بسته یادداشت و مقالات سیاست خارجی

بسته یادداشت و مقالات سیاست خارجی

فردای بهتر

به دولت «دیک چنی» خوش آمدید! : فاجعه انتخاب جان بولتون رادیکال وحشی که هنوز جنگ دلخواهش را ندیده است.

استفان والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد

فارن پالیسی

یک کفش دیگر آویخته شد . دونالد ترامپ، وزیر امور خارجه خود رکس تیلرسون را با انجام یک مسابقه فریبکارانه از رده بندی حذف کرد . پس از آن نیز مشاور امنیت ملی خود مک مستر را اخراج و جان بولتون، سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد را جایگزین او کرد. این جایگزینی از طریق یک ضربه هوک گیج کننده انجام شد ، چرا که مایک پومپئو از سازمان سیا به وزارت امور خارجه رفت و جینا هسپل، کارمند با سابقه و وفادار سیا که در دوران جورج دبلیو بوش کارنامه ای سنگین از شکنجه را رقم زده بود جایگزین وی شد. گرچه بوش فیلم های ضبط شده در مورد آنچه سازمان سیا انجام می داد، را نابود کرده است . اما با نگاهی به این نقل و انتقالات سیاسی تا چه حد باید نگران باشیم و بترسیم ؟ به نظر می رسد که ۲ واکنش کلی به آخرین تحولات در کابینه ترامپ وجود دارد. @ تفسیر نخست این است که آخرین تغییرات دولت با هدف خلاص شدن ترامپ از شر "بزرگسالانی" انجام شده که سعی داشتند وی را مدیریت کنند. بنابراین مشاوران مذکور با مشاورانی جایگزین شدند که جهان را از دریچه چشم ترامپ می بینند و اجازه می دهند وی هر راهکار و رفتاری را انجام دهد. در این دیدگاه، تیم جدید ترامپ به جای تلاش برای اداره او تلاش می کنند تا او را به اهدافی که در سال ۲۰۱۶ به شهروندان آمریکایی وعده داد برسانند . نتیجه این رفتارها چیزی جز یک سیاست خارجی فاجعه بار نخواهد بو.چرا که محور تلاش ها شعار «آمریکا ، قدرت اول جهان » خواهد بود. ترامپ نیز همین ایده را تشویق کرده و می گوید که او در حال تکمیل و مونتاژ تیمی است که همیشه می خواست داشته باشد (این ابراز نظر ، یک سوال واضح را مطرح می کند: پس چه کسی تیم اولیه کابینه ترامپ را انتخاب کرد ؟ چه کسی تیم دوم او را انتخاب می کند ؟). @ اما تفسیر دوم هشدار دهنده تر است و اساسا به شما می گوید که بهتر است شروع به حفاری یک پناهگاه ضد بمب در حیاط خلوتتان کنید. در این دیدگاه، خروج تیلرسون و مک مستر و ورود بولتون، پومپئو و هسپل، سرآغاز خلق یک نیروی اسرار آمیز است که توافق هسته ای ایران را از بین می برد و سیاست فشار و آزار را مجددا آغاز می کند. در نهایت این نیروی مخرب منجر به جنگ با کره شمالی می شود و راه به سمتی بسیار خطرناک تر از پروژه "بینی خونین" پیش خواهد رفت . ترامپ با بولتون در کاخ سفید قدم زده و مشورت می کند. درواقع وی از مردی توصیه می پذیرد که هیچ گاه موفق به دیدن جنگی که دوست داشته ببیند نشده است. بگذارید روشن و واضح بگویم: انتصاب بولتون در مقایسه با بسیاری از انتصاباتی که ترامپ تاکنون انجام داده است یک فاجعه تمام عیار است . دیدگاه های بولتون در حوزه سیاست خارجی ترکیبی از خام دستی و زهر آگین بودن است . وی رکورد دار استفاده از سیاست های تدافعی و تفتیش گر است. او هرگز مودبانه برخورد نمی کند و با همین تکنیک خود به دیگران حس اعتماد به نفس بالای خود را القا می کند. در عین حال به نظر نمی رسد که او چیزی از اشتباهات گذشته اش آموخته باشد. درواقع در حالی که مک مستر و تیلرسون موفق شدند آسیب هایی را که ترامپ به شهرت بین المللی آمریکا زده بود در طول زمان ترمیم کنند.بولتون مهارت ویژه و راه هایی خلاقانه برای گل آلود کردن روابط آمریکا با دوستانش دارد. اما ورود بولتون را می توان به بازگشت ترامپ به همان ترامپی در نظر گرفت که در کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ شاهد بودیم. زمانی که ترامپ برای رسیدن به مقام ریاست جمهوی تلاش می کرد و به کل سیاست های خارجی دولت قبلی معترض بود. از دید او این همه هزینه برای جنگ های مختلف بی معنی در نظر گرفته می شد. با این حال، از زمان آغاز ریاست جمهوری ترامپ بر اساس داده های پنتاگون، حجم سرمایه گذاری های دفاعی ترامپ در افغانستان و خاورمیانه افزایشی قابل توجه داشته است. درواقع ترامپ از آغاز فعالیتش تا کنون نیروهای نظامی را در مناطق مختلف افزایش داده است(به طور کلی ۲ برابر گذشته ). و این نشان از رویکردی کاملا نظامی نسبت به سیاست های خارجی دارد.رویکردی که پیش از این نیز توسط دولت کلینتون، بوش و حتی باراک اوباما آزموده شده است. اما اگر بخواهیم انتصاب بولتون را همراستا با "اولین قدرت جهان شدن آمریکا " بدانیم ، تعبیر درستی نخواهیم داشت . به ویژه اگر این عبارت را هم معنا با سیاست خارجی استوارتر و در نتیجه کاهش هزینه های خارجی کشور، بهبود موقعیت استراتژیک ایالات متحده و در نهایت کشوری امن تر و ثروتمند تر بدانیم.            

