بسته یادداشت و مقالات اقتصادی
فردای بهتر🔴منابع خارجی، تهدید یا فرصت؟
پویا ناظران، اقتصاددان در تجارتفردا درباره مشارکت ایران با بانکهای اروپایی نوشته است:
🔻برای ایجاد حرکت اقتصادی، نه تنها فاینانس خارجی نیازداریم بلکه بدان وابسته هستیم. اما ترکیب جهش ارزی و فاینانس خارجی تنها به تعطیلی بنگاههای اقتصادی کشور و رکود بیشتر منجر میشود. در کوتاهمدت، بایستی مقدمه تامین مالی خارجی را فراهم کنیم و آن مقدمه، اصلاح نرخ ارز است.
🔻برای اصلاح نرخ ارز، نیازمند کشف نرخ ارز بهینه هستیم. یک بازار آزاد عاری از شکست بازار، کاشف نرخ بهینه است، اما چون در کشور ما دولت عرضه کننده عمده ارز - از محل درآمد نفتی - است، شکل گیری بازار بهینه ارز ممکن نیست. لذا به یک شاخص برای نیل به بهینگی ارزی نیازمندیم. قیمت ارز آنجا بهینه است که واردات را متناسب کند با تولید ارزش افزوده نسل کنونی، نه با منابع تجدیدناپذیر فروخته شده. بدین جهت، مطلوب است رصد تفاضل صادرات تجدیدپذیر و واردات کشور. صادرات تجدیدپذیر یعنی محاسبه کل صادرات پس از کسر سهم منابع تجدیدناپذیر، اعم از نفت، گاز و سنگهای معدنی، از کل صادرات. مثلا اگر ۱۰۰ تومان سنگ تزیینی صادر کردیم ولی سهم سنگ معدن آن ۶۰ تومان بوده و ۴۰ تومان دیگر ارزش افزوده تراش سنگ بوده، صادرات تجدیدپذیر ما ۴۰ تومان است. در مثالی دیگر، اگر ۱۰۰ تومان محصول پتروشیمی صادر کردیم اما ارزش گاز مصرفی ۳۰ تومان بوده، صادرات تجدیدپذیر ما میشود ۷۰ تومان. شاخص صادرات غیرنفتی شاخص گمراه کنندهای است و باید با شاخص صادرات تجدیدپذیر جایگزین شود. آنگاه، ارز را چنان قیمت گذاری کنیم که واردات از صادرات تجدیدپذیر پیشی نگیرد.
🔻قیمتگذاری ارز، در سطحی که واردات از صادرات تجدیدپذیر پیشی نگیرد، نه میتواند توسط سازمان برنامه و بودجه صورت بگیرد، نه توسط مجلس، نه توسط وزارت اقتصاد و نه توسط بانک مرکزی. مجموعه سازمان برنامه و بودجه، مجلس، و وزارت اقتصاد، متولی سیاستگذاری بودجهای کشور هستند. اینان متاثر از انتخابات هستند و لذا افق تصمیمگیری کوتاه مدت دارند. افق نگاه جامعه، بلندمدت است. منافع این نهادها در ارزان بودن نرخ ارز است، حال آنکه منافع جامعه در بهینه بودن نرخ ارز است. اما بانکمرکزی متولی سیاستگذاری پولی است. بانکمرکزی مسوول مهار تورم است. بدین جهت، بانکمرکزی هم ترجیح میدهد نرخ ارز پایین تر از نرخ بهینه آن باشد. ارز ارزان امکان واردات ارزان را فراهم میکند، که به نوبه خود قیمتها را پایین نگه میدارد تا تورم در سطح پایینی حفظ شود. بانکمرکزی مسوول حفظ ثروت و رفاه جامعه در بلندمدت نیست، لذا نبایستی سیاستگذاری ارزی را به بانکمرکزی سپرد.
