مقالات
فردای بهتر🔶گل خاک ایران در گلدان عربی
✍️ محمد درویش عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها در یادداشتی برای #تجارت_فردا نوشته است:
🔸ماجرای خاکفروشی، صادرات و قاچاق خاک کشور در قالبهای مختلف گلدانی، معدنی و... به اوایل دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد برمیگردد. سنتی که بعد از اعمال تحریمها گذاشته شد و بر این اساس قرار بوده به هر شکلی صادرات غیرنفتی برای دور زدن تحریمها به وجود بیاید! آن زمان گزارشهایی میرسید که برای مثال در اطراف تالابها و برخی از دامنههای مناطق کوهستانی بهخصوص در استانهای خراسان، اردبیل، آذربایجان، چهارمحال و بختیاری و... عدهای دارند خاکهای حاصلخیز این مناطق را در گلدانها و کیسههایی میریزند و به مناطق نامعلومی میبرند.
🔸حاصل کار آنها البته حفرهها و گودالهایی در اطراف تالابها و مناطق حاصلخیز کشور بود. آن زمان من در مصاحبهای هشدار دادم که این کار میتواند بسیار خطرناک باشد چراکه همه خاک حاصلخیز ما در همین لایه بسیار سطحی زمین است و اگر این خاک را به بهانههای مختلف برداشت و از کشور خارج کنند، حتی مساله میتواند در حد امنیت ملی خطرناک باشد. کشور ما متاسفانه حداکثر 10 درصد از مساحت خاکش مستعد کشاورزی است. بقیه خاک ما اصولاً فاقد ارزشهای مواد آلی و غذایی برای کشاورزی است. بنابراین باید قدر این خاک را دانست آن هم زمانی که میدانیم بهطور متوسط 800 سال زمان لازم است تا یک سانتیمتر خاک شکل بگیرد. در آن زمان وزارت جهاد کشاورزی و تشکیلاتی مرتبط با معاونت زراعت و آب و خاک اطلاعیهای دادند و به شدت موضوع صادرات خاک و قاچاق گلدانی خاک حاصلخیز کشور را تکذیب کردند و گفتند صدور یک گرم خاک هم ممکن نیست.
🔸باغ گیاهشناسی ایران 145 هکتار است که الان بزرگترین باغ اکولوژی جهان است. باغ کیو در انگلستان دومین باغ اکولوژی دنیاست که 105 هکتار است. ولی عربستان با آن وضع خاک و آب و هوا 250 هکتار باغ گیاهشناسی میسازد. واقعاً پرسش این است خاک این باغ از کجا تامین میشود؟ البته ممکن است بخشی از این خاک مورد نیاز کشورهای عربی از یمن تامین شود چون مقداری کیفیت خاک یمن با بقیه کشورهای خلیج فارس فرق دارد اما بقیه از کجا تامین میشود؛ آیا از آن یکمیلیون تنی است که گفته میشود از ایران میرود؟ یکمیلیون تن اصلاً رقمی برای این حجم فعالیت در کشورهای در حال تغییر عربی خلیج فارس نیست و باید بیشتر حواسها را جمع کرد.
🔸من در تمام مدت تحقیق در این مورد نتوانستم به جمعبندی درستی در این ماجرا برسم و واقعاً این ماجرا نیازمند بررسی و تحقیق و تفحص بیشتری است. باید به مدیرانی که چنین درکی ندارند گفت آن یکمیلیون تن خاک در لایه سطحی زمین، گل خاک ایران است. مرغوبترین و ارزشمندترین خاکی است که میلیونها سال طول کشیده است تا به این مرحله رسیده است. برای مثال اکوتن یا زغالسنگ نارس تالاب گندمان را که میلیونها سال طول کشیده به این شکل با کیفیت به وجود بیایید در نظر بگیرید.
