دانشگاه‌ها در خط مقدم اعتراضات

دانشگاه‌ها در خط مقدم اعتراضات

غزل گلشیری


گزارش روزنامه لوموند فرانسه از اعتراضات و سرکوب‌ها در دانشگاه‌های ایران

دانشجویان هر روز تحصن کرده یا کلاس های خود را تحریم می کنند که گاهی به قیمت جانشان تمام می شود. مونا (نام مستعار) قبل از هر تجمع در دانشگاهش، سه مرحله را پشت سر می گذارد. این دختر جوان ۱۹ ساله که دانشجوی دانشگاه نوشیروانی بابل در شمال ایران است به ما توضیح می‌دهد: "صبح تا به دانشگاه می‌رسم، مضطرب و عصبانی هستم". با رسیدن به دانشگاه، به محض اینکه خود را در حلقه دوستانش می بیند که فریاد "زن، زندگی، آزادی"، شعار شاخص اعتراضات کنونی ایران، سر می دهند، "آمیخته ای از امید، اعتماد به نفس و غرور او را در بر می گیرد." این دانشجوی جوان که از طریق تلگرام با او تماس گرفته شده است، توضیح می‌دهد که در پایان تجمع "ترس دستگیر شدن هنگام بیرون رفتن در خیابان" در او از بین می‌رودم

از ۱۶ سپتامبر، روزی که مهسا امینی پس از بازداشت به دلیل ظاهر نامناسبش توسط گشت ارشاد، درگذشت، دانشگاه‌ها به قلب تپنده اعتراضات تبدیل شده‌اند. دانشجویان در دانشگاه‌ها تجمع یا تحصن می‌کنند، کلاس‌های خود را تحریم می‌کنند، خواستار آزادی همکلاسی‌های دستگیر شده خود می‌شوند و علیه جمهوری اسلامی شعار می‌دهند.

به نظر می‌رسد این اعتراضات در حال شدت گرفتن است. سرکوب نیز همچنان شدید است. هر روز چهره و نام قربانیان جدیدی اعلام می شود: کودکان، نوجوانان، مردان، زنان، ساکنان شهرهای کوچک یا بزرگ، از طبقات محروم یا متوسط. حمیدرضا روحی جوان ۲۰ ساله، آخرین دانشجوی کشته شده در اعتراضات روز پنجشنبه ۱۷ نوامبر است.

مونا از طریق اینترنت زندگی ایرانیان کشته شده را پیگیری می‌کند. برای او هر مرگ، دلیل دیگری برای سرنگونی رژیم است. پس از مرگ مهسا امینی، مونا و همکلاسی هایش سعی کردند دختر و پسر در کنار هم در غذاخوری دانشگاه غذا بخورند. در مواقع عادی اینجا نیز مثل همه جا مختلط نیست. "یک روز، در اوایل اکتبر، یکی از کارمندان دانشگاه سعی کرد تا مانع ما شود. او دو دختر را به زمین انداخت. روز بعد، دانش‌آموزان با سفره و ظروف خودشان آمدند و با هم در جلوی غذاخوری غذا خوردند." برخی از دانشجویان توسط حراست، شاخه سرویس‌های اطلاعاتی در سازمان‌های دولتی، احضار شدند. آنها به خاطر توزیع ظروف یکبار مصرف توبیخ شدند.

مونا اغلب اوقات افراد مسلح را در اطراف دانشگاه خود و گاهی نیز در داخل دانشکده می دید. آنها در استفاده از سلاح خود تردید نمی کنند. در یکی از روزهای اکتبر که دانشجویان می‌خواستند وارد غذاخوری شوند، مردانی با اسلحه و باتوم در اطراف دانشگاه حضور داشتند. آنها به روی رهگذران تیراندازی کردند وبا فیلمبرداری و توهین به دانشجویان آنها را تحریک کردند. آنها در نهایت به روی کسانی که می خواستند به خوابگاه خود بازگردند نیز تیراندازی کردند. عده‌ ای از دانشجویان به خانه‌های اطراف پناه بردند و شب را در آنجا سپری کردند. عده ای نیز دستگیر شده اند.

در حال حاضر تعداد دقیق دانشجویان زندانی مشخص نیست، اما تعداد آنها چند صد نفر تخمین زده می‌شود. گاهی آزاد می‌شوند و چند روز بعد دوباره دستگیر می‌شوند. بسیاری از آنها از دانشگاه خود تعلیق شده اند، مانند سهیل (نام مستعار). او که دانشجوی دانشکده هنر دانشگاه تهران است، حداقل دوازده دانشجوی تعلیق شده دیگر را می شناسد.

در هفته دوم تظاهرات، در سپتامبر، سهیل و هم کلاسی‌هایش با ریختن خاک، حیاط دانشگاه خود را به شکل قبر در آوردند. همچنین حیاط را به رنگ قرمز که نماد کشته شدگان معترض است در آوردند . "آن روز حراست با خشونت وارد عمل شد. چندین دانشجو دستگیر شدند." دانشجویان برای محکوم کردن خشونت، کلاس ها را تحریم کردند. معلمان با وجود خطر اخراج آنها را همراهی کردند. در حال حاضر مسئولان، دانشکده‌های هنر و موسیقی را تهدید به تعطیلی می‌کنند. سهیل می گوید: «نگران نیستم، چون همه رشته‌ها را خارج از دانشگاه برگزار می‌کنیم. در حال حاضر فضای همبستگی وجود دارد. اساتید آتلیه های خود را برای برگزاری کلاس ها به اشتراک می‌گذارند. آنها مواد لازم را در اختیار ما قرار می‌دهند و به دانشجویان اخراج شده از خوابگاه پیشنهاد اسکان می‌دهند. با این حال سهیل فکر نمی‌کند که "آخوندها به این زودی قدرت را رها ‌کنند"، این جوان ایرانی می‌گوید: "اما من واقعاً معتقدم چند سال بیشتر از سلطنت آنها باقی نمانده است، آنها تمام شده اند."

Report Page