بخش دوم مقاله "به دولت دیک چینی خوش آمدید".                                                       در عوض، آیا ترامپ مطلع است که با انتخاب اشخاصی مثل بولتون، پومپئو و هسپل در موقعیت های کلیدی به سمت "چنیسم " پیش می رود؟ منظور من از چنیسم نوعی سیاست خارجی است که در آن به جای دیپلماسی از تهدید استفاده می شود، تصور می شود که متحدان باید یار کشی شوند و بار مسئولیت سیاست های آمریکا را به دوش بکشند، رفتاری تحقیر آمیز نسبت به برخی موسسات دارد ، معتقد است که ایالات متحده بسیار قدرتمند است و می تواند با انتشار تنها یک اولتیماتوم دیگران را به غار های انزوا تبعید کند و در نهایت معتقد است که بسیاری از مشکلات سرسخت سیاست های خارجی را می توان با حذف کامل مشکل حل کرد. آیا واقعا این فرمول در آخرین باری که ایالات متحده آن را آزمود ،کارایی داشت ؟ جای تعجب نیست که متخصص سیاست خارجی پیچیده ای مثل ترامپ می خواهد دوباره آن را امتحان کند.

بنابراین، میزان تاثیر گذاری واقعی انتصاب بولتون از آن چه خود بولتون تصور می کند یا می گوید بسیار کمتر است. بدون شک در رسانه های اجتماعی و شبکه های خبری طی چند هفته آتی، نظرات متعددی را در مورد خطرات انتصاب یک رادیکال وحشی درچنین موقعیت حساسی خواهید خواند . اما واقعیت ساده این است که بولتون در جامعه سیاست خارجی ایالات متحده واقعا بی نظیر نیست. برای مثال مدیا بنجامین (از احزاب چپ) ، رند پل (از حزب راستگرا ) و حتی متخصص هایی با تجربه و شناخته شده مانند چارلز فریمن یا اندرو بیسویج، شخصیت هایی مشابه با وی دارند . با این وجود ترامپ فردی را با دیدگاههای کاملا نا امید کننده منصوب کرد . فردی که گرچه دیدگاه هایی ناامید کننده دارد، اما در واشنگتن به عنوان فردی با نفوذ ارزیابی می شود. در پایان نگاهی داشته باشیم به شجره نامه و زندگی حرفه ای بولتون. او فارغ التحصیل دانشکده حقوق ییل است. او در یکی از برترین موسسات حقوقی ایالات متحده یعنی کاوینگتون و برلینگ، کارکرده و در آن دوران در کنار دین آچسون، وزیر امور خارجه پیشین نیز کار کرد.وی سالها در موسسات محافظه کار آمریکایی حضور داشته است. وی اغلب برای نشریات "رادیکال" ، تندرو و عصیانگر از جمله وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز و حتی فارن پالیسی مطلب و مقاله نوشته است. با خواندن این اطلاعات ذهنیت شما از وی ، یک مرد حاشیه ساز است؟ درست است که بولتون طرفدار جنگ عراق بود. اما این به سختی باعث می شود که او را فردی عصبی تلقی کنیم. بگذارید به یک موضوع مهم اشاره کنم بسیاری از افراد دیگر مثل هیلاری کلینتون، جو بایدن، جیمز استینبرگ، آن ماری اسلاتر، سوزان رایس، رابرت گیتس، و یک فهرست طولانی و جالب توجه از شخصیت های قابل احترام دنیای سیاست نیز در زمان شکل گیری جنگ عراق برای این جنگ آرزوی موفقیت کردند . افزون بر این ها فراموش نکنید که دیگر نابغه هایی هم بودند که آن فاجعه را از پیش درک کرده بودند اما سخنی نگفتند .افرادی مانند ویلیام کریستول، جیمز والیس، رابرت کگان، برت استفنز، مکس بوت، الیوت کوهن، دیوید فروم، پل ولفوویتز و...( افرادی که هنوز هم شخصیت هایی محترم در حوزه سياست خارجي هستند) هرچند هرگز تصديق نكرده اند كه اشتباه كرده اند و يا هيچ توجهی به این جنگ فاجعه آميز كه در آن صدها هزار نفر كشته شده اند، نداشته و در این خصوص ابراز نگرانی نکرده اند.                                                                                            @ganji_akbar