🔸راهکار جلوگیری از قاچاق و صدور خاک کشور فقط قانون نیست. چون ما به اندازه کافی قانون داریم. مشکل ما دو نکته مهم است؛ یکی اینکه قانونگذار ما تعهدی به اجرای قانون ندارد. چون عشقی به موضوع محیطزیست وجود ندارد. دیگر اینکه اجازه داده نشده است که تشکلهای مردمنهاد حامی محیط زیست شکل بگیرند تا با کنشگری مدنی در این حوزه حفاظت از آب و خاک این مملکت به سادگی و بدون هزینه امکانپذیر باشد. متاسفانه نگاههای سلبی مانع چنین حفاظت انسانی در برابر توسعه ناپایدار و روشهای غلط مدیریتی شده است و روزبهروز شاهد وارد آمدن خسارات بیشتر انسانی به منابع طبیعی و محیط زیست کشورمان هستیم.
👈 متن کامل این یادداشت را در شماره 300 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
https://t.me/Yordm
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
چرا "معامله قرن" دونالد ترامپ اجرای خواستههای اسرائیل توسط یکی از مطیعترین دولتهای تاریخ آمریکا است؟
الیور هولمز
بعد از دو سال جنجال، "معامله قرن" ترامپ برای فلسطین و اسرائیل در آستانه ورود به آن چه که سازندگانش "مرحله آماده سازی برای اجرا" میخواند، شده است اما رهبران فسلطینی دیگر واشنگتن را به عنوان میانجیگر قبول ندارند و سیاستمداران اسرائیلی نیز علنا تلاشها برای صلح را به تمسخر میگیرند. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا گفته است این طرح صلح که توسط تیم وی شامل دو وکیل شخصی سابق و دامادش جارد کوشنر تهیه شده تا پایان ماه ژانویه برای رونمایی آماده خواهد شد. با این حال به رغم انتظار برای پیشنهادهای ترامپ به منظور حل یکی از پرمناقشهترین درگیریهای جهان، یک طرح فوری تر آمریکا در منطقه از قبل به اجرا درآمده است؛ تلاش برای تقویت موضع اسرائیل و تضعیف فلسطینیها. در دوره اخیر آمریکا یک به یک خواستههای کلیدی لابی راست گرای تندرو اسرائیل را به اجرا درآورده، به شدت کمکهای انسانی به فلسطینیها را کاهش داده، شهر قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام کرده، دفاتر دیپلماتیک فلسطینیها در واشنگتن را تعطیل کرده و کنسولگری کشور خودش در کرانه باختری اشغالی و غزه را بسته است. برای فلسطینیها و بسیاری از اسرائیلیها طرح صلح از سوی ترامپ یک نمایش جانبی است و مسئله بزرگتر اجرای خواستههای اسرائیل توسط یکی از مطیعترین دولتهای تاریخ آمریکا است. ترامپ مکررا گفته تدابیرش با هدف مجبور کردن رهبران فلسطینی - که فورا او را به عنوان یک میانجیگر غرض ورز رد کردند- به ورود به تلاشهای صلح است. ترامپ همچنین گفته اسرائیل مجبور خواهد شد برای صلح هزینه بپردازد. هرچند که مشخص نکرد این هزینه چه خواهد بود. رهبران فلسطین در پاسخ گفتهاند، هیچ گونه طرح واقعی برای یک راه حل عادلانه وجود ندارد. حنان عشراوی یک سیاستمدار برجسته فلسطینی میگوید:"این حقیقتا یک دروغ است همه در حال کار بر روی این مفهوم خیالی هستند. آمریکا شریک اسرائیل است و دارند سیاستهای اسرائیل را اجرا میکند. تمام چیزی که ما میبینیم تدابیری یک جانبه توسط آمریکا و اسرائیل هستند. واقعیت میدانی اکنون دارد مهندسی می شود." یک مقام وزارت خارجه آمریکا گفت:"بیش از پیش دستیابی به یک توافق جامع در اولویت قرار گرفته است اما این امر دشوار خواهد بود. با وجود آن که مقامات درباره جزئیات طرح اظهار نظر نکردهاند و هنوز این طرح در دست تدوین است اما برخی جوانب در حال آشکار شدن هستند." این طرح با اسلاف خود تفاوتهایی دارد؛ اول این که برخلاف تلاشهای قبلی تحت رهبری آمریکا که در آنها تصمیمگیری درباره جزئیات به عهده فلسطینی ها واسرائیلی ها بود، نسخه ترامپ احتمالا سفارشیتر و انحصاریتر خواهد بود. در حقیقت این نسخه شامل پیشنهادهایی خواهد بود که به گفته منتقدان تمرکز عمده بر خواستههای اسرائیل براساس دیدگاههای سیاسی نویسندگان توافق خواهد داشت. به عنوان مثال جیسون گرینبلات که بعد از ترفیعش در دولت آمریکا رهبری تیم ترامپ در روند صلح را به عهده دارد سنت آمریکا را شکسته و گفته شهرک سازیهای اسرائیل در کرانه باختری اشغالی که طبق قوانین بین المللی غیرقانونی محسوب میشود، مانعی برای صلح نیست. حتی دیوید فریدمن، سفیر آمریکا در اسرائیل که وکیل باسابقه سازمان ترامپ است در حمایتش از شهرک سازیهای اسرائیل و حتی اشغال اراضی فلسطینی صریحتر صبحت کرده است. دومین اختلاف این طرح با بقیه طرحهای آمریکایی این است که آمریکا بیش از حد دو طرف را برای پذیرفتن توافق تحت فشار قرار خواهد داد که به این معنی خواهد بود که این طرح مستعد شکست است. گرینبلت گفته است:" دو طرف باید درباره این که فکر میکند طرح برای آنها کارآمد بوده و زندگی آنها را بهتر میکند تصمیم بگیرند. آنها تنها کسانی هستند که میتوانند این سازشها را انجام دهند." تیم ترامپ درخواهد یافت که از دیدگاه اسرائیل حتی در مقایسه با گذشته میل کمتری برای صلح وجود دارد. یک نظر سنجی مربوط به ماه اوت نشان میدهد که تنها ۹ درصد اسرائیلی ها می خواهند دولتشان در سال ۲۰۱۹ به رسیدن به توافق با فلسطینیها اولویت بدهد.
بینامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که کاملا از آرای عمومی با نزدیک شدن به انتخابات اطلاع دارد گفته که "فوریتی" برای افشای طرح صلح از سو ترامپ نمیبیند. آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ سابق رژیم اسرائیل در پاسخ سوالی درباره طرح صلح صریحتر صبحت کرده و گفته است:"من اهمیتی به کشور فلسطینی نمیدهم". در عین حال آیلیت شاکید وزیر دادگستری اسرائیل هم گفت:"به ترامپ خواهد گفت که این طرح صلح اتلاف وقت است". یک دیپلمات اروپایی در شهر قدس به گاردین گفت:"این احتمال کاملا مطرح است که ما تا پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ هیچ گونه طرح پیشنهادی صلحی نمیبینیم". در حالی که تعداد کمی پیش بینی موفقیت برای چنین طرح صلحی دارند، فلسطینی ها تنها دو گزینه دریافت کردهاند؛ یا این که طرح تهیه شده از سوی کم تمایلترین دولت آمریکا به آرمان آنها را بپذیرند یا با تدابیری تنبیهی روبه رو شوند. اگر این طرح رد شود وضع موجود که در آن اسرائیل اشغالگریش در کرانه باختری را تحکیم کرده و نوار غزه را در محاصره نگه داشته، پابرجا خواهد ماند. با این حال مقامهای آمریکا تاکید دارند که تلاشهای صلح واقعی هستند. هر سه معمار توافق صلح دولت ترامپ یعنی فریدمن، گرینبلات و جارد کوشنر همگی پیش زمینه تجاری داشته و با این درگیری مثل یک معامله رفتار می کنند. آنها با مشوقهای اقتصادی امیدوار هستند که یک طرف را که به صورت تاریخی مسائل اصولی همچون حق بازگشت آوارگان و یا خواندن شهر قدس یه عنوان پایتخت را در اولویت خود قرار داده، متقاعد کند. این سه نفر ماه ژوئیه در واشنگتن پست در مطلبی نوشتند:"دلیلی وجود ندارد که فلسطینیها هم در کرانه باختری و هم در نوار غزه اگر که به ما اجازه کمک بدهند، نتوانند از موفقیت اقتصادی بهره مند شده و جزئی از یک اقتصاد منطقهای در حال شکوفایی نباشند."
