تجاوز بزرگ: زنان آلمانی در چنگال ارتش سرخ شوروی.
On twitter and telegram: @mohammadalephپایان جنگ دوم جهانی در آلمان شروع بزرگترین و زنندهترین تجاوز گروهی به زنان در تاریخ بشریت بود، جایی که در کمترین آمار، بیش از ۲ میلیون زن آلمانی توسط سربازان کمونیست فاتح ارتش سرخ شوروی مورد تجاوز قرار گرفتند. در سال ۱۹۵۳ کتابی به نام «زنی در برلین a woman in berlin» چاپ شد که خاطرات یکی از شاهدان ناشناس تجاوز بزرگ mass rape در طول ماههای آوریل تا ژوئن ۱۹۴۵ در آلمان بود، نویسندهی این کتاب تا سال ۲۰۰۳ ناشناس بود و بعدها مشخص شد که این شخص مارتا هیلرز marta hillers روزنامهنگار آلمانی است که در سال ۲۰۰۱ از دنیا رفته است. آنتونی بیوور در مقدمهاش بر این کتاب مینویسد: "به دلایل واضحی تعداد دقیق زنان آلمانیای که بعد از شکست آلمان در جنگ دوم جهانی مورد تجاوز گروهی توسط سربازان ارتش سرخ شوروی قرار گرفتند هیچگاه مشخص نشد؛ اما در یک باور کلی، تعداد ۲ میلیون نفر از زنان -eight to eighty هشت تا هشتاد ساله- آلمانی موردتجاوز قرار گرفتند. و این شامل زنان لهستانی و شورویایی نیست که ویرماخت Wehrmacht (ارتش نازی) آنها را به اردوگاههای کار آلمانی آورده بود".
آنتونی بیوور ادامه میدهد: «اما آمار زنانی که در برلین مورد تجاوز قرار گرفتند، احتمالا از همه قابل اطمینانتر است. بر اساس آمار دو بیمارستان اصلی در برلین، فقط در طول فتح برلین و پس از آن نزدیک به ۹۵ تا ۱۳۰ هزار زن و دختر در برلین مورد تجاوز گروهی سربازان کمونیست قرار گرفتند. این آمار به سختی میتواند غیر واقعی باشد، وقتی در نظر بگیریم در مواردی هزار زن و دختر فقط در یک مجتمع آپارتمانی سایز متوسط، جایی که نویسنده (مارتا هیلرز) زندگی میکرد، مورد تجاوز قرار گرفتهاند».
الکساندر سولژنیتسین کبیر، نویسندهی بزرگ شورویایی و برندهی نوبل ادبیات که هشت سال را به دلیل افشای جنایات استالین در اردوگاههای کار اجباری شوروی (گولاگ) زندانی بود و در زمان جنگ دوم جهانی یکی از سربازان ارتش سرخ بود در این باره مینویسد: «همهی ما خوب میدانستیم که اگر زن یا دختری آلمانی است، یعنی میتوان ابتدا به او تجاوز کرد و سپس با یک گلوله کارش را ساخت».
یکی از سربازان اهل شوروی که در فتح برلین حضور داشت به سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ نویسنده برنده نوبل ادبیات میگوید: «دخترهای آلمانی رو گیر میآوردیم و ده نفره به یکی تجاوز میکردیم، تعداد زنها خیلی کم بود، خیلیها از ترس ارتش شوروی فرار کرده بودند. جوونترها رو هم انتخاب میکردیم، منظورم دوازده سیزده سالههاست. اگه گریه میکرد کتکش میزدیم، یه چیزی تو دهنش میچپوندیم تا ساکت شه. برای اون دردآور بود و برای ما خندهدار. عجیب بود، من پسری از یه خونوادهی تحصیلکرده بودم مثلا. فقط نمیخواستیم دخترهای خودمون (پرستارها و سربازان زن) ببینن داریم این کار رو میکنیم، جلوی اونها یک کمی معذب بودیم».
والتر ژاپوتسنی Walter Zapotoczny نویسنده در کتاب خود به نام «فراتر از وظیفه beyond duty» مینویسد: «حتی زنان شورویایی (سربازان) هم با تجاوز به زنان آلمانی مخالفت نکردند. این حتی برای آنها یکجور سرگرمی بود». بر اساس گفتههای شاهدان دیگر، در این میان زنان و دخترانی نیز بودند که با شنیدن خبر پیشروی ارتش سرخ، سرنوشت خود به عنوان یک زن در میان لشکر شکستخورده را حدس زده و به زندگی خود پایان میدادند.
