سایه‌روشن‌های حق آموزش همگانی/شماره 111 دوماهنامه چشم انداز ایران/بخش نخست

سایه‌روشن‌های حق آموزش همگانی/شماره 111 دوماهنامه چشم انداز ایران/بخش نخست

تبعات سیاست خصوصی‌سازی در آموزش و پرورش


مهدی فخرزاده: انقلاب با خود موجی از دولتی شدن به همراه داشت، موجی که عمرش یک دهه بیشتر نپایید. جنگ که از تک و تا افتاد، بنا بر توصیه‌های نهادهای بین‌المللی میل به خصوصی‌سازی در حوزه‌های مختلف افزایش یافت. آزادسازی اقتصادی راه‌حلی بود که آن روزگار بسیاری از کشورها را درنوردیده بود و حالا ایران نیز تلاشی نافرجام برای آزادسازی داشت. سیاست آزادسازی اگرچه نتوانست اقتصاد را سامان دهد، اما بار خدمات عمومی دولت را به‌شدت کاهش داد. درواقع دولت اقتصاد را به نزدیکان خود سپرد و خدمات عمومی نظیر بهداشت و آموزش را به قوانین بازار. امروز سه دهه از آغاز آن فضا گذشته است و شاید زمان خوبی برای ارزیابی تبعات آن برای جامعه باشد. برای بررسی تبعات این سیاست در آموزش و پرورش ایران، به گفت‌وگو با چهار نفر از دست‌اندرکاران حوزه آموزش نشستیم: محمد روزبهانی، دکترای جامعه‌شناسی و فعال رسانه‌ای در حوزه آموزش و پرورش، نجات بهرامی، کارشناس حوزه آموزش و پرورش، محمدرضا نیک نژاد و نرگس ملک‌زاده، معلم و عضو کانون صنفی معلمان ایران.

چشم‌انداز ایران: فضای پس از جنگ با خود موجی از خصوصی‌سازی را به همراه داشت که به حوزه بهداشت و آموزش نیز کشیده شد. آن روزگار بنا بود این اتفاق مشارکت مردم را در امر آموزش بیشتر کند و به توسعه آموزش و پرورش منجر شود. امروز درباره این فرآیند چه می‌توان گفت؟

