مقالات

مقالات

فردای بهتر

▪️کیمیای کلمه، صعصعه بن صوحان

✍🏻سیدعطاالله مهاجرانی



نمی توانستم در چشمانش نگاه کنم. همیشه هنگامی که نگاهم با نگاهش آمیخته می شد...بی تاب می شدم.

علی برایم پیام فرستاده بود تا شاهد وصیتش باشم. همین پیام ویرانم کرده بود. من وعلی همسال بودیم. پدرم صوحان که پیشوای قبیله ما بود و در قبیله مثل سلطان، اعتبار و نفوذ کلمه داشت، در برابر علی مثل کودکی شتابزده و شرمناک بود. می گفت علی مثل ماه است و محمد مثل آفتاب. پسرم، به ماه نگاه کن ببین چگونه روشنای آفتاب را می تاباند.

وقتی برای بیعت نزد علی رفتم، گرمی نگاهش و گرمای دستانش را حس کردم. گفتم: ای امیر مؤمنان! خلافت برای تو زینتی نیست؛ این تويی که خلافت را می آرایی. خلافت بر رفعت تو نیفزوده؛ تویی که اعتبار خلافت را بالا بردی. تو نیازی به خلافت نداری، این خلافت است که نیازمند توست!


چشمان علی سرشار از مهر بود. ماهِ تابانِ باران خورده. از برق چشمش مست می شدم...اما من دلم می لرزید.این بار می دانستم که نباید در خانه اش درنگ کنم . همه نگران بودند. تنها کسی که نشانی از اندوه و نگرانی در چشم هایش نبود؛ علی بود. مثل کوه شکیبا و مثل صحرا آرام بود. دستمال زردی بر پیشانی اش بسته بود. دستمال مثل تکه ای از آفتاب بود. رنگ پوستش زرد شده بود. مرز میان دستمال و پیشانی اش را گاه گم می کردم. از پس دستمال، سرخی خون می درخشید. غروب آفتاب؛ شفق؟

بی تاب بودم. از مهرش و شکوه اش دلم بی تاب بود. اگر دستم را آرام در دست نمی گرفت و نمی فشرد، می خواستم از خانه اش بیرون بروم و در خلوتی زار گریه کنم....


مدتی پیش بود از من پرسید: «صعصعه رمه های فراوانت چه شدند؟»

گفتم: «مولایم آن ها را میان مردم تنگدست تقسیم کردم». از شادمانی خندید. همان خنده اش روحم را گرم کرد.

با خودم می گفتم تو دوست علی هستی، همه این گونه می اندیشند، پس چرا مثل علی نیستی؟!


گفت: «صعصعه! بهترین کار را کردی».

خنده اش آن چنان درخشنده بود که آماده بودم جانم را بدهم تا او باز هم مثل دریا و آفتاب و گل بخندد.

گفت: «صعصه تو امیر کلمه ای نه شبانِ گوسفندان». نام مرا آن چنان پرشور ادا می کرد که از شادمانی در خویش نمی گنجیدم .

یک بار گفت: «نام تو، نام یک پرنده است. پرنده ای که از اوج گرفتن هیچگاه باز نمی ایستد».

در دلم گفتم در زندگی همواره نگاهم به توست؛ این نگاه ست که مرا در سایه بال های بلند تو به آسمان می برد.


پرسشی دلم را ویران کرده بود. نمی توانستم نپرسم. جانم قرار پیدا نمی کرد. از سویی می دانستم که چنان پرسشی او را آزار می دهد. اما او پاسخی به من داد که خواب و آرام را از من گرفت. اکنون که او شهید شده است، تصویرش در برابر چشمانم ثابت مانده است و همان لبخند و همان واژه هایی که گویی هزار بار صیقل خورده بودند.


پرسیدم: «ای امیر مومنان تو برتری یا آدم؟»

در چشمان پر مهرش، شعله ای از شرم افروخته شد. نگاه اش را به سقف دوخت. نگاهی به پسران و دخترانش کرد که دور تا دور او ایستاده بودند. سکوت معطر بود. همه منتظر بودیم تا واژه ها مثل پرنده هایی رنگارنگ از آشیانه ى دهانش بیرون آیند و فضا را پر کنند وترانه بخوانند.

گفت: «از خود ستایی بیزارم...»، سکوت کرد. ادامه داد: «اگر این آیه نبود که: "از نعمت های پروردگارتان سخن بگویید." خاموش می ماندم و سخنی نمی گفتم». باز هم سکوت کرد. شعله ی شرم در نگاهش می سوخت:

«آدم در بهشت عدن متنعم بود. تنها خداوند از او خواست که به خوشه گندم نزدیک نشود. شد و از گندم خورد. از دستور خداوند سرپیچید. به من گفته نشده بود که نان گندم نخورم. اما گویی همان فرمان عتیق در گوشم زنگ می زد. گفتم من بار آن فرمان را در زندگی ام بر دوش می گیرم. صعصعه! من در تمام عمرم به اختیار، نان گندم نخورده ام!»


فرزندانش آهسته می گریستند. زینب چشم از علی بر نمی داشت.


پرسیدم: «ابراهیم؟»

گفت: «ابراهیم در ملکوت آسمان ها سیر کرد. خداوند ملکوت اسمان ها و زمین، ملکوت هستی را به او نشان داد؛ اما جانش هنوز طمأنینه و آرامش ایمان را نیافته بود. مثل نهالی نورس در برابر توفانِ تردید، می لرزید. از خداوند پرسید: چگونه مرده ها را زنده می کنی؟ خداوند در برابر پرسش او، پرسش دیگری مطرح کرد: مگر ایمان نداری؟ گفت دارم؛ اما دیدنِ ایمانم آرزوست... .

