تحلیل سخنرانی اخیر خاتمی در گفتگو با مدیرکل سیاسی وزات کشور دولت اصلاحات

تحلیل سخنرانی اخیر خاتمی در گفتگو با مدیرکل سیاسی وزات کشور دولت اصلاحات

#عصرما

#اختصاصي

⭕️⭕️تحلیل سخنرانی اخیر خاتمی در گفتگو با مدیرکل سیاسی وزات کشور دولت اصلاحات


⭕️سخنان خاتمی متناسب با جایگاهش در جریان اصلاح طلبی بود

⭕️ندادن پاسخ درخور از سوی حاکمیت، ضرورت «آشتی ملی» را از بین نمی برد

⭕️اتخاذ شیوه یکسان برای ادوار مختلف انتخابات، جایگاه اصلاح طلبان در جامعه را تضعیف می کند

⭕️اگر اصلاحات جواب ندهد، پيش رو انفعال است یا انقلاب 

"سخنان اخیر #سیدمحمد_خاتمی، رئیس جمهور دوران اصلاحات، در جبهه اصلاح طلبی با واکنش های مختلفی روبرو شد؛ طی این روزها در کنار استقبالی که از سوی بسیاری از اصلاح طلبان از این سخنرانی منتشر شده در فضای مجازی صورت گرفته؛ شاهد نقدهای بی پروا و تند برخی سیاستمداران اصلاح طلب نیز به این سخنان بوده ایم؛ برای تحلیل سخنان سخنان #خاتمی و واکاوی و عیارسنجی نقدهای صورت گرفته به این سخنان به سراغ #علی_باقری، رئیس دفتر سیاسی حزب #توسعه_ملی، مدیرکل سیاسی وزات کشور #دولت_اصلاحات و عضو شورایعالی سیاست‌گذاری جبهه اصلاحات رفته و با او به گفتگو پرداخته ایم که در ادامه می آید:"


⭕️⭕️اخیرا آقای خاتمی سخنرانی کرده و باردیگر بر #آشتی_ملی تاکید کرده اند؛ موضوعی که پیش تر نیز از سوی ایشان و جریان اصلاحات مطرح شد و با واکنش تند و عدم پذیرش از سوی حاکمیت مواجه شد. وجود تجربه گذشته موجب هجمه هایی از سوی برخی گروه ها و چهره های جریان اصلاح طلب به ایشان شد با این توضیح که «آزموده را آزمودن خطاست» و سخنان ایشان تکرار مکررات بوده و مواردی مشابه، تحلیل شما نسبت به سخنان اخیر آقای خاتمی چیست؟

⭕️سخنان اخیر آقای خاتمی نزدیکترین نشانه ها و مبانی فکری به شخصیت خود ایشان بوده است. اگر برخی در آن تکرار می بینند این موضوع هم طبیعی است. هر انسانی بر اساس منویات و نوع تفکر و چارچوب فکری خودش سخن می گوید. بنابراین قرار نیست افراد تغییر ماهوی پیدا کنند. آقای خاتمی اعتقاد خاص خودش را دارد و برداشتی نسبت به مشکلات کشور دارد که در قالب توصیه به «آشتی ملی»، انسجام و وحدت ملی قابل بیان است. ضرورت ها و نیازها در کشور ما طی این سال ها تغییری نکرده است حتی می توان گفت که از دید شخصی مانند آقای خاتمی آن نیازها و ملزومات برای برون رفت از بحران پررنگ تره نیز شده است. در این سخنرانی ایشان همان مبانی را با تاکید بیشتر بیان کرده اند. اینکه بخشی از حاکمیت پاسخ درخور و مثبتی به درخواست گذشته آقای خاتمی نداده اند، باعث از میان رفتن ضرورت این موضوعات نمی شود. بنده هم مثل آقای خاتمی همچنان معتقدم سرراست ترین راه حل برای برون رفت از مشکلات فعلی کشور پیوستگی و ایجاد مفاهمه ملی ، گفتگوی ملی و رسیدن به نقاط مشترکی است که کلیه آحاد مردم درباره آنها اشتراک مساعی و موضع داشته باشند. بنابراین من ایرادی به آقای خاتمی وارد نمی دانم و به نظرم ایشان راهبردهای کلان را مطرح می کنند. از جایگاه رهبری عالی یک جریان فکری و سیاسی طبیعتا انتظاری که می رود ارائه رهنمودها و راهبردهای کلان و کلی است. ایشان در این زمینه به خطا نرفته اند و درست و به جا تاکید می کنند. اما آیا ما در ذیل این راهبرد کلی نیازمند تولید فکر، فکر و ارائه راهکارهای عملیاتی برای متقاعد کردن یا وادار کردن طرف های درگیر موضوع در کشور هستیم؟ جواب مثبت است؛ قطعا ما نیاز به آن داریم و این وظیفه افراد عملگرای سیاسی، احزاب سیاسی و فعالان سیاسی است که در چارچوب راهبرد کلانی که رهبری عالی اصلاحات مشخص می کنند؛ فکر کنند و فسفر بسوزانند و با گفتگو راهکارهایی برای عملیاتی کردن و به نتیجه رساندن این راهبرد کلان را استخراج کنند. این مجموعه فعالیت ها مکمل راهبردهای کلانی است که آقای خاتمی ارائه داده اند. 

