته باشد که کل اخبار جامعه را پوشش دهد.
📌مردم فکر میکنند که اخبار واقعیتر را میتوانند از فضای مجازی دنبال کنند و همین موضوع در برخی مواقع آسیبی است برای شبکههای صداوسیما یا خبرگزاریها که در فضای واقعیتری فعالیت میکنند.
📌از آنجا که فقط صداوسیما امکان تولید برنامه رسمی را دارد و هیچ مجموعه دیگری امکان داشتن رسانه تلویزیونی و رادیویی خصوصی را ندارد، مدیریت این مجموعه فکر میکند که هر آن چیزی که با توجه به فهم خود به عنوان منافع ملی درک کرده است را باید تولید و پخش کند، از آن طرف عملا به جای خاصی هم پاسخگوی عملکردهایش نیست.
📌 از آنجایی که ساختار موثری درباره ارزیابی سازوکارهای صداوسیما وجود ندارد عملا اصلاح امور در این رسانه دیده نمیشود چنانکه اخیرا صداوسیما برنامهای ساخته که با واکنش افکار عمومی روبرو شد اما هیچ کس حاضر نیست مسئولیت تولید آن را بر عهده بگیرد./ ایسنا
@emtedadnet
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🗒متهم اصلی پرونده واردات خودروها فرار نکند / چرا نام شرکت «راهبر» حذف شد؟
✍🏻داوود حشمتی
📌بیش از یک ماه است که کشور درگیر پرونده واردات غیرقانونی خودروهایی است که تاکنون نه حتی تعدادش به روشنی مشخص شده و نه اشخاص درگیر در این فساد. ابعاد ماجرا دو قوه از قوای نظام را درگیر کرده، با این حال بیم آن میرود که بخش مهمی از این تخلف نادیده گرفته شود. آنهم به بهانه «هک» شدن سایت وزارت صنعت و معدن. درحالی که اساسا متولی حفاظت از این سایت خود یکی از متهمان است که نام آن برده نمیشود.
📌روز دوشنبه آیتالله آملی لاریجانی خبر از بازداشت و ممنوعالخروجی برخی از مدیران وزارت صنعت معدن و تجارت داد،این خبر به سرعت گسترش پیدا کرد، اما نکته عجیب آنجاست که در میان کسانی که دستگیر شدند، نامی از کارشناسان شرکت پشتیبانیکننده سایت ثبت سفارشات، دیده نمیشود. آیتالله آملی گفته بود: «در جریان تحقیقات صورت گرفته، برخی از مدیران و مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت در ارتباط با این پرونده، ممنوع الخروج، احضار و بازجویی شده اند و بررسی ها همچنان ادامه دارد. علاوه بر این، مدیران برخی شرکت های واردکننده خودرو احضار شده اند و پرونده آنان نیز در مرحله تحقیقات است.»
📌اولینبار این خبر را سراج رئیس سازمان بازرسی کشور اعلام کرد و از «هک شدن» سایت وزارت صنعت، و ثبت سفارش خودرو به صورت غیرقانونی خبر داد. اما این وزارتخانه «هک» شدن سایت را رد کرد. آن روزها هیچ کس نفهمید (و وزارت صنعت در روشن شدن آن کوتاهی کرد) که معنای «هک نشدن» سایت را توضیح دهد.
📌معنای آن این بود که حافظان سایت در را برای ثبتکنندگان سفارش باز گذاشته بودند و هیچ هک شدنی در کار نبود. بیشک بخشی از این تخلف به کارکنانی در وزارت صنایع باز میگردد که دولت پیش از قوه قضائیه باید با آنها برخورد کند. بخش دیگر واردکنندگان سودجویی هستند که این فساد را پدید آوردند. اما بخش مهم و اصلی نباید در لابهلای برخورد کارکنان دولت و واردکنندگان مخفی شده و از پیگرد و برخورد فرار کند.
📌برای شناخت این بخش از فساد به روزنامه ایران میتوان اشاره کرد که روز 23 تیرماه با معاون وزیرصنعت و معدن مصاحبهای انجام داد و در آن به ابعاد این فساد و نقش شرکت پشتیبانیکننده سایت ثبت سفارشات اشاره کرد. حسن روحانی نیز در گزارش خود به مردم به وجود این بخش در فساد واردات خودرو اشاره کرده و نوشته بود: «گروه های اصلی درگیر در تخلفات ثبت سفارش خودرو شامل برخی کارکنان وزارت صمت، تعدادی از وارد کنندگان خودرو و چند نفر از کارشناسان شرکت رایانه ای طرف قرارداد برای پشتیبانی از سامانه ثبت سفارش معرفی شدهاند.»