http://foreignpolicy.com/2018/03/23/welcome-to-the-dick-cheney-administration/

💠💠💠💠💠💠

وزیر دفاع پیشین اسرائیل : جان بولتون می‌ خواست مرا قانع کند به ایران حمله نظامی کنیم.

شائول موفاز، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، یکشنبه (۲۵ مارس) به همراه سه مقام نظامی سابق اسرائیل در کنفرانسی حضور داشت که یدیعوت آحارانوت به مناسبت هفتاد موفقیت اسرائیل در بیت المقدس برگزار کرده بود. او گفت: "من جان بولتون را از زمانی که سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد بود می‌شناسم. او سعی کرد مرا متقاعد کند که اسرائیل لازم است به ایران حمله کند". او همچنین گفت ایران برای امنیت ملی اسرائیل، "تهدیدی بسیار قابل ملاحظه" است."ایران در حال حاضر به مرزهای اسرائیل رسیده، در سوریه و لبنان. اگر ایران سلاح هسته ای داشته باشد تضمین آینده فرزندان اسرائیل محال است".با این حال او گفت که فکر نمی‌کند حمله به ایران "کار عاقلانه‌ای باشد، نه امروز برای آمریکایی‌ها کار عاقلانه‌ای است نه برای هیچکس دیگر؛ مگر اینکه خطر واقعی باشد."                                                              @ganji_akbar

http://www.jpost.com/Arab-Israeli-Conflict/Former-defense-minister-Mofaz-Bolton-tried-to-convince-me-to-attack-Iran-547019

💠💠💠💠💠💠

🔶صندوق سرمایه‌گذاری؛ راه‌حل آلمان برای سرمایه‌گذاری در ایران


در بانک‌های اروپا نقدینگی هنگفتی خوابیده که سودی برای صاحبان‌ خود ندارد. 

مدیر اجرایی هیئت رئيسه اتاق بازرگانی آلمان و ایران می‌گوید که با این پول می‌توان صندوقی برای سرمایه‌گذاری در ایران ایجاد کرد.

میشائیل توکوس، مدیر اجرایی هيئت رئیسه اتاق بازرگانی آلمان و ایران در مصاحبه با دویچه‌وله فارسی می‌گوید سرمایه‌گذاران آلمانی دیگر حوصله انتظار کشیدن را ندارند و به جای آن‌که نظاره‌گر تردید بانک‌های بزرگ باشند، خود به دنبال راه‌حلی هستند.  

📌مشروح گزارش را در اینجا بخوانید:

t.me/iv?url=http://p.dw.com/p/2v0SX &rhash=eda96f36fc80e0

@dw_farsi

💠💠💠💠💠💠

دولت آمریکا و شرکت خصوصی بلک واتر از عوامل اصلی خشونت در خاورمیانه هستند

توماس برونئا، استاد برجسته دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی ایالات متحده 