⭕️باردیگر تاکید می کنم جایگاه آقای خاتمی را اگر درست درک نکنیم در ارزیابی به بیراهه می رویم. آقای خاتمی نیروی عملگرایی که رهبری یک حزب سیاسی را داشته باشد و دم به دم، کنش سیاسی داشته باشد نیست بلکه ایشان در جایگاه ارائه راهبرد است؛ در جایگاه رهبری عالی، معنوی و راهبردی جریان اصلاحات است؛بنابراین از ایشان باید توقع ارائه راهبردهایی در این سطح داشت.

⭕️⭕️یکی از مسائلی که آقای خاتمی در این سخنرانی به آن پرداخته اند و در جریان اصلاح طلبی هم نگرانی و دغدغه آن به وجود امده است؛ پایگاه اجتماعی این جریان است. ایشان تاکید کردند که اصلاح طلبان خود را به مردم نزدیک کنند و به جامعه بازگردند. از نظر شما چرا این فاصله ایجاد شده و چگونه اصلاح طلبان می توانند آن را کم کنند؛ به عبارتی به مردم بازگردند؟

⭕️فعالیت های جامعه محور مطمئنا پیچیدگی ها و سختی های مختص خود را دارد و نیاز به توان، وقت گذاری و تجمیع منابعی فراتر از یک حرکت معمولی سیاسی در حد اتخاذ موضع سیاسی ، صدور بیانیه و موارد مشابه آن است. به عبارتی این حرکت و فعالیت دشواری است. البته اگر جریانی بتواند این کار مشکل و این سرمایه گذاری را انجام دهد؛ عایدی و منافعش از این اقدام بسیار خواهد بود. بخشی از پاسخ شما درباره علت این وضعیت، به فقدان توانمندی و بلوغ نهادها و تشکل های سیاسی ما در کشور باز می گردد. به عبارتی نه به دلیل اینکه این جریان عنایتی به این موضوع نداشته باشد یا از منافع و ضرورت هایش غافل است بلکه به فعلیت رساندن آن خواست و جهت گیری در این راستا نیاز به آماده سازی ها و ایجاد زیرساخت های لازم در بین گروه های جریان اصلاحات است. متاسفانه باید گفت که عموم احزاب سیاسی ما به طور نسبی( نه فقط در جریان اصلاح طلبی بلکه به طور کلی در عرصه سیاسی کشور) توانمندی لازم را برای حرکت به سمت فعالیت های جامعه محور ندارند. همین شرایط موجب می شود که آنها به سمت فعالیتهایی که توان کمتری می گیرد و در حد مقدوراتشان است، حرکت کنند. البته اگر بخواهیم این موضوع را که چرا چنین شرایطی برای احزاب و تشکل های سیاسی ما وجود دارد؛ شرح دهیم؛ نیازمند آسیب شناسی فعالیت سیاسی و تحزب در کشور است که مبحث مستقلی است و دراین گفتگو نمی گند.