@ganji_akbar
https://www.theguardian.com/us-news/2019/jan/01/donald-trump-middle-east-peace-plan-israel-palestine
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
"برجام یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و هست"
✍️مازیار اوستا
برجام یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و هست، اگر غیر از این بود بعد از خروج آمریکا دلیلی برای ماندن در توافقی که مخالفانش آن را با معاهده ترکمنچای مقایسه می کردند نبود!
دلایلی که در پایان دولت دهم برجام را به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل می کردند :
1-تحریم فروش نفت ، براساس زمان بندی انجام شده برای کاهش صادرات نفت ایران در قطعنامه های تحریمی صادرات نفت خام به روزانه پانصد هزار بشکه رسیده بود که آنهم در صورت شکست مذاکرات پس ازچند ماه بعد به صفر می رسید!با جدی شدن مداکرات پس از سر کار آمدن دولت یازدهم و امید طرف مقابل برای به ثمر رسیدن آن مذا صادرات نفت ایران را تا زمانی که مذاکره به بن بست نرسیده رسیدن به توافق همان پانصد هزار بشکه ماند.
2-تحریم های بانکی و بیمه عملا صادرات و واردات را با مشکل جدی مواجه کرده بود!!
3-با وجود عدم تحریم مواد غذایی و دارویی ، دولت بخاطر تحریم های بانکی امکان خرید و واردات دارو و مواد غذایی را نداشت.
4-تحریم صنعت بیمه ، بخصوص بیمه نفتکش ها، صادرات نفت را با مشکل جدی مواجه کرده بود.
5-دولت وقت بخاطر تامین نیازهای مالی و ارزی به دنبال راهکارهایی در جهت دور زدن تحریم ها بود ، از این رو نفت را کمتر از بهای واقعی و قیمت جهانی آن عرضه می کرد که در این بین افرادی مانند بابک زنجانی ها پیدا شدند و "آش را با جاش بردند"!
6-مواضع و عملکرد دولت نهم و دهم در سیاست خارجی و داخلی ،کشور را به سمت انزوای کامل پیش برده بود !! پیش از ان و در دولت اصلاحات بخاطر مواضع عاقلانه دولت ، آمریکا هیچگاه موفق به ایجاد اجماع جهانی برای فشار بیشتر برایران و تصویب قطعنامه های تحریمی علیه ایران در شورای امنیت نشده بود.
7-کشور از نظر اقتصادی در آستانه ی بحران بزرگ قرار داشت و....
با توجه به مواردی که در بالا ذکر شد و دهها موردی که ذکر نشد برجام یک ضرورت بود.