نجات بهرامی: در مقابل کالاهای قابل‌لمس، کالاهایی داریم که شاید قابل‌لمس نباشند و به آن‌ها کالای عمومی می‌گویند. این کالاها شامل امنیت، بهداشت و آموزش می‌شوند که حکومت‌ها و دولت‌ها متولی تأمین درصد بالایی از این کالاها هستند. ویژگی کالای عمومی این است که ارزش‌افزوده به تولیدکننده برنمی‌گردد، درنتیجه تولید آن برای بخش خصوصی زیاد به‌صرفه نیست. اگر بخواهیم مثال بزنیم، کمپانی بلک‌واتر یک کمپانی امنیتی است که کشورها و شخصیت‌ها را از نظر امنیتی حمایت می‌کند و هزینه آن را هم دریافت می‌کند، اما به‌صرف وجود چنین شرکت‌هایی نمی‌توان امنیت را از دولت گرفت و به بخش خصوصی داد. درنتیجه این کالا عمومی است و به‌صرفه و به‌صلاح نیست که متولی این کالاهای عمومی، بخش خصوصی باشد. آموزش و بهداشت نیز همین‌طور است. در مقوله آموزش با این مقدمه ادامه می‌دهم که معتقدم دولت باید متولی آموزش همگانی و عمومی شود و کیفیت مطلوبی را برای آموزش همگان و دسترسی همه فراهم کند و اگر در این امر کوتاهی کند، بدیهی‌ترین وظیفه خودش را انجام نداده و سزاوار سرزنش است. مسئله دیگر این است که تاریخ نشان می‌دهد به‌صرف اینکه متولی آموزش دولت است، نمی‌توان حضور بخش خصوصی را پدیده‌ای منفی دید. متأسفانه گفتمان چپ در زمان هژمونی خود عدالت را به‌شکل مثله‌شده و وارونه به مردم ارائه داده و جا انداخته است. عدالت در این گفتمان یعنی همه باید مثل هم باشیم. در هیچ برهه‌ای از تاریخ حتی در صدر اسلام و زمان پیامبر هم عدالت این تعریف را نداشته و بالاخره کسی شتر داشته و کسی نداشته و الی‌آخر. این تعریف شبیه هم‌ شدن از عدالت تعریفی انتزاعی است که در هیچ دوره‌ای دیده نمی‌شود. عده‌ای می‌گویند مدرسه‌های غیردولتی در شمال تهران است که ناقض عدالت آموزشی است، چون امکانات و معلم خوب و آزمایشگاه و خدمات خوب باعث افزایش درصد قبولی در کنکور می‌شود و درنتیجه دانشگاه‌های تراز اول را بچه‌های این مدارس گرفته‌اند، اما حرف من این است که این اتفاق با حذف مدارس غیردولتی هم می‌افتاد. چون کسی که آموزش را به‌عنوان کالای مهم در سبد خانوار می‌داند اگر مدرسه خوب نباشد، معلم خوب و همین‌طور وسایل کمک‌آموزشی را به خانه‌اش می‌آورد و حتی بچه را در تابستان به خارج از کشور می‌فرستد تا زبان انگلیسی‌اش را تقویت کند. وجود این مدارس در شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران به نفع عدالت آموزشی است. چرا؟ الآن حدود 12 درصد از حاکمیت اولویت بودجه را در جای دیگر می‌بیند. ما می‌توانستیم درصدی از بودجه‌های هنگفتی که در بخش‌های دیگر صرف می‌شود کل آموزش و پرورش را از نو بسازیم. در چنین شرایطی فرض کنید سفره‌ای پهن است که ده نفر غذا بخورند و غذا هم کم است. دو نفر از این ده نفر داوطلبانه این سفره را ترک می‌کنند تا خودشان غذایشان را تهیه کنند. از نظر سرانه و فضای آموزشی و امکانات ما در وضع وخیمی قرار داریم. بخش خصوصی متولی آموزش حدود یک ‌میلیون نفر از دانش‌آموزان شده و معلم را خودش می‌گیرد و حقوق می‌دهد و درنتیجه به نظر من برای عدالت آموزشی خوب است. از طرف دیگر مثلاً در امریکا حدود 20 درصد از نظام آموزشی در دست بخش خصوصی است. شمال اروپا که سوسیال‌دموکراسی هستند دولت تأمین‌کننده هزینه آموزش است و مدیریت نمی‌کند و مدیریت را به بخش خصوصی و هیئت‌امنا واگذار کرد است. پیش از انقلاب ما در نظام آموزشی نزدیک 18 درصد نظام آموزشی در دست بخش خصوصی بود که فقط در جهت تأمین کیفیت نبود. گفتمان‌ها و اقوام و ادیان و سبک تدریس متنوع بود و مدارس از این لحاظ محدودیت نداشتند. پس از انقلاب این مسئله تا اواخر دهه 60 تعطیل شد که اولین قانون موقت مدارس غیرانتفاعی به مجلس برده شد و تصویب شد. این مسئله در زمان آقای هاشمی صورت گرفت. در آن دوران همان‌طور که اشاره کردید موجی به راه افتاد که ضمن آن فروشگاه‌های زنجیره‌ای پا گرفت و سبک زندگی کمی تغییر کرد و به‌موازات آن در آموزش هم این اتفاق افتاد. قرار بود تنوع در آموزش هم ایجاد شود که متأسفانه انجام نشد؛ یعنی مؤسس مدرسه، پول ساختمان و معلم و سایر هزینه‌ها را بدهد، اما حق ندارد غیر از کتاب‌های تدوین‌شده آموزش و پرورش را تدریس کند.