📌سئوال این است که چرا در معرفی برخورد شوندگان که از سوی رئیس دستگاه قضا مطرح شده نام «کارشناسان شرکت رایانهای طرف قرارداد برای پشتیبانی سامانه ثبت سفارش» ذکر نشده است؟ روزنامه ایران نام شرکت را در لابهلای گزارش خود منتشر کرده و نوشته بود: «شرکتی که ثبت سفارش واردات خودرو را انجام میدهد حدود دو دهه است که در زمینه ثبت سفارش خودرو فعال است. شرکت راهبر از زیرمجموعههای شرکت سرمایهگذاری غدیر در این سالها مدیریت سایت ثبت سفارش خودرو را برعهده داشته است. شرکت سرمایهگذاری غدیر در اکثر فعالیتهای صنعتی کشور حضور پررنگی دارد. یکی از زیر مجموعههای این هلدینگ، شرکت راهبر است که خدمات انفورماتیک ارائه میکند.»
📌جالبتر اینکه بدانیم در سایت این مجموعه اهم طرحهایی که توسط این شرکت صورت میگیرد آمده است که اکثر آنها به وزارت صنعت، معدن و تجارت ختم میشود. اما هیچ حرفی از سایت ثبت سفارش خودرو به میان نیامده است.
📌مدیران این شرکت چه کسانی هستند و در گذشته در کدام نهادها و ارگانها مشغول به کار بودند؟ فعالیتهای این شرکت بیشتر در قالب چه طرحهایی بوده است؟ به طور طبیعی سایت پشتیبانی کننده وظیفه مسدود کردن سایت و عدم اجازه دسترسی به کاربران را داشته اما راه ورود به سایت به صورت عمدی باز شده است. نکته اینجاست که چرا در لیست برخوردها نامی از این متهم اصلی به میان نمیآید؟
@emtedadnet
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
👈 درباره حال بد این روزهای مردم ایران
✅ «بازگشت به مردم» تنها راه عبور از بحران: ببینید اکثریت چه می خواهد؟
✍️ جعفر محمدی
✅ نه می توان تعارف کرد و نه پرده پوشی: حال مردم ایران، این روزها اصلاً خوب نیست؛ التهابِ زیر پوست جامعه حتی برای کند ذهن ترین آدم ها نیز قابل درک است؛ مردم نگران فردا هستند؛ بیشترشان وقتی به هم می رسند با نگرانی از یکدیگر می پرسند به نظرت چه خواهد شد؟ بسیاری در تدارک مهاجرت اند و بیش از آنها در حسرت رفتن؛ به جرأت می توان گفت ناامیدی فصل مشترک بسیاری از ایرانیان در سال ۱۳۹۷ خورشیدی است؛ مردم نه وضع موجود را قابل تحمل می دانند و نه دورنمایی برای وضع مطلوب دارند... خلاصه می کنم: «مردم خسته اند».
✅ چه باید کرد؟ آیا باید دست روی دست گذاشت و گسترش ناامیدی،فقر، بدحالی و فروپاشی جامعه را نظاره کرد؟ آیا باید جامعه بی اعتماد را با رسانه هایی از جنس آن سوی آب تنها گذاشت تا به هر سمتی که خواستند ببرند؟ آیا باید هر روز شاهد ناآرامی در گوشه کنار کشور بود که این هموطن شعار دهد و آن هموطن دیگر دستگیر کند؟... نه! این حق ایران نیست.
✅ واقعاً چه باید کرد؟ پاسخ را جز در یک چیز نمی دانم: «بازگشت به مردم».
دهه ۶۰ را به یاد بیاورید، جنگ بود و روزی نبود که جوانان کشور شهید و مجروح نشوند، برخی از شهرها در اشغال دشمن بودند و بسیاری دیگر زیر بمب و موشک، مواد غذایی و سوخت جیره بندی شده بود و مردم برای داشتن یک حلب روغن نباتی یا یک گالن نفت باید منتظر اعلام کوپن می ماندند، امکانات درمانی، آموزشی، تفریحی و ... در حداقل ممکن بود اما جامعه دچار «فقر امید و بحران اعتماد» نبود چرا که مردم بین «خود و مطالبات شان» و «نظام و مطالبات نظام»، فاصله ای نمی دیدند، «افق دید مردم و نظام یکی بود» و «آرمان ها و اهداف، مشترک بود».
✅ اینک اما واقعیت این است که بین نگاه و گفتمان مردم و نظام برآمده از دل همین مردم، فاصله افتاده است. مردم سبک های متعدد زندگی خود را می طلبند و نظام، فقط یک نوع سبک زندگی را به رسمیت می شناسد.
