سه گام برای اجرای اصل ۱۵
نشست "اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و تحکیم وحدت ملی" امروز توسط کمیته اصل ۱۵ قانون اساسی ستاد مردمی مسعود پزشکیان در محل این ستاد د…در این نشست میثم قهوچیان، علیرضا ارشادیفرد، بهرام جوادی و سید جواد میری در خصوص موضوع به ایراد سخنرانی پرداختند.
در آغاز نشست میثم قهوهچیان با شرحی از مبارزات مردمی از آغاز مشروطه، تاریخ جدید ایران را تجلیگاه ظهور هویات متکثر ایرانی ارزیابی کرد.
قهوهچیان ادامه داد: روح تحولات ایرانی از مشروطه تا کنون دیده شدن حقوق تکثر اجتماعی بوده است و تاریخ معاصر ایرانی در واقع به رسمیتشناخته شدن تدریجی حقوق این هویات اجتماعی است.
وی با بیان اینکه گفتمان پزشکیان با گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی متفاوت است گفت: این تفاوت که مبتنی بر متون اسلامی به جای متون غربی و حاصل تفسیر ایشان تز قرآن و نهجالبلاغه است به وی اجازه میدهد تا بتواند صدای بیصدایان و به حاشیه رانده شدگان باشد.
این پژوهشگر ادامه داد: پیشینه فعالیت دکتر پزشکیان در مجلس و تاکید او بر اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی میتواند قرینهای باشد از آنکه انشاالله در ادامه تحقق روح قانون اساسی مبنی بر رفع تبعیض، شاهد اجرایی شدن اصل مزبور و تحکیم وحدت ملی باشیم.
در ادامه ارشادیفرد با بیان اینکه جریان اصلاحات پس از انتخابات سال ۸۸ از گفتمان توسعه سیاسی و حقوق شهروندی عدول کرد و به سمت یک گفتمان ناسیونالیستی تغییر مسیر داد، گفت سابقا اصلاحطلبان شعار "ایران برای همه ایرانیان" سر میدادند که بر گفتمان توسعه سیاسی و حقوق شهروندی مبتنی بود؛ چرا که در این شعار ایران به مثابه یک شخص حقوقی در نظر گرفته میشد که رابطه آن با اشخاص حقیقی که همان شهروندان هستند، بر پایه اصول مندرج در قانون اساسی و قوانین تابعه تنظیم میشود. در این تقریر اصلاحطلبی تلاشی است برای رفع هر نوع تبعیض از همه گروههایی احیانا به موجب قوانین دارای حقوق یکسان انگاشته نشدهاند یا اینکه اگر هم در سطح قانون برابر انگاشته شدهاند اما این برابری اجرا نمیشود. اما در شعار "برای ایران" که به عنوان شعار تبلیغاتی ستاد مسعود پزشکیان انتخاب شده، مفهوم حقوق شهروندی غایب است و این شعار نشانگر عدول گفتمانی اصلاحات از توسعه سیاسی به ناسیونالیسم است. لذا این شعار را باید اصلاح کرد و گفت "برای تمام ایران"، "برای ایرانیان". او در ادامه با اشاره به تشکیل کمیته اصل ۱۵ قانون اساسی در ستاد مردمی مسعود پزشکیان گفت؛ لازم است در جهت احقاق حقوق شهروندی همه ایرانیان، کارگروه ویژهای تاسیس شود تا این کار گروه طرح آموزش زبانهای غیرفارسی ایران در نظام آموزشی کشور را تهیه و تدوین کند.
بهرام جوادی نیز در این نشست ضمن اشاره به اصل ۷۷ قانون اساسی که معاهدات بین اللملل پس از تصویب مجلس شورای اسلامی و الحاق ایران در حکم قانون و لازم اجرا هستند گفت، چندین معاه ه بین المللی وجود دارد که ایران به آن محلق شده و علاوه بر اصل ۱۵ قانون اساسی، در حکم قانون بود و باید اجرا شود
این وکیل دادگستری ضمن تشرح معاهدات بینالمللی در این خصوص، از برخی کج اندیشی ها در کشور انتقاد کرد و گفت برخی از این موارد مثال عینی نژادپرستی و تبعیض،نژادی هستند
جواد میری نیز با قرائت اصل ۱۵ قانون اساسی گفت: بر خلاف برخی از شانتاژها، اصل ۱۵ در جنگ با زبان فارسی نیست. قرار هم نیست زبان و رسم الخط جدیدی بسازیم؛ زبان مشترک ایرانیها فارسی است اما در این اصل مفهومی درج شده که باید مورد تامل قرار گیرد. در این اصل گفته شده که باید ادبیات زبانهای غیرفارسی تدریس شود. باید پرسید ادبیات چیست؟ ادب در لغت به معنی دانش و هنر است و ادبیات مجموعه از آثار هنری و ذوقی و چکیدهای از میراث معنوی جوامع انسانی است و عظمت هر تمدن و جامعهای به نسبت عظمت و وسعت ادبیاتش شناحته میشود. جامعهای که به سطح مطلوبی از آگاهی و عدالت و انصاف رسیده، ادبیات یک زبانی را در مدارس و مراکز آموزشی تدریس میکند. بنابراین باید به سطحی از شعور و آگاهی رسید که ادبیات یک قوم را که در اشعارش متبلور شده، تدریس کرد. اما برای تدریس ادبیات مدل های مختلفی در دنیا وجود دارد. برخلاف تصور رایج یکی از مدلهای موفق در این عرصه مدلی است که ما در ایران اجرا کردهایم. به عبارتی ما صاحب یک مدل بومی در این زمینه هستیم و میتوانیم از این مدل برای تدریس ادبیات سایر زبانها استفاده کنیم. این مدل همان مدلی است که تدریس زبان در مدارس ارمنی و آسوری است که ۱۱۰ سال است قدمت دارد. آموزش و پرورش ما چه در دوره قاجار، چه در پهلوی و چه در ج.ا از این مدل استفاده کرده است که مدلی بسیار موفق است. مع الاسف در باب این مدل ما تامل نکردهایم. الان دانشآموز ارمنی و آسوری ضمن آموزش زبان فارسی، زبان خودش را هم میآموزد.
میری در پایان گفت: اگر میخواهیم در جامعه عدالت و انصاف و برابری باشد و تبعیص نباشد، باید در مفزوصات خودمان بازنگری کنیم. به جای انگ زدن به یکدیگر تلاش کنیم در ساحت فکری در این خصوص بیاندیشم. لازمه آن، این است که سه کار کنیم؛ اول اینکه مسایل بنیادینمان را امنیتی نکنیم بلکه امنیتزدایی کنیم. دوم اینکه مسایل بنیادین را سیاسی نکنیم بلکه سیاست زدایی کرده و از ساحت سیاسی به ساحت سیاستگذاری ببریم. این دو ممکن نیست مگر اینکه مسایل را در سطح آکادمی و دانشگاه بکاویم و در ساحت فکر و اندیشه در باب آن گفت و گو کنیم. اگر این سه گام برداشته بشود بسیاری از مسایل ما از آن جمله مساله اصل ۱۵ قانون اساسی قابل حل و گفتوگو است.