ملک‌زاده: آقای بهرامی در ابتدا گفتند با عدالت آموزشی مشکلی ندارند. باید بگویم اتفاقاً اگر عدالت آموزشی وجود داشت، نیازی به مدارس غیردولتی نبود. من از این جهت با خصوصی‌سازی مدارس مخالفم که شرایط مطلوب در مدارس دولتی فراهم نیست. ایشان مثال سفره ده‌نفره را زدند، درست است عده‌ای از سر سفره مدارس دولتی بلند شده‌اند، اما سفره مدارس دولتی خالی‌تر از پیش شده و چون چیزی سر سفره نبوده یکی دو نفر هم رفته‌اند. می‌گویند خصوصی‌سازی می‌خواهد فضای رقابت ایجاد کند، اما به نظر من مدارس غیرانتفاعی فقط در مراکز استان قوی هستند و در شهرستان‌ها رقابت وجود ندارد که مدارس دولتی را هم بالا بکشد. شاید حتی باعث افت و بی‌انگیزگی هم می‌شود. وقتی مدارس غیرانتفاعی سطح خودشان را بالا کشیدند و دانش‌آموزانشان قوی‌تر شدند امتحانات و کنکور سخت‌تر شد و در این شرایط بچه‌های مدارس دولتی عقب ماندند. اگر این شرایط نبود و همه در شرایط نرمال تحصیل می‌کردند نیازی نبود که دانش‌آموزان به کلاس خصوصی بروند. من در مدارس غیرانتفاعی مأمور بودم و ایده‌آل‌هایی که شما می‌فرمایید وجود ندارد. شاید خیلی از مدارس غیرانتفاعی از لحاظ ساختمان و فیزیک و امکانات ضعیف هستند؛ یعنی والدین برای کسب امکانات بهتر هزینه پرداخت می‌کنند، اما امکاناتی بی‌کیفیت‌تر از مدارس دولتی دریافت می‌کنند، اما چرا به مدارس غیردولتی می‌روند؟ چون در مدارس دولتی فضای آموزشی کافی نیست. در منطقه من سه مدرسه ابتدایی است، اما تنها یک مدرسه مقطع متوسطه با ظرفیت دو کلاس هفتم دارم! دولت شرایط را فراهم نکرده که دانش‌آموز به مدرسه دولتی برود. یا اینکه شیفت کاری والدین طوری است که مجبور است فرزندش را مدرسه‌ای بگذارد که ساعات بیشتری در مدرسه باشد.

چشم‌انداز ایران: دولت‌های مختلف هم معمولاً اعلام می‌کنند توانایی مالی اداره مدارس دولتی را ندارند و می‌بینیم که حتی ساخت مدارس دولتی را بر دوش مردم انداخته‌اند. جناب روزبهانی نگاه شما به وضعیت امروزین مدارس خصوصی چیست؟

روزبهانی: جواب من در پاسخ به سؤال اساسی لزوم ورود بخش خصوصی به آموزش و پرورش مثبت است. مدارس خصوصی (شامل مدارس، آموزشگاه‌ها و مراکز خدمات آموزش غیررسمی) خدماتی را به مردم ارائه می‌دهند که مدارس دولتی توان ارائه این خدمات را ندارند و بودجه آن را هم ندارند و در قانون هم پیش‌بینی نشده است. بخش خصوصی، هم به‌دلیل تنوع و هم به‌دلیل جبران کاستی‌های آموزش دولتی باید حضور داشته باشد. به نظر من اصل نباید بر آموزش رایگان باشد. در طول تاریخ کشورمان، پیش از دولت قاجار اصلاً آموزش و پرورش دولتی نداشتیم. خودمان در قانون اساسی این اصل را گذاشتیم و بعد قانون مدارس غیردولتی را هم همان نهادهای تصویب‌کننده اصل آموزش رایگان مصوب کرده‌اند. بحث من صرفاً مصداق‌ها نیست. من به‌عنوان شهروند حق دارم فرزندم را در مدرسه‌ای که مایلم برای آموزش ثبت‌نام کنم، حالا ممکن است مدرسه دولتی باشد یا مذهبی یا اصلاً غیر از این‌ها باشد. من تنوع را در محتوا و شکل تأیید می‌کنم. خود دولت نباید به‌عنوان متولی در کوچک‌ترین مسئله و تصمیمات خانواده و افراد دخالت کند که چه محتوایی به چه سبک و سیاقی آموزش داده شود. من موافق بخش خصوصی در همه زمینه‌ها ازجمله آموزش و پرورش هستم. ما باید با توجه به حقوق اساسی مردم به این مسئله نگاه کنیم. این حق مردم است و ما با توسعه آموزش و پرورش خصوصی داریم به حقوق مردم احترام می‌گذاریم و آن را وسعت می‌دهیم. این استدلال که دولتی ماندن آموزش و پرورش مانع طبقاتی‌کردن آموزش است به نظرم درست نیست. عموم کسانی که فرزندشان را در مدارس غیردولتی ثبت‌نام می‌کنند کارمندان هستند. یکی از دلایل، همان خدمات پس از ساعت مدرسه است که در مدرسه دولتی ارائه نمی‌شود؛ این همان تنوع است که مدنظر من است. کشورهای توسعه‌یافته مانند ژاپن و کشورهای حوزه اسکاندیناوی که نمونه‌هایی موفق از مدارس دولتی هستند، آن‌قدر تنوع دارند که احساس نیازی در مردم ایجاد نمی‌شود. اساساً درباره وضعیت طبقاتی باید بگویم قاعده 20 به 80 از ابتدای دوران زندگی بشر بوده است. اگر مدارس خصوصی را تعطیل کنیم، خود مدارس دولتی طبقاتی می‌شوند؛ یعنی اولیای دانش‌آموزان در مدرسه منطقه یک در تهران از مدرسه حمایت مالی می‌کنند و با مدرسه مناطق شوش و مولوی که خانواده بضاعت کمک به مدرسه را ندارد قابل‌مقایسه نیست و طبقاتی شدن به این شکل اتفاق می‌افتد.