دنیل استراب، از اعضای ارشد موسسه امنیتی نیو امریکا 

منبع: نشنال اینترست


خبرهای فراوانی مبنی بر کشته شدن پیمانکاران امنیتی روسی در سوریه به گوش می رسد. شایان ذکر است این پیمانکاران پس از نیروهای امنیتی ایالات متحده که سال ۲۰۰۹ شمارشان به بیش از ۲۵ هزار نفر در عراق رسید، وارد منطقه شده اند. تفاوت این دو در مکانیسم پاسخ گویی آنهاست؛ در ایالات متحده زمانی که سربازان حاضر در منطقه مرتکب نقض فرمان و یا حقوق بین الملل شوند، دولت باید پاسخ گوی اعمالشان باشد. بدترین شرکت امنیتی خصوصی، "بلک واتر" بود که توسط اریک پرنس تاسیس شد و اخیرا نیز ادعا کرده می تواند با آخرین شرکت خود، Frontier Services Group برنده جنگ در افغانستان شود.بلک واتر نماینده تمام تصمیم های اشتباهی بود که در جنگ عراق توسط ایالات متحده رخ داد (2003-2011). در آن دوره زمانی، برای نخستین بار در تاریخ ایالات متحده، شمار پیمانکاران خصوصی منتفع برابر با نیروهای ارتش آمریکا بود. رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا آن زمان از اصطلاح "خواهی نخواهی" برای توصیف رشد چشمگیر استفاده از پیمانکاران خصوصی استفاده کرد. شرکت بلک واتر متعلق به اریک پرنس آن زمان (2007) مشکوک به استفاده از موقعیت و شلیک های تصادفی، [صاحب] قراردادهایی به ارزش بیش از یک میلیارد دلار و افزایش تهاجم نیروها شد. چهار کارمند بلک واتر نیز مسئول قتل عام 17 غیرنظامی عراقی در 'میدان النسور' بغداد در سال 2007 بودند. تاخیر در آوردن آنها به دادگاه در ایالات متحده موجب خشم فراوان عراقی ها شد و زمینه را برای خشم بنیادگرایان اسلامی فراهم کرد. بسیاری ظهور داعش و بیش از سه سال خشونت شدید در عراق و سوریه را به حضور نیروهای ایالات متحده و پیمانکاران امنیتی وابسته به آن در سال 2011 مربوط می دانند. به طور قطع حضور کنونی روسیه در خاورمیانه نیز می تواند پیامد حمله ایالات متحده به عراق و حضور گسترده پیمانکاران امنیتی این کشور باشد. دلایل متعدد مبهمی برای حضور پیمانکاران وجود دارد. در حالی که حضور پیمانکاران ایالات متحده در عراق صرفا به منظور جنگیدن نبود، بر خلاف آن روس ها در سوریه به شدت مسلح هستند و در پاسخ به تهدیدهای احتمالی وارد نبرد می شوند. دلایل فراوانی برای استفاده از پیمانکاران در شرایط جنگی وجود دارد. در حالی که شمار نیروهای نظامی ارتش به خوبی مشخص است، تعداد نیروهای پیمانکار مشخص نیست و آن ها می توانند نیروهای اضافی را که مورد تأیید قرار نگرفته اند و مرگشان توجه کمتری جلب می کند نیز بکار گیرند. به عبارت دیگر وضعیت قانونی پیمانکاران بسیار مبهم است، زیرا قوانین بین المللی در این مورد بسیار ضعیف بوده و قوانین ملی هم در مورد آنها اعمال نمی شود. در مورد نیروهای پیمانکاری بلک واتر نیز وضعیت به همین شیوه بود و فراهم آوردن چنین نیروهایی سودهای گزافی داشت. گذشته از همه این موارد، تفاوت اصلی بین تجربه ایالات متحده در عراق و افغانستان و استفاده روسیه از نیروهای پیمانکاری خصوصی در خاورمیانه، این است هنگامی که سوء استفاده نیروهای بلک واتر یا سایر ارائه دهندگان پیمانکاران امنیتی مشخص می شود، راه چاره ای برای این امر وجود دارد. امروزه پایگاه های قانونی، دکترین، مؤسسات و آموزش هایی برای استفاده از پیمانکاران خصوصی امنیتی در شرایط جنگی به وجود آمده است، اما بعید است در روسیه چنین چیزی وجود داشته باشد. در واقع باید انتظار داشته باشیم در آینده شاهد افزایش استفاده این کشور از پیمانکاران نظامی خصوصی در جنگ باشیم.                                                             @ganji_akbar

http://nationalinterest.org/feature/security-contractors-the-middle-east-first-the-americans-now-25066

💠💠💠💠💠💠💠

ولیعهد سعودی به دنبال استفاده از لابی‌های اسرائیلی برای تقویت روابط با آمریکا است. شاید محمد بن سلمان جاه طلب، به سرنوشت جمال ناصر یا صدام حسین دچار شود.

