دوراهی عقاب ماندن یا زاغ شدن؟
vinesh.irنویسنده مقاله:تهمینه حدادی
از عقاب که سرودهی پرویز ناتل خانلری است بهعنوان یکی از شناختهترین آثار معاصر شعر فارسی یاد میشود. اما این نخستینبار است که چنین اثر ماندگاری در قالب یک کتاب مستقل به دست مخاطب کودک و نوجوان میرسد. اما چرا پرداختن به این کتاب مهم است؟ قطعاً دیدن نام نورالدین زرینکلک و محمدرضا شفیعی کدکنی بر روی جلد این کتاب، خبر از انتشار کتابی نفیس و چندوجهی به ما میدهد.
نام کتاب: عقاب
نویسنده: پرویز ناتل خانلری / تصویرگر: نورالدین زرینکلک
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: میرکا
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۳۲
اگر در این یادداشت بخواهیم تنها نگاهی کوتاه به انتشار مثنوی عقاب در قالب یک کتاب داشته باشیم، در این وقت اندک هم گریزی از نگاه چندوجهی به این کتاب نداریم. این چندوجهی بودن را مخاطب بزرگسالی درک میکند که از سالها پیش خاطراتی با شعر ماندگار پرویز ناتل خانلری دارد.
اگر مخاطب نوجوان با کتابی روبرو میشود که روی جلد آن تصویری کلاسیک از عقاب است و طلایهکوبی نام کتاب به او خبر از اثری حماسی- ملی می دهد، مخاطب بزرگسال با دیدن نام دکتر نورالدین زرینکلک و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی زمزمهای دیگر با خود خواهد داشت. این مخاطب میداند که چندسالی است آثار مهم و تاثیرگذار ادبیات فارسی از کتابهای درسی حذف یا دچار تغییر شدهاند و مخاطب کودک و نوجوان در مدرسه راهی برای آشنایی مستقل با برخی از وجوه ادبیات ندارد. آن هم در زمانهای که ادبیات جهان موضوعاتی اجتماعیتر پیدا کرده است، سلیقهی مخاطبان از ادبیات کهن دور شده است، زبان تغییر کرده است و از همهمهمتر کتابهای شعری راهی بازار میشوند که حتماً باید برچسب نوجوان و بزرگسال داشته باشند تا مخاطبش معلوم شود. در این شرایط است که مثنوی عقاب برای نخستینبار در قالب کتابی مستقل در اختیار مخاطبان قرار گرفته است و فارغ از کیفیت ظاهری کتاب این اقدام ناشر را بهدهها دلیل میتوان ستود.
مثنوی عقاب نیاز به تایید و تمجید مخاطب امروزی ندارد. ادبا و شعرا در وقت خود دربارهی این اثر سخن گفتهاند. با این نگاه است که برای نخستینبار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی پیشگفتاری برای یک کتاب کودک و نوجوان نوشته است. شفیعی کدکنی بخشی از یادداشت خود را به تاثیرات ناتلخانلری بر شعر معاصر و همنسلانش اختصاص داده است. اما در بخشی از یادداشتش بر شعر عقاب تاکید دارد: اگر قرار شود ده شعر برجسته از عصر ما انتخاب شود، احتمال انتخاب کدام شعرها بیشتر خواهد بود؟ پیداست که اینجا قلمرو سلیقه است. با این همه، آنچه من در آن تردیدی ندارم این است که شعر «عقاب» خانلری یکی از آن ده شعر است. دربارهی آن نه شعر دیگر اختلافنظرها بیشتر خواهد بود. شاید کمتر شعری از میان شعرهای معاصر بتوان یافت که در چنین موقعیت و مناسبتی بیشترین تایید را به همراه داشته باشد.
نام و تصویر روی جلد، از موضوع کتاب به ما خبر میدهد. عقابی با چشمانی درخشان در حال پرواز به سوی خورشیدی در پس ابرهاست. عقاب درحال کوچ یا راهی سفری پرمعناست. سفری که خیلی از ما میدانیم یا حدس میزنیم چه سفری است.
