روباه شبهعلم در کمین مرغ خوشخوان موسیقی ایرانی!
دکتر کیارش آرامشمن در این دنیا به دو چیز خیلی علاقه دارم: یکی «شعر و موسیقی اصیل ایرانی» و دیگری «مقابله با شبهعلم و خرافات پزشکی». هیچوقت فکر نمیکردم که این دو به هم ارتباطی پیدا کنند. تا همین چند روز پیش که نوشتهای از هنرمند گرامی، صهبا مطلبی، توجهم را جلب کرد:
وقتی که بوی شبه علم بلند میشود:
در تاریخ ۲۴ مارچ ۲۰۲۲، خانم مطلبی این متن را به انگلیسی در صفحه فیسبوکشان گذاشتهاند:
«برای من باعث افتخار است که استادم در بایوول (Biowell) ، آقای نیما فرشید در کنسرت من حضور خواهند داشت. ما دربارهی میدان انرژی نامحسوسی که موسیقی اصیل ایرانی ایجاد میکند پژوهش خواهیم کرد. برای این کار، جریان انرژی را در حاضران، قبل و بعد از کنسرت پایش خوایم کرد. ما همچنین انرژی فضا را قبل، بعد، و در حین کنسرت پایش خواهیم کرد تا تاثیر موسیقی را بر روی محیط نشان دهیم.»
بعد هم آقای نیما فرشید را معرفی کردهاند با عناوینی نظیر مهندس نرمافزار، دانشجوی دکترای پزشکی طبیعی، آموزش دهندهی جهانی بایوول، و پژوهشگر کوانتوم در شفادهندگان گایا (Gaia Healers).
لازم نیست که شامهی قویای داشته باشید تا بوی تند شبهعلم را در عناوین بالا استشمام کنید. آن ادعا و این جناب مدعی، در همین چند سطر، تعداد زیادی از ترفندهای شبهعلم پزشکی را رو کردهاند.
خصوصا آن «کوانتوم» آخرش شاهکار است!
قبل از ادامه، این را دربارهي صهبا مطلبی بگویم:
خانم صهبا مطلبی هنرمندی بسیار توانا و پرافتخار است. ایشان هم در نوازندگی و هم در آموزش تار و سهتار، کارهای ستودنی بسیار کردهاند. من در حیطهی هنر و موسیقی جز ستایش و تحسین از ایشان چیزی برای گفتن ندارم. وانگهی ایشان هم به دلیل زن بودن و هم به دلیل موسیقیدان بودن و هم به دلیل این که عضوی از جامعهای مظلوم و رنجدیده در کشور ما هستند، بسیار مورد تبعیض و ستم قرار گرفتهاند. اما با همت و هنر، سقفهای شیشهای و دیوارهای سیمانی را شکستهاند و درخشیدهاند و میدرخشند.
من به عنوان یک پدر، اگر بخواهم به دخترم الگویی را در زندگی نشان دهم، بیشک یکی از بهترین الگوها، صهبا مطلبی خواهد بود.
این نوشته به هیچ وجه تعریضی به جایگاه بلند انسانی و هنری ایشان نیست. اما تلاش دارد که نقدی باشد دوستانه ولی جانانه نسبت به ادعای شبهعلمی که ایشان مطرح کردهاند و البته آن را از «استاد»شان وام گرفتهاند.
و اما اصل ماجرا:
جستجوی اینترنتی به آسانی کمپانی بایوول را پیدا میکند. یکی از فروشندگان شبهعلم پزشکی که اینبار دستگاهی را رو کرده است که انرژی را میبیند و میسنجد. البته نه آن انرژی که موضوع علم معتبر فیزیک است. بلکه آن انرژی افسانهای که در «هالهی اطراف انسان» و در «چاکراها» جریان دارد. یعنی چیزی که از دیدگاه علم معتبر، هیچ نشانی از وجود خارجی آن یافت نشده است!
به طور خلاصه، صاحبان این دستگاه، «لباس پادشاه» را به شما نشان میدهند و بابت آن حقالزحمه طلب میکنند.
دوربین انرژی یاب!
این دوربین که انرژیهای خیالی و افسانهای را ردیابی میکند و توسط شرکت بایوول به فروش میرسد، ادعا میکند که روش تصویربرداری الکترو-فتونیک را بر اساس تکنیک پدیدارسازی خروج گاز (Gas Discharge Visualization [GDV]) به کار میبندد.
