بسته مقالات

بسته مقالات

فردای بهتر(سید مصطفی تاجزاده)


🔵 باید ببازی

✍️ #محمدتقى‌کروبى:

🔸فیلم کوتاهی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد که فرمانش این بود: “باید ببازی”. او باخت بد هم باخت.

🔹فرمان باختن و حذف شدن عامدانه فرمان عجیبی‌ در ورزش قهرمانی‌ست. امّا این فرمان برای ما آنچنان عجیب و غریب نیست و هراَزگاهی نمونه‌ای از آن را در خبرها می‌خوانیم. این درحالی‌ست که سازمان‌های ورزشی بارها اعلام کرده‌اند که ورزش از سیاست جداست و سرنوشت آن را نباید به سیاست گره زد. ورزش جای رقابتی سالم و به دور از جنجال‌های سیاسی، نژادی، قومی و مذهبی است.

🔸تحریم دو المپیک شوروی سابق و آمریکا در راستای شعار نه شرقی نه غربی ضربه‌ای اساسی به ورزش قهرمانی به‌ویژه کشتی وارد کرد. عدم تقابل ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی هم معضل دیگری از دخالت سیاست در ورزش است که تاکنون کمتر به چرایی آن پرداخته شده است. مبنای این موضوع نهفته در یک تصمیم سیاسی‌ست. سیاستی که بارها ورزشکاران کشورمان را مجبور به تن دادن به شکستی عامدانه برای عدم تقابل با حریف اسرائیلی کرده است. گاهی هم برای شانه خالی کردن از رودررویی و فرار از محرومیت ورزشکارمان متوسل به بیماری و عذر پزشکی شده است.

🔹استدلال وزارت خارجه در سال ۶۱ پس از رویارویی سیف‌خانی کشتی‌گیر فرنگی‌کار ایرانی با حریف اسرائیلی در شوروی سابق این بود که وقتى اسرائیل را به رسمیت نمى‌شناسیم دیگر دلیلى ندارد که ورزشکاران‌مان با آن‌ها مسابقه دهند. همچنین گفته شده بود که این تصمیم سیاسی در جهت حمایت از مبارزه مردم مظلوم فلسطین اتخاد گردیده است.

🔸براساس این استدلال تقابل ورزشی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی به معنای مشروعیت بخشیدن به آن رژیم و نیز عدم حمایت از مردم فلسطین می‌گردد؛ استدلالی به غایت ضعیف و غیرحقوقی از منظر نحوه شکل‌گیری دولت‌ها و همچنین اصل شناسایی در حقوق بین‌الملل.

صرف نظر از فقر حقوقی این استدلال، به لحاظ سیاسی هم این رویکرد دچار تناقض عجیبی‌ست. مقامات کشورمان از یک‌سو بر عدم رقابت و حضور ورزشی حتّی در ورزش‌های جمعی مانند دومیدانی و شنا در جایی‌که یک ورزشکار اسرائیلی حضور دارد اصرار دارند و از سوی دیگر خودشان در نشست‌های تخصّصی و سیاسی که اتّفاقاً نمایندگان دولت اسرائیل حضور دارند شرکت می‌کنند.

🔹به‌راستی این تناقض مضحک را چگونه می‌توان پاسخ داد؟جامعه پرسشگر می‌پرسد: چرا دستگاه دیپلماسی کشور که ماهیت کار آن سیاسی و دیپلماتیک‌ ا‌ست از این امر معاف گردیده‌ و جامعه ورزش که ماهیت حرفه‌ای‌ آن ورزشی و رقابتی‌ست ملزم به این امر گردیده است. شناگر ایرانی در المپیک پکن به دلیل حضور یک اسرائیلی در خط هفت مسابقه موظف به رعایت عدم شرکت در رقابت گردید اما دییلمات‌ها نظام از بدو انقلاب تاکنون در نشست‌ها و کنفرانس‌ها و همچنین سازمان‌های بین‌المللی که نمایندگان رژیم غاصب اسرائیل در همان جلسه حضور دارد معاف از ترک جلسه گردیده‌اند!!!