من در تمام عمرم هیچگاه غبار تردید و تشویش بر خاطرم ننشست. اگر همه حجاب ها بر طرف شوند، بر یقین و طمأنینه ی جانم اندکی افزوده نمی شود».

چشم هایش خندید. به دور دستی که در افق دید ما نبود، نگاه می کرد.

پرسیدم: «نوح؟»


گفت: «نوح در راه دعوت مردمش به راه خداوند، بسیار آزار دید. عمر درازش سرشار از آزار و زخم زبان بود. و نیز زخم هایی که بر پیکرش می نشست. سرانجام دلش گرفت و بی تاب شد و مردم خود را نفرین کرد. از خداوند خواست که هیچ یک از کافران را بر زمین زنده مگذارد. من هم بسیار آزار دیدم. کژی ها و ناراستی ها. زخم هایی که روح را می سوزانید. در هر دم به من زرداب درد نوشانیدند. بی تاب نشدم و همیشه از خداوند خواستم آنان را کمک کند. گفتم خدایا آنان را دریاب؛ نمی دانند چه می کنند؛ نمی دانند چه می گویند».


پرسیدم: «موسی؟»

گفت: «هنگامی که خداوند به موسی گفت "به نزد فرعون برو و او را به راه خداوند دعوت کن." موسی در دلش هراسی پدیدار شد. به خداوند گفت: "من یکی از آنان را کشته ام. اکنون ترس جانم را دارم؛ مبادا مرا بکشند."

هنگامی که پیامبر به من گفت: "به کعبه برو و بت ها را بشکن". به خاطرم نیامد که من بسیاری از سران قریش را کشته ام، ممکن ست در اندیشه کشتنم برآیند؛ راحت و روان مثل ماهی در آب؛ رفتم و بت ها راشکستم».


پرسیدم: «عیسی؟»

گفت: «عیسی؛ برادرم!

هنگامی که مریمِ پاک، درد زایمان گرفت از حرم بیرون رفت تا در خارج بیت المقدس کودکش به دنیا بیاید. مادرم فاطمه به درون حرم رفت. من پسر کعبه ام...».


از شوق می لرزیدم. اما آخرین پرسش رهایم نمی کرد. بر زبانم نمی گشت. چشمانم را بستم و شتابزده پرسیدم: «اما محمد؟»

علی لبخند زد، شکفته شد.گفت:

«من یکی از بندگان محمدم!».


دیگر بی تاب بودم. سر بر دامانش نهادم و گریستم.

دست بر شانه ام گذاشت. درست مثل آن غروب غم انگیز جنگ جمل. هر دو برادرم زید و سبحان شهید شده بودند. من هم زخمی بودم. تشنه و گریان. تصویر زید و سبحان با سیمایی خونین و خندان در برابرم بودند. سرود توحید می خواندند. علی دستم را فشرد و گفت: «صعصعه، آن ها راحت شدند و ما سهم بیشتری از رنج را باید بر دوش بکشیم. شکیبا باش! تو تنهایی طولانی و غم انگیزی را در پیش روی داری...».


علی را شبانه و غریبانه دفن کردیم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: «خداوند تو را رحمت کند، ای امیر مؤمنان! خداوند در سینه تو بزرگ بود و تو به ذات او آگاه بودی…».

مشتی از خاک مزار علی را برداشتم. بوئیدم. بوسیدم و بر سر و رویم افشاندم. گریستم و به خاک گفتم:

«ای خاک!

اگر می دانستی چه کسی را در بر گرفتی، هر گذرنده ای نوای ناله و زاری ات را می شنید.

ای مرگ! از من چه می خواهی؟ از آن چه هراس داشتم بر سرم آمد.

ای مرگ! اگر می گفتی که فدیه می پذیری، جانم را فدای علی می کردم.

ای روزگار! علی را از ما گرفتی، چه بد زمانه ای هستی…».

مرا به بحرین تبعید کردند. مغیرة بن شعبه کارگزار معاویه، تبعیدم از کوفه به بحرین را ترتیب داد. آن چهار سال تنهایی و تبعید، روزها و شب هایم با یاد علی می گذشت و زبانم به نام او می گشت و روحم از نوای کلمات او معطر و بی قرار بود.


http://mohajerani.maktuob.net/archives/2018/06/05/2312.php


**************

روسیه و آینده ایران در سوریه!


علی امیدی


آن یکی از خشم مادر را بکشت

هم به زخم خنجر هم زخم مشت


مولوی


در هفته های اخیر سیگنال هایی از سوی روسیه و سوریه آمده است که نسبت به آینده بازیگری ایران در سوریه سؤالاتی را برانگیخته است. به دنبال حمله خمپاره ای از داخل خاک سوریه به بلندی های جولان و متعاقبا در پی حمله شدید رژیم صهیونیستی به تعدادی از پایگاه های نظامی منتسب به ایران در داخل خاک سوریه در ۱۰ می ۲۰۱۸، دولت سوریه خواستار خویشتنداری نیروهای نظامی خارجی کمک رسان به دولت دمشق شد و آنها را از اقدامات خودسرانه برحذر داشت. بشار اسد تلویحا از جمهوری اسلامی خواست که دست به تحریک اسراییل نزند و اجازه تثبیت پیروزی های اخیر علیه واحدهای نظامی داعش و تروریست های دیگر را بدهد. اسد ضمن ستایش از جانبازی ایرانی ها در جنگ دولت سوریه با تروریست ها گفت: «من از قدرت های منطقه می خواهم سوریه را به محل مناقشه خود تبدیل نکنند که اوضاع سوریه پیچیده تر می شود.»