آنشل پففر

هفته گذشته 2 رویداد هوایی مهم رخ داد که باید به آنها توجه کرد. روز پنج شنبه اولین پرواز هواپیمایی هند از دهلی نو به فرودگاه بن گوریون از آسمان عربستان سعودی عبور کرد که اولین پرواز مستقیمی بود که شرکت هندی از طریق قلمروی عربستان به اسرائیل سفر کرد. آرون دیوید میلر دیپلمات پیشین آمریکایی می‌گوید که حتی در اوج توافق اسلو که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها برای حصول صلح به توافق رسیده بودند سعودیها از دادن چنین مجوزهایی حتی به شرکتهای آمریکایی هم خودداری کرده بودند؛ چیزی که الان اتفاق افتاده است درحالیکه روند صلح اسرائیل و فلسطین در بدترین شرایط خود قرار دارد. طی یک رویداد دیگر و در آسمان یونان، یک رفتار جدید از یک پادشاهی عربی اتفاق افتاد؛ آنجا که جنگنده‌های میراژ امارات متحده عربی و جنگنده‌های اف 16 اسرائیلی در یک رزمایش بین المللی در کنار هم به پرواز درآمدند. حضور جنگنده‌های اسرائیلی در وبسایت رسمی رزمایش نیامده بود اما بعد تلاشی هم برای پنهان نگه داشتن آن صورت نگرفت. یک هفته قبل‌ تر نیز مقامات ارشد اماراتی، سعودی، قطری و عمانی در یک نشست یک روزه در کاخ سفید دور یک میز با مقامات اسرائیلی نشستند تا درباره راههای کمک به غزه گفتگو و رایزنی کنند، چیزی که اینجا قابل توجه بود نشستن آنها دور یک میز بعد از اعلام بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی واشنگتن بود. همکاری آشکار بین سعودیها و دیگر کشورهای خلیج فارس با اسرائیل به سرعت در حال عادی شدن است. همین یک سال پیش بود که هر دو طرف تلاش می‌کردند دیدار گادی آیزنکات و عبدالرحمن بن صالح روسای ستاد مشترک اسرائیل و عربستان را در حاشیه یک کنفرانس در آمریکا پنهان کنند، امروز به نظر می‌رسد این موضوع کم اهمیتی باشد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل علاقمند به توسعه چند بعدی روابط با سعودیها است. وی آغاز پروازهای مستقیم به تل آویو از آسمان عربستان را یک رویداد با چشم‌انداز تاریخی خواند. وقتی که محمد بن سلمان سه سال پیش روی کار آمد اسرائیلی‌ها معتقد بودند که علیرغم جوانی و بی تجربگی، وی در انجام اصلاحات در پادشاهی عربستان و همچنین برقراری روابط تجاری با اسرائیل جدی است اما او هنوز منتظر یک تغییر و تحول جدی در مساله فلسطین برای علنی کردن روابط تجاری خود با اسرائیل است. چنین رفتارهایی از سوی عربستان پیش از این نیز سابقه داشته است. طبق گزارش رسانه‌ها، این اولین بار نیست که طی سالهای اخیر همکاریهایی بین عربستان و اسرائیل صورت گرفته است بلکه به خاطر نگرانی ها بر سر ایران پیش از این نیز ارتباطاتی وجود داشته است. اما اکنون چه چیزی تغییر کرده است؟ یکی از این تغییرات روی کار آمدن دونالد ترامپ است. اگر نگاهی به ویدئوی دیدار محمد بن سلمان با ترامپ بیندازید متوجه خواهید شد. ترامپ در این دیدار می‌گوید که ریاض و واشنگتن در یک زمان خیلی کوتاه به دوستانی خیلی خوب تبدیل شده‌اند و صدها میلیارد دلار پول عربستان طی قراردادهای تسلیحاتی به آمریکا سرازیر می‌شود که برای ایجاد اشتغال و اقتصاد آمریکا خوب است. مساله بعدی این است که عربستان می‌داند ایران دشمن قسم خورده اسرائیل است اما تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷، ایران یک متحد استراتژیک برای اسرائیل در منطقه بود و در صورت بازگشت به همان شرایط ممکن است دوباره ایران و اسرائیل چیزهای مشترک زیادی داشته باشند! با این حال اکنون ایران دشمن مشترک اسرائیل و عربستان است. ترامپ روی کار است و تل آویو و ریاض وی و مشاوران اسرائیلی او را تشویق خواهند کرد اقدامات بیشتری انجام دهد. با این وجود این را نمی‌توان به عنوان یک اتحاد واقعی بین اسرائیل و عربستان قلمداد کرد چرا که کارت فلسطین همواره در دست کشورهای عربی در مقابل اسرائیل وجود دارد. چیزی که مشخص است این است که پادشاه بعدی عربستان هرکاری می‌کند تا پادشاهی سعودی را عنوان قدرت برتر منطقه تثبیت کند؛ با این حال باید توجه کرد که سرنوشت ناصر در مصر و صدام حسین در عراق که قصد داشتند همین کار را بکنند به خوبی پایان نیافت. ولیعهد سعودی ممکن است مهمترین چهره طرفدار غرب و مهمترین چهره در خاورمیانه برای بازتر کردن فضا در روابط با اسرائیل باشد اما برای تحقق جاه طلبی هایش به احتیاط بیشتری احتیاج دارد.                                                                  @ganji_akbar