ملک‌زاده: آقای روزبهانی مدارس غیرانتفاعی ما روی نمره و قبولی کنکور و موفقیت‌های این‌چنینی تمرکز دارند. آیا شما می‌شناسید مدارسی که مثلاً گرایش محیط‌زیست داشته باشند و فقط مسئله نمره مطرح نباشد؟

روزبهانی: مدرسه صبح‌ رویش مدرسه‌ای غیردولتی است که هزینه‌اش را از نهادهای غیردولتی فراهم می‌کند و به بچه‌های کار خدمات می‌دهد، اما اگر این مدارس ایرادی داشته باشند باید ایراد برطرف شود.

چشم‌انداز ایران: آقای نیک‌نژاد به نظر شما ورود سرمایه خصوصی سبب ایجاد تنوع آموزشی می‌شود؟

نیک‌نژاد: طبیعتاً با هرگونه خصوصی‌سازی آموزش و کالایی‌سازی آموزش مخالفم. من معتقدم اجرای فرمول بازار آزاد در سه حوزه کالاهای عمومی و به‌خصوص حوزه آموزش آسیب‌زاست. ورود بخش خصوصی در جهت کسب سود است و در آموزش نیز ‌ سود برآورده نمی‌شود. باید توجه داشت تبعات سیاست‌های نادرست در حوزه آموزش گریبان همه را می‌گیرد و ورود سود به این حوزه نگاه بازاری را هم به‌دنبال دارد. برای من تعریف مدرسه خوب هم مبهم است. مدرسه خوب به‌دنبال شهروندسازی است یا قبولی در کنکور؟ اما فرض کنیم ایده‌آل قبولی در کنکور باشد. در این صورت وارد شدن سود و نگاه بازاری وقتی می‌بیند اقشار اجتماعی بی‌میل به این مدارس شدند دو کارنامه برای اعلام معدل آماده می‌کند. یک کارنامه واقعی را به والدین می‌دهد و کارنامه‌ای که نمره بالا دارد را به اداره می‌فرستد. واقعیت این است که فرمول مدارس ما رقابت در نمره است و این اقتضای درآمدزاکردن مدرسه است، اما ما در رویکردهای مدرن آموزشی می‌بینیم که رقابت امری مذموم است. همه متوجه شدند رقابت در آموزش سبب آسیب فرد و درنهایت اجتماع است که با اهداف آموزش نوین منطبق نیست. آقای بهرامی گفتند مدارس غیردولتی برای سبک کردن بار دولت ایجاد شدند، اما تجربه و آمار نشان داد که این مسئله باعث بهترشدن و شکوفا شدن آموزش رایگان و دولتی نشده است. درباره دوره قاجار هم که آقای روزبهانی فرمودند باید بگویم ما امروز دولت مدرن داریم که قبلاً نبوده و در دولت مدرن آموزش رایگان مطرح می‌شود. در حیطه آموزش بیشترین خصوصی‌سازی در امریکا صورت گرفته و رتبه این کشور در آموزش بهینه حوالی چهلم است. کشورهای بالای این رده‌بندی در بالاترین سطح عدالت آموزشی هستند. مثلاً مدرسه خصوصی هست، اما بودجه از دولت می‌آید و نحوه هزینه‌کرد با خودشان است؛ یعنی فرق دارد با اینکه دست در جیب مردم بکنیم. نکته دیگر اصل 30 قانون اساسی است که مطابق آن دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد. در این اصل و در اصل 44 به خصوصی‌سازی آموزش و پرورش پرداخته نشده؛ یعنی، نگاه لیبرالیستی در دوره سازندگی که دست‌وپاشکسته ایجاد شد تبعات آن را امروز می‌بینیم که نه خصوصی هستیم نه دولتی و شده‌ایم خصولتی! قانون دوم به نظرم تخطی از اصل قانون اساسی بود و اگر درست است، باید تغییر در قانون اساسی اتفاق بیفتد.

