جان و معیشت مردم؛ گروگان اصلاحطلبان و سپاه
آموزشکده توانااین مطلب را یکی از مخاطبان آموزشکده توانا از ایران ارسال کرده است.

تقلیلدادن آنچه در سراوان و تمام سیستان و بلوچستان اتفاق میافتد به جنایت سپاه، راه را برای بخش دیگری از عوامل این جنایت باز میکند تا طبق معمول، با گرفتن ژست دلسوزی برای مردم، بر این سفره خونینی که خود نیز یک سویش نشستهاند، کاسبی سیاسی کنند.
رقابت انتخاباتی بین تیم امنیتی اصلاحطلبان و سپاه که گروگانگرفتن معیشت مردم یکی از روشهای معمول آنهاست، در ماجرای سراوان، پشت پردههای تلخی دارد.
به طور کلی، جمهوری اسلامی به اقشار فرودست جامعه همواره به عنوان گروگانهایی که میتواند با گروگرفتن معیشتشان، از آنها حمایت خریداری کند مینگرد.
مانورهای خدمت به مناطق محروم توسط نهادهایی مانند ستاد اجرایی، آستان قدس، کمیته امداد و سپاه، بیشتر با هدف جلب حمایت سیاسی انجام میشود و تیم امنیتی اصلاحطلبان نیز همواره کوشیده تا با سوارشدن بر فعالیتهای گروههای مشابه این نهادها، از این بدنه به سود خود یارگیری کند. گریباندریدنهای سیاسیون اصلاحطلب برای ظلم روا رفته بر جمعیت امام علی نیز در راستای همین سوءاستفاده اصلاحطلبان از نهادی خصوصی بود که انحصار دستگاههای حاکمیتی در موضوع رسیدگی به محرومان را شکسته بود و اصلاحطلبان هم بدشان نمیآمد تا از این نمد، کلاهی برای کاسبی رأی خود بدوزند.
اما در این بازی همواره سپاه و نهادهای حاکمیتی، دست بالا را نداشتند و اتفاقا در بلوچستان به دلیل غلبه مذهبی اهل سنت و بافت عشیرهای خاص منطقه و دیدگاههای ایدئولوژیک دستگاههای حاکمیتی، زمین خوبی برای بازی سپاه و ستاد اجرایی مهیا نبود.
در اینجا تیم امنیتی اصلاحطلبان با محوریت یونسی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی و کسی که در دولت اول روحانی هم مسئول امور اقلیتهای قومی و مذهبی بود، دست بالا را داشتهاند.
مولوی عبدالحمید، رهبر مذهبی و کسی که نقش یک ریشسفید را در آن منطقه دارد، همواره طرف مذاکره اصلاحطلبان و شخص یونسی بوده. او پیش از اعلام حمایت از کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری با یونسی دیدار میکند، خواستههای خود برای مردم آن منطقه را مطرح میکند و بعد از گرفتن تضمین اجرای این خواستهها، از کاندیدای آنها اعلام حمایت میکند. حمایتی که رای بالایی به سبد اصلاحطلبان واریز میکند.
یکی از این خواستهها، اجازه عبور سوختبران است.
در واقع این اجازه را اصلاحطلبان امنیتی صادر میکنند تا مردم منطقه در ازای رأی به آنها، بتوانند چند سالی از این مسیر ارتزاق کنند.
البته که هدف، هیچ گاه بهبود وضعیت معیشتی این مردم نیست؛ زیرا اگر آنها از منافع پتروشیمی و سایر صنایع و تجارتی که همین تیم امنیتی اصلاحطلب در این استان دارد، بهرهمند شوند، دیگر نیازی ندارند تا برای ارتزاق لقمه نانی آغشته به خون خودشان، وارد ائتلاف انتخاباتی دوستان علی یونسی شوند.
اگر در اخبار مربوط به مولوی عبدالحمید در گوگل جستجو کنید، خبر اعلام نارضایتی او از خلف وعدهها بعد از انتخابات سال ۹۶ را پیدا میکنید. او همچنین گفته بود که ممکن است در انتخابات بعدی از کسی مانند رئیسی که وعدههای جدیتری هم به اهل سنت بلوچستان داده و حتی از انتخاب وزیر سنی حرف زده، حمایت کند.
اما انتقادهای او ادامه نیافت و دو سال بعد از آن انتخابات، بسیجیان استان، نامهای به دادستان سیستان و بلوچستان نوشتند، که نشان میداد، امنیتیهای اصلاحطلب راه سوختبری را برای مردم بینوای بلوچستان باز گذاشتهاند.
سپاه و بسیج، تیم یونسی و مولوی عبدالحمید را «مافیای سوخت و دام» خطاب میکنند. بسیجیان در نامه تیرماه ۹۸ خواستار برخورد قضایی با آنچه مافیا مینامند شده بودند.
حالا به اخبار این روزهای سراوان برگردیم. در حالی که چهار ماه به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده، گروگانگیران معیشت مردم که در قبال رای آنها، راه ارتزاقشان را باز میکنند، به جان آنها افتادهاند تا به آنها بفهمانند که دوران یونسی و دوستانش در این مرزها به پایان رسیده و حالا باید برای ادامه ارتزاق خود، با ما ائتلاف کنید. اما ائتلاف رسمی و دائمی در قالب عضویت در بسیج و دریافت کارت رزاق.
اگر سری به صفحه توییتر حسن یونسی، فرزند علی یونسی، بزنید میبینید که او توییتهای دوستان امنیتی اصلاحطلب خود را با مضمون حمایت از مولوی عبدالحمید و حقوق سوختبران و مردم محروم منطقه، ریتوییت کرده.
در واقع تصویر یکی از باندهای مافیای قدرت در جمهوری اسلامی که باندی خشنتر در حال به اسارت گرفتن گروگانهای قبلیاش است.
این همان جایی است که باید بانیان کاسبی انتخاباتی با معیشت مردم، پاسخگو باشند و نباید اجازه داد تا خود را پشت ژست دلسوزی برای مردم بلوچستان، پنهان کنند.