اهالی شبهعلم استفاده از واژههای قلمبه سلمبه را دوست دارند. این یکی از تکنیکهای بازاریابی ایشان است. البته مشکل اینجاست که آن واژهها را در معنای واقعی خود به کار نمیگیرند!
این تکنیک در هیچ دانشکده، دپارتمان، یا بیمارستان معتبر رادیولوژی در جهان جایگاهی ندارد. یعنی اگر شما به علم معتبر تصویربرداری پزشکی مراجعه کنید و اول تا آخر آن را بگردید، نشانی از این تکنیک و این دوربین پیدا نمیکنید.
یکی از نشانههای شبهعلم: کار در انزوا. به دور از رشتهی علمی مرتبط . و طرح ادعا و تایید آن در جمع خودشان و طرفدارانشان!
حالا این دوربین چیست که چنان نام پیچیدهای دارد اما متخصصان تصویربرداری پزشکی خودشان را چنین از آن محروم نگاه داشتهاند؟ و چشمشان به چاکراها و هالههای آن باز نشده است؟!
اثر کیرلیان یا هنر تصویربرداری از لباس پادشاه!
سابقهی این دوربین برمیگردد به شوروی سابق. هنگامی که یک پژوهشگر ارمنی تبار به نام سمیون کیرلیان (Semyon Kirlian) ادعا کرد که به روشی برای تصویربرداری دست یافته است که هالهی انرژی اطراف انسانها را آشکار میکند. روش کار این دوربین چنین بود که فرد (یا گیاه یا هر موجود دیگری را) در معرض میدان الکتریکی با ولتاژ بالا قرار میداند و سایهی ایجاد شده از بدن او را بر روی یک فیلم حساس عکسبرداری ثبت میکردند. حاصل کار، ثبت هالهای در اطراف موضوع عکسبرداری بود. چیزی که ادعا میشد که هالهی انرژی است!
شوروی سابق که از هر بهانهای برای اعلام کشفیات ملی و بومی و حمایت از آنها در برابر علم و فنآوری غرب استقبال میکرد، موضوع را جدی گرفت و حتی کنفرانسی با موضوع همین تصویربرداری در سال ۱۹۷۲ در دانشگاه دولتی قزاق در پایتخت جهموری قزاقستان برگزار کرد.
البته خیلی زود، دانشمندان علوم معتبر، چه در شوروی و چه در غرب، به پوچ بودن و بیفایده بودن این روش پی بردند.
تصویربرداری کیرلیان خیلی زود ابزار دست مدعیان فراروانشناسی در غرب و شرق قرار گرفت. هرچه که دانشمندان علوم معتبر مانند تصویربرداری پزشکی و فیزیک، بیشتر و بیشتر به بیفایده و بیمحتوا بودن این روش پی بردند و آن را طرد کردند، مدعیان فراروانشناسی و انرژی درمانی و چاکرا شناسی و دیگر شاخههای شبهعلم بیشتر به آن روی آوردند.
در واقع تصاویر پراکندهای که دوربین کیرلیان ثبت میکند، مثل طرحهای به جا مانده در ته فنجان بعد از نوشیدن قهوهی ترک، هیچ ارزش علمی ندارد، اما راه را برای خیالپروری و افسانهپردازی باز میکند. و میدان در اختیار شبهعلم و خرافات قرار میگیرد. از جمله کارهای ثلما ماس (Thelma Moss) در موسسهی اعصاب و روانپزشکی دانشگاه یو سی ال ای که در نهایت چنان سر از رسوایی درآورد که به لغو بودجه و تعطیل شدن آن مرکز از سوی دانشگاه منجر شد.
در نهایت، بعد از پژوهشهای متعدد و عدم تکرار یافتههای ادعایی کیرلیان در هیچ کدام از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی معتبر جهان، این نحله تصویربرداری کاملا به سرزمین شبهعلم و خرافات ملحق شد و در سال ۱۹۹۳ برایش مدخلی در دایرهالمعارف ادعاهای باطل تعریف شد. آن مدخل به قلم گوردون اشتاین (Gordon Stein) هنوز هم قابل یافتن و مطالعه است.