حال سوال این است چرا برجام یا همان توافق هسته موفق نبود؟ چرا انتظاراتی را که مردم و دولت از برجام داشتند بر آورد نکرد؟
پاسخ به این سواد هم ساده است و هم پیچیده! ساده ترین پاسخ آن است که :تمام کشورهای مذاکره کننده با ایران، همانند ایران برای بعد از برجام انتظارتغییراتی را داشتند و به دنبال منافعی بودند که محقق نشد! یکی از طرفهای مقابل که مهترین کشور بود و بدون آن توافق هیچگاه به نتیجه نمی رسید آمریکا بود، با منع حضور شرکتهای آمریکایی در صنعت خود رو سازی ،نفت و..در ایران کاملا مشخص بود که آمریکا بزودی از توافق خارج خواهد، فرقی هم نمی کرد دولت ترامپ بر سرکار باشد یا یک دولت دموکرات!
خلاصه آنکه مخالفان برجام چه قبل از توافق و چه الان هیچ برنامه و راه حلی برای برون رفت از بحرانی که خود ایجاد کرده نداشته و ندارند، تنها راه حلشان مقاومت مردم به قیمت از دست رفتن هر آنجه دارند بوده و هست!
@maziyaravesta
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
🔴 هراس از دولتِ ناتوان
گذار از دولتِ"نمیداند" به دولتِ "نمیتواند"
✍️ علی زمانیان
آنان که مسئولیت ادارهی دولت و جامعه را از سال 57 بر عهده گرفتند، زمامدارانی که متولیان کشور شدند و حکومت جدیدی را پی افکندند، سابقهی فرمانروایی، زمامداری و مدیریت عملی و گستردهی سیاسی نداشتند. و این البته طبیعی بود که به بسیاری از رموز مدیریت و چالش های پیشاروی آشنایی نداشته باشند. عدم آشنایی آنان با اقتصاد، روابط بین الملل، فرهنگ و ... سبب میشد که در عملکردها ضعیف باشند و یا حتی با رفتارهای خام خود نه تنها مسئلهها را حل نکنند که مسئله آفرینی هم بنمایند. این همان چیزی است که به آن، دولتِ"نمیداند"، اطلاق میشود. حاکمانی که نمیدانند گرهها را چگونه باز کنند و به همین خاطر گرهای را که باید با دست عقل سیاسی باز میشد، میخواستند با دندان احساسات باز کنند و بلکه بسی بیشتر از این، آن را به معضل و بحرانی پیچیده و لاینحل تبدیل میکردند. هر گرهای چونان زخمی برای همیشه و معضلی برای تمام فصول، به دردی جانکاه منجر میگردید. به عنوان مثال، اشغال سفارت امریکا به منظور بازگرداندن و استرداد پهلوی، همهی زندگی و سرنوشت ملت را در دهههای بعد در کام خود بلعید و پیامد چنان رفتاری، هزینهای سنگین و کمرشکن بر دوش ملت گذاشت.
مردم به نحو عمومی و در فاهمهی خود دریافته بودند که زمامداران جدید، تجربهی کافی و آشنایی لازم برای حل و فصل مسئلهها و یا مدیریت مطلوب جامعه ندارند. و اتفاقا به علت همین آگاهی از ناآگاهیِ مقدر بود که با زمامداران کنار میآمدند تا تجربه اندوزی و کارورزی کنند. ملت، فرصت فراخی برای کارگزارانش فراهم کرد تا در مدرسهی قدرت، مشق سیاست کنند و مهارت عملی و دانایی نظریشان را بیفزایند. این همان صبوری و تحمل و متانتی بود که سرمایهی اصلی حاکمیت شد و مسیر کارگزاران را باز میگذاشت تا در میدان قدرت، تمرین مدیریت نمایند. با حاکمان همراهی کردند تا بیاموزند و راه بهتر شدن و مهارت مدیریت را فراگیرند.
