رشته توییتی از @lateDrsocrates
@TwitterVid_bot1.
این کتاب نخستین اثر منتشرشدهٔ فیرحی و پایاننامهٔ دکترای اوست. از یک واسطهٔ ثقه که خودش شاگرد اول کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و نور چشم بشیریه شنیدم که بشیریه اعتقاد داشت این رساله یکی از سه رسالهٔ برتر دانشگاه تهران بعد از انقلاب است.
2.
دو دیگر را بشیریه رسالات احمد خالقی و جهانگیر معینی میدانست.
باری، فیرحی در این رساله به دلمشغولیهای استادش جواد طباطبایی میپردازد و سخت شیفتهٔ روشهای پژوهش فوکویی است.
او در این رساله نتایجی میگیرد ۱۸۰ درجه مخالف استادش.
3.
خلاف طباطبایی که خواننده از دو کتاب نخستش نتیجه میگرفت که فلاسفهٔ ایرانی، متکلمان ایرانی و وزرای ایرانی و حتی فقها و عرفای ایرانی در دوران اسلامی تلاش کردهاند با نگارش کتابهایی حکومت را به سوی بازتولید اندیشههای پادشاهی ساسانی سوق دهند فیرحی این کتابها را اصیل نمیدانست.
4.
چرا نوشتم خواننده از دو کتاب نخست طباطبایی چنین نتیجه میگیرد و نگفتم طباطبایی در دو کتاب نخست چنین میگوید؟
بیان طباطبایی در این کتابها، شاید متاثر از اختناق فضا، عامدانه مبهم و نثرش حتی مغلق است.
او در ویرایشهای مختلف کتاب پانویسها و برخی نتیجهگیریها را هم تغییر داده است.
5.
فیرحی اعتقاد داشت سیاستنامهها، کتابهای سنتی یونانی/اسلامی فلسفه سیاسی، شریعتنامههای سیاسی و حتی برخی کتابهای سنت صوفیانه همگی نوشتهشدهاند برای توجیه مشروعیت حکومت و رنگ وجلای علمی و مذهبی به زور عریان دادن. او جریان غالب حکومتهای اسلامی را ظلم و جور و غلبه میدانست.
6.
از دید فیرحی این نویسندگان چه فارابی چه نظامالملک چه غزالی چه خواجه نصیر طوسی همگی خواسته یا ناخواسته در دل گفتمانی فکر میکردند که حکومت را در اعمال سلطه نامشروط میدانست و زور و حتی ستم عریان را حق حکومت میدانست و چیزی جز نصیحت را در برابرش حتی تصور نمیکرد.
7.
از دید فیرحی این نویسندگان همگی در دل این گفتمان قدرت تولید اندیشه کردهاند فلذا آثاری که پدید آوردهاند لاجرم تقریباً فقط توجیهنامه بوده است. توجیهنامههایی با ادبیات متفاوت اما در بن ذیل یک گفتمان و بازتولیدکنندهٔ همان گفتمان.
خواندن این رشته توییت در توییتر
ساخته شده توسط ربات @TwitterVid_bot