https://www.haaretz.com/israel-news/.premium-saudi-crown-prinec-uses-israel-s-supporters-to-cement-his-u-s-ties-1.5939510

💠💠💠💠💠💠💠

مشکل اصلی جینا هاسپل برای نامزدی ریاست سازمان "سی آی ای": او نسخه زنانه "مارکی دو ساد" است. سیا قبلاً دولت های منتخب ایران، گواتمالا، شیلی و دیگر کشورها را سرنگون کرده است. با هواپیماهای بدون سرنشین مردم بی گناه کشورهای بسیاری را کشته و می کشد. به قول نیچه، به هیولا تبدیل شده ایم.

 تد گلن کارپنتر، از اعضای ارشد بنیاد کیتو

نشنال اینترست

یک تله توطئه آمیز در راستای شیوه های لیبرال دمکراسی برای اجرای سیاست های خارجی، استفاده راهبرد وسوسه آمیز و تاکتیک های دشمن است. انتصاب هاسپل به سمت ریاست آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا توسط دونالد ترامپ از این دست توطئه ها است. هاسپل یکی از ماموران سابق سازمان سیا و از جمله مدیران 'بلک سایت' (در تایلند) زمان دولت جورج دبلیو بوش بود. این سایت متعهد به انجام بازجویی های فراوان [شکنجه] مظنونان القاعده بود. از جمله این شکنجه ها، محروم کردن زندانیان از خواب، بستن آنها در موقعیت های استرس آور برای ساعت ها و بحث برانگیز تر از همه شیوه "غرق مصنوعی" است. هاسپل نه تنها در این شکنجه ها نقش سرپرست گروه را داشته بلکه نقش مهمی در پنهان کردن این امور ایفا کرده است. مقامات مربوطه، سایت های سیاه را در خارج از ایالات متحده ایجاد می کردند تا ممنوعیت های قانونی شکنجه مانع کار نشود. در واقع یکی از دلایل فرستادن زندانیان به زندان گوانتانامو نیز همین امر بوده است، اما سایت های سیاه و گوانتانامو تنها نمونه های فرار رهبران ایالات متحده از قوانین و محدودیت های موجود نیست. ایالات متحده تروریست های متهم را به کشورهای دیکتاتوری می فرستاد، زیرا می دانست آنها از تکنیک های شکنجه ای استفاده می کردند، زیرا رفتار آمریکایی ها بسیار لطیف تر به نظر می رسد و از جمله این حکومت ها، حکومت حسنی مبارک در مصر بود. به عبارتی ایالات متحده با این کار ارزش های اساسی آمریکا و استانداردهای اساسی حقوق بشر را بی ارزش کرده است. اما این نخستین بار نیست که به بهانه مبارزه با تروریسم اصول اخلاقی را زیر پا می گذارد. جنگ در مقابل قبایل بومی آمریکایی در قرن هجدهم و نوزدهم نیز موارد مشابهی از این دست بود. رهبران غیر نظامی، فرماندهان نظامی و غیرنظامیان سفید پوست به طور معمول جنایاتی از این دست مرتکب می شدند و توجیه این کار نیز ارتکاب اعمال شرورانه و ضد اجتماعی توسط بومیان آمریکایی بود. در دوران جنگ جهانی دوم، رهبران ایالات متحده و متفقین، جنایات جنگی فراوانی به بهانه مبارزه با حکومت های بی رحم آن زمان مرتکب شدند.هر نوع مبارزه با حکومت های شرور در سخن درست است اما کشتار افراد بی گناه قابل درک نیست. تلفات بی شمارغیرنظامیان در طول بمب گذاری شهرهایی مانند درسدن (آلمان)، توکیو (ژاپن) و مرگ غیر نظامیان فراوان خود گواه بزرگی بر این جنایات بود. بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی در ژاپن، پایگاههایی که از اهمیت نظامی کمی برخوردار بودند، نمونه های برتر افول اخلاقی-انسانی بودند. به همه اینها باید ایجاد اردوگاه های کار اجباری توسط دولت فرانکلین روزولت - نه به اندازه اردوگاه کار اجباری نازی ها - را نیز افزود و با این کار واشنگتن توانست در میدان جنایت از دشمنان خود نیز پیشی گرفت. با آغاز جنگ سرد علیه اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده تاکتیک های سیاست خارجی از لحاظ اخلاقی مبهم و کاملا بی رحمانه ای پیش گرفت و همانگونه که به صراحت شوروی را محکوم به دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر می کرد، سازمان سیا که به تازگی ایجاد شده بود، دقیقا به همین کار مشغول بود. بدتر از آن مواردی بود که واشنگتن برای تخریب دولت های دمکراتیک به کشورهای دیکتاتوری کمک می کرد. شواهد بی قید و شرطی وجود دارد که ایالات متحده در چنین اقدامات ناخوشایندی علیه دولت های منتخب ایران، گواتمالا، شیلی و دیگر کشورها نیز شرکت داشته است. در واقع، رهبران ایالات متحده تروریست های انعطاف پذیر را به رهبران دمکراتیک غیر قابل پیش بینی ترجیح می دادند.                                                           