🔸در سازمان ملل متّحد و دیگر سازمان‌های بین‌المللی نمایندگان دول مختلف از جمله ایران و اسرائیل گردهم می‌آیند و قطعنامه‌ها تصویب می‌کنند و به مفاد آن متعهّد می‌گردند. در پروسه تصویب بخشی از معاهدات چندجانبه بین‌المللی که اسرائیل هم عضو آن است مفاد کنوانسیون در کشورمان مطابق ماده ۹ قانون مدنی در حکم قانون لازم‌الاجرا نیز می‌گردد. آیا تاکنون شنیده‌اید دیپلمات، سفیر یا نماینده‌ای به دلیل حضور طرف اسرائیل در یک نشست تخصّصی یا سیاسی به تهران خوانده شود و توبیخ گردد و یا از معاهده چند جانبه‌ای به دلیل حضور اسرائیل خارج شویم.

🔹شاید گفته شود این امر در عرصه سیاست و کشور داری امکان پذیر نیست و به معنی خروج از جامعه بین‌المللی است. استدلالی صحیح که نگارنده با آن موافق است امّا سؤال این است چرا با ورزش چنین می‌کنید.

🔸یقین داشته باشید تداوم این امر در عرصه ورزش هم در آینده نزدیک امکان‌پذیر نخواهد بود چراکه عدم رعایت رقابت جونمردانه و دخالت سیاست در ورزش موجب محرومیت کشورمان خواهد شد.

🔹نقد رفتارهای ظالمانه دولت اسرائیل با مردم فلسطین، محکومیت غصب نامشروع و ظلم‌های آشکار آنان و حمایت از مظلوم در هرکجای دنیا وظیفه هر انسانی آزاده‌ای‌ست امّا تسرّی این‌ امر به ورزش و اتّخاذ سیاست یک بام و دو هوا برای جامعه پرسشگر امروز قابل قبول نبوده و نخواهد بود.

✅ @kaleme

****************************


آسوده بباز که ما بیداریم


علی فرخی

در ابتدای سند چشم‌انداز بیست ساله جمهوری اسلامی نوشته شده که ایران در پایان چهار دوره پنج ساله به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی خواهد رسید. در یکی از بندهای تکمیلی توضیح داده می‌شود که در تهيه، تدوين و تصويب برنامه‌هاي توسعه و بودجه‌های ساليانه، اين نکته مورد توجه قرار گيرد که شاخص هاي کمي کلان از قبيل نرخ سرمايه‌گذاري، درآمد سرانه، توليد ناخالص ملي، نرخ اشتغال و تورم،

کاهش فاصله درآمد ميان دهک‌هاي بالا و پايين جامعه، رشد فرهنگ و آموزش و پژوهش و توانايي‌هاي دفاعي و امنيتي، بايد متناسب با سياست‌هاي توسعه و اهداف و الزامات چشم انداز، تنظيم و تعيين گردد.

در هشت ساله منتهی به تدوین این برنامه که دولت اصلاحات در کشور برقرار بود، سهم ایران در اقتصاد جهانی از 1.04 به محدوده 1.2 درصد رشد پیدا کرد، هر چند این سهم در مقابل اقتصاد برخی کشورها ناچیز و کم اهمیت است اما خوشبینی مفرطی را به وجود آورده بود که در صورت ادامه چنین روندی وضعیت اقتصادی کشور در اقتصاد منطقه‌ای و بین‌المللی رشد پیدا کند اما نه تنها چنین نشد که عمده نمودارهای مربوط به اقتصاد کشور از سال 86 به بعد در یک کانال نزولی قرار گفت و وضعیت از سال 89 به بعد وخیم‌تر نیز شد. بطوریکه رشد اقتصادی که در سالهای 76 تا 81 در یک کانال صعودی تا محدوده 8.2 درصد هم رسیده بود و در سالهای 81 تا 86 در نوسان بین 8 تا 6 درصد بود از سال 86 در یک کانال نزولی قرار گرفت و پس از اعمال تحریم‌ها منفی هم شد. 