⭕️⭕️یکی از موضوعات قابل تامل دیگری که در سخنان آقای خاتمی مطرح شد و به نظر می رسد ایشان به شدت نگران آن است؛ مجلس آتی است ؛ چناچه خطاب به نمایندگان مجلس آتی از آنها می خواهد، خود را نمایندگان همه مردم بدانند. این نگرانی چقدر برآمده از واقعیت ترکیب مجلس یازدهم است؟ و به نظر شما آیا این مجلس بیش از مجالسی مانند مجلس نهم که باز هم در پی مشارکت حداقلی شکل گرفته می تواند کشور را در شرایط نگران کننده قرار دهد؟

⭕️واقعیت موضوع این است که یک اتفاقی برای نخستین بار در کشور ما رخ داده است و این اتفاق مربوط به میزان مشارکت در انتخابات است. این اولین باری است که پارلمان و نهاد تقنینی در کشور با مشارکت پایین تر از 50 درصد شکل گرفته است. این اتفاق را آمار رسمی روایت می کند. البته انتخابات مجلس نهم هم بسیار شبیه به این مجلس بود اما آنچه احتمالا در عرصه انتخابات رخ داد با آمار رسمی ارائه شده از انتخابات تایید نمی شود. به لحاظ آمار رسمی این اولین بار است که مشارکت 42 درصدی ثبت شده و برای تهران هم این مشارکت 24 یا 25 درصد بوه است. این اولین علت است که جای ان قلت و مناقشه هم ندارد و این می تواند منبع و منشا نگرانی مطرح شده از سوی آقای خاتمی به عنوان یک فرد ملی که دغدغه ملی نسبت به مردم و نظام دارد، قرار گیرد. نکته دیگر اینکه فارغ از میزان مشارکت آحاد مردم، این مجلس حاصل کم رقابتی ترین انتخابات مجلس(به غیر از مجلس نهم که از این باب هم بسیار شبیه هم است) بوده است. در این انتخابات حداکثر برای 70 یا 80 کرسی آن هم در نازلترین سطح از داشتن کاندیدا( نازل از لحاظ شناخت و قابلیت یک رقابت جدی) نیروهای اصلاح طلب امکان رقابت داشتند.اگر بخواهم همین دو محور عمده را بدون در نظر گرفتن محورهای دیگر که از اهمیت کمتری برخوردار است ، جمع بندی کنیم؛ به این می رسیم که مجلس یازدهم حاصل انتخاباتی به غایت کم رقابتی و تقریبا یک طرفه و با رقابت داخلی یک جریان سیاسی در بسیاری از کرسی ها و کم مشارکت ترین انتخابات ها بوده است. حاصل چنین انتخاباتی، مجلسی خواهد بود که از پشتوانه لازم و ابزار اعمال قدرت و امکان قدرتمند شدن کمتری برخوردار است. حال این را به ترکیبی که در مجلس شکل گرفته اضافه کنید. این مجلس مملو از نیروهایی با نگاه های تند و رادیکالی است که پیش از شروع دوره فعالیتشان برای دستگاه اجرایی کشور خط و نشان می کشند و به گفته آنها قرار است هر هفته و هر ماه استیضاح و سئوال را در دستور کارشان داشته باشند. 

⭕️این موارد را اگر در بستر شرایط واقعی و خطیری که کشور به جهات مختلف امنیتی، سیاسی، اقتصادی و معیشتی مردم و جامعه با آن مواجه است؛ مورد مداقه قرار دهیم؛ متوجه می شویم که چرا شخصی مانند آقای خاتمی به آن پرداخته است. ایشان می تواند افق های نگران کننده ای را مجسم کند و طبیعی است کاری که از شخصی در جایگاه ایشان بر می آید در بدو امر این است که نسبت به عواقب موضوع تذکر دهد و مشفقانه از فاتحین مجلس یازدهم درخواست کند که با نگاهی ملی تر و بر اساس مصالح عمومی جامعه حرکت کنند.


