در غم درگذشت استاد فرزانه
و دوست بزرگوار
دکتر داوود فیرحی عزیز
رحمة الله علیه
فرّ عشق
هر روز، زین خرابِ غمْ آباد میروند
جمعی که هفتۀ دگر از یاد میروند
این زندگی حلالِ کسانی که در جهان
آزاد زیست کرده و آزاد میروند
چون غنچه چند تنگدل از غم نشستهاند
آنان که همچو گُل همه بر باد میروند
با غم ندارد ارزشی این عمر و ای خوشا
آنانکه شاد زیسته و شاد میروند
از فَرِّ عشق باد صبا و نسیم صبح
با دستۀ گل، به تربتِ فرهاد میروند
بیدادگر مباش به یاران، که بندگان
چون گلشن از دَر تو ز بیداد میروند..
«عبدالعلی نگارنده»