همچنین سازمان شفافیت بین‌الملل، شاخص فساد ایران در سال 83 را رقم 30 گزارش می‌کرد که نشان از اوضاع رو به بهبود داشت اما خیلی زود این شاخص نیز یک کانال نزولی قرار گرفت و در سال 89 به عدد 18 رسید که بدترین وضعیت شاخص فساد در ایران بوده است. نرخ بیکاری نیز که در اواسط دهه 70، در محدود 13 تا 14 درصد می‌چرخید از سال 82 رو به بهبود رفت و در سال 83 به رقم 10.3 درصد رسید که بهترین نرخ در سال‌های اخیر بوده است، این روند نیز تقریبا تا سال 87 ادامه پیدا کرد ولی دوباره به وضعیتی برگشت که طی این سال‌ها تقریبا در یک کانال 12 تا 13 درصدی در نوسان است.

روز گذشته اتفاق عجیبی افتاد، در حالیکه علیرضا کریمی کشتی‌گیر کشورمان، از حریفش جلو بود، صدایی از کنار زمین شنیده شد که فریاد می‌زد "علیرضا بباز، باید ببازی" و این صدا، صدای آشنایی بود برای مردم ایران، صدایی که امر به باختن می‌دهد آنهم در شرایطی که شاخص‌ها پس از مدت‌ها رو به رشد گذاشته‌اند. باختی که دلیل آن چیزی جز حیثیتی کردن مساله‌ای سیاسی و گره زدن آن به حیطه‌های دیگری که عموما دولت‌ها سعی می‌کنند آن‌ها را از دسترس نوسانات سیاسی خارج کنند نیست. امروزه همانگونه که در سند چشم‌انداز هم آمده، شاخص‌هایی از جمله نرخ سرمايه‌گذاري، درآمد سرانه، توليد ناخالص ملي، نرخ اشتغال و تورم، عدالت اجتماعی و... برای دولت‌ها شاخص‌های حیاتی و مهمی محسوب می‌شوند که از قضا روند این شاخص‌هاست که دوستی‌ها و دشمنی‌های سیاسی را تعیین تکلیف می‌کند. از همین‌روست که گفته می‌شود در سیاست دوستی و دشمنی دایمی وجود ندارد و حتی در صورت تخاصم و دشمنی‌های طولانی مدت، دولت‌ها موظف به برقراری امنیت برای شهروندانشانند. در واقع دولت‌ها سعی می‌کنند تا با مدیریت کردن رویکردهای سیاسی تنش‌آلود، معیشت، فرهنگ، ورزش و وضعیت زندگی مردم خود را از دسترس تهدیدهای دشمنانشان مصون بدارند و از برجسته کردن این مواجهات در حیطه‌های غیرسیاسی که تهدید را گسترده‌تر و حیطه تخاصم را علنی‌تر می‌کند می‌پرهیزند.

امروز نگاهی به شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی که به نظر می‌رسد از اواسط دهه هشتاد در یک کانال نزولی قرار گرفته، نشان می‌دهد که تعمیم این تمثیل به وضعیت کشور که کسانی در بیرون گود، فریاد سر داده و امر به باختن می‌کنند، چندان هم بی‌ربط نیست، باختنی که با تسری ایدئولوژی سیاسی به زندگی روزمره مردم، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تنگ‌تر از پیش کرده است.

یک گزارش در مورد پایداری وضعیت ایران نتایج نگران کننده‌ای را گزارش کرده است. در بسیاری از شاخص‌ها از جمله شاخص‌های پایه حوزه حکمرانی (مثل مهار فساد شامل تعداد جرایم ثبتی و قتل عمد، حاکمیت قانون شامل پرونده‌های موجود در دستگاه قضایی و اثر بخشی دولت که نسبت بودجه دولت به GDP و سهم مالیات از درآمد دولت را نشان می‌دهد) شاخص‌های پایداری زیست‌بوم، شاخص‌های مربوط به پایداری وضعیت آب، شاخص‌های آموزشی، شاخص‌های مربوط به حمل و نقل، شاخص‌های پایداری مربوط به تجارت خارجی، شاخص‌های مربوط به الگوهای تولید و مصرف، شاخص‌های مربوط به سرانه مصرف سوخت‌های فسیلی و... در کانالی نزولی قرار گرفته‌اند. 