⭕️⭕️طی این مدت در گفتگوهایی که افراد و اشخاص گوناگون جریان اصلاحات انجام داده اند؛ ناامیدی ها با عناوینی مانند رسیدن اصطلاح طلبان به «بن بست» و یا «اصلاحات مرده است» مطرح شده و برخی آن را تایید یا تشریح هم کرده اند. در واکنش به این سخنان و با توجه به جایگاه کنونی اصلاح طلبان در عرصه سیاسی کشور آینده این جریان را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا اصلاح طلبان با این شرایط به نقش آفرینی در این عرصه بازمی گردند یا باید مسیر و استراتژی جدیدی برای خود تعریف کنند؟

⭕️اگر بخواهیم بحث را به صورت کلان پیش ببریم ما آپشن ها و گزینه خیلی متنوعی پیش روی خود برای راهبری این حرکت ندارد.آیتم های مشخصی در این زمینه وجود دارد که فراتر از آن نمی شود رفت. حد و مرز مشخص است. آنهایی که می گویند اصلاح طلبی مرده است و یا اصلاح طلبی در جامعه ایران فایده ندارد. نوعا این آدم ها در ارائه راهکار مورد نظر و اختیار شده خودشان با مشکل مواجه می شوند و توان طرح و شرح آن را ندارند. اگر ما فرض بکنیم که اصلاح طلبی در جامعه ایران مرده و جواب نمی دهد، قهرا فعالان سیاسی و اجتماعی این جریان در کشور دو راه منطقی پیش رو دارند؛ یک راه، رفتن به سمت برخوردهای رادیکال تر، فرا اصلاح طلبی و به گونه ای از منظر اپوزیسیونی و براندازی است و راه دیگر، انفعال، سکوت، خانه نشینی و سیاست صبر و انتظار است. من راه سومی برای جایگزینی فعالیت اصلاح طلبانه و روند اصلاح طلبی نمی بینم. البته این بحث محفوظ است که در خود اصلاح طلبی گونه ها و ورژن های گوناگونی می توان ارائه داد و اختیار کرد که بحث مهمی است و سرجایش باقی است. اما آنهایی که اصل جریان اصلاح طلبی در کشور را به انتها رسیده تلقی می کنند ، به ناگزیر حتی اگر به زبان نیاورند؛ دو تجویز بیشتر نمی توانند داشته باشند . همان دو موردی که به آن اشاره کردم، انفعال و سیاست صبر و انتظار تا شرایط تغییر کند و امکان حرکت سیاسی برای آنها فراهم شود یا به سمت حرکات انتحاری، انقلابی، اپوزیسیونی و براندازانه بروند. بنابراین گمانم این است که هم به جهت اینکه راه های جایگزین راه هایی نیستند که بتوانند مشکلی از کار فروبسته امروز جامعه ایران بازکنند و هم به جهت اینکه راه کم هزینه تر از اصلاح طلبی سراغ ندارم؛ بنابراین این باور را ندارم که اصلاح طلبی در جامعه ما مرده باشد و یا ناکام شده باشد.

⭕️آنچه رخ داده این است شکل یا ورژنی از اصلاح طلبی با راهکارهای خاص خودش به جایی رسیده که جواب نگرفته است و با بن بست هایی روبرو شده است. حال این که در قبال این وضعیت بگوییم باید اصلاح طلبی را کنار گذاشت؛ من آن را قبول ندارم و راه حل و راهبردی کارآمدتر و در عین حال کم هزینه تر از اصلاحات برای جامعه ایرانی سراغ ندارم . بنابراین فکر می کنم آنچه همچنان روی میز فعالان سیاسی کشور وجود دارد پیگیری فرایند اصلاح طلبی است. البته مشخص است برای ادامه این فرایند و نوع حرکت باید اصلاح طلبان اصلاحاتی را انجام دهند و تغییراتی را در رویکردها، نوع نگاه، اتخاذ برنامه ها و مشی سیاسی خودشان تعبیه کنند تا این به تعبیری بن بست و عدم کامیابی و متوقف شدن فعالیت اصلاح طلبی را از میان بردارند و راهی را باز کنند؛ که این راه هم از درون شیوه های اصلاح طلبانه بیرون می آید.