🔻هر اقتصادی نیاز به سیاستگذاری پولی مستقل از سیاستگذاری بودجهای دارد. اما اقتصادی چون اقتصاد ما که منابع تجدیدناپذیر با ارزش، و ملیشده، دارد، به سیاستگذاری ارزی نیاز دارد که هم مستقل از سیاستگذار پولی باشد، و هم مستقل از سیاستگذار بودجهای باشد. سیاستگذار ارزی موظف خواهد بود به رصد تفاضل صادرات تجدیدپذیر و واردات، و آنگاه عرضه ارز در بازار داخلی چنان که واردات از صادرات تجدیدپذیر پیشی نگیرد. خوشبختانه برای این امر نیازی به نهادسازی نداریم. با تغییر ماده ۵۲ اساسنامه صندوق توسعه ملی، این صندوق بهترین نهاد برای ایفای این وظیفه است. اولا ۳۰ درصد درآمد ارزی نفت کشور وارد صندوق توسعه ملی میشود، لذا منابع وافی برای مدیریت بازار ارز دارد. ثانیا، صندوق توسعه ملی مسوول رشد بخش خصوصی است، لذا انگیزه افزایش صادرات را دارد.ثالثا، از حیث پرداخت وامهای ارزی بلندمدت، نبود ریسک جهش ارزی برای صندوق توسعه ملی مطلوب است. رابعا، صندوق توسعه ملی با سرمایهگذاران خارجی برای تامین مالی پروژههای داخلی همکاری میکند و بازپرداخت منظم فاینانس خارجی توسط بنگاههای داخلی برایش مهم است. ماده ۵۲، صندوق را مجبور میکند که ۲۰ درصد ورودی خود را تبدیل به ریال کند، نه بیشتر و نه کمتر. با تغییر این ماده، میتوان از ظرفیت این نهاد برای بهینه سازی نرخ ارز استفاده کرد. پس از تغییر ماده ۵۲، صندوق توسعه ملی موظف خواهد بود میزانی از منابع خود را تبدیل به ریال کند که نرخ ارز را در سطحی قرارمیدهد که واردات از صادرات تجدیدپذیر پیشی نگیرد.
🔻آنگاه که ریسک جهش ارزی از اقتصاد کشور رفت، مقدمه تامین مالی از منابع خارجی فراهم شده. علاوه بر آن، در بلندمدت نیز، دولت ناگزیر به اتکا به ثروت درون نسلی برای اجرای سیاستهای بودجهای و رفاهی خواهد شد، چرا که عملا دستش از خوردن ثروت فرانسلی کوتاه شده. خوردن ثروت فرانسلی، روزمرگیست. حالآنکه اتکا به ثروت دروننسلی، سیاستگذاری مدبرانه میطلبد.
🔷🔷🔷🔷🔷
❇️ جزئیاتی درباره دستمزد و قراردادهای عجیب مداحان
🔸اداره کردن یک هیات که در آن افراد متفاوتی با سطوح فرهنگی مختلف شرکت میکنند، آن هم در هیاتهای چند هزار نفری، یقیناً کار دشواری است. گرفتن پول برای این کار نیز فی نفسه ایرادی ندارد اما رد و بدل شدن پولهای کلان و نیز حواشی توافق اقتصادی با روسای هیاتها با شانیت معنوی هیاتهای حسینی سازگار نیست.
◽️دستهای از مداحان حرفهای که در یک بازه قیمتی نامتعارف از شبی 3 میلیون تومان تا شبی 60 میلیون تومان دریافتی دارند. اما این مداحان حرفهای که مداحان برند و سوپر برند هستند، به جز قرارداد مالی، توافقهای دیگری نیز با صاحبان هیات دارند که اطلاع از آنها جالب است:
◽️یکی از معمولترین توافقها، توافق بر سر هیات همراه یا پامنبری است. در توافق مداحان برند با صاحبان هیاتها گفته میشود که این مداح، دارای 10 تا حتی شاید 40 پامنبری است که باید در هیات حضور پیدا کنند.
◽️توافق معمول دیگر بر سر سیستم صوتی است. معمولا مداحان معروف، علاقه دارند که برای بهتر شدن عملکرد خود با سیستمهای صوتی حرفهای کار کنند و برخی از این سیستمها، تا شبی 5 میلیون تومان، هزینه اجاره دارند.
