در سرزمین "ترین"ها، آیا میتوانید؟
حامد شجاعی✅ اینجا ایران است. سرزمین "ترین"ها! در این سرزمین، سالهاست که فضیلت در "یک چیزی ترين" بودن یا "یک چیزی ترین" داشتن است.
✅ برای همین است که وارد بسیاری از شهرها و روستاهای این مملکت که میشوی سعی دارند با نشان دادن آن وجه "ترین" خودشان به شما خوشآمد بگویند.
✅ یکی اولین فلانِ ایران است و آن دیگر صاحب بیشترین بهمان در جهان است. یکی درازترین برج یا میله را نصب کرده و یکی بزرگترین فلان را در شهرش دارد و آن دیگری بیشترین تعداد از بهمان چیز را در خود جا داده است.
✅ این "ترین" بودن یا شدنها مستظهر به بازیهای ریاضی و جادوی اعداد هستند. انگار که سالهاست در این سرزمین، آن بخش از ریاضیات که به بازیهای عددی و مقایسه اندازه اعداد مربوط میشود طرفداران زیادی دارد و البته اگر میخواهی در زمره صاحبمنصبان حکومتی باشی و کرسی به کرسی امید به ارتقا و بالا رفتن جایگاه و مقام داشته باشی، شرط لازم و نه کافی آن، دانستن آمار است.
✅ البته نه علم آمار که مهارت استفاده از آمار. اینجاست که اعداد آنقدر بزرگ میشوند که میتوانند جلوی تماشای منظره اصلی را بگیرند و نمودارهای حاصل از بازیهای عددی به جای نمایش واقعیتهای موجود (چه تلخ و چه شیرین) تبدیل به نقش مار میشوند و آدمی مبهوت نقش و خط و خال خوشش میماند و یادش میرود که هر آن است که دندان و نیش این مار، گوشت و پوست و استخوانش را مجروح و مسموم کند. مگر نه اینکه سم مار، مرگ تدریجی میآورد؟
✅ نزدیک یک سال است که کلهم اجمعین دستگاههای حکومتی از صدر تا ذیل، دربست و بیاستثنا، در اختیار یک جناح و جریان فکری هستند و حالا دیگر حیات و ممات و سیری و گرسنگی و سلامتی و بیماری و خوب و بد و شادی و غم همه اعضای جامعه در ید قدرت این جماعت است.
✅ شهرداری تهران هم که در طول تاریخش به جز تک و توک مواردی (که از قضا دو مورد آن از اعضای همین جناح و جریان بودهاند که یکی رییس دولت شد و دیگری چون دستش از میوه قدرت دولتی کوتاه ماند رییس جایی به نام خانه ملت شد) برای شهردارانش معمولا عاقبتی جز بدنامی و زندان و محرومیت و حتی اعدام نداشته، حدود نه ماه است که در قبضه یکی از مدعیترین چهرههای این جریان است.
✅ گویا این متخصص عزیز پزشکی هستهای که روندی معکوس محمود احمدینژاد، دوست قدیمی و سلفش در شهرداری تهران و البته مشابه محمدباقر قالیباف رقیب درون جناحی و سلف دیگرش طی کرده و با ناکامی در رسیدن به صندلی ریاست قوه مجریه، به مثابه یار ذخیره، روی کرسی شهرداری تهران نشسته است همچنان در سر سودای برخاستن از کرسی ذخیروی و نشستن بر صندلی ریاست را دارد.
✅ و اینجاست که بازی ریاضی و مهارت استفاده از آمار، ابزاری حیاتیست. حدود دو هفته است که بیشتر بیلبوردهای شهر تهران با کلیدواژه "۲۰۰ روز خدمت برای مردم" پوشیده از طرحها و عباراتیست که میخواهد به هر شکل در چشم و گوش مخاطب فرو کند که حضرت آقای دکتر، در این بازه زمانی و در راستای خدمت برای مردم، چنین و چنان کرده و از ساماندهی معتادان متجاهر تا حمایت از زنان سرپرست خانوار و ارائه میوه و سبزی در میادین ترهبار محلی و نوسازی تاکسیها و اتوبوسها و چه و چه و چه را انجام داده است تا لابد تهران تبدیل به کلانشهر الگوی جهان اسلام شود.