مردم خواستار بسط آزادی های سیاسی و اجتماعی اند ولی شورای نگهبان همچنان به سبک ۳۰ سال پیش رفتار می کند و دایره انتخاب مردم را تنگ می کند یا دغدغه عده ای این است که نگذارند جوانان به کنسرت بروند یا خانواده ها مثل همه جای دنیا بتوانند مسابقات ورزشی را در استادیوم تماشا کنند.
مردم در سیاست خارجی، خواستار واقع گرایی مبتنی بر منافع ملی هستند ولی آنچه در عمل اجرایش را می بینند، خلاف اراده آنها و مبتنی بر شعارگرایی است.
مردم خواستار عدالت و شفافیت اند ولی می بینند که عده ای متصل به قدرت، منابع ملی را غارت می کنند و هیچگاه هم در برابر مردم محاکمه و مجازات نمی شوند.
✅ همه این ها دست به دست هم داده اند تا حال ایران امروز ما، "بد" باشد و همین بدحالی، امیدبخش دشمنان ایران باشد؛ همین حاکمان سعودی یا اعضای سازمان منافقین را نگاه کنید که با چه شوق و مسرتی درباره اوضاع داخلی ایران حرف می زنند؟
«بازگشت به مردم» تنها راه نجات است. معنای بازگشت به مردم این است که نظام مانند دهه ۶۰ ، افق های نگاه و عملکردش را با مطالبات مردم همسو کند. در آن دهه، آنچه اکثریت می خواست، نظام هم همان را می خواست؛ آیا امروز نیز همین گونه است؟
✅ در این چند دهه، به دلایل مختلفی مانند نوشدن جمعیت، افزایش سطح تحصیلات و گسترش ارتباطات اجتماعی و ... نوع نگاه ها و ادبیات مردم تغییرات مهمی کرده است و ضروری است نظام نیز خود را در این زمینه به روز کند و با مردم همسو شود. اگر این بازگشت راهبردی صورت پذیرد، نه فقط امید و نشاط به جامعه بازخواهد گشت که مردم با عزم جزم تری در کنار نظام شان خواهند بود و سختی ها و مشکلات را با توان و صبوری بیشتری تحمل خواهند کرد.
✅ چندی پیش رهبری جمله مهمی را بیان کردند: "نظام جمهوری اسلامی چیزی جز ملّت ایران نیست" ؛ اگر همین یک جمله، مبنای همه تصمیم گیری ها و عملکردهای همه مسئولان کشور شود گذر از این دوران سخت و استحکام نظام و کشور کاملاً در دسترس خواهد بود. باید دید مردم در سیاست داخلی و خارجی چه می گویند و دقیقاً همان را اجرا کرد. منظور از مردم هم اکثریت هستند و نه الزاماً پر سر و صداها ؛ کسانی هم که نمی خواهند یا نمی توانند با مردم و نگاه ها و اهدافِ به روز شده ی مردم همسویی کنند، بی هیچ اغماضی کنار زده شوند.
مردم باید با تمام وجود این تغییر و به روز رسانی را احساس و لمس کنند. آنها هم از این "در گذشته ماندگی" رنجورند و هم نمایش های ظاهری را خوب می شناسند و باور نمی کنند.
✅ هر چند وضعیت کنونی تا همین الان نیز بسیار هزینه زا بوده است ولی هنوز هم دیر نیست و می توان اشتباهات را اصلاح کرد، سیاست ها و افرادِ مانع را بايد کنار گذاشت، سوءتفاهم ها را بر طرف و "تطابق خواست های مردم و نظام" را مجدد برقرار کرد.
🆔 @FarhangTose_eh
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
روی دیوارهای ویرانههای سوریه نوشتهاند: «وطن هتل نیست که هروقت خدماتش خوب نبود، ترکش کنیم. ما اینجا خواهیم ماند.»
