بازی ترکیه برای دور زدن ایران از مسیر زنگزوز؛

بازی ترکیه برای دور زدن ایران از مسیر زنگزوز؛

اردوغان به دنبال راهی مستقیم به آن سوی خزر


اقتصاد۲۴- میرا قربانی فر - کریدور زنگ زور حالا دیگر فقط یک مسیر ارتباطی و دالان حمل و نقل نیست و به نظر می‌رسد که تبدیل به یک بهانه جدی برای وزن‌کشی و زورآزمایی در منطقه قفقاز جنوبی نیز شده است. زورآزمایی که حالا روسیه، ترکیه، باکو و ارمنستان در کنار ایران از اصلی‌ترین بازیگران آن هستند.


موضوع کریدور زنگزور به‌عنوان آغازگری بر تنش‌های تازه در منطقه؛ یک شاهراه ارتباطی در منطقه‌ای بین ارمنستان و نخجوان است. نخجوان نیز یک منطقه خودمختار متعلق و در اختیار دولت باکو است که به صورت زمینی با خاک اصلی ارتباطی ندارد و توسط ارمنستان از آن جدا شده است. این کریدور از بخش جنوبی ارمنستان، یعنی استان سیونیک (که گاهی زنگزور نامیده می‌شود)، عبور می‌کند. در این میان باید توجه کرد نظم فعلی مرز‌های شمالی ایران از بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پابرجا مانده و اکنون تلاش ترکیه و باکو با همکاری روسیه برای برهم‌زدن این نظم، اقدا‌می بی‌سابقه در قفقاز تلقی می‌شود.

نکته این است که هر چند از همکاری روسیه برای این تغییر مرز‌های تاریخی یاد می‌شود، اما نام کشور ترکیه در برهم زدن نظم مرزی منطقه در کنار باکو قرار می‌گیرد چرا که این کشور تقریبا از ابتدای دور تازه جنگ‌های قره باغ از سال ۲۰۲۰ نشان داد که قصد دارد حوزه نفوذ خود در منطقه را گسترش بدهد.

 

اما موضوع این است که به نظر می‌رسد ترکیه فراموش کرده که منطقه قفقاز جنوبی نقش حیاتی در ژئواستراتژی ایران دارد و احداث کریدور زنگزور می‌تواند تهدیداتی برای ابعاد مختلف امنیتی ایران در زمینه‌های امنیت انرژی، امنیت ژئوپلتیکی و حتی مسائل فرهنگی داشته باشد و ایران نیز این موضوع را از نظر دور نخواهد داشت. این منطقه از زمان‌های گذشته به عنوان بخشی از تمدن ایران شناخته شده و در طول تاریخ تحولات مختلفی را تجربه کرده است.

ردپای ترکیه در قفقاز

ترکیه، اما از دوره عثمانی تا آغاز حکومت شوروی در صحنه قفقاز حضوری فعال داشت. ظهور شوروی مانع از پیشروی ترکیه (دولت نوظهور بعد از جنگ جهانی اول) به قفقاز شد.

 

ساختار اداری- سیاسی قفقاز طبق نظر استالین شکل گرفت تا مانع دستیازی ترکیه به قفقاز شود. این ساختار تا پایان جنگ جهانی دوم کارآمدی داشت، ولی پس از پایان جنگ سرد و تقسیم جهان به دو ژئواستراتژی دریایی (به رهبری آمریکا) و ژئو استراتژی زمینی (به رهبری شوروی) و رویارویی این دو ژئواستراتژی، موجب بلوک‌بندی پیمان‌های نظا‌می «ناتو» و «ورشو» شد. با پیوستن ترکیه به ناتو، قفقاز ناگهان منطقه برخورد دو پیمان نظا‌می مخالف با ظرفیت‌های برخورد ریسک بالا مواجه بود. البته که این نظام دو قطبی تا فروپاشی شوروی کارایی داشت.

 

اما بازی ترکیه با فروپاشی شوروی در منطقه قفقاز ابعاد دیگری به خود گرفت. او که در دوره حضور شوروی به ناتو پیوسته بود حالا تلاش داشت که این بازی را به نوع دیگری پیش ببرد.

