جنگلزدایی
موسسۀ جایگزینهای آزمایش روی حیواناتتولید گوشتِ گاو، بزرگترین عامل نابودیِ جنگلهای استوایی است.
![](/file/8b58f33de397b1cbe3769.png)
درختان (و سایر گیاهان) دیاکسیدکربن را از هوا جذب میکنند. در حین فتوسنتز از انرژی خورشید استفاده میکنند تا کربنِ دیاکسیدکربن را به اجزای سازنده برای تنهها و شاخوبرگشان تبدیل کنند و دوباره اکسیژن را به جو رها میکنند. درنتیجه اگر درختان را حذف کنید، دیاکسیدکربنِ بیشتری به جو رها خواهد شد. به همین دلیل جنگلزدایی، پس از احتراقِ سوختهای فسیلی، دومین عامل مهمِ رها شدن دیاکسیدکربن در جو است.
«نسبتبه هر نوعِ دیگری از پوشش زمین، جنگلها در واحد سطح، کربن بیشتری را ذخیره میکنند».1
همگام با افزایش جمعیت و افزایش تقاضا برای غذا، هزاران سال است که مردم درحال تبدیلِ جنگلها به زمینهای کشاورزیاند. از سال 1750 تا اواخر قرن 19، بیشترِ تغییر کاربری اراضی شامل جنگلزدایی در مناطق معتدله (بین مناطق استوایی و مناطق قطبی که دمای هوا نسبتاً معتدل است) بود. معتدل به معنای ملایم و میانه است و در این مناطق متوسطِ دمای سالانه شدید نیست، یعنی نه بسیار داغ است و نه بسیار سرد. جنگلها و بیشهزارها در اینجا ازبینبرده شدند تا جا برای زمینهای کشاورزی و مراتع فراهم شود.
اکنون سالهاست که جنگلزدایی در مناطق استوایی (جایی که دما در طول سال نسبتاً گرم است) بیشتر از سایر مناطق بوده است. در طول دهههای 1980 و 1990، جنگلهای بارانی به منبع اصلی زمینهای جدید کشاورزی تبدیل شدند که بیش از 80 درصد آن، جنگلهای دستنخورده و دستکاری شده بود.2 اکنون پیشبینی میشود که عرصۀ جنگلیِ آمازون تا سال 2050 به نصفْ کاهش یابد.3
در مناطق استوایی از سال 2000 تا 2010 حدود هفت میلیون هکتار جنگل ازبینرفت و بیش از شش میلیون هکتار زمینِ کشاورزی ایجاد شد.4 یک هکتار، وسعت یک زمین فوتبالِ اروپایی است یا به اندازۀ میدان ترافالگار لندن، حالا هفت میلیون هکتار را تصور کنید!
بیشترین میزان جنگلزدایی و بیشترین مقدار ایجادِ زمینِ کشاورزی، در کشورهای کمدرآمد رخ داده است. در آمریکای مرکزی و جنوبی، آفریقای زیرصحرایی، و جنوب و جنوب شرقی آسیا نابودی جنگل با جمعیت روبهرشدِ روستایی ارتباط داشته است.4
در کشورهای استوایی و نیمهاستوایی، کشاورزیِ تجاریِ بزرگمقیاس و کشاورزی معیشتی، عامل بیش از 70 درصدِ جنگلزداییاند. در آمریکای لاتین کشاورزیِ تجاری عامل تقریباً 70 درصدِ جنگلزدایی است، اما در آفریقا که کشاورزیِ کوچکمقیاس عامل قابلتوجهتری است، تنها یکسوم آن را شامل میشود.4
در سال 2007، هیئت بیندولتی تغییر اقلییم (الف) تخمین زد كه جنگلزدایی، 17 درصد از انتشار گازهای گلخانهایِ جهانی را به خود اختصاص داده است.5 دو سال بعد، در مقالهای که در ژورنال علوم زمین نِیچِر (ب) به چاپ رسید، ادعا شد که این رقم در واقع به 12 درصد نزدیکتر است.6
بااینحال، باوجود اینکه میزان جنگلزدایی نسبتاً ثابت مانده است، انتشار گازهای گلخانهایِ ناشی از سوزاندن سوختهای فسیلی بهسرعت افزایش مییابد. بنابراین بااینکه ممکن است بهنظر برسد درصد انتشار گازهای گلخانهایِ ناشی از جنگلزدایی درحالِکاهش است، همچنان مشغول بریدن و سوزاندن جنگلهای بارانیایم تا راه خود را از میانشان بگشاییم.