آلمان بعد از جنگ جهانی دوم کشوری تحقیرشده و اشغالشده بود. برندههای جنگ آن را بین خودشان تقسیم کرده بودند و مردم آلمان بفهمینفهمی حق حاکمیت بر خودشان را از دست داده بودند. سایهی سنگین جنایات هیتلر روی سر و دوش شهروندان آلمانی سنگینی میکرد و شانهها زیر بار تحقیر خم شده بود. بعد هم که دوران جنگ سرد بود و آلمان عملا زمین بازی و رینگ بوکس بلوکهای شرق و غرب. با این همه اما، قول معروف و متواتری هست که میگوید در تمام دوران بعد از جنگ، جز آلمانیهایی که بهزور به شوروی یا امریکا کوچانده شدند، هیچ آلمانیای کشورش را ترک نکرد؛ حتا آنهایی که از ابتدا با آدولف هیتلر مخالف بودند، حتا آنهایی که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۳۲ به او رای نداده بودند، حتا آنهایی که با انتخاب هیتلر به عنوان صدراعظم توسط رییسجمهور هیندنبورگ در ژانویهی ۱۹۳۳ مخالف بودند. نمودار تحولات آلمان در قرن بیستم نمودار جالبی است: در ۱۹۴۰ کشوری است متخاصم و منفور، در ۱۹۵۰ کشوری تحقیرشده و تحت اشغال، در ۱۹۶۰ کشوری دوپارهشده، در ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ آتشی زیر خاکستر، در ۱۹۹۰ کشوری یکپارچه و متحد، در ۲۰۰۰ ققنوسی بیرونآمده از آتش، و امروز بزرگترین قدرت اروپای غربی. چشمهای آدم باید خیلی ضعیف یا حتا کور باشد که پشت چنین روندی، پشت چنین سربرآوردن و قد کشیدنی از میان ویرانههای جنگ و تحقیر، همت و حمیتی ملی را نبیند؛ همبستگی مردمی که بدون نگاه از بالا به هموطنانشان، بدون توهم غاز بودن مرغ همسایه، بدون خیالِ این که با گذشتن از این کویر وحشت به شکوفهها و باران میرسند، بدون ادعای این که در این شهر بخت خویش را آزمودهاند و حالا دیگر باید پای خویش را از این ورطه بیرون بکشند، ایستادند کنار هم، دست به دست هم دادند، مسئولیت فردی انتخاب جمعیشان را پذیرفتند، دنبال پختهخواری نرفتند، و بهتر از مایی که پز مالکیتش را میدهیم، حواسشان بود که «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.» تجربهی ژاپنِ بعد از جنگ جهانی دوم هم بیشباهت به تجربهی آلمان نیست. چنین اتفاقاتی اما، اگر برای ایران ما افتاده بود، هیچ بعید نبود جمعیت کشور به طرفهالعینی نصف شود؛ عدهای بلاهت یا حماقت سایر هموطنان را بهانه میکردند و میرفتند جایی که آدمهایش باشعورتر، آسمانش آبیتر و درختهایش سبزتر باشد، عدهای جان خودشان را بهانه میکردند، عدهای آیندهی فرزندانشان را، عدهای کوتاه بودن سقفها را، عدهای آلودگی «آب و هوا» را، عدهای حجاب اجباری را، عدهای کشف حجاب اجباری را، عدهای یکبارگیِ تجربهی زندگی و «منطقی باشیم خب!» لزوم برخورداری از رفاه و آرامش و آسایش و فلان و فلان را که قرار بود به محض ورود به سرزمینی دیگر در همان فرودگاه مثل تاج گلی به گردنشان آویخته شود، و خلاصه هرکس بهانهای مناسب برای نماندن و مشارکت نکردن دستوپا میکرد. هرچه باشد، مشت نمونهی خروار است، هروقت اوضاع و احوال مملکت کمی کشمشی شده، سیل مهاجران بوده که روان شده. ماجرای امروز و دیروز هم نیست که بشود سردستی ربطش داد به سبک زندگی معاصر و کمرنگ شدن مرزها و انترناسیونالیسم و گلوبالیزیشن و چیزهایی از این دست. پانصد سال پیش هم آش بوده همین و کاسه همین؛ مگر شاعران ایرانی فرار مغزها نکردند و راهی هند نشدند؟ گفتم «فرار مغزها»، و شوخی بیمزهی «فرار مغزها و قرار و ماندن بیمغزها» به یادم آمد. «فرار مغزها» به نظرم اصلاً عبارت درست و مناسبی نیست. «فرار» تا حدی بار منتقدانه دارد، این درست، اما کیست که دوست نداشته باشد «مغز» باشد. چنین عبارتی فرار مغزها این سوءتفاهم را به وجود میآورد که هرکس رفت، حتما «مغز» است -مغزی بزرگ که سقف کوتاه وطن لیاقتش را ندارد- و آنها که ماندهاند، لابد… با خودم قرار میگذارم دیگر از این عبارت استفاده نکنم. «وطن هتل نیست که هروقت خدماتش خوب نبود، ترکش کنیم.» ماندن… گاه ماندن و در نشیب دره سر به سنگ زدن، هم شرافتمندانهتر است و هم تاثیرات بزرگتر و ماندگارتری به دنبال دارد.
@chelsalegi
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
✅ردپای سلبریتیها در تخلفات ثامنالحجج/ 124 میلیارد تومان سهم وزیر احمدی نژاد /واردات برنج و خریدوفروش بازیکن هندبال
📌ثامنالحجج که کار خود را با سرمایه ششمیلیونو 300هزارتومانی در سال 80 آغاز کرد، در سال 88 (آخرین سال ارائه ترازنامه) 87 میلیارد تومان سپرده جمعآوری کرده و تا سال 94 سرمایه خود را به 12هزارو 300 میلیارد تومان میرساند.