روزبهانی: به نظر با هم تناقض ندارند. چون می‌گوید دولت کار را انجام دهد، اما نگفته بخش خصوصی نباشد. ورود بخش خصوصی به آموزش، آموزش رایگان را نفی نمی‌کند.

نیک‌نژاد: بسیاری از خانواده‌ها به سمت این مدارس سوق داده می‌شوند؛ یعنی، باور دارند که حاصل زندگی آن‌ها برای فرزندشان است. وقتی فکر می‌کنند مدارس غیرانتفاعی بهتر است پس به آن سمت هم می‌روند. شاید مدرسه غیردولتی خیلی هم باکیفیت نباشد! بیشتر این مدارس در مسئله آموزش از مدارس دولتی عقب‌تر هم هستند. الآن ما شانزده یا هفده نوع مدرسه داریم که محتوای یکسان دارند و تفاوتشان در این است که یکی تا نوک انگشتش را در جیب مردم می‌کند و یکی تا آرنج! تفاوت تنها در پول درآوردن است و خدماتشان بیشتر تبلیغی است.

چشم‌انداز ایران: خانواده‌های فرهنگی‌تر که دغدغه تحصیل فرزندشان را دارند طبیعتاً هر طور شده او را به مدرسه خوب می‌برند. مثلاً خوب بودن مدرسه را میزان پذیرش آن مدرسه در دانشگاه مشخص می‌کند و چون پای سرمایه خصوصی در میان است، شاخص‌های کمی برای درآمد بیشتر و امکان قیاس عمده می‌شوند. به‌مرور بچه‌های کسانی که نگرانی بیشتری دارند و امکان مالی رفع این نگرانی را نیز دارند از مدارس دولتی خارج می‌شوند و در مدارس خاصی متمرکز می‌شوند. درواقع با این عملکرد ما از مدرسه نوعی نقدزدایی یا دغدغه‌زدایی می‌کنیم. به نظر شما آیا این طبقاتی شدن آموزش نیست؟

 بهرامی: کاملاً درست است. اگر دولت امکانات آموزش باکیفیت را فراهم نکند، هم در بدیهی‌ترین وظایف خودش کوتاهی کرده هم به شکاف طبقاتی دامن زده است. الآن در دانشگاه شریف و پلی‌تکنیک و سایر دانشگاه‌های باکیفیت تا 80 درصد از اقشار مرفه هستند. شاید مدارس غیرانتفاعی خیلی هم به گفته دوستان باکیفیت‌تر نباشند، اما مثلاً تعداد کم دانش‌آموز در هر کلاس علت مهمی برای استقبال خانواده است. انتظارات از سیستم آموزشی پایین آمده، اما راه‌حل این نیست که به مدارس غیردولتی فشار بیاوریم. راه‌حل، اعتراض به خود دولت است. اصلاح واقعی حوصله‌بر و خسته‌کننده و ناامیدکننده است. باید ریزبه‌ریز محاسبه کنیم و راه‌حل مشخص پیدا کنیم. آقای نیک‌نژاد اشاره کردند که سودمحوری به آموزش لطمه می‌زند، اما من معتقدم کل حرکت‌های بشری که از فقر، غارنشینی و فقدان بهداشت او را به امروز کشانده بر سودمحوری بوده است. قرارداد دارسی خائنانه بوده، اما توجه کنیم زحمت کشف و استخراج در آن شرایط که جاده نبوده و راهزنی هم باب بوده در آن دوره به‌عهده کمپانی بوده و سبب توسعه محیط پیرامون خودش هم شده است. انتظار داریم تحولات بدون عنصر سود اتفاق بیفتد. من عاشق سودمحوری هستم که سبب ارتقای دانش‌آموز می‌شود. تقصیر بخش خصوصی نیست که دولت بودجه را در بخش‌های دیگری هزینه می‌کند. من شهروند باید به دولت فشار بیاورم که مدارس دولتی را استاندارد کند.