◽️مورد جالب دیگر تقاضاهای مداحان سوپر برند برای اطلاع رسانی است. در برخی توافقات با مداحان اسمی، آنها میگویند که ما پامنبری خاص خود را داریم که باید از زمان و مکان برگزاری هیاتمان باخبر باشد پس شما باید به طور مثال 200 بنر 2 متر در یک متر در 200 نقطه تهران نصب کنید.
◽️نکته بعدی مثلا «پشت منبر» است. برخی مداحان بزرگ به مساله دکور هیات حساس هستند و در قرارداد توافق میکنند که دکور پشت منبر باید به تایید آنها برسد. خوب است بدانید که برخی از این دکورهای پشت منبر تا 15 میلیون تومان هزینه برمیدارد.
◽️بالاخره اینکه معمولا گروه فیلمبرداری هیات نیز، با نظر مداح تعیین میشود و حتی سابق بر این که سیدیهای مداحی رونق خوبی داشت، شنیده میشد که درصدی از فروش این سی دیها به مداح پرداخت میشود.
◽️در نظر داشته باشید که وقتی مداحان از تهران به شهرستان میروند؛ به همه این هزینهها، باید هزینه اقامت و پذیرایی معمولا ویژه را نیز اضافه کرد. در حال حاضر استان قم و استان مازندران دو استانی هستند که هزینه بسیار زیادی بابت مداحان برند، پرداخت میکنند.
🔸اگر قرار است که نقدی به این وضعیت صورت گیرد، خوب است که نقد، متوجه پرداخت کنندگان مبالغ نامتعارف نیز باشد. به طور مثال فردی که در حال حاضر، بالاترین مبلغ پرداختی به مداحان را دارد یعنی آن سرمایهدار مازندرانی که مداحی مشهور را هر سال به مازندران میبرد و در یک سال، برای یک دهه محرم، یک ویلای نزدیک به 700 میلیون تومانی به عنوان صله به این مداح پرداخت کرده است./ماهنامه خیمه
https://goo.gl/sBfgJk
@fararunews
🔷🔷🔷🔷🔷
⭕️⭕️⭕️جعفر توفیقی، رئیس جدید پژوشگاه صنعت نفت در گفت و گوی اختصاصی با نفت خبر:
پژوهشگاه صنعت نفت باید کاربردی کار کند
منبع پژوهش در صنعت نفت خارجی ها هستند
امین قلعه ای- جعفر توفیقی رئیس جدید پژوهشگاه صنعت نفت پس از مراسم معارفه در گفت و گوی اختصاصی با نفت خبر شرکت کرد .در این گفت و گوی کوتاه، توفقی از برنامه های خود برای ارتقاء جایگاه پژوهشگاه در صنعت نفت سخن گفت.
✅ جناب اقای توفیقی اینگونه به نظر می رسد که پژوشگاه صنعت نفت از جایگاه مناسبی در میان فعالان این صنعت در بخش های مختلف برخودار نیست. آنگونه که امروز برای کسب درآمد مجبور به اجاره امکانات خود از زمین فوتبال تا سالن های همایش به دیگران است. برنامه شما برای ارتقاء جایگاه این پژوهشگاه در صنعت نفت چیست؟
ببینید در درجه اول پژوهشگاه صنعت نفت و قابلیت های آن بهتر به مدیران صنعت معرفی بشود.پژوهشگاه صنعت نفت با امکانات بسیار وسیع، نیروهای انسانی با تجربه و با دانش بالا، محققین و فناوران آن، آزمایشگاه های مجهز و تجهیزات خوبی که در اختیار دارد، یک سرمایه بزرگ برای صنعت نفت است که می تواند منشاء خدمات بسیار خوبی به صنعت نفت باشد. این ها باید به خوبی به مدیران صنعت نفت معرفی بشوند.
گام بعد برقراری تعامل با بخش مختلف صنعت، شناسایی نیازهای آنها از طریق برگزاری جلسات و ایجاد هماهنگی هاست. در این جلسات تلاش خواهیم کرد که مدیران صنعت نفت را متقاعد کنیم که نیازهایشان را با پژوهشگاه در میان بگذارند. چون این مسئله هم به نفع خود آنها و هم به نفع پژوهش، دانش و فرهنگ در کشور است.