📌در این پرونده، سه متهم تعیین شدهاند؛ ابوالفضل میرعلی متهم ردیف اول، ربابه ابراهیمی، همسر ابوالفضل میرعلی متهم ردیف دوم که بهعنوان عضو هیئتمدیره جزء امضاکنندگان اصلی فعالیتهای این تعاونی بوده است و مهدی رمضانیان متهم ردیف سوم است که تاکنون در هیچکدام از جلسات دادگاه شرکت نکرده و معلوم نیست در ایران حضور دارد یا خیر.
📌ابوالفضل میرعلی، عضو هیئتمدیره و مدیرعامل مؤسسه ثامنالحجج، تا قبل از اینکه به این مؤسسه وارد شود، کارمند دادگستری مشهد در دادگاه ویژه روحانیت بوده است و در سال 1380 شرکت تعاونی اعتباری ثامنالحجج دانشآموختگان سبزوار را تأسیس میکند. طبق اساسنامه این تعاونی، قرار بوده محدوده فعالیت شرکت در سبزوار و با استخدام کارمندان با حداقل مدرک کاردانی باشد؛ هرچند این اساسنامه اجرائی نمیشود و در 14 سال، مؤسسه ثامنالحجج بالغ بر 480 شعبه در سراسر کشور تأسیس میکند و خود ابولفضل میرعلی دارای مدرک دیپلم متوسطه در سمت بالای مدیریتی مشغول میشود.
📌طبق محاسبات انجامشده بانک مرکزی، مؤسسه ثامنالحجج دارای کسری سههزارو 990 میلیارد تومان است؛ 130 میلیارد تومان زیان انباشتشده، 1100 میلیارد تومان فروش ملکی که انجام نشده و در صورتهای مالی آن فروختهشده اعلام شده است، 112 میلیارد تومان مطالبات واهی از بانک مرکزی، 900 میلیارد تومان دین مالیاتی.
📌اما در مصادیق ذکرشده برای پرونده تخلف مالی مؤسسه ثامنالحجج به موردهایی مانند سوءاستفاده از عبارت تحتنظارت بانک مرکزی، پرداخت سودهای نامتعارف به سپردهها و تسهیلات کلان با نرخ سودهای اندک، پرداخت وامهای کلان به افراد خاص در نهادهای خاص و پرداخت تسهیلات بدون وثیقه میرسیم.
📌آنچنان که جزئیات پرونده ثامنالحجج نشان میدهد، این مؤسسه در سالهای فعالیت خود حدود 255 فقره تسهیلات با کف یک میلیارد و سقف 200 میلیارد تومان آن هم با نرخ سود سه تا چهار درصد ارائه کرده است. نمونههایی از این فقرهها شامل تسهیلات دریافتی فردی به نام آقای «س.ش» به مبلغ 50 میلیارد تومان است که سود در نظر گرفتهشده برای این وام کلان تنها سه درصد بوده و خانم «ط.م» 43 میلیارد تومان وام با سود چهار درصد از مؤسسه دریافت کرده است.
📌در این بین چهرههای شاخصی هم دیده میشوند؛ یکی از وزرای سابق دولت دهم که سمت مشاور امور بینالملل در این مؤسسه برای او ثبت شده، مبلغ 124 میلیارد تومان تسهیلات از ثامنالحجج دریافت کرده و ردپای یک خانواده ردهبالای اجرائی کشور را هم میتوان در گزارشهای مالی این مؤسسه دید.
📌پدر این خانواده که یکی از افراد ردهبالای ... است، حکم مشاور از این مؤسسه برای او صادر شده و ماهانه رقم پنج میلیون و صد هزار تومان از این مؤسسه بهعنوان حقوق دریافت میکرده است. این اولین تخلف درخصوص این فرد (ح.ص) است؛ دریافت حقوق از دو منبع.
