دشمن در فرودگاه امام
۱تیر۹۸این روزها همه نگاهها بهسوی تنگه هرمز و خلیج فارس، گوشها به کاخ سفید و در انتظار سفیر گلوله و موشک و دلواپسیها برای گرفتن سهمی از درآمد تحریم است در حالی که دشمن اصلی در نقطهای دیگر در حال شکست دادن و از پا درآوردن همه چیز است.
هفته گذشته خبر دستگیری یک مدیر مالی با تخلف ۲۵ میلیون یورویی در صنعت نفت پیچید. هفته پیش از آن هیاهوی یک استیضاح و جانشین برای وزیر نفت بود و پیشتر هم فریاد وااسفا برای یک دستگاه پوز بود که یک کارمند با آن ۱۰میلیارد تومان گردش ایجاد کرده بود. مجموعه این اخبار حتی به اندازه نوک قله کوه یخی که کشتی ایران را سوراخ کرده هم نیست. بارها طی گفتوگوهای تلویزیونی و نوشتارهای یکسال گذشته تأکید کردهام که آنچه جمهوری اسلامی را به زانو درآورده و ایران را به زمینی گرم میزند، نه آمریکا و اروپا و تحریمهایشان بلکه فساد نهادینه شده و سازمانیافته در تمام ارکان حاکم بر ایران است. این فساد لایههای پیدا و پنهان زیادی دارد و امروز برای هیچکس قابل انکار نیست.
تصور کنید کارمند صنعت نفت در حالی که در گرمای کشنده ۴۵ درجه سانتیگراد، در شرجی غیرقابل وصف کنار کمپرسوری که صدایش از ۱۰۰ متری آدم را کر میکند، با لباسی پوشیده از نفت و مواد شیمیایی مشغول فعالیت است اما در وضعیت اقتصادی سال ۹۸ حقوقش به کمتر سطح سال ۹۷ تنزل یافته و دلیل این کاهش صرفهجویی در هزینهها عنوان شده است؛ یا کارگری که در یک کارخانه تولیدی با نیمقرن سابقه، ۲۵ سال کار کرده و حالا وقتی داشته برای دوران بازنشستگی برنامه میچیده، کارخانه از تولید ایستاده و دیگر قادر به تأمین ارز یا رقابت قیمتی نیست و به سادگی ورشکست میشود. موقعیت این افراد را برای نمونه تصور کنید و حالا خبرهایی که در طول روز میخوانند را دوباره به یاد بیاورید.
برای روشن شدن وضعیت چندلایهی فساد، توجه شما را به همین چندهفته گذشته جلب میکنم. یک نماینده مجلس با انتشار خبری که ۳۰درصدش واقعیت و بقیهاش دروغهای با هدف سیاسیست، نام خود را بر سر زبانها میاندازد. او مدعیست که وزیر نفت در دفترش دستگاه کارتخوان داشته و برای قراردادهای نفتی رشوه میگرفته است. سپس مبلغ این رشوهها را طی یکسال گذشته ۱۰ میلیارد تومان عنوان میکند؛ همینجا دم خروس که هیچ، دم طاووس بیرون میزند. هرکس که چند ماه با نفت و وزارتش در ایران آشنایی و رفتوآمد داشته باشد میداند که کمترین رقم اختلاس و فساد در نفت از ۱۰۰میلیارد تومان شروع میشود و برای کارمندان جزء در زیرمجموعههای کوچک است پس چطور ممکن است اگر وزیری انقدر ابله باشد که برای رشوه گرفتن دستگاه کارتخوان در دفترش بگذارد، گردش آن ۱۰ میلیارد تومان طی یکسال باشد؟ باز برای نمونه، روزنامهنگاران نفتی که در حاشیه وزارت هستند خوب میدانند که اگر رابطه خوبی با روابطعمومیها یا مدیران سطح بالا برقرار کنی، بهزودی پارکینگ خانهات پر از خودروهای لوکس میلیاردی میشود و خود خانه را هم تا آسمانخراشهای بام تهران میتوانی بالا ببری چه برسد به وقتی که امضایت بتواند اجازه و توقفی را رقم بزند. در دورههای مختلف هم نمونههای آشنای زیادی برای همین اتفاق فقط میان روزنامهنویسها وجود دارد.