استفاده از کامپیوتر برای نشان دادن لباس پادشاه !
اگر فکر میکنید که با رد ادعاهایشان در پژوهشهای علمی، مدعیان شبهعلم پا واپس میکشند و ناامید میشوند، کور خواندهاید. با رایج شده استفاده از کامیپوتر در تصویربرداری، یک متخصص روس علوم کامپیوتر در یکی از دانشگاههای سنت پیترزبرگ، روش تصویبرداری کیرلیان را متحول کرد و با استفاده از کامپیوتر، تصاویر بهتری را به دست داد. آن فروشندهی لباس پادشاه، نامش کنستانتین کروتکوف (Konstantin Korotkov) است و روشی که با آن لباس پادشاه را با تصویرپردازی کامپیوتری به شما عرضه میکند، پدیدارسازی خروج گاز (Gas Discharge Visualization [GDV]) نام دارد. او روش خود را در سال ۱۹۹۵ معرفی کرد.
شرکت تجاری بیو ول هم دوربین این تصویربرداری را به صورت تجاری تولید کرده است و به سادهدلان جهان میفروشد تا با آن مدارهای انرژی و چاکراها و دیگر اقسام لباس پادشاه را تماشا کنند صاحبان و نمایندگان شرکت هم پول خوبی به جیب بزنند.
وبسایت این شرکت تجاری، نمایشگاهی سخیف از شبهعلم پزشکی است: مجموعهای از تلاش برای سخن گفتن با واژههای مطنطن علمی به شکلی که عوام را جذب کند اما متخصصان آن رشتهها با یک نگاه به پوچ بودن آنها پی میبرند، استفاده از ادعاهای شبهعلمی از هومیوپاتی گرفته تا طب چینی و طب هندی ایورودا و چاکراها و ... (باید انصاف بدهیم و بگوییم که در گنجاندن ادعاهای شبهعلمی مکاتب مختلف خیلی گشاده دست و پذیرا عمل کردهاند)، روایت های فردی افراد متعدد که با آب و تاب از این روش تعریف کردهاند، تاکید روی سبک زندگی و انرژی و تعادل و ...، و البته بازاریابی و جستجوی نمایندهی فروش و تبلیغاتچی.
و حالا یکی از این تبلیغاتچیهای رند توانسته است که توجه هنرمند گرانقدر و خوشنواز ما را به خود جلب کند!
فریاد که بر رهگذر آدم خاکی ...
این ترجمهی بخشی از تبلیغات آقای نیما فرشید برای فروش دوربین بایو ول است:
«آیا ما میتوانیم انرژیای را که از بدنمان متصاعد میشود ردیابی کنیم؟ آیا ما میتوانیم از مسايل سلامت و انسدادهای انرژی [!!] حتی پیش از آن که در بدن فیزیکیمان رخ دهند، باخبر شویم؟ ما میتوانیم! با استفاده از دستگاهی نوآورانه با نام بایو ول ما میتوانیم مدارهای انرژی مان را اسکن کنیم.»
و بعد هم نشانیای را برای مراجعهی خریداران این دستگاه جادویی عرضه کردهاند.
کار فروشندگان شبهعلم و خرافات، همانا سوداگری و فریبکاری است. به سراغ همه میروند، چه هنرمند و چه بیهنر. و با افسانههای شیرین و وعدههای رنگین اما توخالی برای خودشان مشتری میتراشند. دانه میفشانند و دام میتنند. برماست که هوشیار باشیم و به دامشان نیفتیم.
سوداگران شبهعلم درست مانند آن «روبهک پر فریب و حیلت ساز» اند که تعریفها و تمجیدهای فراوانی بر زبانش بود. «گر خوش آواز بودی و خوشخوان/نبدی برتر از تو در مرغان» اما حقیقت آن که در سر روباه نه عشق به زیبایی بود و نه شوق به آواز. او فقط در سودای «قالب پنیر» بود.
روا مباد که سوداگران شبهعلم به گرد هنرمندان بگردند و معتبر شوند.
این آرزوی پایان سخن را همراه میکنم با درودی گرم به صهبا مطلبی و دیگر هنرمندان موسیقی ایرانی و این آرزو که به قلههای هنر صعود کنند و از چالههای خرافات و شبهعلم بپرهیزند.