اما آیا کارگزاران و حاکمان در چهاردههی پس از 57، راه و رسم حکومتِ کارآمد و مدیریتِ مطلوب را آموختند؟
کارگزاران، نتوانستند بیاموزند و نتوانستند دانایی لازم را برای حکومتی مطلوب و کارآمد فرا گیرند. با این همه، وجدان عمومی، عدم آشنایی حاکمان را در دههی اول را امری کم و بیش طبیعی مییافت، اما دیگر این "نمیدانند"های اکنونشان را طبیعی تلقی نمیکند. از این رو بر "ندانستن"هایشان خرده میگیرند و از این بابت ناراضیاند. دولت نهم و دهم، اوج نادانی بیمارگونی بود که به نحو فزاینده دامن نظام را گرفت. از همین زمان است که پرسشی بزرگتر جان میگیرد: چرا چهار دهه تجربه و فرصت آموختن، نتوانست حکمت و دانایی سیاسی را تاسیس کند؟ چرا کارگزاران نتوانستند خرد سیاسی لازم برای نظامی معقول و مطلوب را کسب نمایند؟
✅ در گیرودار پرسش از چرایی عدم دانایی سیاسی بودیم که پرسشی مهیبتر چهره نموده است. پرسش از میزان توانایی نظام در حل و فصل مناقشات و معضلات در میان آمد. این پرسش و دلهره از آن جا رخ داده است که می بینیم، مشاجرات و مسائل بینالمللی کشور، هر دهه بیشتر و بیش تر شده است. تورم فزاینده و اوضاع بد اقتصادی به نحو نگران کننده و مهار گسیخته افزایش و مهاجرت رو به فزونی و نگرانیهای روزمره رشد یافته است. در یک کلام، زندگی در گردابی از رنجها میچرخد و نظام و کارگزاران و اربابان قدرت، در شرایط فقدان تصمیم و بحران و بن بستِ ناتوانی دست و پا میزنند. شبیه ناخدایی که کشتیاش در شب طوفانی در امواج متلاطم اقیانوس، بالا و پایین میشود و کاری از دستش برنمیآید.
مسئلهی هولناکی است دولت ناتوان. نتایج بسیار بد و مخوفی دارد اگر جامعه به این نتیجهی قطعی برسد که دولتش ناتوان از رفع مشکلات است. اما به نظر می رسد در آستانهی جدی شدن این نگرشایم که دولت، ناتوان است. و فورا یک نکته را باید بیفزاییم که مردم، توانایی دولت را دقیقا با زندگی روزمرهشان و دقیقا با سفرهشان میسنجند. معیار سنجش توانایی را در این می بینند که آیا وضع و حالشان رو به وخامت دارد و یا رو به بهبود. این که زندگیشان رو به انبساط و فراخی و آسانی است یا رو به انقباض و سختی و تاریکی. در یک کلام، توانایی دولت را با کولهبار رنجهایشان می سنجند نه با موشک و نظامیگری و درافتادن با این و آن.
✔️ ناتوانی، نتیجهی قهری و الزامی فقدان خرد و دانایی سیاسی است. درخت توانایی آن گاه بر میدهد که ریشه هایش را در خاک دانایی کاشته باشند.
1397/10/10
@kherade_montaghed
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
✅پیشبینی اکونومیست از اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۹
❌ دوران سخت برای مردم ایران
🔗اقتصاد ایران به دنبال تحریمهای جدید آمریکا با چالشهای بسیاری مواجه است. نرخ تورم و بیکاری افزایش یافته و همچون دور پیشین تحریمها، کشور با کمبود دارو و برخی کالاهای اساسی مواجه است. اکونومیست در گزارشی وضعیت اقتصادی ایران را در سال 2019 پیشبینی کرده و مدعی است که مردم ایران پسلرزههای این تحریمها را در سال آینده میلادی حس خواهند کرد.
🔗حسن روحانی، رئیسجمهور ایران میگوید که این کشور حربه تحریمهای آمریکا را خنثی خواهد کرد و تلاشهای دونالد ترامپ برای انزوای ایران بینتیجه میماند.