اکنون همین روزنامهنگارانی که قرار است به،نوان رکن دموکراسی، کارشان نظارت و ایجاد شفافیت باشد، یکی در اردوی دلواپسی بر طبل فساد و هیاهو برای هیچ میکوبد و دیگری مشغول سرپوش گذاشتن بر اصل ماجراست. هفته گذشته کانال تلگرامی «سپاهقدس» مطلبی منتشر کرد که شبیه جشن پیروزی انقلاب یا تاجگذاری شاهانه بود، این مطلب به مناسبت رفتن زنگنه از وزارت منتشر شد. هیچ روزنامهنگاری از ترس جان یا نانش جرأت نکرد بپرسد سپاه قدس به وزارت نفت چه کار دارد؟ زنگنه چه هیزم خارداری به سپاه قدس فروخته که آنها برای رفتنش جشن بگیرند؟ پاسخش را به سادگی در خبرهای اردیبهشت میتوان یافت، آنجایی که خبرگزاریهای بینالمللی عکسهای هوایی از ساخت یک ترمینال نفتی در گذرگاه مرزی بین عراق سوریه منتشر کردند و خبر دادند که دو سوی این گذرگاه در اختیار نیروهای شبهنظامی وابسته به سپاه است و آنها تدارک قاچاق نفت از این مسیر زمینی را میبینند. در تهران اما زنگنه زیربار تحویل سرمایه ملی بدون حساب و کتاب و شفافیت نرفت و فعلا آنها دستشان کوتاه مانده است.
از سوی دیگر، وقتی خبر فساد در وزارت نفت منتشر میشود، خبرنگاران و رسانههایی که پولهای پیدا و پنهان از روابط عمومی دریافت میکنند، قبل از خود روابط عمومی مشغول تکذیب میشوند و حتی وقتی وزارت زیر فشار افکار عمومی ناگزیر به تأیید ماجرا میکند، آنرا کوچک و ناچیز جلوه میدهند. به این جملهها توجه کنید: «برخلاف ادعای ...، کارتخوان در دفتر وزیر نبوده بلکه یک آبدارچی آن را در اختیار داشته» «وزارت نفت مدیرمالی ندارد» «مدیرمالی یکی از شرکتهای رده .. دست چندمیِ پیمانکاری، رقم ناچیز ۲۵ میلیون یورو را به حساب یک صرافی ریخته و در حسابرسی کشف شده است» و.... این وقاحتها به اندازه وقاحت دسته قبلی حال بههمزن و خطرناک هستند.
در شرایطی که کشور در محاصره کامل اقتصادی قرار گرفته و سایه جنگطلبان از داخل و خارج روی سرماست، همچنان فسادها در تمامی ارکان ادامه دارد و این مردم هستند که باید مانند همیشه از شکم و جان و آسودگیشان دست بکشند تا حضراتی به پیروزی و افتخار برسند.
واقعیت این است که بدون تحریم هم ایران بهزودی به همینجا میرسید. هیاهوی اینکه «ناموسمان را مذاکره نمیکنیم» یا «دشمن میخواهد ما را خلع سلاح کند» کاربردش برای گول زدن و تحریک عرق ملی و بهره گرفتن از شور و هیجان وطن پرستیست وگرنه انبار موشکها و سلاحهای هستهای شوروی سابق، بسیار بزرگتر از آمریکا بود پس چرا نابود شد؟ ارتش چین از نظر تعداد نفرات و میهنپرستی بسیار بالاتر از ارتش ایالات متحده است پس چرا به سوی ناوهای آمریکا در تنگه ماکائو شلیک نمیکند؟ بدون شک میتوان ادعا کرد که اگر ۴۰ سال فساد سازمانیافته و «ناشایسته سالاری» بر ایران حکومت نمیکرد، اگر تمام ارکان جامعه از این فساد بهرهمند نبودند امروز ما هم میتوانستیم مانند قطر در مقابل تحریم و محاصره بایستیم. حتی یک حکومت احمق و دیوانه مانند کره شمالی هم، در صورتی که فاسد نباشد و شرایط زندگی در آن برای تمام ارکان یکسان باشد و از عدالت رفتاری و ظاهری برخوردار باشد، میتواند چند دهه در مقابل دشمن خارجی بایستد؛ چیزی که ایران را دچار مشکلات امروزی کرده، نه فروش نفت، نه تحریم و نه حتی دشمن خارجیست بلکه فساد گسترده و یک رویه مافیایی در داخل است که از باجگیری و گروگانگیری تا مهندسی افکار عمومی، همه چیز را برای تأمین منافع عدهای خاص به کار گرفته است.
حداقل خوشحالی من در روزهای اخیر این بود که در یک اتفاق نادر، سیستم نظارتی در وزارت نفت یا یک شرکت دست چندمی به وظیفهاش درست عمل کرد و یک دزد را در آستانه خروج و در فرودگاه امام دستگیر کرد؛ گرچه معلوم نیست نامش چه بوده و رقم دقیق چقدر است و آیا این پول به خزانه مملکت بازمیگردد یا مثل بابک زنجانی و تیم دور زدن تحریم در زمان سردار قاسمی، این یکی هم اوقات خوشی را برای مدتی در زندان میگذراند و سپس به اروپا و کانادا میرود.