بخش دوم مقاله بسیار مهم درباره نامزد ریاست سازمان "سی آی ای"  که به قول نویسنده "مارکی دو ساد زنانه" است.                                                                                              .                                                                                             تشویق تظاهرکنندگان توسط واشنگتن برای از بین بردن حکومت انتخابی طرفدار روسیه در سال ۲۰۱۴ در اوکراین نمونه دیگری از این موارد است. این دست تاکتیک ها هنوز در سیاست خارجی ایالات متحده فراوان دیده می شود. حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا علیه اهدافی در افغانستان، پاکستان، سومالی و دیگر کشورها، افزون بر تروریست ها، غیرنظامیان بی گناه را نیز نابود می کند. بی تفاوتی نسبت به چنین «آسیب های جانبی» یادآور رفتار شوروی در جنگ هایی است که در افغانستان به راه انداخته بود. فردریش نیچه فیلسوف آلمانی، در این خصوص توصیه ای قابل تامل دارد: "مراقب باشید هنگام مبارزه با هیولا، خود هیولا نشوید". اغلب ما این هشدار را نادیده گرفته ایم.مدافعان هاسپل [برای ریاست سازمان سی آی ای] ادعا می کنند، رفتار وی مطابق رویه هایی است که مقامات ارشد سیا (و احتمالا کاخ سفید بوش) آن را قانونی می دانستند، هرچند جامعه بین المللی دفاعیه وکلای مدافع این مامور پیشین سیا را در خصوص "اطاعت محض از دستورات" رد و اعلام کرد که دفاع هاسپل معتبر و قانع کننده نیست. بنابراین ما نباید نسخه زنانه "مارکی دو ساد" را برای رهبری سیا انتخاب کنیم. در واقع امتناع از انجام این کار، هرچند ساده ولی سریع، گامی رو به جلو در احیای روح اخلاق در آمریکا خواهد بود.                                        @ganji_akbar

http://nationalinterest.org/blog/the-skeptics/the-real-problem-gina-haspels-cia-nomination-25063

💠💠💠💠💠💠💠

🗒طرح ترامپ و بولتون موجب انزوای متحدین و تشویق دشمنان ما خواهد شد

✍🏻وندی شرمن، نیویورک تایمز/ مترجم: حسن یونسی

📌جان بولتون مشاور جدید امنیت ملی دولت ترامپ، هیچگاه با یک جنگ ناخواسته روبرو نشده است. او از حمله ۲۰۰۳ به عراق دفاع می کند و همچنین طرفدار حمله نظامی به کره شمالی است. 

📌او معتقد است که ایالات متحده سال‌ها پیش باید برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای به جای مذاکره برای توافق بین المللی، این کشور را بمباران می‌کرد.

📌توافق هسته‌ای مسیر تهران را به سلاح هسته‌ای مسدود کرده و مانع ازمسابقه تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه شده است. به هر حال، ایران به این توافقنامه پایبند است و متعهد است که هرگز سلاح هسته‌ای را به دست نیاورد و نظارتهای دقیق را پذیرفته است.