✅ تا به حال نیازهای پژوهشی صنعت نفت از کدام مسیر بر طرف می شده است؟
به صورت طبیعی و تاریخی صنعت نفت بیشتر با شرکت های خارجی درگیر بوده و نیازهای پژوهشی از این طریق بر طرف می شده است.این رویکرد باید تغییر کند و صنعت نفت باید نیازهای خود در این حوزه را با پژوهشگاه در میان بگذارد .در کنار این موضوع خود پژوهشگاه هم باید دقت بکند که پژوهش هایش کاربردی و توسعه ای باشد و به توسعه دانش فنی منجر بشود بدین منظور پژوهشگاه با دانشگاه ها و مراکز پژوهشی داخلی و خارجی در تعامل باشد و به آخرین تکنولوژی های روز مجهز باشد تا بتواند صنعت را متقاعد به استفاده از خود بکند . این همان چیزی است که صنعت به آن نیاز دارد
✅ آقای دکتر اتفاقی که اخیرا در صنعت افتاد سازمان دهی جدید به نحوه حضور بخش خصوصی در بالادست صنعت در قالب شرکت های فعال در حوزه اکتشاف و توسعهE&P است. پژوهشگاه صنعت نفت با این بخش چگونه وارد تعامل خواهد شد؟
در پژوهشگاه صنعت نفت، پژوهشکده های مختلفی در حوزه های پایین دست و بالادست وجود دارد. من اطلاع دارم که پژوهشگاه صنعت نفت در بخش بالا دست ودر بحث ازدیاد برداشت هم خیلی فعالیت کرده است.E&P ها بیشتر درگیر بحث های ازدیاد برداشت و توسعه میادین هستند. پژوهشگاه می تواند با این توجه به سوابق پژوهش ها و همچنین توان علمی که در اختیار دارد به آنها کمک بکند و می تواند جزو قراداد های این شرکت ها باشد.
✅ باتوجه به شان علمی و شناختی که از شما در حوزه دانش و پژوهش وجود دارد، جایگاهی که به لحاظ مدیریتی در اختیار دارید آیا می توان امیدوار بود که این پژوهشگاه به جایگاه شایسته خود در صنعت نفت بازگردد به نحوی که برای درآمدزایی مجبور به اجاره اماکنی که در اختیار دارد نباشد؟
انشاالله اگر پژوهشگاه وارد تعامل مثبت با صنعت بشود به لحاظ درآمدزایی هم اوضاع آن بهتر خواهد بود.
🔷🔷🔷🔷🔷
◀️رویای آمریکایی یا رویای چینی!
✍🏻دکتر امیرحسین خالقی
✏️چین به عنوان بزرگترین واردکننده نفت جهان خود را آماده میکند تا قیمتگذاری نفت را که به طور معمول بر اساس دلار انجام میگیرد تغییر دهد. آنها بنا دارند قراردادهای آتی نفت را بر اساس واحد پول چینیها یوآن پیشنهاد دهند؛ از این پس صادرکنندگان نفت به چین میتوانند یوآن را در بورس شانگهای و هنگکنگ به طور کامل به طلا تبدیل کنند! این پیشتر هم سابقه داشته است، ولی این بار قضیه جدی است.
✏️ ناگفته پیداست که کشورهای ایران و روسیه که به دلیل تحریمها میخواهند از دلار در مبادلات خود استفاده نکنند از این گزینه استقبال خواهند کرد؛ آنها به این وسیله میتوانند در عمل نفت سیاه خود را به آن فلز زرد پرارزش تبدیل کنند. چنین پیشنهادی از سمت چینیها به روشنی بسیار بهتر از دریافت کاغذهای چاپ بانک مرکزی امریکاست، ولی تهدید یکی از بزرگترین منابع قدرت امریکا بر جهان، یعنی هژمونی دلار هم به شمار میآید.
✏️ عربستان در این میانه بر سر دوراهی خواهد بود، اگر حکام حجاز هم به پیشنهاد چینیها پاسخ مثبت دهند، حامی سنتی خود ایالات متحده را از دست خواهند داد و بعید است قراردادهای کلان تسلیحاتی آنها با امریکا به جایی برسد و چیزی دریافت کنند. از آن سو چینیها برای خرید آرامکو هم دندان تیز کردهاند که اگر موفق شوند بر روی بخش بزرگی از منابع نفت جهان کنترل خواهند داشت.