گزارشهای بیمارستانی همچنین نشان میدهد که در طول چندماه تجاوز بزرگ هزاران زن و دختر، روزانه برای سقط جنین حاصل از این تجاوزها به مراکز بیمارستانی مراجعه میکردند. ناتالیا گسه Natalya Gesse خبرنگار جنگی شورویایی که شاهد این اتفاقات بود مینویسد: «سربازان شوروی به سن و سال قربانیان خود اهمیتی نمیدادند. سربازان شوروی به هر دختر هشت تا زن هشتاد سالهای تجاوز میکردند. این یک ارتش از متجاوزان جنسی بود».
بر اساس برخی آمار، چیزی نزدیک به ۲۰۰ هزار زن و دختر آلمانی در جریان این تجاوز بزرگ به قتل رسیده، خودکشی کرده یا به دلیل شیوع بیماریهای جنسی، جان خود را از دست دادند. شاهدان عینی میگویند، برخی از زنان قربانی تا بیش از ۷۰ بار هم مورد تجاوز سربازان شوروی قرار گرفتهاند. بسیاری این تجاوز را به نوعی «انتقامگیری» سربازان شوروی از آلمانیها میدانند که با شروع کردن جنگ به سرزمین شوروی تجاوز کرده بودند. بسیاری از این سربازان برای چندین سال (تا چهارسال) را در جبهههای جنگ بوده و بر اساس خاطرات بازماندگان "زنی را به چشم ندیده بودند" و این غریزهی حیوانی آنان را به شدت بالا میبرده است.
یک سرگرد ارتش سرخ به یک خبرنگار بریتانیایی گفته بود: «سربازان ما آنقدر گرسنهی جنسی بودند که به پیرزنهای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ ساله هم تجاوز میکردند. که اگر مایهی خوشحالی آنان (پیرزنان آلمانی) نبود، حداقل مایهی تعجبشان بود».
اما مسئله فقط سربازان سرخودی که غریزهی حیوانی داشتند نبود. ایلیا ارنبورگ Ilya Ehrenburg نویسنده، روزنامهنگار و تبلیغاتچی شورویایی نوشته بود: «از زور استفاده کنید و غرور نژادی این زنان آلمانی را مچاله کنید، اینها غنیمتهای جنگی و حق شما هستند». مساله اینجا بود که حتی زنان شورویایی که توسط آلمانها اسیر شده و در کمپهای کار اجباری اسیر بوده و با پایان جنگ آزاد شدند هم از این تجاوزها در امان نبودند.
ارتش متجاوزین به هیچ زنی رحم نمیکرد. میگویند بعد از آنکه شکایات رهبران ارتش متفقین در مورد رفتار سربازان شوروی با زنان آلمانی بالا گرفت، استالین گفت: «اگر سربازی که هزاران کیلومتر را از میان خون و آتش تا قلب برلین پیش رفته است، با یک زن آلمانی خوشحال میشود، خب او را درک کنید».
در مورد دیگر فاتحان آلمان از فرانسه و انگلیس تا آمریکا نیز اوضاع علیهاسلام نبود، لیکن آمار نسبت به تجاوز بزرگ کمونیستها به زنان به شدت کمتر بود. میگویند همسران سربازان و افسران آمریکایی که به آلمان میآمدند، برای آنکه یکهو به آنان دستدرازی نشود به پوشیدن یونیفرم نظامی روی آورده بودند. در بسیاری از موارد، زنان آلمانی برای به دست آوردن غذا برای خود یا کودکانشان به تنفروشی به سربازان آمریکایی روی میآوردند.
یکی از فرماندهان نظامی در این مورد گفته بود: "لفظ «تجاوز» در رابطه سربازان غربی و زنان آلمانی موضوعیتی ندارد. وقتی میتوان با یک تکه نان، یک تخته شکلات یا یک صابون یک زن آلمانی را به رابطهی جنسی راضی کرد". به گفتهی برخی شاهدان، به طور مثال رفتار سربازان فرانسوی در ایالت بادن وورتمبرگ Baden-Württemberg در تجاوز به زنان، کم از رفتار هیولاهای جنسی کمونیست ارتش شوروی نداشت. پلیس نظامی آمریکا و بریتانیا از ارتش فاتح متفقین، به طور مرتب گزارشهایی از تجاوز سربازانشان به زنان آلمانی دریافت میکردند، اما یا گزارشها نادیده گرفته میشد و یا رغبتی به پیگیری آنها وجود نداشت.
در نهایت از میان آنهمه گزارش، تنها چند سرباز و افسر به تجاوز محکوم شدند. در پایان جنگ دوم جهانی، زنان آلمانی بیشترین هزینهی ممکن را برای جنایتهای آدولف هیتلر و حزب نازی پرداخت کردند. ارتش متفقین گرچه جنگ را برد و یک آیندهی بهتر را برای اروپا (حداقل بخش غربی آن) به ارمغان آورد، اما آنها «شوالیههای قهرمان جنگ» نبودند.