معرفی ترکیه این بار در قفقاز و آسیای مرکزی با عنوان الگوی مناسب توسعه و پیشرفت و همکاری با غرب؛ ظرفیت تاثیرگذاری این کشور در شکل‌گیری کشور‌های تازه استقلال یافته را برای بازی آمریکا در منطقه افزایش می‌داد.

 

هم زمان با این بازی نیز تشکیل «شورای جمهوری‌های ترک زبان»، با شرکت ترکیه و جمهوری آذربایجان و کشور‌های آسیای مرکزی (بجز تاجیکستان)، به ترکیه امکان داد که همزمان با تشدید تحریم‌ها علیه ایران و بعدتر نیز تحریم‌ها علیه روسیه از سوی اروپا و آمریکا، سودای احیای امپراتوی عثمانی را برای اردوغان پررنگ‌تر کند.

هر چند ماه عسل اردوغان و آمریکا چندان پایدار نبود، اما رویای امپراتوری عثمانی حالا برای اردوغان مفهو‌می‌تازه یافته بود.

 

جنگ قره باغ و بازی تازه اردوغان

جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ موجب تشدید بحران در قره باغ و قفقاز جنوبی شد. اما این بار بازی برای ترکیه و اردوغان متفاوت بود و ایران نیز با ایستادگی بر غیرقابل تغییر بودن مرز‌های شناخته‌شده بین‌المللی پای می‌فشرد. چیزی که از آغاز فروپاشی شوروی و بحران‌های منطقه‌ای، از جمله در قفقاز منجر به تنش در منطقه شده بود.

در مقابل، اما ترکیه با کمک‌های تسلیحاتی و مشاوره‌های نظا‌می از عوامل تاثیرگذار در پیروزی باکو در بازپس‌گیری اراضی اشغالی قره باغ و پیرامون آن شد.

این مساله در کنار حضور فعال ترکیه در بخش‌های اقتصادی باکو و در صنعت نفت و گاز و خطوط لوله در کنار شرکت‌های چند ملیتی، و سرمایه گذاری در ساختمان و شبکه‌های ارتباطی و حتی در عرصه‌های فرهنگی-علمی موجب وابستگی شدید دولت باکو به رابطه با ترکیه شد که در کنار دریافت تسلحیات از اسرائیل در ازای صادرات نفت (بیش از نیمی از واردات نفت اسرائیل از باکو است)، علی‌اف برای خود متحدانی یافت که یکی عضو ناتو و همسایه ایران و دیگری دشمن ایران و فلسطینیان از خارج از منطقه، موجب ناآرا‌می و بی‌ثباتی قفقاز جنوبی شده‌اند.

در واقع اردوغان در حالی ژست جهانی همراهی با غزه و فلسطین را می‌گیرد که دستکم در منطقه قفقاز جنوبی دقیقا در راستای امیال و خواسته‌های اسرائیل بازی می‌کند.

 

اهمیت اتصال نخجوان به باکو برای اردوغان

در این میان، اما ترکیه و باکو که درصدد دستیابی به فضایی تازه برای ارتباط نخجوان با خاک اصلی هستند به طور آشکار در پی نقشه‌های زیادی برای تصرف جنوب ارمنستان و از بین بردن مرز مشترک ایران با ارمنستان دارند.

 

این همان مساله‌ای است که گذرگاه زنگزور را برای ایران و ارمنستان به یک راه ارتباطی نادرست و برای ترکیه که سودای رسیدن به کاسپین را دارد به یک مسیر اصلی تبدیل می‌کند، مسیری که مرز تاریخی ایران و ارمنستان را از بین می‌برد و اساسا به قدرت ایران لطمات جدی وارد خواهد کرد.

مساله دیگر که در این بین به کمک اردوغان آمد، تعطیل شدن احداث و گذرگاه دالان لاچین بود.