نرخ جهانی جنگلزدایی در دهۀ گذشته ممکن است کاهش یافته باشد، اما همچنان در بسیاری از مناطقِ جهان بهطرز نگران کنندهای بالاست. در اروپا، آمریکای شمالی، و شمال شرقیِ آسیا ایجاد زمینهای جنگلی همراه با کاهش زمینهای کشاورزی حاصل شده است. بااینحال، وارداتِ غذاهای حیوانی افزایش یافته است و بنابراین ما به سادگی مشکل را به جایی دیگر منتقل کردهایم. از آنجا که این امر باعث کاهش انتشارِ [کربن] جهانی نمیشود، به آن «نشت کربن» میگویند.
برزیل دومین تولید کنندۀ بزرگ گوشتِ گاو و بزرگترین صادرکنندۀ گوشتِ گاو در دنیا است که صادراتش طی یک دهۀ گذشته هفت برابر شده است.7
برای تخمین میزان انتشار گازهای گلخانهای و ردپای کربنِ مواد غذایی، بهتازگی اثرات تغییر کاربریِ اراضی هم درنظر گرفته میشود. غفلت از آنها در محاسبات، خصوصاً برای گوشت، منجر به برآوردهایی شدیداً کمتر از میزان واقعی شده است. یک مطالعه میزان تولید گازهای گلخانهایِ ناشی از تبدیلِ جنگل به مرتع در ناحیۀ حوضۀ آمازون، موسوم به «آمازونِ قانونی» (پ) را تخمین زده است. گسترش گاوداری برای تولیدِ گوشت عاملِ اصلی جنگلزدایی در این منطقه است. ردپای کربنِ گوشتِ گاوِ تولید شده در زمینهایی که بهتازگی جنگلزدایی شدهاند بیش از 700 کیلوگرم معادلِ دیاکسیدکربن (ت) به ازای هر کیلوگرم لاشه برآورد شد. این رقم بهطور قابلتوجهی بیشتر از سایر برآوردهای ردپای کربن برای گوشتِ گاو است.
افزایش تولید برای صادرات در دهۀ گذشته عامل اصلی گسترشِ مراتع و جنگلزدایی در این منطقه بوده است و این موضوع باید در [محاسبۀ] ردپای کربنِ منسوب به صادراتِ گوشت گاو لحاظ شود.
ردپای کربنْ بایستی در خود، اثرات تغییر کاربری اراضی را نیز بگنجاند تا از دادن اطلاعات نادرست به سیاستگذاران، خردهفروشان، و مصرفکنندگان جلوگیری شود.7
روشهای ازبینبردن اراضی مانند بُریدن-و-سوزاندن، با این اثرات ترکیب میشوند و نتیجهاش رهاسازی مستقیم گازهای گلخانهای در هواست. کشاورزی به سبک بُریدن-و-سوزاندن به معنای قطع و بهآتشکشیدن یک جنگل برای ایجاد زمین است. جنگلزداییِ گسترده با کمک آتشسوزی در مناطقی از جهان رخ داده است كه جنگلها دائماً برای تولید محصولات زراعی در مقیاس صنعتی ازبینبرده شدهاند. جنگلزداییِ ناشی از آتشسوزی، منبع اصلی انتشارِ کربن در آمازون است.8
«... در سال 2050 برای تأمین مواد غذاییِ کافی از نظر کمیّت و کیفیّت در دنیا نیازی به جنگلزدایی نخواهد بود».9
نفع گستردهای در درک بهتر انتشار گازهای گلخانهای و ردپای کربن غذاهای مختلف وجود دارد. هدف اصلی تخمین اینها، فراهم کردن اطلاعات برای سیاستگذاری، مدیریت زنجیرۀ تأمین، و تسهیلِ گذارِ خردهفروشان و مصرفکنندگان بهسوی محصولات کمکربن است.7
گوشت گاوی که میخورید چقدر با محیطزیست سازگار است؟
اکثر سویایی که در آمریکای لاتین پرورش داده میشود برای خوراکِ دام است تا غذاهای فستفودیِ مصرفی در سراسر دنیا را تأمین کند. بااینوجود، امکان ردیابیاش کم است و پیوندهای قویِ میان مثلا همبرگری که در لندن یا منچستر خورده شده است با جنگلزداییِ آمازون، گم میشود.