✏️باید دید رویارویی آمریکا و چین به کجا میرسد، اینکه رویای آمریکایی پیروز میشود یا رویای چینی.
@eghtesaderooz
🔷🔷🔷🔷🔷
🔷 اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در جنوب خلیج فارس/ تایید مجدد «اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی»/ برتری «اصلاحات عربی» بر «بهار عربی»
✍️ مهدی الیاسی
👈 در ماههای گذشته محمد بن سلمان ( ولیعهد عربستان سعودی ) یک رشته اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در عربستان را به اجرا گذاشت. اصلاحات موسوم به چشم انداز 2030 که در حوزه اقتصاد به دنبال کاهش وابستگی اقتصاد عربستان به نفت ، حضور در بازارهای مالی دنیا در قالب یک صندوق سرمایهگذاری بزرگ، واگذاری بخشی از سهام آرامکو، تقویت بخش خصوصی، رشد سهم بخش خصوصی در تولید ناخالص داخلی و رشد گردشگری مذهبی و غیرمذهبی در عربستان است. عربستان کاهش وابستگی به نفت، تنوع بخشی به تولید و خدمات، حرکت به سوی اقتصاد مالی و رقابتی تر شدن اقتصاد را دنبال میکند.
👈 در کنار توجه به آزادیهای اقتصادی، عربستان به عنوان دژ محافظهکاری خاورمیانه، یک رشته اصلاحات اجتماعی با هدف آزادیهای بیشتر برای زنان را نیز به اجرا گذاشته شد. امری که در عربستان محال به نظر میرسید. حرکت به سوی مظاهر مدرن در سرزمین محافظهکاری، بار دیگر نشان داد مدرنیته هر آنچه سخت است و استوار دود میکند و به هوا میفرستد.
از سوی دیگر دولت امارات متحده عربی با به کار گیری 9 زن در کابینه، چشم انداز تازهای از تحولات را به نمایش گذاشت. این اتفاقات در کنار آزادیهای اقتصادی، امارات را به الگویی الهام بخش در جهان عرب تبدیل کرده است.
👈 آنچه در جنوب خاورمیانه در جریان است بار دیگر درستی ادعای فرید زکریا در خصوص اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی را نمایان ساخت. تغییرات به وقوع پیوسته در عربستان، امارات، کویت و ... به شیوهای دموکراتیک ممکن نبود. در این کشورها انتخابات آزاد عمدتا به روی کار آمدن نیروهای ارتجاعی منتهی میشود و مرگ دموکراتیک آزادی را در پی دارد. مصر نمونهای از این ادعاست. در تحلیل نهایی میتوان گفت در خاورمیانه، تقویت و پشتیبانی از لیبرالیسم بر دموکراسیخواهی اولویت دارد. تجارب متعدد، برای تایید این ادعا فراروان است.
👈 «بهار عربی» ، عنوانی پرطمطراق از جنبشهای دموکراسیخواهانه تودهای و خیابانی بود. بهار عربی، خاورمیانه را به مسیری پر حادثه کشاند. سرکنگبینی بود که صفرا فزود. بهار عربی، مسیر نامطمئن و پر رسیک تحولات تودهای در خاورمیانه را نمایان ساخت.
«اصلاحات عربی» در کشورهای جنوب خلیج فارس، راهی ایمنتر برای تحولات پیش روی نهاده است. هر چقدر دموکراسی اخوانی در مصر در حال انهدام آزادی بود، اصلاحات عربی، کشورهای جنوب خلیج فارس را به سرزمینهایی آزادتر به لحاظ اقتصادی و اجتماعی ( دو حوزهای که با زندگی روزانه مردم ارتباط دارد ) تبدیل کرده است. آزادیهایی که بدون پرداخت هزینههای گزاف حاصل شده است. از این رو میتوان ادعا کرد «اصلاحات عربی» بر «بهار عربی» برتری راهبردی و حتی اخلاقی دارد.
مجله #ایران_آینده
@iraneayandeh