نیروهای روسیه مقیم سوریه هم واکنشی به حملات اسرائیل نشان ندادند و حتی آن را محکوم نکردند. وزارت خارجه روسیه از این اتفاقات ابراز نگرانی کرده و خواستار کاهش تنش ها شد. گمانه زنی های رسانه ای نیز دلالت بر این داشت که در جریان دیدار نتانیاهو از روسیه (۹ می ۲۰۱۸)، کرملین به این کشور قول داده اجازه نمی دهد که سوریه تبدیل به جبهه درگیری ایران و اسرائیل گردد. تا اینکه، لاوروف در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با خوزه پاشکو، همتای موزامبیکی خود در مسکو (۲۸ می ۲۰۱۸/۷ خرداد ۱۳۹۷) تاکید کرد که در مجاورت جولان فقط نیروهای دولتی سوریه باید مستقر شوند و به این گمانه زنی ها رنگ واقعیت داد.


از قراین چنین برمی آید که روسیه مخالف درگیری ایران و نیروهای حامی آن با اسرائیل از جبهه سوریه است. این جهت گیری به تفاوت دو نوع نگاه ایران و روسیه به اسرائیل بر می گردد. از نظر هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی و مایه سرافکندگی مسلمین است و باید محو شود. بخش اعظم هزینه های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز به خاطر مخالفت با اسرائیل و حمایت از نیروهای مقاومت برخاسته است. اعتقاد بر این است که خصومت آمریکا علیه ایران نیز بیشتر به دلیل لابی گری و نفوذ صهیونیست هاست. ایران، سوریه را پل ارتباطی مقاومت و تضعیف و محاصره رژیم صهیونیستی قلمداد می کند. از این رو، خط کلی سیاست خارجی ایران در سوریه ماهیت ایدئولوژیک-انساندوستانه و در راستای آرمان فلسطین قلمداد می شود. اما نگاه روسیه به اسرائیل اینگونه نیست. مسکو اسرائیل را به عنوان یک دولت مستقر و قانونی قلمداد کرده و مراودات گسترده با این موجودیت سیاسی دارد. حدود ۱۰۰ هزار نفر از شهروندان اسرائیل مقیم روسیه بوده و یک سوم جمعیت اسرائیل نیز مهاجر روس هستند. حجم روابط دو کشور در سال ۲۰۱۶ حدود ۲ میلیارد دلار تخمین زده شد و مدودیف نخست وزیر روسیه خواهان افزایش آن شد. قابل توجه اینکه حجم روابط تجاری ایران و روسیه نیز در سال ۲۰۱۶ حدود دو میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بود. نهایت خواسته مسکو، توافق صلح اعراب با اسرائیل بر اساس قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت است. احساس خصمانه ای که در ایران نسبت به رژیم صهیونیستی وجود دارد در مسکو اساساً وجود ندارد. بنابراین از جهت استراتژیک، نگاه روسیه و ایران به سوریه متفاوت است. البته از اینکه آمریکا و عربستان در سوریه یکه تازی نکنند دیدگاه مسکو-تهران مشترک است. مسکو، سوریه را به عنوان وزنه توازن ژئوپلیتیک در خاورمیانه و مدیترانه قلمداد کرده و آوردگاهی جهت نابودی تروریسم خصوصا تروریست های چچنی و مقاومت در برابر یکجانبه گرایی آمریکا و اثبات بازیگری مسکو در تحولات ژئوپلتیک ارزیابی می کند.


بنابراین از جهت راهبردی، منافع ایران و روسیه در آینده سوریه همپوشانی کامل ندارد. جهت گیری رژیم حاکم بر سوریه نیز همسویی بیشتر با روسیه را نشان می دهد. همانطور که حدود پنجاه سال حاکمیت پدر و پسر بر سوریه، آنها قادر نبودند حتی یک گلوله نیز به سمت جولان شلیک کنند. این تحولات ضرورت دقت ایران نسبت به آینده سوریه و چگونگی نقش آفرینی در آینده آن را ایجاب می کند. البته نباید تحلیل احساسی داشت و روس ها و اسدها را به عهدشکنی متهم کرد چون از اول نیز چنین عهدی وجود نداشته است. باید آگاه و به هوش بود و به طرف های مربوطه فهماند که ایران چرخ زاپاس نیست و منافع و اهداف ایران باید جدی قلمداد شود. البته خودمان باید عاقل کارمان باشیم. همانگونه که مولانا در ادامه مطلع یادداشت حاضر می فرمایند:


هی تو مادر را چرا کشتی بگو

او چه کرد آخر بگو ای زشت خو

گفت کاری کرد کان عار ویست

کشتمش کان خاک ستار ویست

نفس تست آن مادر بد خاصیت

که فشار اوست در هر ناحیت


منبع : دیپلماسی ایرانی


#روسیه #سوریه #ایران

@akhalaji


*****************

🔵🔲🔵 خاطره‌ای که جلال رفیع از ولایتی نوشته است



✍️ احسان محمدی


🌀 در حال و هوای سال های ابتدایی دبیرستان کتاب «در بهشت شداد» نوشته جلال رفیع را می خواندم.


رهاورد او از سفر به نیویورک و

مشاهداتش از این کشور و سازمان ملل و ... نکته عجیب اینکه از تمام آن کتاب 543 صفحه ای این ماجرایش تنها یادم مانده است.


🌀 رفیع نوشته بود:« در هواپیما کنار دکتر ولایتی نشستم. صحبتمان گل انداخت. از او پرسیدم چگونه است که متخصص اطفال شده است وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران؟

دکتر ولایتی با لحنی کاملا جدی جواب داد:


«از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران، رجال سیاسی سایر کشورها در حد بچه و طفل هستند. برای ارتباط و مذاکره با آنها باید یک متخصص اطفال وزیر امور خارجه باشد».