این‌ها شاخص‌های اصلی سازنده هر کشوریند، شاخص‌هایی که کاری به نمادها، سمبل‌ها و شعارهای ایدئولوژیک نداشته و در مسیر واقعیت تعین می‌یابند. امر به باختن در فضای غیر واقعی، شاخص‌های واقعی را به مخاطره خواهد انداخت. شاخص‌هایی که مردم آن را لمس کرده و با آن زندگی می‌کنند.

*************************

چه چیز را نباید ببازیم

#A143

https://t.me/divanesara/586

آرمان امیری @ArmanParian -

این روزها زیاد به گوش می‌رسد، زیاد شنیده‌ایم، دیده‌ایم و شاید خودمان هم هشتگ زده‌ایم: «باید ببازی». انعکاس صدایش بهت‌آور است. صحنه به ظاهر ساده بود. یک مسابقه کشتی و قهرمانی که روی تشک دستور شکست می‌گیرد، اما پژواک صدا برای ما یادآور یک تاریخ است. ده‌ها سال که می‌بازیم چون «باید ببازیم». همه ما حتما مصادیق فراوانی برای این باختن‌ها در ذهن داریم اما به باور من، این شکست‌ها هرچند همه تلخ هستند، اما فقط پیامد هستند. وقایعی گذرا هستند. قابل جبران و قابل فراموش کردن هستند؛ فقط یک شکست است که نه جبران می‌شود و نه فراموش. فقط یک جا هست که باید مراقب باشیم که هرگز نبازیم.

* * *

شاید بدانید که در حال حاضر، سازمان ملل متحد، ۱۹۲ عضو رسمی دارد. در مقابل، تعداد اعضای فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA) در این لحظه ۲۰۹ کشور است. این یعنی دست‌کم ۱۷ عضو فیفا هستند که از نظر سازمان ملل یک کشور رسمی و مستقل حساب نمی‌شوند؛ اما جهان فوتبال منطق خودش را دارد. نه تنها فیفا، بلکه اکثر نهادهای ورزشی جهان واحدهایی حکومتی و سیاسی نیستند. این‌ها معمولا «مردم‌نهاد»هایی (NGO) هستند که به صورت مستقل فعالیت می‌کنند و حتی کوچکترین دخالت‌های دولتی را نمی‌پذیرند. نمونه‌اش وضعیت دخالت دولت احمدی‌نژاد در فدراسیون فوتبال کشورمان بود که ما را تا مرز محرومیت از مسابقات جهانی پیش برد. نمونه دیگرش، رسمیت تیم ملی فوتبال فلسطین است، هرچند سازمان ملل هنوز استقلال و رسمیت این کشور را نپذیرفته، اما فدراسیون‌های ورزشی جهان فلسطین را به رسمیت می‌شناسند.

شاید در اندیشه‌های سنتی تنها عرصه‌ای که تلاش می‌شد از حوزه نفوذ و دخالت دولت‌ها در امان بماند فقط حریم خصوصی شهروندان بود؛ اما این حریم خصوصی سال‌هاست که دیگر برای نقش‌آفرینی مستقل و آزادی‌های شهروندی کفایت نمی‌کند. سال‌ها است که شهروندان در صدد مدیریت مستقل «عرصه عمومی» (Public sphere)، هستند؛ یعنی بخشی از عرصه اجتماعی، که همچنان تلاش می‌شود از سیطره نفوذ و دخالت دولت‌ها در امان بماند. انواع و اقسام مردم‌نهادها، شورای صنفی، گروه‌های خودگردان مردمی، انجمن‌های محلی و حتی شهرداری‌ها و شوراهای محل، همه بخش‌هایی از جامعه مدنی را تشکیل می‌دهند؛ یعنی سهمی از عرصه عمومی که اداره آن نه به دولت‌ها، بلکه به صورت مستقیم به خود شهروندان واگذار شده است.

