دکتر محسن خسروی ( روانپزشک) از شاهین دژ
![](/file/1270250b5c31341135107.jpg)
📚 تجربههای بالینی
پاسخهایی زیبا و البته تامل برانگیز از برخی مراجعینم در درمانگاه را برایتان نقل میکنم.
🔻در طی جلسهی رواندرمانی حمایتی با یک آقای ۲۸ ساله و مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و DHF که کاندید پیوند قلب میباشد:
سوال: فکر میکنی تاکنون چقدر تلاش کردهای تا از تک تک لحظات زندگیت لذت ببری؟
در پاسخ بیمار لبخند تلخی میزند و میگوید: به گمانم به اندازهی عملکرد قلبم که تنها ۵ تا ۱۰ درصد بازده دارد.
🔻در طی جلسهی رفتار درمانی دیالکتیکی با یک خانم ۱۹ ساله و مبتلا به اختلال شخصیت مرزی:
سوال: یکی از افکار مقابلهای ناکارآمدی که غالبا به کار میبرید، پاک کردن صورت مساله به جای حل مساله است. آیا تا به حال این اتفاق برای شما افتاده است؟
پاسخ: بله آقای دکتر. ولی با یک تفاوت.
سوال: چه تفاوتی؟
پاسخ: اینکه نه پاسخی برای سوالات زندگیام داشتم و نه میتوانستم آنها را پاک کنم.
سوال: چطور؟
پاسخ: مدتهاست که مسائل زندگیام را با خودکار مینویسند.
🔻در طی جلسهی مصاحبهی انگیزشی با آقای ۱۶ ساله و دارای صفات شخصیت مرزی که به منظور ترکِ مواد به درمانگاه مراجعه کرده بود.
سوال: چه شد که تصمیم گرفتی پس از ۵ سال مواد را کنار بگذاری؟
جواب: آقای دکتر من در مدت ۵ سال انواع مواد را امتحان کردم. تریاک، شیشه، LSD، کوکائین، ماری جوانا و این اواخر مادهای به نام Mushroom. ولی یک روز که از خواب بلند شدم و به هال رفتم، مادرم مرا در آغوش گرفت، بوسید و گفت: تولدت مبارک پسرم. و آنجا بود که تازه فهمیدم من تنها ۱۶ سالم است. و چرا یک پسر ۱۶ ساله باید این چنین گرفتار مواد باشد که حتی زیباترین روز زندگیاش را فراموش کند.