....

🌀دنیا عوض شده، آقای ولایتی دیگر وزیر امور خارجه نیست، هاشمی رفسنجانی مردی که به نظر تا ابد کنار انقلاب می ماند زیر خاک خفته، اتحاد جماهیر شوروی چند تکه شده، صدام حسین به دار آویخته شد، قذافی به تصاویر خونبار تاریخ پیوست، ریگان رئیس جمهور ایالات متحده که زمانی ولایتی با وزرای او در چالش بود هم پرونده زندگی اش بسته شد و حالا دوران ترامپیسم است، اما یک چیز انگار هنوز عوض نشده است؛ اینکه آقای ولایتی «کاملاً جدی» فکر می کند که پیرامون او را اطفال فرا گرفته اند!



http://telegram.me/tahlyleejtemaaey


*****************

ایران فردا

(شماره 39،اردیبهشت و خرداد1397)

برجام؛ امریکا و اروپا


کیوان صمیمی

@iranfardamag

 🔴معیار درستی یا نادرستی استراتژی و راهبرد، حق یا باطل بودن آن نیست بلکه موفقیت یا ناموفقیت است.


 🔴 کمترکسی درباره ی حقانیت مردم ایران در دفاع ملی و دینی مقابل حمله ی عراق به مرزهای سرزمینی شک و شبهه ای دارد. اما نهایتاً پذیرش قطعنامه و پایان جنگ، نوشیدن جام زهر توصیف شد که محصول راهبرد غلط تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر بود.


 🔴 پس از پیروزی انقلاب 57 در حالی که تردیدی درباره ی ماهیت سلطه طلبانه ی غرب و به ویژه امریکا وجود نداشت ،اما راهبرد ملی برای مواجهه و رویارویی با نظام نابرابر جهانی به‌شدت محل اختلاف بود.


 🔴 روش برخورد و مواجهه با اشغال سفارت امریکا اولین نشانه های این اختلافات راهبردی را نمایان ساخت و پس از آن نیز اختلاف نظرها درباره سیاست خارجی و روابط بین الملل در قالب مباحثی پیرامون صدور انقلاب نمود یافت.


 🔴راهبرد غالب نظام جمهوری اسلامی و حکومت و نه وزارت امور خارجه عبارت است از مواجهه و رویارویی جدی با امریکا به اتکای بازی در شکاف دوگانه‌ی «امریکا – اروپا» از یک سو و «غرب- روسیه و چین» از سوی دیگر.


 🔴در ماجرای خروج ترامپ از برجام، با وجود 723 میلیارد دلار حجم مبادله ی سال پیش اروپا با امریکا، اختلاف نظر امریکا و اروپا هرگز به معنای وجود زمین بازی گسترده ای برای ایران با حجم مبادله‌ی 21 میلیارد دلار با اروپا نخواهد بود.


 🔴بازی در شکاف غرب- روسیه و چین نیز سست و متزلزل است.برای مثال معاون وزیر خارجه روسیه گفته، معتقد است نیاز به یک توافق الحاقی برجام وجود دارد که نگرانیهای غرب در مورد برنامه‌ی موشکی ایران و نقش آن در خاورمیانه و سوریه را برطرف کند. به‌نظر می رسد روسیه با اسرائیل نیز در مورد نقش و حضور ایران در سوریه به تفاهم رسیده باشند. مبادلات سال گذشته اش چین با آمریکا 577 میلیارد دلار بوده ولی سفیر ایران در چین گفته امیدوار است در سال آینده مبادله ی دو کشور به 60 میلیارد دلار برسد.


🔴 تداوم راهبرد نادرست مورد اشاره موجب تحمیل هزینه های گزاف بر ملت، بدون اندک دستاوردی است.


🔴 راه خروج از بن بست کنونی و نجات کشور از فروپاشی، اصلاح سیاست های کلان در هر دوسطح داخلی و خارجی است شامل:


 1)بازگشت نیروهای نظامی داخل و خارج از کشور به پادگان ها و توقف تخصیص منابع به خارج از مرزهای سرزمینی و بازسازی روابط با اروپا و امریکا و کشورهای همسایه به‌ویژه عربستان در چارچوب منافع ملی.


 2)تمرکز بر انجام اصلاحات ساختاری درون کشور از طریق مبارزه با فساد سیستماتیک، تقویت سرمایه‌گذاری و تولید و کاهش رکود طولانی مدت،مبارزه ی جدی با فقر و نابرابری فزاینده، بازسازی انسجام ملی و زمینه‌سازی برای مشارکت عموم مردم و تقویت جامعه مدنی در چارچوب یک برنامه ی بازسازی مبتنی بر وفاق ملی.


@iranfardamag

http://yon.ir/m5EAa


******************

⚛️پینگ‌پنگ بهتر است یا گیاهان سنتی؟


امیر ناظمی (عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)

http://sharenovate.com/posts/558


⬅️پرسش پیرامون «از کجا آغاز کنیم؟» پرسشی عملیاتی است. نمی‌شود راه توسعه را بدون یک پاسخ مشخص به این سوال آغاز کرد. همین پرسش است که ما را وادار می‌کند تا به تجربه‌های جهانی موفق و شکست‌خورده بپردازیم.