عرصه عمومی، بزرگ‌ترین سد پیش پای تمامی نظام‌های خودکامه، به ویژه رژیم‌های توتالیتر است. عرصه‌ای که از یک «ایده» آغاز می‌شود: «آزادی انسان». استقلال انسان از سیطره نفوذ چهارچوب‌ها و قوانینی که تاریخ ثابت کرده بدون آن‌ها نیز انسان‌ها می‌توانند عرصه عمومی خود را در صلح، دوستی و آرامش حفظ کنند. اگر زمانی شهروندان یک جامعه، به کل از حفظ استقلال عرصه عمومی خود ناتوان و ناامید شوند، آنگاه سایه شوم توتالیتاریسم را بر سر خود احساس خواهند کرد. شکست در بازی ایده‌ها، سرآغاز چنین شکست شومی خواهد بود.

* * *

در واکنش به تصاویر شکست کشتی‌گیر ایرانی و فریادهای «باید ببازی» جناب مربی، بسیاری افسوس خوردند. بسیاری هم اعتراض کردند؛ اما به نظر می‌رسد که حتی معترضان نیز نمی‌دانند سویه درست این اعتراض و مقاومت باید به کجا نشانه رود. برخی ادعا کردند که «اگر با اسراییل مشکل دارید، چرا شهامت‌ش را نداریم که مستقیم مطرح کنید و هزینه‌اش را بپردازید»؟ در ظاهر انتقاد موجهی است، اما ایرادش آن است که اصل مشکل را به صورت پیش‌فرضی بدیهی به رسمیت شناخته: «دولت حق دارد تصمیم بگیرد که ورزشکاران با هم مسابقه بدهند یا ندهند»!

در مصداقی دیگر، خیزشی به راه افتاده است تا از مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی درخواست کنند در پوشش خود دقت کند تا صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم به پخش مراسم قرعه‌کشی رضایت بدهد. من شکستی بالاتر از این برای عرصه عمومی نمی‌توانم تصور کنم. کار از اینکه ما توانایی وصول مطالبات خود از یک حکومت غیرپاسخ‌گو را داریم یا نداریم فراتر رفته. حالا کار به جایی رسیده که اصل مطالبات دارد تغییر می‌کند. به جای اینکه به صدا و سیما فشار بیاورند که تصمیمات میلی خودش را به مردم تحمیل نکند، می‌خواهند از شهروند دیگر کشورهای جهان هم بخواهند که داوطلبانه به زورگویی و باج‌گیری حکومت ما تن در دهند.

شاید ده‌ها مسابقه ورزشی را «به فرموده» باخته باشیم و شاید صدها مسابقه دیگر را هم ببازیم چون «باید ببازیم». این‌ها همه برای من مصادیقی گذرا هستند که روزی از زیر سایه شوم‌شان عبور خواهیم کرد و همچون خاطراتی تلخ بدان‌ها پوزخند خواهیم زد. اما تنها جایی که نباید ببازیم همان بازی «ایده‌ها» است. ایده آزادی و ایده استقلال و ایده حق انسانی را اگر ببازیم، دیگر هرگز از این کابوس شوم بیرون نخواهیم رفت.

کانال «مجمع دیوانگان»

@Divanesara

*************************

‍ (https://attach.fahares.com/bjHBUzd5ok9W8oz5H52jIQ==)


‍ ✍️هانیه سادات احمدی

📃بارها فیلم باخت علی رضا را دیدم

باورش سخت است ثمره ی چند سال تمرین برای بار دوم از بین رفت

◀️علی رضا ها باید تا چه زمانی تاوان بدهند و با دست خود مدال و قهرمانی را نثار اسرائیلی ها کنند

◀️علی رضا با قهرمانی در مقابل #اسراییل می توانست از مظلومیت #فلسطین دفاع کند نه با تقدیم کردن مدال طلا به آنها

◀️بعداز اتفاق هیروشیما ژاپنی ها هیچ وقت مرگ‌بر آمریکا نگفتند راهپیمایی نکردند .

◀️ژاپنی ها به این پرسش که چرا هنوز ارتباط تان را با امریکا حفظ کردید.

◀️پاسخ دادند وقتی آمریکای ها از وسایل تولید ژاپن استفاده می کنند این خودش یک تو دهنی به آمریکا است .