❗️ اکونویست، نشریه انگلیسی اما مدعی است که مردم ایران در سال ۲۰۱۹ با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم خواهند کرد. تحریمهای آمریکا علیه ایران بهقدری شدید است که موجب شده بانکهای بینالمللی و کسبوکارها در سراسر جهان گزینهای برای ورود به بازار ایران و فعالیتهای اقتصادی نداشته باشند. به عقیده نویسنده این گزارش، پیروزی بر شیطان بزرگ، نامی که مقامات ایرانی بر آمریکا گذاشتهاند، دشوار است و پیشبینی میشود که نارضایتیهای مردم در سال ۲۰۱۹ نسبت به مسائل اقتصادی، فساد اداری و روابط سیاسی افزایش یابد.
🔗نویسنده اکونومیست بر این باور است که پسلرزههای تحریمهای جدید در سال ۲۰۱۹ احساس خواهند شد. اقتصاد ایران آب میرود و تجارت و سرمایهگذاری کاهش خواهد یافت. صادرات نفت ایران با کاهش قابل توجهی مواجه شده و قیمتها همچنان روند صعودی را طی خواهند کرد و بیشترین فشار اقتصادی از سوی مردم ایران احساس خواهد شد.
❗️میزان نارضایتیها و ناآرامیها در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته بود. با این حال در این گزارش آمده که نارضایتیها باز هم در سال آینده افزایش مییابد و همچون گذشته مقامات ایرانی آن را دسیسه قدرتهای خارجی میخوانند.
🔗پیشبینی نویسنده اکونومیست این است که هیچ توافقی در سال ۲۰۱۹ میان ایران و ایالات متحده آمریکا صورت نخواهد گرفت.
🔗از آنجا که معاملات نفتی به دلار صورت میگیرد، با ادامه سقوط ارزش ریال، ذخایر ارزی ایران افزایش مییابد. اپوزسیون هم همچنان بدون تشکل و رهبر به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
@VOTEHRAN
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
فضای مجازی بولدوزری که دیوار بین مسؤولان و مردم را شکست
✍️ مصطفی داننده
🔰 10سال پیش اگر محسن رضایی در مورد عملیات کربلای 4 حرف میزد قطعا با چنین حجم واکنشی روبرو نمیشد. چند روزنامه به آن میپرداختند، چند روزنامه خوان متوجه موضوع میشدند و تمام.
🔰حالا اما محسن رضایی یک توییت گذاشته است و تقریبا همه ایران در جریان آن هستند. توجه کنید یک تویت چند خطی. او در تلویزیون یا یک مکان عمومی سخنرانی نکرده است اما حالا همه میدانند داستان محسن رضایی و کربلای 4 چیست.
🔰خیلی از مخاطبان در همان توییتر به عملیات فریب بودن کربلای 4 واکنش نشان دادند. در لحظه نظرات توییت محسن رضایی سر به فلک گذاشت. همه نظرات خود را در مورد سخنان دبیر مجمع تشخیص گفتند.
🔰محسن رضایی پیش از این سخنرانی میکرد و میرفت اما الان با خیل نظرات مورد روبرو شد. نظراتی که اکثر آنها برخلاف نظر سرداری بود که دکترای اقتصاد دارد. بسیاری از چهرههای شناخته شده هم تصمیم گرفتند در توییتر پاسخ محسن رضایی را بدهند.
🔰واکنشها به حدی بود که محسن رضایی مجبور شد، به تلویزیون و برنامه رضا رشیدپور بیاید و در مورد حرفی که زده است توضیح بدهد و بگوید:« اگر به 3 روز قبل برگردم و بخواهم توئیت ام را اصلاح کنم، این گونه می نویسم: "عملیات کربلای 4 فریب دشمن شد.»
🔰آنقدر واکنشها زیاد بود که محسن رضایی احساس کرد اگر به این سوال ایجاد شده در مورد عملیات کربلای 4 پاسخ ندهد، عملکرد سیاسی و نظامیاش در 40 سال گذشته زیر سوال خواهد رفت.