📌اما موارد تخلف پرونده مالی ثامنالحجج موردهای عجیب دیگری نیز دارد؛ هزینههای میلیاردی به نام تبلیغات برای دو مجری تلویزیون. در تاریخ 14/12/91 و 4/7/92، مؤسسه ثامنالحجج دو مبلغ 180 میلیونتومانی و 400 میلیونتومانی را به حساب «م.م» مجری یک برنامه تلویزیونی واریز میکند و عنوانی که روبهروی این اعداد در توضیح دلیل وجه ذکر شده، یک کلمه است؛ هدیه. اما رقم هدیهای که آقای «م.م» بهعنوان هدیه دریافت کرده، در مقابل تسهیلات دریافتی او از ثامنالحجج تقریبا ناچیز است. «م.م» از مؤسسه ثامنالحجج یک وام دومیلیاردو 900 میلیونتومانی دریافت کرده که تنها 800 میلیون تومان آن را بازگردانده است که البته این رقم بازگشتی را از هدیه دریافتی (580 میلیون تومان) کم کنیم، به عدد 220 میلیون تومان میرسیم که در واقع از جیب «م.م» خرج شده و در مقابل دومیلیاردو 780 میلیون تومان را در حساب خود نگه داشته است. ثامنالحجج به مجری معروف دیگر تلویزیون «ا.ع» هم بیتوجه نبوده و به حساب او هم سه میلیارد تومان در قالب هزینه تبلیغات واریز کرده است. / شرق
https://goo.gl/3yoSe1
#امتداد
emtedadnet@
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔵آینده ایران چه خواهد شد؟/ گذار از تله با 10 ظرفیت استراتژیک
✍️صادق الحسینی/ روزنامه اعتماد
نگرانی های عمیقی از آینده کشور در جامعه در حال سربرآوردن است. در یک نظرسنجی معتبر در تهران 79 درصد پرسش شوندگان گفته اند که وضعیت کشور از این بدتر خواهد شد. اصل وجود نگرانی ها درست است. کشور شرایط خوبی ندارد. خصوصا که منابع کشور نسبت به چند دهه گذشته کاهش بسیاری داشته است. در دهه های گذشته، با وجود منابع سرشار عملا هیچ مساله ای را حل نکرده ایم و با انباشتگی و درهم تنیدگی بحران ها روبرو هستیم. از دیگر سو، دیوانگان در دنیا و منطقه دست بالا را دارند و بی مهار می تازند. بنابراین با بحران های داخلی و خارجی متفاوتی مواجهیم که بکلی با آنچه تابحال تجربه کرده ایم متفاوت است.
اما آنچه در این یادداشت می خواهم به آن بپردازم نیمه پر لیوان است. نگاه کردن به ظرفیت هایی است که بر بستر آنها می توان راه حل ساخت و از پتانسیل هایی می خواهم بگویم که ایران هنوز می تواند با کمک آنها به زمین نیفتد. در این فضای بدبینی و بدحالی می خواهم امید بدهم اما نه امید واهی. و البته ایران نشان داده است که در مواقع بحرانی از پتانسیل هایش بخوبی استفاده می کند (و البته فقط در مواقع بحرانی این کار را می کند!)
1️⃣ نسبت #بدهی به تولید ناخالص داخلی در ایران بسیار پایین تر از استاندارد جهانی است. طبق آمار IMF نسبت بدهی خالص دولت به تولید ناخالص داخلی 29 درصد است. نکته مهم این است که بدهی خارجی نداریم و این حجم پایین از بدهی هم داخلی است که عملا سقفی به لحاظ ثبات مالی برای آن وجود ندارد. این ویژگی منحصربفرد می تواند به مهمترین ابزار برای ساختن یک راه حل برای برون رفت تبدیل شود. راه حلی که با انتشار اوراق دولتی هم به رونق اقتصاد کمک خواهد کرد، هم با عملیات بازار باز به مدیریت نرخ بهره کمک کرده و هم مشکل نظام بانکی را می تواند تخفیف می دهد.
2️⃣ #پنجره_جمعیتی ایران تا سال 1420 باز است. این امکان کم نظیر می تواند به پتانسیلی عظیم برای رشد کشور بدل شود.
3️⃣مرزهای طبیعی و #امتزاج_قومی بالا از ویژگی های استراتژیک ایران است. همانطور که کاپلان در کتاب انتقام جغرافیا می گوید، ایران تنها کشور خاورمیانه است که مرزهای طبیعی و امتزاج بالای قومی دارد. این دو عامل سبب می شود در شرایط پرآشوب فعلی، خطر بزرگی تمامیت ارضی کشور را تهدید نکند.
4️⃣ایران برای #چین بمنظور دسترسی به مدیترانه و اروپا اهمیت استراتژیک دارد. هرچند در طرح جاده ابریشم جدید راه های جدیدی هم پیش بینی شده که از بالای خزر می گذرد اما تنها راه اقتصادی راه ایران است. لذا بازنده بزرگ در ایجاد بحران داخلی در ایران، کشور چین است. چین در صورت ایجاد یا امکان ایجاد بحران یا ناآرامی در ایران همکاری های بسیار بیشتری خواهد کرد. به عبارت دیگر، کمک به ایران در صورت تشدید تحریم ها یک اجبار استراتژیک برای چین است. ایران باید به خوبی و به موقع با این کارت بازی کند.
5️⃣ترامپ می توانست بسیار هوشمندانه تر عمل کند. او می توانست با اعمال تحریم های کاتسا و بدون نقض برجام عملا ایران را فلج کند. اما او راهی را انتخاب کرد که پرستیژ بین المللی اروپا و شرق را نادیده می گرفت. لذا این شکاف فرصتی است که می تواند قدرت چانه زنی خوبی به ما برای گرفتن امتیازات مشخص اقتصادی بدهد.