⬅️زمانی که «دنگ شیائوپینگ» معمار توسعه‌ی چین سیاست‌های بازنگرانه‌شده‌ی دوران پس از مائو را از سال ۱۹۷۶ به اجرا گذاشت؛ پایه‌های اصلی توسعه‌ی چین را بر دو محور استوار کرد: ۱)ارتباطات خارجی با کشورهای دیگر خصوصا کشورهای توسعه‌یافته و ۲)اصلاحات هم‌زمان اقتصادی و ساختاری


*️⃣دنگ از هر ابزاری در بهبود روابط خارجی استفاده می‌کرد؛ حتی از ورزش مانند سیاست پینگ‌پنگ. دنگ از پینگ‌پنگ به صورت نمادین برای برقراری و شکل‌دهی روابط آمریکا و چین بهره برد. پینگ‌پنگ در سال‌های بعد ارزش خود را در سطحی بیش از مدال طلای المپیک در موفقیت‌های چین نشان داد. پینگ‌پنگ نماد شکل‌گیری روابط میان دو کشوری بود که پیش از آن به عنوان دشمنان راهبردی همدیگر شناخته می‌شدند.


*️⃣داروهای گیاهی اما نماد اصلاحات ساختاری و اقتصادی داخلی هستند. اغلب این گیاهان را چینی‌ها به خوبی می‌شناسند؛ داروهای گیاهی هم تاریخ طولانی دارد و بخشی از گنجینه‌ی ملی چینی‌هاست؛ تنها با یک تفاوت: دم‌نوش‌های چینی احتمالا برای مردم چین لذت‌بخش است همانطور که گل‌گاوزبان برای ما! داروهای گیاهی یک نماد کارآمد داخلی است.


در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ به دلایل مختلفی از جمله تورم بالا و رکود اقتصادی، به سیاست‌های دنگ حمله شد. با شروع اعتراضات دانشجویی و خیابانی؛ میدان تیان‌آن‌من پکن شاهد کشته‌شدن تعداد بالایی از دانشجویان شد.


به این ترتیب «دولت چین بسیاری از اصلاحات برنامه‌ریزی‌شده را به حالت تعلیق درآورد و بعضی از برنامه‌ها را حتی پس گرفت و رو به عقب حرکت کرد؛ اما به تعهد خود در گشایش درهای خود به جهان پایبند ماند»


⬅️دنگ در ۹ ژوئن ۱۹۸۹ صریح به رهبران چین اعلام می‌کند:

«موضوع مهم این است که نباید هرگز چین را به زمانی بازگردانیم که درهای خود را بسته نگه می‌داشت. سیاست‌های درهای بسته به شدت به ضرر ما خواهد بود».

اما آنچه سخن دنگ را با اهمیت‌تر می‌کند دلیل دنگ برای اولویت دادن به روابط خارجی (پینگ‌پنگ) بر اصلاحات اقتصادی (داروهای گیاهی) است. او در خصوص دلایل این امر توضیح می‌دهد:

«[بدون وجود ارتباطات جهانی] حتی دسترسی سریع به اطلاعات نداریم. افراد شاید بگویند اطلاعات مگر تا این حد مهم است؟ بله مطمئنا. اگر مدیری به اطلاعات دسترسی نداشته باشد، مانند آن است که کور و نابینا باشد و سخت می‌تواند بشنود و دماغش باد دارد»!

به این ترتیب دنگ سه دلیل برای تقدم روابط خارجی بر اصلاحات ساختاری دارد:

1️⃣کری و کوری: فقدان روابط خارجی یعنی فقدان آگاهی از جهان که منجر به ناآگاهی و تصمیم‌گیری اشتباه می‌شود.

2️⃣سخت شنیدن: فقدان روابط خارجی یعنی کاهش میزان مشارکت و افزایش دیکتاتوری

3️⃣دماغ پر باد: وقتی رقابت جهانی و مقایسه‌ی جهانی نیست، توهم است که تکثیر می‌شود و توهم خطرناک‌ترین مانع توسعه خواهد بود (به متن https://t.me/sharenovate/90 مراجعه نمایید).


تجربه‌ی ترکیه، هند و تمامی کشورهای جنوب شرق آسیا که با عنوان «معجزه‌ی شرق آسیا» یا ببرهای آسیایی نیز شناخته می‌شود، علی‌رغم تفاوت‌های شدید، در یک نقطه مشترک بودند: روابط خارجی گسترده و بدون تنش. هرچند این سیاست را چین «درهای باز» بنامد و ترکیه «تنش صفر»!


⬅️توسعه یعنی انتخاب اولویت‌ها و تقدم‌های مناسب؛ یعنی سیاست‌های مناسب از میان انواع سیاست‌ها انتخاب شود. دنگ می‌توانست در تشخیص اولویت اشتباه کند و فکر کند اصلاحات ساختاری اقتصادی پیش‌نیاز یا مقدم بر روابطِ خارجیِ بدون تنش است، ولی احتمالا با این اشتباه چین امروز دیگر در جایگاه فعلی‌اش نیایستاده بود!


***************

🔺فرشته حسینی، بازیگر افغانستانی فیلم «رفتن» درباره تجاوز سه نفر به یک دختر افغانستانی: چه باعث می شود وقتی می خواهید کسی را مسخره کنید بگویید «مثل افغانی ها» می ماند؟


من فرشته حسینی متولد ایران هستم از پدر و مادری افغانستانی

چی باعث می شود کسی فکر بکند من نباید از حقوق انسانی بهره مند باشم؟

چه کسی تصمیم می گیرد که اجازه داشتن عزت نفس، حقوق برابر و آرامش را به من ندهد؟

چی باعث می شود وقتی می خواهید کسی را مسخره کنید بگویید «مثل افغانی ها» می ماند؟

چه چیزی در من وجود دارد که شما را انقدر آزار می دهد؟

چه چیزی باعث می شود به من بی احترامی کنید؟

چه چیز باعث می شود انقدر بی رحم باشیم نسبت به هم؟ نژاد؟!