![](/file/85fa16c965ea7f48c43a0.png)
در اوایل سال 2017، کارزارِ دو گروهِ «زمین قوی» و «بنیاد جنگلهای بارانیِ نروژ»، «گزارش گوشت اسرارآمیز» را منتشر کردند که نشان میداد چگونه رستورانِ زنجیرهایِ برگرکینگ، منشأ گوشت [مصرفیاش] را مخفی نگه میداشت. این گزارش با استفاده از سنجش از دور، بررسی زنجیرۀ تأمین، فیلمبرداری با پهباد، و بازدیدهای میدانی از 29 مزرعۀ پلانتیشین (ث) در 3000 کیلومتر از زیستگاه پلنگِ جگوار و تنبل در برزیل و بولیوی انجام شد، و نقش گستردۀ برگرکینگ و تولیدکنندگانش را در تخریب جنگلهای بارانی فاش کرد.10 ژوئنِ سال 2017 در پاسخ به این کارزارِ عمومی، برگرکینگ تعهدات محیطزیستیِ جدیدی را با هدف حذف جنگلزدایی تا سال 2030 منتشر کرد.11
بااینحال، برخی از کنشگرانِ محیطزیست میگویند این حرکت چیزی جز یک حُقۀ بازاریابانه یا «سبزشویی» (ج) برای جلوه دادنِ ظاهری سازگار با محیطزیست نیست.
هرچه محصولات حیوانی بیشتری میخوریم، جنگلهای ما در معرض خطر بیشتری قرار میگیرند. تغییر رژیم غذایی میتواند بر گرسنگی و جنگلزدایی در جهان تأثیری چشمگیر داشته باشد.
پژوهشگران مؤسسۀ «اکولوژی اجتماعی» در وین، مطالعهای در ژورنال پیامرسانیهای نیچِر (چ) منتشر کردند که آشکار ساخت این امکان وجود دارد در سالِ 2050 غذای کافی برای دنیا تولید شود بهگونهای که جنگلهای کنونیِ دنیا نیز حفظ شوند، یعنی هیچ جنگلزداییای اتفاق نیفتد.
آنها به گسترهای از سناریوهای تغذیهای از جمله رژیمهایی سرشار از گوشت، با گوشت کم، وجترین، وگن، و رژیمهای ارگانیک نگاه انداختند. تنها رژیم غذاییِ جوابگو وگن بود و اگر دنیا وگن میشد، در سال 2050 به زمین زراعی کمتری نسبتبه آنچه در سال 2000 مورد نیاز بود، احتیاج داشتیم. به عبارت دیگر، اگر کل دنیا وگن شود، جمعیت جهانیِ پیشبینی شده در سال 2050 (نه میلیارد) میتواند به اندازۀ کافی غذا بخورد بدون اینکه نیاز باشد حتی یک درختِ دیگر قطع شود.9
سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی یا اِکو (ح) سازمان اقتصادی بین دولتیای با 35 کشورِ عضو است. اکثر اعضای این سازمان، اقتصادهایی با درآمد بالا محسوب میشوند که به آنها کشورهای توسعهیافته گفته میشود. مدلسازیِ گزارش «جنگلهای زنده» (خ) که صندوق جهانی حیاتوحش (د) آن را تهیه کرده است، نشان میدهد اگر بخواهیم جنگلزدایی و تخریب را به صفر برسانیم، باید مصرف گوشت در کشورهای عضو اِکو تا سال 2050 نصف شود.12
اگر آثار صرفهجویی در زمین هم در کاهش گازهای گلخانهایِ ناشی از تغییراتِ تغذیهای لحاظ شود، میزانش به مقدار قابلتوجهی افزایش مییابد. اگر همۀ ما وگن میشدیم و امکانش فراهم میآمد زمینهایی که درحالحاضر برای حیوانات مورد استفاده قرار میگیرند دوباره جنگلی بشوند، نتیجۀ ترسیبِ کربنَش (ذ) در ذخایر پوشش گیاهی (کربنی که در گیاهان و خاک به دام انداخته و در آنها نگهداری میشود) میتوانست آنقدر زیاد باشد که بهاندازۀ 300 سال، تمام انتشار گازهای گلخانهای مرتبط با مواد غذایی را خنثی و منتفی کند.13
شکی نیست که تقاضای جهانی برای غذاهای حیوانی همچنان افزایش خواهد یافت مگر اینکه بهطوری فعال تغییر تغذیه را ترویج کنیم. نیازی مشخص برای رویکرد راهبردیِ یکپارچهای در زمینۀ کشاورزی، جنگلداری و دیگر سیاستهای مرتبط با نحوۀ استفاده از منابع طبیعی کرۀ زمین وجود دارد.1
پینوشتهای مترجم:
الف. IPCC
ب. Nature Geoscience
پ. Amazônia Legal
ت. (CO2 equivalent) معادل دیاکسیدکربن واحدی است که اجازه میدهد میزان مشارکت اثر گرمایشی گازهای گلخانهایِ مختلف با اثر گرمایشیِ حاصل از دیاکیسدکربن مقایسه شود. برای مثال چون در افق زمانیای بیستساله، متان قابلیت گرمایشِ جهانیاش 86 برابرِ دیاکسیدکربن است، یک کیلو گاز متان، برابر است با 86 کیلوگرم معادل دیاکسید کربن.