📌با این حال، به نظر می رسد ترامپ به دنبال نابودی این توافق است و جان بولتون امیدوار است عمر این تعهد کوتاه باشد . ۱۲ ماه "می" رییس جمهور باید برای تعلیق مجدد تحریم‌ها تصمیم بگیرد که اگر این کار را نکند، عواقب سختی خواهد داشت.

📌اول و مهمتر از همه، ایران به احتمال زیاد به سرعت و بدون هیچ گونه محدودیتی برای غنی سازی اورانیوم، به سمت تهیه مواد قابل انبساط مورد نیاز برای سلاح‌های هسته‌ای حرکت خواهد کرد. تندروهای داخل ایران، اعلام خواهند کرد که غرب هرگز نمی تواند مورد اعتماد قرار گیرد و از این تصمیم برای تضعیف دولت میانه روی حسن روحانی، استفاده خواهند کرد.

📌خروج از توافق هسته ای همچنین باعث افزایش فعالیت‌های سپاه پاسداران در خاورمیانه خواهد شد و تامین امنیت اسرائیل و دیگر متحدان آمریکا سخت تر خواهد شد. این اقدامات به نوبه خود درخواست‌های آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران را به عنوان تنها گزینه قابل قبول افزایش خواهد داد، زیرا هیچ ایرانی به این زودی قادر به ورود به مذاکرات جدید با ایالات متحده نخواهد بود.

📌با رهبری شورای امنیت ملی از سوی جان بولتون، متوقف کردن روند درگیری نظامی سخت خواهد شد. ورای این تصویر وحشت آور، تصمیم به خروج از توافق هسته‌ای یک میخ دیگر به تابوت روابط آتلانتیک خواهد زد. 

📌آقای ترامپ تا به حال خود را موظف به "تثبیت" موافقتنامه با شرکای اروپایی خود دانسته و خواستار رویکرد جدید در مورد توسعه موشک های بالستیک ایران و بازرسی تاسیسات نظامی ایران و خواستار تغییر در زمان بندی قرارداد هسته ای شده است تا محدودیت‌های ایران به پایان برسد. در اصل، او از اروپا خواهان کمک به تغییر شرایط این توافق شده است.

✅ برای خواندن متن کامل این ترجمه بر روی دکمه "INSTANT VIEW" بزنید.


https://goo.gl/4ENkYo

@emtedadnet

💠💠💠💠💠

افراد جنگ طلبی چون دونالد ترامپ و جان بولتون که از خدمت سربازی گریخته اند، فرمان اعزام مردان و زنان آمریکایی به جنگ با دیگر کشورها را صادر می کنند.


راجر کراسو: «رئیس‌ جمهور ترامپ ژنرال اچ آر مک مستر را برکنار و جان بولتونِ جنگ طلب را جایگزین او در مقام مشاور امنیت ملی کاخ سفید کرد. با توجه به حمایت رئیس‌ جمهور ما، مایک پامپئو وزیر خارجه جدیدمان و جینا هاسپل مدیر جدید سیا از شکنجه ، از قبل هم به اندازه کافی شرایط بد بوده و حالا تهدید بولتون حامیِ بمباران ایران، کره شمالی و حتی کوبا، شرایط را بدتر کرده است. به صورت طعنه‌ آمیز گفته شده که تاکنون بولتون کشوری را ملاقات نکرده که قبلا خواستار بمبارانش نشده باشد. یک قرن است که ترکیب توان اقتصادی و نظامی در آمریکا غالب بوده است. با فرسوده شدن بازوی اقتصادی، این وسوسه که اتکای بیشتری روی بازوی نظامی شود بیشتر خواهد شد؛ جایی که ما در آن در اوج قرار داریم. در سال 2017 ما در 149 کشور که 75 درصد از کشورهای جهان را شامل می‌ شود، نیروهای ویژه نظامی داشتیم موضوعی که نشانگر این وسوسه خطرناک است که آمریکا درصدد حفظ هژمونی جهانی در حال فرسایش خود با توسل به ابزارهای نظامی است».

گری وُگت: «آیا کسی متوجه این موضوع شده که تصمیم‌ گیران مسائل امنیت ملی که مسئولیت سنگین صدور دستور برای مردان و زنان ارتش در جنگ را داشته‌اند از قبیل ژنرال جیمز متیس و مک مستر در قیاس با کسانی مانند ترامپ و بولتون که اصلا خدمت سربازی نرفته‌اند، کمتر متمایل به تهدید اقدام نظامی علیه دشمنانمان هستند؟»                                                                             @ganji_akbar

http://www.latimes.com/opinion/readersreact/la-ol-le-john-bolton-20180327-story.html


Report Page