چه کسی تعیین کرده این مرزهای احمقانه را؟

این مرزها قرار نیست که تعیین کند چه کسانی را باید دوست داشته باشیم و از چه کسانی متنفر باشیم بدون اینکه ارتباطی برقرار باشد.

قرار نیست هیچ مرزی مانع عشق ورزیدن و احترام شود؟ / انتخاب


✅ @Sahamnewsorg


*****************

✅نعمت احمدی در گفت و گو با امتداد: با چه معیاری ۲۰ وکیل مورد اعتماد رئیس قوه قضاییه انتخاب شده اند؟


📌نعمت احمدی، وکیل دادگستری در گفت و گو با امتداد پیرامون موضوع تعیین فهرست ۲۰ نفره وکلای مورد اعتماد قوه قضاییه گفت:


📌یک سال و دو ماه به پایان دوره آیت الله آملی لاریجانی باقی مانده است. بر اساس عرف انتخاب رییس قوه دو دوره ۵ ساله است. در این یک سال پایانی طرحی انجام می‌شود که سو ظن به دستگاه قضایی را اضافه می‌کند.


📌نمی‌دانم چه کسی این پوست خربزه را زیر پای مسئولان قضایی قرار داد.


📌معنی این لیست این است که به وکلا اعتماد ندارند. اصل امانت‌داری وکیل را نادیده گرفته اند در حالی که تنها صفت وکیل که مورد وثوق همه قراردارد امین بودن است.


📌شاید هم معتقدند ما در پرونده افشای اسرار می‌کنیم. چه اسراری در این پرونده ها هست که چندین گروه از جمله ضابطین، بازپرس‌ها، دادستان، دادیار، قاضی و ... همه امین هستند اما وکلا خیر؟


📌جالب این است که بارها دیده‌‌ایم محتوای برخی پرونده‌ها سر از سایت‌های خبری خاصی در آورده‌‌است.


📌این لیست ۲۰ نفره شامل ۱۰ نفر از وکلای مرکز مشاوران است که همگی آنها مورد تایید قوه قضاییه هستند. یعنی قوه قضاییه حتی در مرکز مشاوران هم ۲۰ نفر امین نداشت؟


📌کانون وکلا نهادی است که بیش از ۱۰۰ سال سابقه دارد. تنها ۱۰ نفر از بین هزاران وکیل کانون انتخاب شده اند!


📌اصلا این عدد ۲۰ از کجا آمده؟ با چه معیاری این ۲۰ نفر انتخاب شده اند؟ اگر آنها نخواستند پرونده ای را قبول کنند تکلیف متهم چیست؟ همین الان آقایانی از جمله دکتر ملکی و دکتر سید کاظم حسینی گفته‌اند از این که در این لیست نامشان قرار گرفته بی‌خبرند و پرونده‌ای را قبول نخواهند کرد.


📌تنها در پرونده دراویش گنابادی ۳۰۰ متهم داریم. همین ۲۰ وکیل قرار است وکالت همه را قبول کنند؟


https://goo.gl/2Xf43q

#امتداد

@emtedadnet


**************

اعلام لیست ۲۰ نفره از #وکلای تائید شده قوه قضاییه ؛ کج دهنی به قداست #وکیل


در روزهای گذشته شاهد آن بودیم که از طرف قوه قضائیه در اجرای تبصره ماده ۴۸ آئین دادرسی کیفری لیستی ۲۰ نفره از وکلای مورد تائید این دستگاه صادر و اعلام شد. خارج از بحث تعداد نفرات وکلا در این لیست، که نه نامی از وکلای برجسته و حق طلب و شناخته شده در آن وجود دارد و نه نام هیچ وکیل زنی در آن به چشم می‌خورد، موضوعی که می‌خواهم به آن اشاره کنم اساسا همین ماده ۴۸ و تبصره آن است که چرا در قانون آئین دادرسی کیفری باید ماده‌ای باشد که کل شأن و کیان وکالت را زیر سوال برده و دیگر حقوقدانان و اهالی دانشگاه در مقابل آن سکوت کرده‌اند؟!


موکل حق دارد که از وکیلی استفاده کند که مورد اعتماد خودش است نه مورد اعتماد قوه قضائیه. در راستای دادرسی عادلانه در محکمه طرفین حق دارند که از همان زمان بازداشت وکیل معتمد خود را اختیار کنند و بابت جرائم مندرج در قانون فوق، باید وکیلی را انتخاب کند که مورد تائید دستگاه مجازات کننده و رسیدگی کننده باشد!

این قانون خصوصا تبصره آن از هر نظر مغایرت با متن قانون اختیار وکیل و دادرسی عادلانه دارد و نمونه آن را در پرونده مطروحه محمدعلی طاهری زندانی عقیدتی مشاهده کردیم.

 

تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری حق آزادانه اخذ وکیل را از مردم سلب کرده است. اولین حقی که در قانون آیین‌ دادرسی برای متهم پیش‌بینی شده، حق داشتن وکیل است. اگر آسیبی ناشی از به‌ زندان رفتن به مجرم یا متهم وارد شود، سازمان زندان‌ها و مسئولان بازداشت مسئولیت کیفری و مدنی دارند.