◀️#ژاپن با این #جنگ سخت دوباره روی پای خود ایستاد پیشرفت کرد بهترین ها را تولید کرد و آمریکایها را مجبور به استفاده از تولیدات ژاپنی کرد

◀️کاش کشور ما هم با تولید کالا ها و اجناس با تکنولوژی روز تو دهنی به آمریکای جنایتکار و #اسرائیل غاصب میزدیم

◀️علی رضا، فلسطینی ها هیچ گاه نخواهند فهمید شما چرا از قهرمانی خود گذشتید

تا به اسرائیل ثابت کنید. ما تو را به رسمیت نمی شناسیم .

◀️ امثال علی رضا ها از قهرمانی خود گذشتند .و ازسرزمین خودشان رفتند پنهانده شدند.

◀️این صحبت اشتباه است هرکس ناراضی است برود اینجا سرزمین ماست ما قهرمانی ، مدال ، پزشک،مهندس ها را برای کشور خود میخواهیم نه برای کشوری دوم

#فرارمغزها

#سیاست

#ورزش

https://t.me/onlinpars

************************

ما کلافه‌ترین ملت جهانیم.

 


ما نمی‌دانیم چرا ورزشکاران فلسطینی با اسراییلی‌ها مسابقه می‌دهند اما ما نه! همان‌طور که نمی‌دانیم چرا هنوز بیشترین کمک را به کسانی می‌کنیم که از ما نفرت دارند! و نمی‌دانیم چرا همین کمک را به مردمان کردستان و بلوچستان و خوزستان و هرمزگان که حق‌شان از این سرزمین است، نه صدقه‌‌ی حکومت نمی‌کنیم. و نمی‌دانیم چرا زرتشتی‌ها و ارمنی‌ها و آشوری‌ها باید جان و مال‌شان را برای وطن‌شان بدهند، اما اجازه‌ی نمایندگی هم‌وطنان‌شان را نداشته باشند! و نمی‌دانیم چرا زن‌ها نباید سوار دوچرخه شوند، در صندلی جلوی اتوبوس بنشینند، در کنسرت ساز بزنند، به ورزشگاه بروند، پوشش خود را انتخاب کنند، دیه‌ی برابر داشته باشند و وزیر شوند. و چه‌دانم‌های بسیار است، لیکن ما نمی‌دانیم چرا، و حتی چه کسی، از کی و کجا این بلا را سر ما آورده است.

این دو کلمه، این فریاد که از کنار تشک کشتی به گوش می‌رسد، خلاصه‌ی زندگی هر ایرانی در روزگار ماست. این دستور عجیب و غریب که از فرط تکرار، عادت جمعی و ملکه‌ی ذهن همه‌ی ما شده است: باید ببازی! دو کلمه که ترکیب‌شان تحقیرآمیزترین افسون نابودی غرور یک ملت را ساخته است. و اثر این افسون است که ما بازنده‌ترین بازندگان روزگاریم؛ صاحبان رتبه‌ی اول، از آخر.

✍️حسین وحدانی

Join 🔜 @RedLineTel 🚩

************************

سیدمختار بهادری

❎⚠️❎ فریاد حقیرانه، شکست بزدلانه

🆔

🔸🔹تلخ بود... خیلی تلخ. فیلم شکست عامدانه کشتی گیر ایرانی برابر حریف روسی را میگویم. غرور و ابهت و شخصیتمان له شد در آن ثانیه های لعنتی که علیرضا کریمی مات و مبهوت، فیتیله پیچ می شد مبادا که دور بعدی به حریف اسرائیلی برخورد کند و امان از آن صدای شوم که هنوز در گوشمان پژواک دارد: #باید_ببازی

🔸🔹یادمان بیاید اصل و فلسفه مسابقه ندادن با شرکت کنندگان اسرائیلی برای چه بود؟ برای این که به دنیا پیام دهیم ما این رژیم نامشروع را به رسمیت نمی شناسیم. در نتیجه سال های اول افتخار می کردیم که در مجامع جهانی به یک اسرائیلی برخورد کنیم و کنار بکشیم. اصلا مدال قهرمانی میخواستیم چه کار وقتی قرار بود مدال حمایت از مظلوم به گردن بیاویزیم؟

🔸🔹رفته رفته مجامع ورزشی روی کار ما حساس شدند و محرومیت های سنگین در نظر گرفتند. کار به جایی رسید که کنار می کشیدیم اما رویمان نمی شد بگوییم برای چه کنار کشیدیم. در نتیجه پرچم استکبار ستیزی را زمین گذاشتیم و ملتمسانه نسخه پزشک دست گرفتیم و مظلومانه بیماری را بهانه آوردیم.