✅ در راستای اثبات این همه ادعا کدام ابزار بهتر از اعداد است. همان اعدادی که آنقدر بزرگاند که میتوانند جلوی تماشای اینکه تهران در همین دویست روز برای نخستین بار، حداقل سه-چهار نوبت، تبدیل به آلودهترین شهر جهان شد و شهروندانش در همین بازه زمانی با حجم و شکلی از ترافیک در اکثر ساعات شبانهروز و در بیشتر نقاط شهر مواجهاند که رسیدن به وعدهها و قرارها در ساعت مقرر و با اعصاب راحت تقریبا آرزویی محال است و رها کردن خودروها به صورت دوبله و سوبله در کنار خیابانها به خاطر عدم وجود فضای پارک خودرو، رفتهرفته تبدیل به زائده جدیدی در بیفرهنگی جمعی رانندگی شهروندان تهرانی میشود و رانندگان اتوبوسهای شرکت واحد که اتفاقا بخشی از اعداد روی تابلوها به اتوبوسهای ایشان اختصاص دارد دست از کار میکشند تا پیگیر حقوقشان باشند را میگیرد.
✅ قاعدتا صحهسنجی تکتک مدعیات مطروحه در بیلبوردهای عظیم و متعدد نصبشده در جایجای شهر تهران در توان و تخصص کسانیست که در حوزه مسائل گوناگون مدیریت شهری صاحب نظر و دانش هستند و به اطلاعات و مستندات معتبر دسترسی دارند.
✅ اما همین یک بیلبورد که تصویرش در روز پنجشنبه، بیست و دو اردیبهشت هزار و چهارصد و یک در مسیر شمال به جنوب بزرگراه یادگار امام ثبت شد، برای طرح تنها یک پرسش از آقای شهردار و شورای شهری که ایشان را انتخاب کرده و قاعدتا باید ناظر بر عملکرد و مدیریت وی باشد کفایت میکند.
✅ بنا به ادعای این بیلبورد، شهرداری تهران در طول دویست روز به چهارصد و بیست هزار شکایت و مطالبه و درخواست مردمی رسیدگی کرده است.به عبارت دیگر در هر روز به طور متوسط دو هزار و صد شکایت و مطالبه و درخواست مورد بررسی قرار گرفته و رسیدگی شده و پاسخ گرفته است.
✅ این آمار با فرض آن است که در این دویست روز هیچ روز تعطیلی هم وجود نداشته است که اگر تعطیلات را از این آمار کسر کنیم تعداد موارد رسیدگی شده در هر روز به حدود دو هزار و پانصد خواهد رسید. نگارنده این سطور فرض را برصحت کامل ادعای مطرح شده در این بیلبورد میگذارد، چرا که شهردار تهران برخاسته از جناح و جریانیست که همواره مدعیاند راستگویی و حقیقت نزد ایشان منحصر است.
✅ پس لابد طبیعتا در ساختار شهرداری تهران در همین دویست روز، ساز و کار پیگیری و رسیدگی به این حجم از مطالبات و درخواستها طراحی و پیادهسازی شده است. اما پرسش اصلی اینجاست که واقعا کسی که در دستگاه زیرنظرش روزانه بیش از دو هزار مورد شکایت و مطالبه قابل پیگیری ثبت میشود از نظر شایستگیهای مدیریتی در چه جایگاهیست؟
✅ آیا چنین مدیر و تیم مدیریتی را نباید به خاطر ناکارآمدی زیرمجموعهشان، آنطور که منجر به طرح این حجم از شکایت و مطالبه روزانه از سوی همان مردمی میشود که ایشان مدعی خدمت برای آنها هستند مواخذه کرد؟ و سوال آخر اینکه واقعا اثر این همه اعداد و ارقام درشت و دهانپرکن در کیفیت زندگی شهروندان این ابرشهر بیکران چه بوده است؟
✅ آقای شهردار و حضرات شورای شهر! ما شهروندان قول میدهیم که مسحور این نمایشها و بازیهای عددی شما شده باشیم. اصلا شما بهترین و بیشترین و بزرگترین و طویلترین دستاوردهای تاریخ مدیریت شهری تهران را داشتهاید. خیالتان راحت. پس لطفا اگر فرصت کردید و انگیزهاش را داشتید فکری کنید که این شهر به قدر یک ارزن جای بهتر و آرامتری برای زندگی شهروندانش شود. میتوانید؟
🆔️@Mostafatajzadeh