بی‌تردید اگر وکیل از ابتدای پرونده در کنار متهم حضور داشت، حوادث تاسف‌باری همچون خودکشی‌های اخیر به وجود نمی‌آمد. با جمع دو اصل ۹ و ۳۵ قانون اساسی، مردم می‌توانند بر مبنای حق آزادی، هر وکیلی را که بخواهند اختیار کنند. خودکشی‌های برخی از زندانیان گرچه همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارند اما یک‌ نتیجه مهم را بر دستگاه قضا، مجلس و دولت آشکار كرد که اگر وکیل از ابتدای پرونده در کنار متهم حضور داشته باشد، مشکلاتی همچون خودکشی یا مسائل دیگر به‌وجود نمی‌آید زیرا بر هر شخص آگاهی محرز است که شرایط بازداشت، برای متهم بسیار سخت و طاقت‌فرساست ، در شرایطی که یک حقوقدان در کنار او حضور نداشته باشد، از سرنوشت خود آگاه نیست و بر اثر ترس يا فشار روحی، ممکن است دست به خودکشی بزند.


ریشه این نقصان را می‌توان در تبصره ماده ۴۸ قانون آیین‌ دادرسی‌ کیفری جست. این تبصره مقرر می‌دارد: «در جرائم عليه امنيت داخلی يا خارجی و همچنين جرائم سازمان‌ يافته كه مجازات آن‌ها مشمول ماده ۳۰۲ اين قانون است، در مرحله تحقيقات مقدماتی طرفین دعوی، وكيل يا وكلای خود را از بین وكلای رسمی دادگستری كه مورد تاييد ریيس قوه‌قضایيه باشد، انتخاب می‌نمايند. اسامی وكلای مزبور توسط ریيس قوه‌قضایيه اعلام مي‌گردد».


این تبصره امنیتی شرایطی را بر متهم ایجاد می‌کند که حتی نتواند به صورت آزادانه وکیل اختیار کند. در حقیقت قانون‌گذار با وضع این تبصره، مسلم‌ترین حق متهم یعنی دفاع آزادانه را گرفته است. این در حالی است که جرايم مصرح در این تبصره به مراتب از جرايم عادی با مجازات‌های سنگین‌تری همراه است و عقل اقتضا می‌کند که به‌مراتب اولی در چنین جرایمی وکیل حضور داشته باشد.


از سوی دیگر تبصره غیرمنطقی و غیرحقوقی ماده ۴۸ در تعارض کامل با اصول ۹ و ۳۵ قانون اساسی است. اصل ۹ قانون اساسی به صراحت بر آزادی افراد تکیه و اصل۳۵ این‌ قانون بر آزادی‌ داشتن وکیل صراحت دارد. یعنی قانون‌گذار اساسی با در نظر داشتن اصل آزادی افراد، حق داشتن وکیل را مطرح کرده است و قابل پذیرش نیست که قانون عادی برخلاف نص صریح قانون اساسی باشد.


در این بین باید نقش شورای نگهبان در تایید این قانون را نیز در نظر داشت. اگر شورای نگهبان قانون اساسی نمی‌خواهد یا نمی‌تواند قوانین عادی را با قانون اساسی مطابقت دهد، پس دقیقا به چه کاری مشغول است؟ شورای نگهبان در سال‌های اخیر به‌جای انطباق قوانین عادی با شرع و قانون اساسی مشغول به رد صلاحیت گسترده نامزهای انتخابات شده است؛ به‌نحوی که شاید اکنون از کارکرد اصلی خود فاصله گرفته باشد؛ از این‌رو در وضع تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری علاوه بر مجلس، شورای نگهبان قانون اساسی نیز مقصر است و باید پاسخگوی حقوق باشد.


#مسعوداخترانی_تهرانی

وکیل دادگستری و فعال سیاسی


https://t.me/Campaigntodeffendprisoners

****************

🤚شما را به خدا دست بردارید!

✍️علیرضا دباغ- پژوهشگر و منتقد فرهنگی


بسیار آموخته ایم که نظر هرکسی برای خودش محترم است.

بسیار آموخته ایم که باید به نظر دیگران احترام بگذاریم.

آقایان مسول ما به نظر شما احترام می گذاریم اما آیا شما هم به نظر مردم احترام می گذارید؟

من از قانون سر درنمی آورم اما قانونی که بدون درنظر گرفتن جامعه وخواست آحادملت تنظیم شود الزام اجراییش درحد بخشنامه است نه تبعیت مردم. نمونه اش قانون منع استفاده ونگهداری از تجهیزات ماهواره ای که فقط زحمت تکاوران برای عملیات راپل بر پشت بامهای مردم را به همراه داشت اما در اصل استفاده از این تجهیزات به عنوان حزیی از لوازم خانگی مردم خللی ایجاد نکرد. این نوع قوانین جز بی اعتنایی ملی را دربرندارد و حرمت دهن کجی مردم براین‌ دست قوانین از اصل ماجرا بیشترنباشد کمتر هم به نظر نمی رسد.

۴۰ روز از فیلترینگ تلگرام می گذرد و هنوز مهاجرت موردانتظار گردانندگان این معرکه به پیام رسانهای داخلی محقق نشده است.

به خدا به عنوان یک ایرانی خجالت می کشم که هروز vpn های مختلف را چک می کنم تا بببینم کدام تونل امروز می تواند ما را از فیلترینگ عبور بدهد تا به تلگرام وارد شوم وپیامهای دوستان را ببینم؛ کارهای روتینم را انجام دهم،جزوه ی فرزندم را از مدرسه اش دریافت کنم و.....

به خدا خجالت می کشم وقتی وی پی ان،پرچم آمریکا و ژاپن و هلند و فلیپین و اندونزی را جلوی چشمم می آورد تا امتحان کنم امروز زیر لوای پرچم کدام کشور می توانم به جریان آزاداطلاعات واردشوم.