⭕️⭕️معمولا تاکید اصلاح طلبان بر صندوق رای وجه لاینکف نگاه سیاسی آنها است؛ چه شد که جریان اصلاحات در انتخابات اخیر تصمیم به حضور حداقلی آن هم بدون کنش سیاسی موثر گرفت؟ آیا این اولین باری بوده که اصلاح طلبان از رقابت در شرایط حداقلی اجتناب کرده اند یا مسبوق بالسابقه است؟

⭕️این روزها در بحث های بین اصلاح طلبی این موضوع مطرح شده است که نگاه به انتخابات و مشارکت انتخاباتی موضوع مهمی است که اگر اصلاح طلبان به آن پشت بکنند؛ یا از دایره اصلاح طلبی خارج شده اند یا خود را در معرض حذف از جامعه قرار داده اند. باید به این نکته توجه شود که در میان همه اصلاح طلبان با نگاه های مختلف ، در اهمیت و موضوعیت داشتن نهاد انتخابات هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد. نهاد انتخابات یکی از ابزارها و ظرفیت های بسیار مهم و کارآمد یک حرکت اصلاح طلبانه برای رسیدن به اهدافش است و مجرای ورود و تاثیرگذاری در قدرت و پیشبرد جریان اصلاح طلبی به شمار می رود. گمان نمی کنم هیچ اصلاح طلبی درباره این موضوع با دیگران اختلاف نظر داشته باشد. نکته و بحث اینجاست؛ برای حرکت از این مجرا یعنی نهاد انتخابات آیا شرایط حاکم بر این نهاد در هر دوره، شرایط انتخابات ، میزان آزادی انتخابات و میزان امکان پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه در هر دوره انتخابات تاثیری بر نوع، شیوه و روش ما در نگاه و عمل برای هر دوره انتخابات دارد؟ به عبارتی ما یک راه ثابت و غیرقابل تغییر برای ادوار مختلف انتخابات داریم که محکوم به حرکت در ان مسیر و اتخاذ شیوه خاصی در هر انتخابات هستیم فارغ از اینکه این انتخابات آزاد باشد یا نباشد؛ فرمایشی، نمایشی باشد یا واقعی و اصلا چقدر تاثیر دارد؛ یا اینکه ما با توجه به اینکه اصل این نهاد را بسیار مهم در ضمن یک فعالیت اصلاح طلبانه می دانیم اما بنابر مختصاتی که در هردوره از انتخابات ایجاد می شود می توانیم با حفظ اصول اصلاح طلبی خودمان ، حرکت و نوع مواجه خاصی با هر انتخابات داشته باشیم که مبتنی بر مصالح کشور و منافع مردم باشد.

 اختلاف پیش امده میان اصلاح طلبان همین جاست. بنده از جمله افرادی هستم که معتقدم علیرغم اهمیت انتخابات نوع مواجه ما با آن مبتنی و متاثر از شرایطی است که ما در هر انتخابات با آن مواجه می شویم. ما یک شیوه واحد برای مواجهه با انتخابات ها نداریم؛ بر حسب شرایطی که داریم تصمیم می گیریم، عمل می کنیم و قرار هم نیست نوع عمل ما در یک انتخابات برای انتخابات آینده هم الگو باشد.ما مشابه تصمیمی که در انتخابات اخیر داشتیم؛ در گذشته و انتخابات های قبلی هم داشته ایم و برخی منتقدان این تصمیم پیشتر با آن همراهی کرده اند. اینکه این منتقدان می گویند اصلاح طلبی حکم می کند که ما یک رویکرد را برای همه انتخابات ها در پیش بگیریم؛ اگر در گذشته خود آنها هم کاوش کنیم می توانیم موارد نقض پیدا کنیم. البته اینکه اختلاف بر سر این باشد که در یک انتخابات امکان حضور داریم یا نداریم، منطقی است اما حکم به اینکه ما تحت هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کنیم؛ اولین آثارش در نگاه جامعه و مردم و مصالح کلی کشور است و می تواند محل اشکال باشد. انتخابات برای اصلاح طلبان بسیار مهم است و آنها نمی توانند پشت به نهاد انتخابات کنند و مجرا و مدخل اصلی آنها برای ورود به حاکمیت و قدرت انتخابات است . اینها مواردی است که همه اصلاح طلبان همواره به آن اعتقاد دارند. 

#عصرما

@asrema_ir

Report Page