یادداشتی با مشارکت احمد کیارستمی
«عباس عزيز و نازنين» این شروع متن ایمیلیست از مانیا اکبری به عباس کیارستمی، همراه با عکسی که در آن اکبری از روی تخت بیمارستان (هنگامی که در حال گذراندن دورهی بازسازی سینههایش بوده) سلامی مخصوص خطاب به کیارستمی میفرستد. تاریخ ایمیل مربوط است به ژوئن ۲۰۱۶، یک ماه پیش از مرگ عباس کیارستمی و تنها یکی از دهها ایمیل دوستانهایست که او در طول سالها برای کیارستمی فرستاده است. اینکه در این فاصلهای چهار ساله، چه اتفاقی افتاده که موضع خانم فیلمساز دچار تغییر ۱۸۰ درجهای شده، بهطوریکه کیارستمی را در زمرهی آزارگران و متجاوزان جنسی قرار میدهد، بر ما پوشیده است، اما اظهارات ضد و نقیص او چیز جدیدی نیست. مانیا اکبری با بازی در فیلم «ده»ِ کیارستمی (محصول ۲۰۰۲) به شهرت رسید، فیلمی که بر اساس شخصیت واقعی اکبری شکل گرفته است. او که همان سال با «ده» و به همراه کارگردان فیلم در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم کن حضور داشت، چند سال بعد مدعی شد که ایدهی این فیلم از او بوده است. بعد از درگذشت کیارستمی، خانم اکبری در یک برنامهی تلویزیونی بهعنوان میهمان حضور پیدا میکند و درحالیکه در فقدان کیارستمی اشک میریزد، از او به نیکی یاد میکند.
اکبری در این چند ماه اخیر عنوان میکند که فیلم «ده» از ویدئوهایی که او از خودش برای یک پروسهی روانکاوی میگرفته (۱۲۰ ساعت تصویر ضبطشده) ساخته شده است. او اعلام میکند که کیارستمی در این میان تنها، تدوینگر فیلم بوده و نه کارگردان آن، قضیهای که حدود هیجده سال مسکوت مانده بوده است. اینجا این سوال به ذهن خطور پیدا میکند که چطور این قضایا را در همان بدو امر و در جشنوارهی کن که در آن حاضر بود و یا بعد از آن مطرح ننموده؟ این ادعا ضمنا اشکالات فنی دارد؛ تمامی نماهای فیلم با دو دوربین گرفته شده، یک دوربین که روی مانیا فیکس بوده و دوربین دیگری با زاویهی مخالف که نماهای شخصیت بغل دستی مانیا را میگرفته است. چرا ضبط ویدئوهایی با کارکرد روانکاوانه، باید با دو دوربین انجام بشود؟ کاری که برای فیلمسازی صورت میگیرد.
یا اساسا چرا خانم اکبری از خودش و کسانی که سوار ماشینش میشدهاند، فیلم میگرفته است؟ اگر اشخاصی که در فیلم حضور دارند بازیگر نیستند، چرا وقتی سوار ماشین میشوند متوجه دو دوربین فیلمبرداری موجود نمیشوند و کنجکاو نمیشوند که این دوربینها در آنجا چه میکنند؟ درحالیکه این دوربینها آنقدر بزرگ هستند که در بعضی صحنهها، توجه سرنشینان موتور یا ماشینی که از کنار ماشین مانیا میگذرند را به خود جلب میکنند. در مورد کامران عدل، عکاس شناختهشده (بازیگر نقش شوهر مانیا) چطور؟ او که قطعا بهعنوان بازیگر و برای ایفای نقش، جلوی دوربین حاضر شده است. و یا دختری که دو بار سوار ماشین میشود و بار دوم سرش را تراشیده و از روابط شخصیاش سخن میگوید. و یا فاحشهای که شب سوار ماشین میشود. آیا خانم اکبری ادعا دارد که این حضورها اتفاقی بوده و یا او در حال فیلم گرفتن برای روانکاوش، همزمان در حال ساخت فیلم هم بوده است؟
اکبری به تازگی و با داغ شدن بحث تجاوز و آزار جنسی در فضای مجازی، ابتدا در صفحهی خود نوشت: «کیارستمی یک انسان زنستیز بود و بیشمار زن قربانی تعرضات جنسی او بودند» - ادعایی که چند ماه قبل نیز در جاهای مختلفی مطرح کرده بود - البته بعد از مدت کوتاهی پستش را برداشت، ولی باز به سراغ کیارستمی رفته و اینبار وی را مورد نکوهش قرار داده که چرا او در زمان ساخت فیلم «ده» متوجه نشده که رفتارهای نابههنجار پسرش، امین ماهر، ناشی از قربانی تجاوز بودن اوست. بر اساس گفتهی اکبری، پسرش که در زمان فیلمبرداری حدود ۱۰ سال داشته، از سن ۱۰ تا ۱۴ سالگی مکررا توسط شوهر خواهر مانیا مورد تجاوز قرار میگرفته، قضیهای که خود مانیا ده سال بعد، از آن مطلع میشود. اکبری در ضمن با طرح موضوع جدید دیگری، کیارستمی را به انجام کاری غیر اخلاقی متهم میکند؛ اینکه او از همین رفتارهای نابههنجار پسرش، برای رسیدن به فضای مورد نظر خود در فیلم استفاده کرده و در جشنوارهی کن او را به سکوت در این مورد واداشته، سکوت دربارهی موضوعی که طبق گقتهی خود او، تا سالها بعد از آن بیخبر بوده است. چیزی که در بیشتر صحبتها و ادعاهای «مانیا»، پای ثابت ماجراست - حتی در آن متن نکوهشآمیز - علاقهاش به بیانِ داشتن رابطهای بسیار نزدیک و صمیمی با کیارستمیست.
این یادداشت را با بخش آخر پاسخ عباس کیارستمی به ایمیل مانیا اکبری به پایان میبریم:
مانیا، طی طریق چنین ماجراهای پر پیچوخم و هیجانانگیزی، به نظرم فقط از تو ساخته است. با آرزوی موفقیت.
عباس