چشم‌انداز ایران: اما می‌بینیم وقتی مدارس خصوصی وجود دارد، به‌جای فشار بر دولت، هر کسی گلیم خودش را به‌تنهایی از آب می‌کشد و به مدارس بهتر می‌رود. درواقع راه‌حل را هم دولت برای ما تعیین کرده است: رفتن به مدارس غیردولتی.

روزبهانی: خیر. دولت موظف است امکانات آموزشی را در سطح مطلوب فراهم کند، اما این‌طور نیست. باید توجه کنیم هرچقدر هم امکانات بخش دولتی خوب باشد باز هم بخش خصوصی در مدیریت از دولتی سبقت می‌گیرد. باید کیفیت در مدارس دولتی تعریف شود؛ یعنی در استاندارد جهانی فضای آموزشی برای هریک نفر چقدر باید باشد، هر معلم باید چند دانش‌آموز داشته باشد و آیا اگر این امکانات فراهم شود، باز هم مخالفان خواهند گفت مدرسه خصوصی که بالاتر از این استاندارد خدمات می‌دهد منافی عدالت آموزشی است. من می‌گویم اگر شما امکانات ویژه می‌خواهید، هزینه می‌دهید و کسب می‌کنید. در طول تاریخ، قدرت و ثروت هیچ‌گاه برابر توزیع نشده و اساساً برابرسازی تصنعی و با فشار دولت را یک‌جور توزیع فقر می‌دانم که دلمان خوش می‌شود که همه با هم فقیریم. قشر کارگر در کشورهای سرمایه‌داری از همان قشر در کشورهای کمونیستی و کشور خودمان وضع مطلوب‌تری دارند. وقتی سودمحوری باشد، تولید به حداکثر می‌رسد و این تولید راه خودش را به اقشار کم‌درآمد باز می‌کند. سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کم شده است و انتقاد به دولت که اکثر مدارس دولتی در حدی پایین‌تر از استاندارد هستند درست و بجاست، اما ارتباطی به غیردولتی‌ها ندارد. این مسئله ناشی از این است که اولویت‌های حاکمیت به سمت دیگری رفته است. شاید کم شدن دونفره از سفره مدرسه دولتی مشکل را حل نکرده، اما اگر بودند، مسئله از این بدتر می‌شد. تصور کنید یک میلیون دانش‌آموز مدرسه غیرانتفاعی را به سمت مدرسه دولتی آزاد کنیم. در این صورت مسبب سونامی در آموزش خواهیم بود.

چشم‌انداز ایران: جناب بهرامی معتقدند سهم آموزش ما کم شده و الآن هم مدارس دولتی این امکان را ندارند که به زمان پیش از مدارس غیرانتفاعی برگردیم. استدلال زمان آقای نجفی این بود که بخش خصوصی امکانات و تنوعی را که نبوده ایجاد کند. خانم ملک‌زاده به نظر شما آیا خصوصی‌سازی این کار را کرد؟ به امکانات مدارس دولتی افزوده شد یا کاهش پیدا کرد؟ آیا دولت توانست بودجه بیشتری به مدارس کمتری که در اختیار داشت تخصیص بدهد؟

ملک‌زاده: آمار و ارقام این را نشان نمی‌دهد. حضور مدارس غیردولتی، تأثیر مثبتی بر مدرسه دولتی نداشته و کمکی نکرده. شاید باری از روی دوش دولت برداشته باشد. دولت اهداف خود از مدارس خصوصی را هم نتوانست محقق کند که به سمت برون‌سپاری رفت.

مدیر مدرسه و مجری دولت مجبوراست با همین امکانات محدود مدرسه را بچرخاند و از خانواده کمک بگیرد و باری که مسئول حملش دولت بود بر دوش خانواده افتاد، البته تذکر می‌دهند تا جایی از والدین پول بگیرند که معترض نشوند وگرنه مدیریت مسئله به عهده خودشان است. این فضا را حتی پرسنل مدارس هم قبول ندارند، اما مدیر و مسئولان مدرسه به‌علت پست رسمی‌شان کمتر می‌توانند معترض شوند، چون به آن‌ها می‌گویند شرایط همین است و می‌توانستی به آموزش و پرورش نیایی. مدارس غیردولتی شاید باری از دوش دولت برداشتند، اما کاری برای جامعه نکردند.