پرویز ناتلخانلری اثر ماندگار خود را در ۲۹ سالگی سروده است. رمانی از پوشکین به نام «دختر سروان» جرقهی اصلی سرودن این اثر بوده است. در آن متن گفتوگویی میان عقاب و کلاغ از قول یکی از شخصیتهای کتاب نقل می شود و سالها بعد خانلری پس از مشورت با صادق هدایت اثر خود را در اختیار مجلهی مهر قرار میدهد. [i]
پرویز ناتل خانلری سیاستمدار، ادیب و زبانشناس است. همین امر معانی، ساختار و اهداف شعر را قابل بحث کرده است. شعر او مناظرهای است بین عقاب و زاغ. نکتهی اصلی آن ترجیح و مقایسهای است بین زندگی و مرگ باعزت در مقابل زیستن با ذلت و خواری. در این میان کشف رمز جاودانگی- به سبک آثار حماسی- -موردتوجه قرار میگیرد. اما شاعر در پایان اثر خود نتیجهگیری نمیکند و از پند و اندرز دوری میکند. او خواننده را در درک معانی شریک میکند و شاید به دلیل همین ویژگی است که عقاب با آنکه از سبک و سیاق شعر سنتی پیروی میکند جزو اشعار معاصر و نو طبقهبندی میشود. شعری که حتماً باید توسط نسل جدید خوانده و شناخته شود.
مثنوی عقاب در ۸۱ بیت سروده شده و حالا با تصویرگریهای یکی از اساتید تصویرگری ایران منتشر شده است.
آثار نورالدین زرینکلک اغلب به ما تصویری واقعگرایانه و متکی بر نقاشی سنتی ایرانی ارائه میدهند. گاهی هم تصاویر به سمت انتزاع میروند و استفادهی او از اصول نگارگری را بازپروری نقاشی قهوهخانهای تلقی میکنیم. عقاب هم نیازمند استفاده از این انتزاع بوده است. روایت تصویری این کتاب از پرواز عقابی باشکوه بر فراز دشتی پر از حیوان آغاز میشود. تصویر رمیدن حیوانات خبر از اتفاقی بد میدهد. اما درست در تصویر بعد شاهد ورود عقاب به زندگی و دنیای سیاه کلاغ هستیم و زرینکلک ترکیببندی رنگی خود را تغییر میدهد.
در این تصویر استیصال عقاب با رنگبندی متفاوت کاملاً مشهود است. اما گویا قرار نیست عقاب، شکوه خود را از دست بدهد. او در هیچکدام از تصاویر بالهای خود را نمیبندد و با بال نیمه گشوده و ایجاد فاصله با کلاغ در نزاع با تفکری است که ممکن است بر او غالب شود. از نکات مهم همراهی تصویر با شعر، حضور خورشید یا ردی از آن در تمام تصاویر است. اما زرینکلک هوشمندانه تنها چند بیت را با تصویری تیره ( که نشان از اندیشهی کلاغ است) و بدون حضور نور همراه کرده است:
آنچه زان زاغ چنین داد سراغ
گند زاری بود اندر پس باغ
بوی بد رفته از آن تا ره دور
معدن پشه مقام زنبور
نفرتش گشته بلای دل و جان
سوزش و کوری دو دیده از آن
آن دو همراه رسیدند از راه
زاغ بر سر سفره خود کرد نگاه
گفت : خوانی که چنین الوانست
لایق حضرت این مهمانست
می کنم شکر که درویش نیم
خجل از ما حضر خویش نیم
گفت و بنشست و بخورد از آن گند
تا بیاموزد ازو مهمان پند
اما تصویر نهایی کتاب، در تضادی هوشمندانه با معنای مطلق تصویر جلد خلق شده است. مخاطب با دیدن این تصویر از خود میپرسد آیا رسیدن به خورشید – که استعاره از چیزی است- ممکن است یا خیر؟ و بعد به عقاب مصمم این تصویر که در حال پرواز است چشم خواهد دوخت. عقابی که راهی پرچالش را انتخاب کرده است.
باید گفت انتشار چنین اثری که از هنر استاد رسول مرادی خوشنویس پرآوازه ایران هم بهره برده است اتفاقی فرخنده است. اما شاید بسیاری از ما پس از مواجهه با این کتاب در کتابفروشیها سوالی را با خود مطرح کنیم: مخاطب اصلی این کتاب چه کسی است؟ بزرگسالانی که اهمیت انتشار این کتاب را درمییابند؟ نوجوانانی که ممکن است قطع رحلی کتاب یا تصویرگری آن را مناسب ردهی سنی خود ندانند؟ یا کودکانی که به واسطهی آشنایی با شعر و آگاهی بخشیهای لازم، این کتاب را با لذت در دست خواهند گرفت و از آن بسیار خواهند آموخت؟
[i] از گفتارنویسی ترانه خانلری بر کتاب «عقاب»