آقایانی که ما را چنین خفیف می نمایید شما را به خدا قسم می دهیم مردم را همان دور وبری های خودتان نبینید مردم حواریون شما نیستند مردم کارگران و گماشتگانتان‌نیستند مردم رعیت شما نیستند مردم خوب وبد خود را می فهمند به جای مسدودکردن راههای ارتباطی مردم با جهان‌ ؛خودتان را ازکانال تفرعن وتبختر وبزرگ پنداری رها کنید وبه جهانی بپیوندید که در آن همه بندگان خدا در آن به یک اندازه بنده خدا هستند وبه یک اندازه پیش خود عزیزند.

ایمان سنجتان را لحظه ای خاموش کنید تا جمع مردم مومنی راببینید که دینشان را در نص صریح قرآن و سیره واقعی معصومان جستجو می کنند.آنهایی که هر صبحگاه در پیج اینستاگرامشان‌یا گروه وکانال تلگرامیشان دعای روزهای ماه رمضان و آیات واحادیث به اشتراک می گذارند.آنها که باتلگرام صله ی رحم می کنند‌. مشکلات برادران وخواهران ایمانیشان را حل می کنند و وام بدون ربا به مستحقان می دهند.

آقایان مردم ایران نه جاسوسند ونه ضد انقلاب آنها فهیم و باایمانند لطفا عینکتان را عوض کنید.

شما را به خدا دست بردارید.

**********

‍ #پرسش_و_پاسخ با استاد #محمد_مجتهد_شبستری 


سوال : یادم است سه سال قبل به مناسبت شب‌های احیاء در حسینیه ارشاد سخنرانی کردید و آنجا گفتید که در جامعه ما خدا را باید به آسمان برد؛ این خدای فعلی خیلی زمینی شده‌است.


#شبستری : بله و به همین خاطر است که این بحث‌ها را دنبال می‌کنم. من دریافته‌ام که محصول قرائت رسمی حاکمیت از خدا و عمل کردن به نام او این مشکل را برای نسل جوان به وجود آورده که اغلب نمی‌توانند یک تعریف و تصور قابل قبول و عقلانی از مسئله خدا داشته باشند. من در آن سخنرانی عمومی حسینیه ارشاد از این وضعیت انتقاد کردم مسئله خدا در جامعه ما مبتذل شده است. تعالی و قداست خدا به کلی نادیده گرفته شده است. در حالی که خداوند مافوق فکرها و عمل‌های ما انسانهاست. او داور نهایی فکرها و عمل‌های انسان‌هاست و انسان‌ها حق ندارند هر کاری را که می‌خواهند انجام بدهند و بعد آن را به حساب خدا و کلام خدا بگذارند. هر کسی از جای خودش بلند می‌شود و می‌گوید، خدا این‌طوری گفته و آن‌طوری گفته و من تو را به خدا دعوت می‌کنم در حالی که خودش تصور درستی از خدا ندارد و عملش خدا را نفی می کند. بسیاری از خرافه‌ها در کوچه و خیابان و مساجد رواج داده می‌شود، به نام خدا ستم‌های زیادی مرتکب شوند و حقوق زیادی پایمال می گردد. در این شرایط خدا مبتذل می‌شود، یعنی خرج می‌شود و چیزی جز ابزار از مفهوم خدا نمی‌ماند. در چنین شرایطی وظیفه متفکران این است که تعالی و قداست خدا را مطرح کنند، یعنی نشان بدهند که خدا آن نیست که به واسطه آن قرائت رسمی کنار دست و پای مردم ریخته است و در سراسر جامعه پخش شده است. خدا بالاتر، والاتر و منزه‌تر از این افکار و اعمال است 

(سبحان الله عمّا یصفون)

*************

آیا ایران پس از بيست سال بازار پسته اروپا را از آمریکا پس می‌گیرد؟


جنگ تجاری میان آمریكا واروپا شدت گرفته و هر روز شاهد مرزبندی‌های جدیدی میان دو طرف هستیم. 

هر اتفاقی رخ دهد،این‌جا در ایران هم ممکن است روی اقتصاد ما اثر بگذارد. تعداد اقلام مشترکی که ایران و آمریکا به اروپا صادر می‌کنند زیاد نیست اما پسته مهم‎ترینشان است.

 اخیرا اروپا تعرفه بادام آمریكایی را افزایش داده و به این ترتیب، دیگر کشورهای صادر کننده بادام فرصتی برای حضور در بازار اروپا پیدا خواهند کرد.

همچنين زمزمه‌هایی درباره افزایش تعرفه پسته آمریکایی در بازارهای اروپا شنیده می‌شود که اگر عملیاتی شود، معنی‌اش این است که پس ازبيست سال راه صادرات پسته ایران به اروپا هموارخواهد شد.

بيست سال پیش پس از آن‌که رابطه ایران و برخی کشورهای قدرتمند اروپایی به طور ناگهانی به تیرگی گرایید، ورود پسته ایران به اروپا ممنوع شد و پس ازآن آمریکایی‌ها موفق شدند بازار بزرگ اروپا را از تجار ایرانی بگیرند.در آن سال‌ها کشورهای اروپایی حدود90 هزار تن پسته ایرانی مصرف می‌کردند.

در حال حاضراما بیش از سه چهارم پسته وارداتی اروپا ازآمریكا تامین می‌شود. 

در صورتی ‌که دیپلمات‌های ما در مذاکره با طرف‌های اروپایی بر افزایش تعرفه پسته آمریکایی تأکید کنند،می‌توان امیدوار بود که تجار ایرانی پس از بيست سال بازار از دست رفته اروپا را از تجار آمریکایی پس بگیرند.


☑️ محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour

************

چوب و پول و پیاز، از تلگرام تا سوریه!

#A 178

https://t.me/divanesara/711


Report Page