ث. مزارع بزرگی که معمولاً فقط محصولی خاص در آنها کشت میشود.
ج. (Greenwashing) اِبراز دغدغهمندیهای محیطزیستی بهعنوان پوششی برای ترویج و توجیهِ محصولات، سیاستها یا فعالیتهایی که درواقع به محیطزیست آسیب میزنند.
چ. Nature Communications
ح. Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD)
خ. Living Forests Report
د. World Wide Fund for Nature
ذ. (Carbon sequestration) رسوب دادن، ذخیره و به دام انداختنِ کربن در جنگلها، اقیانوسها یا زیر زمین است که به آن جداسازی کربن هم گفته میشود.
منابع
1. Saugier B, Roy J and Mooney HA. 2001. Terrestrial Global Productivity (eds Roy J, Saugier B and Mooney HA) 543-557. Academic Press, 2001.
2. Gibbs HK, Ruesch AS, Achard F, Clayton MK, Holmgren P, Ramankutty N and Foley JA. 2010. Tropical forests were the primary sources of new agricultural land in the 1980s and 1990s. Proceedings of the National Academy of Sciences. 107 (38) 16732-16737.
3. Longobardi P, Montenegro A, Beltrami H and Eby M. 2016. Deforestation Induced Climate Change: Effects of Spatial Scale. PLoS One. 11 (4).
4. FAO. 2016. State of the World’s Forests 2016. Forests and agriculture: land-use challenges and opportunities. Rome. www.fao.org/3/a- i5588e.pdf
5. IPCC. 2007. Climate Change 2007: The Physical Science Basis. Chapter 7 www.ipcc.ch/pdf/assessment-report/ar4/wg1/ar4-wg1- chapter7.pdf
6. Van Der Werf, GR, Morton DC, Defries RS, Olivier JGJ, Kasibhatla PS, Jackson RB, Collatz GJ and Randerson, JT. 2009. CO2 emissions from forest loss. Nature Geoscience. 2 (11), 737-738.
7. Cederberg C, Persson UM, Neovius K, Molander S and Clift R. 2011. Including carbon emissions from deforestation in the carbon footprint of Brazilian beef. Environmental Science and Technology. 45 (5) 1773- 1779.
8. Marle MJE, Field RD, Werf GR, Wagt IA, Houghton RA, Rizzo LV, Artaxo P and Tsigaridis K. 2017. Fire and deforestation dynamics in Amazonia (1973-2014). Global Biogeochem Cycles. 31 (1) 24-38.
9. Erb KH, Lauk C, Kastner T, Mayer A, Theurl MC and Haberl H. 2016. Exploring the biophysical option space for feeding the world without deforestation. Nature Communications. 7, 11382.
10. Bellantonio M, Hurowitz G, Leifsdatter Grønlund A and Yousefi A. 2017. The Ultimate Mystery Meat, Exposing the Secrets behind Burger King and Global Meat Production. www.mightyearth.org/mysterymeat
11. Restaurant Brands International, 2016. 2016 Sustainability Report. www.rbi.com/interactive/newlookandfeel/4591210/2016sustainabilityr eport.pdf
12. Taylor R. 2011. WWF Living Forests Report. http://awsassets.panda.org/downloads/wwf_soy_report_final_feb_4_2 014_1.pdf
13. Bryngelsson D, Wirsenius S, Hedenus F and Sonesson U. 2016. How can the EU climate targets be met? A combined analysis of technological and demand-side changes in food and agriculture. Food Policy. 59, 152-164.
این مطلب ترجمۀ بخشی است از گزارشِ «محیطزیستکُشی؛ چگونه دامپروری درحال نابود کردن محیطزیست است» که توسط سازمان خیریۀ ویوا تهیه شده و به سفارش مؤسسۀ جایگزینهای آزمایش روی حیوانات در اختیار مخاطبین فارسیزبان قرار میگیرد.
مترجم: علی بنیاسد