6️⃣ایران تنها کشور منطقه است که امتیازاتی مشخص در سوریه، یمن، لبنان، عراق و افغانستان دارد.
7️⃣نظام سیاسی ایران #آلترناتیو ندارد. لذا تصور درهم پیچیدگی ساختارها و از بین رفتن قدرت مرکزی تصوری خام اندیشانه است. این شرایط دست سیاستگذار را بازتر می کند و امکان سیاستگذاری های اصلاحی را در بحران کنونی به نظام تدبیر می دهد.
8️⃣وجود ساختارهای حمایتی نسبتا کارآمد که به سرعت قابل بهره برداری هستند از دیگر بسترهای مهم برای ساختن راه حل است. یارانه نقدی و وجود ساختار سبد کالا بصورت مدرن می تواند به عنوان یک چتر امنیت غذایی با کمترین فساد سیستمی در کل کشور پهن شود
9️⃣دارایی های عظیم دولت ایران که حدود 18 هزار هزار میلیارد تومان تخمین زده می شود اهرمی است که برخی راه حل ها می تواند با اتکا به آن تعبیه و اجرا شود. دولت ها در همه کشورها این امکان را ندارند
🔟ارتباط مویرگی با کشورهای همجوار همچون عراق و افغانستان و وجود مهاجران فراوان امکان خوبی برای کم اثر کردن برخی از انواع تحریم ها خواهد داد که خود مبنای برخی دیگر از سیاست ها می تواند باشد
◀️ایران در بدترین شرایط هم امکان ها و ظرفیت های بزرگی دارد. قدر این کشور را بدانیم و در این گرگ و میش بین المللی و ضعف های داخلی به فکر ایران باشیم. اتحاد همه گروه های سیاسی، قومی و اقتصادی برای استفاده از این ظرفیت ها ضروری است
https://t.me/bestdiplomacy
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔵نامه ای از فرهنگیان: ما را ببخش
🔻محمود جان بهشتی عزیز!
ما را ببخش که در این درد بی شماری که بر جان نحیفت نشسته و تو را مجبور ساخته که وجود رنجور و شریف و بیمارت را در این گرمای طاقت فرسا و عطش سوز به اعتصابی دردناک بکشانی،شرمگنانه از تو می خواهیم که به اعتصابت پایان دهی.می دانیم در اعتصاب تو هزار نکته ی باریک تر ز مو است.شاید اگر رسالت جمعی و صنفی منظم و مدام و حساب شده ای از ما سر می زد،وضعیت ما اکنون نه اینگونه غمبار و نه شما برای چندین بار به قمار جان تا پای جان می شتافتید.
🔻محمود سرافراز معلمان ایران!آنچه نگرانی ما را بیش از اندازه می کند دشواری تکثیر کنشگری در قامت سرافراز معلمی چون بهشتی لنگرودی است و این درد به حدی کمرشکن و جان سوز است که ملتمسانه باید قهرمان اعتصاب های چندین باره ی خود در بهار کنشگری های صنفی را مخاطب قرار دهیم و بگوییم «تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان!»بهشتی عزیز می دانیم که شما با تمام ایمان ابراهیمیت و با همه ی نقدها و گله ها و شکوه های به حقت به ما حق می دهی که ما برای بودنتان بخواهیم دست التجا به دامن التماس بزنیم.این التماس نه از موضع ضعف و زبونی که از منظر شکوه به قامت افراشته ی انسانی است که با حضورش و قدم استوار و منش مسالمت جویش راه دشوار کنشگری صنفی را بر بسیارانی در حال آموختن است.ما تشکل های امضا کننده ضمن حمایت از خواسته های قانونی شما و هشدار به مسئولان قضایی در عهد شکنی های مستمر و مدام و قانون گریزی های پیاپی،از حضرتعالی می خواهیم با توجه به اثرات چند اعتصاب دردناک و بیماری و وضعیت نگران کننده اکنونیتان به اعتصاب خود پایان دهید و دل دوستدارانتان را شاد کنید.محمود عزیز باور کن امروز معلمانی که شاید در کنشگری صنفی نباشند،نگران سلامتت هستند.پس بیا و معلمانی را که از منزلت مادی و معنوی توسط دولت محرومند، با هدیه ی سرمایه ی وجودی خودت دلشاد کن.اعتصابت را بشکن و شادی را به جمعی مغموم و چشم به راه برگردان.