🔸🔹محرومیت آنقدر برایمان سنگین بود که حتی حاضر نبودیم پای آرمانمان بایستیم. رویم به دیوار که باید بنویسم یک زمانی، آقای پیرایرانی و دهقان در اخبارورزشی با هیجان از رشادت ورزشکار ایرانی برای مخاطب داخلی خبر می خواندند، اما مسئولان ورزش ایران در راهروهای فدراسیون جهانی قسم می خوردند: به والله اگر دنبال سیاسی کاری باشیم! ورزشکار ما مریض بود!

🔸🔹 به همین راحتی منکری چون دروغ را در جامعه ترویج دادیم و به روی خودمان نیاوردیم در روایات اسلامی دروغ به عنوان " کلید گناهان" شمرده شده است.

🔸🔹اینبار اما اتفاق عجیب تری افتاد. حنای ما دیگر رنگی نداشت و حتی دروغمان هم خریداری نداشت. چاره کار چه بود؟ همین اول کار ببازیم که به حریف اسرائیلی برخورد نکنیم! چنین شد که فریاد حقارت بار «بایدببازی علیرضا» در سالن طنین انداز شد. اما طنز ماجرا اینجا است. با شکست کشتی گیر اسرائیلی در مرحله بعد، در گروه بازندگان باز به هم خوردیم و به ناچار دست به دامن مدارک پزشکی قدیمی شدیم. یعنی به قول قدیمی ها: هم چوب را خوردیم و هم پیاز را.

🔸🔹کار روزگار را ببین... ما که قرار بود مفتخرانه در حمایت از مظلوم، شجاعانه اسرائیلی ها را رسوا و خجالت زده کنیم از دروغگویی به کجا رسیدیم؟ فریاد حقیرانه، شکست بزدلانه. بیخود نیست که امام حسن عسکری (ع) می‏فرماید:«جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب»" تمام پلیدیها در اطاقی قرار داده شده، و کلید آن دروغ است" .

🔸🔹کشتی علیرضا کریمی، آئینه وضعیت امروز ما است. نه روی حمایت از مظلوم داریم، نه افتخار شکست دادن ظالم. نه توجیهی برای افکارعمومی داریم و نه شجاعتی برای طرح آرمانهایمان. می خواستیم فیتیله را بی سرو صدا پایین بکشیم اما امان از فیتیله پیچ پرسروصدا.

🔸🔹و چه تلخ اگر قرار باشد سرنوشتمان، همان وضعیتی باشد که امیر مومنان علی(ع) می‌فرماید: «میوه دروغ، پستی در دنیا، و عذاب در آخرت است.»

خدا آخرعاقبت ما را ختم به خیر بگرداند. انشالله

🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵

*********************

🔹چرا ببازیم؟!


ساعت ها پیش اتفاق عجیبی در ورزش ملی رخ داد و کشتی گیر مستحق کشورمان در دیدگان ملت بصورت کاملا فرمایشی و مفتضحانه مقابل حریفش (درصورتی که به پیروزی می رسید باید با ورزشکار اسرائیلی مواجه می شد) نتیجه را عامدا واگذار کرد. ایدولوژی عدم رویارویی با ورزشکاران #اسرائیلی اکنون در برابر افکار عمومی با تناقض درونی مواجه است چرا که اگر اسرائیلِ یهودی قسمتی از خاک کشور مسلمان(سنی) فلسطین را اشغال کرده است ، کشور مسیحی ارمنستان قسمتی از خاک کشور آذربایجان(شیعه) را اشغال کرده است؛