 

گذرگاه لاچین از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به طور رسمی بخشی از خاک کشور آذربایجان بوده است. با این حال از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۲۰ میلادی عملا بخشی از منطقه جدایی‌طلب قره‌باغ کوهستانی قلمداد می‌شده است. هنگا‌می‌که درگیری برای کنترل بر این منطقه مورد مناقشه در سال ۲۰۲۰ از سر گرفته شد، در حقیقت تنها این گذرگاه بود که امکان تخلیه اکثریت جمعیت ارمنی‌تبار را از این منطقه کوهستانی به ارمنستان می‌داد. گذرگاه لاچین به عنوان تنها راه ارتباط زمینی بین منطقه قره‌باغ کوهستانی و ارمنستان، مسیری حیاتی برای تامین غذا و برق ساکنان قره باغ بوده است و این گذرگاه که از زمان آتش‌بس سال ۲۰۲۰ میلادی تحت کنترل نیرو‌های حافظ روس قرار داشت، اما هم‌اکنون گرفتار محاصره‌ای است که توسط دولت باکو سازماندهی شده است.

 

با منتفی شدن تکمیل دالان لاچین، آن هم به علت عدم انجام تعهدات تامینی ارامنه قره باغ با اعمال نفوذ نیرو‌های حافظ صلح روسی، که حتی منجر به مهاجرت اجباری همه ساکنان ارمنی قره باغ به ارمنستان شد، اکنون ترکیه و باکو به فکر کریدور جایگزینی هستند که از شمال رود ارس می‌گذرد و کریدور ارس در خاک ایران را مسدود و مرز ایران و ارمنستان را می‌بندد.

 

ترکیه به دنبال مسیری مستقیم به آن سوی خزر

اما چرا ترکیه به این طرح اهمیت می‌دهد؟ کافی است به نقشه منطقه قفقاز نگاهی بیندازیم.

ترکیه با ایران و ارمنستان مرز‌های گسترده دارد و تنها در یک نقطه محدود به نخجوان وصل می‌شود، اما ابدا مرز مشترکی با خاک اصلی باکو ندارد.

اکنون ترکیه برای اتصال به باکو باید ترانزیت کالا را از ایران و یا ارمنستان انجام دهد و حتی اگر بخواهد از نخجوان به خاک اصلی باکو وصل شود باز هم نیازمند ایران و یا ارمنستان است.

 

ترکیه اگر بتواند با دالان جعلی زنگزور، مرز ایران و ارمنستان را مخدوش کند در واقع مسیر خود به سوی خاک اصلی باکو و دریای خزر را باز کرده است. این مسیر دسترسی مستقیم ترکیه به ترکمنستان و احتمالا منابع سرشار گازی این کشور را نیز باز می‌کند.

پس با این شرایط دیگر عجیب نیست اگر دولت اردوغان تلاش دارد که به قیمت تنش با ایران و ارمنستان، دالانی جعلی را برای منافع خود بازگشایی کند.

 

در واقع این دالان، کریدور زنگزور را نه فقط برای ترکیه باز می‌کند و ایران را دور می‌زند بلکه ترکیه را در موقعیت دست بالا قرار می‌دهد، کریدوری با مسیر قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه به سمت اروپا!

در این کریدور ایران به طور کامل حذف می‌شود و بار دیگر در یکی از اصلی‌ترین مسیر‌های ارتباطی با اروپا نادیده گرفته خواهد شد. البته که بررسی طرح و برنامه‌های دولت ترکیه نشان می‌دهد که این کشور مدتهاست در تلاش است مسیر کریدور‌ها را با دور زدن ایران اجرا کند و کافی است به همین سه کریدور توجه کنیم تا متوجه اهمیت مرز ایران و ارمنستان و هم چنین اهمیت باز ماندن این مرز و مقاومت در برابر دالان جعلی زنگزور شویم:

 

مسیر لاجورد (افغانستان به ترکیه): افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه / اروپا

مسیر زنگزور (قزاقستان به ترکیه): قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه / اروپا

راه توسعه (از خلیج فارس تا اروپا): امارات، قطر، عراق، ترکیه / اروپا

 

در سه کریدور بالا ایران دور خواهد خورد و دو کریدور وابسته به ایجاد دالان زنگزور توسط باکو و ترکیه هستند.

به نظر می‌رسد با توجه به شرایط موجود، ایران باید اکنون از همه گزینه‌های دیپلماتیک خود و از جمله شکایت به مراجع رسمی جهانی برای جلوگیری از بسته شدن مرزش با ارمنستان بهره ببرد.



Report Page