⭕️کانون صنفی معلمان تهران
⭕️کانون صنفی فرهنگیان گیلان
⭕️کانون صنفی معلمان همدان_انجمن
⭕️صنفی معلمان کردستان/مریوان
⭕️کانون صنفی فرهنگیان خمینی شهر
⭕️هسته ی صنفی فرهنگیان مازندران
⭕️کانون صنفی معلمان کرمانشاه
⭕️کانون صنفی معلمان البرز
⭕️کانون صنفی معلمان یزد
⭕️کانون صنفی فرهنگیان آذربایجان شرقی
⭕️کانون صنفی فرهنگیان شهرستان جلفا
⭕️کنشگران صنفی فارس
https://t.me/kaleme/14058
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
✏️📖 الهه ی بی رقیب سیاست
بهمن ارجمند
✅ در برخی جوامع چنان ساحت سیاست بر ساحت های دیگر زندگی چیره است که سیاست، تنها بستری است که وجود را به تمامی می توان در آن افکند و خود را در آن بازیافت. به نظر می آید که این تک ساحتی شدن ِ افق های اندیشه و وجود به دو دلیل درونی و بیرونی راجع است :
الف.دلیل درونی
فرد با ابعاد دیگر زیستن آشنا نیست و ابعاد دیگر وجود خویش را که فارغ از تهدیدات و تعدیات قدرت است، در نیافته است. فرد به خود کاوی و درون نگری نپرداخته و صرفا از طریق وجود دیگران ، پی به وجود خود می برد. چنین تعریف و تصوری از خویشتن باعث می شود که همواره ، خود را در معرض دیگران قرار دهد و سیاست، شلوغ ترین عرصه ای است که فرد به چشم می آید.
2.دلیل بیرونی
فرد در جامعه ای زندگی می کند که سیاست ، تمام ساحت های زندگی را در چنبره ی خویش دارد. ساختارهای جامعه، چنان تعبیه شده است که همه راه ها به سیاست ختم میشود. در این جوامع ، حوزه های مستقل از قدرت ، از جمله حوزه ی مستقل فرهنگ و هنر ، حوزه ی مستقل دانش، حوزه ی مستقل ورزش، حوزه ی مستقل اوقات فراغت به رسمیت شناخته نمیشود. بنابراین با یک تغییر در عرصه ی سیاسی ، تمام عرصه ها دچار نوسان شده و منقلب می گردند.
✅ شاید تا حدودی می توان درک کرد که چرا در برخی جوامع توسعه یافته، مشارکت در امور سیاسی و انتخابات، پایین است. یک دلیل مهم مشارکت پایین شهروندان این جوامع در سیاست این است که جوامع مذکور به صورتی سازمانیافته اند که حیات و ممات عرصه های دیگر زندگی به تغییرات حوزه ی سیاست چندان وابسته نیست. شهروندان چنین جوامعی، دغدغه ی آن را ندارند که حوزه ی سیاست، ساحت های دیگر زندگی شان را همچون هنر و فرهنگ و اوقات فراغت و کار و تولید و موفقیت را به کام خویش گیرد یا حیات این ساحت ها را به ساحت خود وابسته سازد.
✅ این یکی از دلایل مهمی است که گاه می بینیم مشارکت سیاسی در برخی جوامع توسعه یافته چندان قابل توجه نیست. مردم این جوامع پیش از این در قوانین اساسی ،حد مداخله ی قدرت سیاسی را تعیین کرده اند و در همان قانون اساسی ، استقلال حوزه های فرهنگ و هنر و دانش و ورزش و اوقات فراغت را به رسمیت شناخته اند، بنابراین از همان ابتدا تمام مقدرات و مقدورات حیات را به پای الهه ی سیاست قربانی نکرده اند.
✅ شوربخت ملتی که تمام وجود خویش را به پای سیاست قربانی می سازد ، بدون آن که آمرزیده شود. آمرزش اینان می توانست تعبیه ی ساختاری در جامعه باشد که حیات مستقل فرهنگ و هنر و دانش و اوقات فراغت شان را به رسمیت شناسد. اینان نمی دانند که سیاست با بلعیدن ساحت فرهنگ و هنر و اوقات فراغت و کار و تولید و خلاقیت و فردیت ، ارتزاق می کند و فربه می شود. نباید از الهه ی سیاست انتظار آمرزش داشت، بلکه افراد از طریق پرداختن به ساحت های دیگر وجود و غنی سازی درونی آمرزیده می شوند. بخشی از غنی سازی درونی فرد با کنکاش فرهنگی ، آفرینش هنری ، کار خلاقانه و افزایش دانش حاصل میشود. غنی سازی درونی بخشی از آن آمرزیدگی است که فرد با همت خویش برای خود به ارمغان می آورد و بیهوده از الهه ی سیاست، امیدرستگاری نخواهد داشت.
@bahmanarjmand50
بهمن ارجمند
فرهنگ و اندیشه و هنر
https://telegram.me/bahmanarjmand50