اگر تک تیراندازان صهیونیستی ، مادران حامله‌ی فلسطینی را نشانه می روند تا با یک تیر دو نشان بزنند ، بوداییان دژخیم نیز پوست از سر پدران و پسران مسلمان میانماری می کنند؛

اگر امپریالیسم جهانی دست در دست صهیونیست جهانخوار در فکر سیطره قدرت خود در جهان است ، کره‌ی شمالی با تمام قدرت نیمی از جمعیت جهان را با موشکهای اتمی و هیدروژنی خود تهدید می کنند؛


به راستی مشکل از کجاست؟ چرا اسرائیل را ناخواسته معروف می کنیم و خودمان را ناخواسته خوار و خفیف؟

به راستی چرا باید ببازیم؟

🖋#مرکبی

@Amirmarkabi

*****************************

باید ببازی علیرضا


در حالی که مسئولان تیم ایران تصمیم گرفته بودند علیرضا کریمی بهتر است در همان دور اول ببازد که در دورهای بعد به کشتی‌گیر اسرائیلی نخورد، روند مسابقات طوری پیش رفت که علیرضا کریمی برای کسب عنوان سوم باید با کشتی‌گیر اسرائیلی یوری کالاشنیکوف روبرو می شد که بناچار از رفتن روی تشک خودداری کرد و مدال به حریف او رسید.

 ساعتی بعد علیرضا کریمی در اینستاگرام به این موضوع واکنش نشان داد و پستی با یکی از ترانه‌های داریوش اقبالی در اینستاگرامش منتشر کرد: «آخرین سنگر سکوته حق ما هم هیچ وقت گرفتنی نیست.»

 تاپیش از انقلاب اسلامی در ایران٬ ورزشکاران دو کشور جدا از مشی سیاسی٬ به رقابت با یکدیگر می‌پرداختند.

میعادگاه آخرین رقابت ورزشى ایران و اسراییل، مسابقاتى با عنوان کشتى آزاد و فرنگى قهرمان جهان بود که در سال ۱۹۸۳ به میزبانى کى یف در شوروى برگزار شد؛ جایى که بیژن سیف‌خانى، فرنگى کار گیلانى وزن ۷۴ کیلوگرم با نتیجه ۷ بر ۴ مقابل رابینسون کوناشویلى پیروز شد.

 روزنامه کیهان و مجله کیهان ورزشى که پرتیراژ‌ترین رسانه‌هاى سیاسى و ورزشى وقت بودند، با وجود نهم شدن سیف خانى، عکس او را چاپ کرده و ارزش پیروزى‌اش را کمتر از طلا ندانستند.

 اما ناگهان على‌ اکبر ولایتى وزیر امور خارجه، دستور بازگشت فورى کاروان کشتى را صادر کرد؛ در حالى که هنوز مسابقات کشتى آزاد آغاز نشده بود. کلیه اعضاى تیم به ایران بازگشتند و برخى از مسئولین اعزامى نیز توبیخ شدند.

 وزارت خارجه پس از آن اعلام کرد وقتى اسراییل را به رسمیت نمى‌شناسیم دلیلى ندارد ورزشکاران‌مان با آن‌ها مسابقه بدهند؛ این دستور سنگ بنای نزدیک به سه دهه خودداری ورزشکاران ایران از رقابت با ورزشکاران اسرائیل و عملا «پذیرش شکست» در مقابل آنها شد.

 پیش از علیرضا کریمی٬ مسعود شجاعی و حاج‌صفی٬ دو بازیکن فوتبال تیم پانیونیوس یونان به خاطر بازی مقابل یک تیم اسرائیلی مورد فشار قرار گرفتند و در نهایت حاج‌صفی پس از اعلام پشیمانی رسمی به تیم ملی دعوت و شجاعی فارغ از شایستگی‌های فنی‌اش از تیم ملی ایران حذف شد.

 کاربران فضای مجازی نیز نسبت به دستور مربی به ورزشکار برای شکست عمدی٬ بی‌تفاوت نبودند. دو هشتگ #علیرضا_بباز #علیرضا‌بباز از شب گذشته در اعتراض به «سیاست ورزشی» جمهوری اسلامی داغ شد.

http://zeitoons.com/39925

https://t.me/kafaeealireza

Report Page