🔰این روزها از معایب فضای مجازی زیاد سخن به میان میآید اما همین پاسخگو کردن مسؤولان کشور در برابر مردم به تمام معایب فضای مجازی میچربد.
🔰در دنیای امروز هر کسی هر حرفی میزند باید پای آن بایستند و نسبت به مردم پاسخگو باشد. الان دیگر دهه 80، 70 و 60 نیست که مردم در جریان اتفاقات نباشند. به لطف فضای مجازی جامعه از کوچکترین اتفاقات مطلع میشود. ماجرای سپنتا نیکنام عضو زرتشتی شورای شهر یزد یادتان هست؟ اگر فضای مجازی نبود او باید عطای حضور در شورای شهر را به لقایش میبخشید.
🔰قبل از ظهور شبکههای اجتماعی، فکر میکنید ما متوجه میشدیم، 4 دانش آموز در مدرسه در سیستان و بلوچستان، در آتش سهل انگاری مدیران مدرسه و استان سوختند؟
🔰نماینده سراوان اگر فضای مجازی نبود، قطعا از در همه گمرگهای عبور میکرد.
🔰فضای مجازی باعث شده است تا مدیران در یک اتاق شیشهای باشند. فرقی هم نمیکند آن مدیر و مسؤول میخواهد رییس جمهور یا رییس مجلس، فرماندار یا بخشدار یک منطقه کوچک در ایران. همه مجبور هستند در برابر مردم پاسخگو باشند.
🔰باید از شبکههای اجتماعی ممنون باشیم که باعث شد دیوارهای بین مسؤولان و مردم بریزد.
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
وقت آن شده که از افغانستان خارج شویم: هیچ کشوری مانند افعانستان افول امپراطوری آمریکایی را تا این اندازه به تصویر نمیکشد. احتمال پیروزی نظامی علیه طالبان تقریبا صفر است و احتمال کمی وجود دارد که در این کشور دموکراسی پایداری ایجاد شود. سود ماندن ما در افغانستان فقط و فقط نصیب چین، روسیه ایران، پاکستان و هندوستان می شود.
رابرت کاپلان
https://t.me/ganji_akbar/5789
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
🔳⭕️جکی چان؛ اتوبوس مرگ و تکنیک گوشت قربانی
مجتبی لشکر بلوکی
https://t.me/Dr_Lashkarbolouki/4252
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
✅ کارگران هفت تپه : از بزنبهادرها برای کنترل اعتصابات، سرکوب، جاسوسی و خبرچینی استفاده میکردند
https://t.me/emtedadnet/26129
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
🌅جمهوری اسلامی گرفتار اصل «پیتر» شده است!!
✍️کریمپور
🌅 بر پایه ی این اصل، مدیران تا آنجا می مانند و ارتقاء می یابند و رشد می کنند که به مرز بی کفایتی محض می رسند!!. بر این پایه، مدیران در حرفه خود آن قدرمی مانند، که دیگر به دست و پا زدن می افتند و کاری هم از دستشان بر نمی آید. آنها هیچ گام رو به جلو برای ایجاد تغییر بر نمی دارند، چون اساسا ایده، توان و انگیزه ای برای ایجاد تغییر ندارند. پس خود و نظام را، وارد فاز بی کفایتی استراتژیک یا آنتروپی می کنند.
🌅برای من روشن است که یکی از جدی ترین چالش های جمهوری اسلامی، در هر سه قوه و در مقیاسی گسترده تر، بیشتر دستگاه ها و نهاد های دولتی، واردشدن به این فاز است.فازی که مدیران و سیستم مدیریتی، توان، انگیزه و مهارت حرفه ای، برای تغییر و نوسازی را از دست داده اند. به گمانم حتی دانشگاه ها که می بایست، کانون نوآوری و تطابق پذیری با زمانه باشند، به همین دلیل وارد مرز بی کفایتی شده اند!!!.
@marzno👈🏻همراه شوید