چشم‌انداز ایران: برداشت من از بحث خانم ملک‌زاده این بود که در دوران دولتی بودن مدارس توپ در زمین دولت بود و طرف حساب والدین دولت بود. امروز وقتی دولت امکانات کافی در مدرسه دولتی فراهم نمی‌کند اولیا مدرسه را عوض می‌کنند و فرزندانشان را در مدارس غیرانتفاعی ثبت‌نام می‌کنند. به این ترتیب توپ در زمین مردم می‌افتد! آیا طرح مدارس غیرانتفاعی برنامه‌ریزی‌شده نبوده که توپ از زمین دولت خارج شود؟ آیا می‌توان گفت دولت برای اینکه بودجه را که با فشار اجتماعی مجبور بوده در آموزش و پرورش هزینه کند به سمت مدنظر خودش ببرد این طرح را تهیه کرد؟

روزبهانی: من این‌طور فکر نمی‌کنم. امروز تنها 10 درصد آموزش خصوصی است و بقیه در دست خود دولت است. این 10 درصد هم خصوصی نیست! مدرسه‌ای که مجوز را دولت داده، محتوا را دولت تعیین می‌کند، معلم را دولت گزینش می‌کند که چه خصوصیاتی داشته باشد، مدیر را دولت معرفی می‌کند و چارچوب هم در دست دولت است. با این ویژگی‌ها چگونه این مدرسه خصوصی است؟ مدارس پولی هم به‌معنای درست آن نیست چراکه تعیین می‌کنند مدرسه چقدر حق دارد پول بگیرد. در کجای دنیا بخش خصوصی سقف و کف برای قیمت خدمات دارد؟ دولت در همه‌چیز دخالت می‌کند. شبه‌خصوصی ایجاد شده تا مردم هزینه‌ها را بدهند، اما با فرمول دولت آموزش ببینند. دولت باید خودش را از بخش خصوصی کنار بکشد تا محتوا هم به‌عهده بخش خصوصی باشد. حق شهروند است تا بچه‌اش را مطابق خواسته‌اش آموزش بدهد. اگر نخواست، اصلاً بچه را مدرسه نفرستد. آقای نیک‌نژاد معتقدند دولت مدرن آموزش را رایگان کرده، اما مگر این مسئله وحی منزل است؟ دولت مدرن کلی وظایف دیگر هم دارد اما چرا فقط به آموزش رایگان توجه می‌کنیم؟ ما نباید طوری عمل کنیم که حق خانواده را در نوع آموزش فرزند ضایع شود. چون دولتی که باید همه ‌جا باشد ایده و ایدئولوژی خاصی دارد که می‌خواهد شهروندان را مطابق میل خودش تربیت کند و این خلاف آزادی‌های انسان و حقوق اساسی اوست. نکته بعدی این است که بخش خصوصی امکاناتی را فراهم می‌کند و هرکس دوست دارد هزینه را فراهم می‌کند و پرداخت می‌کند و کسی که دوست ندارد نمی‌رود. این اجبار نیست که به‌زور دست در جیب مردم بکنند. جهت رسانه‌ها عوض ‌شده و به‌جای بازخواست دولت، از بخش خصوصی ایراد می‌گیرند. مسئله جای دیگری است! دولت باید بودجه و کیفیت را افزایش دهد. نکته دیگر اینکه بعضی کشورهایی که رتبه بالایی در آموزش بهینه دارند تنوع فرهنگی و جمعیت زیاد ندارند! اگر کشوری مانند امریکا آموزش قوی نداشت که امروز سرآمد ثروت در جهان نبود.

 بهرامی: صنعت امریکا، آموزش است.

نیک‌نژاد: این صنعت آموزش عالی است.

روزبهانی: آموزش و پرورش چند کارکرد اساسی دارد. مثلاً تربیت سیاسی و آموزش تخصص و اجتماعی کردن و کارکردهای دیگر، اما آموزش ما چه در بخش دولتی چه خصوصی هیچ‌کدام از این کارکردها را ندارد. در هر جامعه ایده‌آل باید هر دو بخش باشد. اینکه بخش خصوصی را کلاً حذف کنیم بسیار اشتباه است.

http://www.cheshmandaziran.net/Cheshm/Cheshm/Cheshm/ch111/ch111%20(14).htm


Report Page