آشنایی با اعضای مکتب اتریش در ایتالیا
https://t.me/UTfinanceمکتب اقتصاد اتریش که با تأکید بر فردگرایی، نظام بازار آزاد و فردگرایی روش شناختی شناخته میشود، تأثیر قابل توجهی بر اندیشه اقتصادی در سراسر جهان داشته است. ایتالیا، کشوری با تاریخ غنی در هنر، فرهنگ و اقتصاد، از تأثیر این مکتب در امان نمانده است.
ایتالیا تاریخ اقتصادی متنوعی دارد که شامل دورههای مرکانتیلیسم، مداخلهگرایی، سوسیالیسم و فاشیسم است. دوران پس از جنگ جهانی دوم شاهد ظهور اقتصاد کینزی در ایتالیا با تأکید بر مداخله و برنامه ریزی دولت بود. با این حال، با آشکار شدن کاستیهای چنین سیاستهایی، علاقه فزایندهای به نظریههای اقتصادی جایگزین، از جمله مکتب اتریش، افزایش یافت.
یکی از چهرههای برجستهای که ایتالیاییها به واسطه کارهای او با اقتصاد اتریشی آشنا شدند، فردریش هایک است. آثار هایک، مانند «راه بردگی» و «قانون اساسی آزادی» توجه محافل روشنفکری ایتالیا را به خود جلب کرد و بحثهایی را در مورد فضایل بازارهای آزاد و خطرات برنامه ریزی مرکزی برانگیخت. اقتصاددانان ایتالیایی، بهویژه آنهایی که منتقد رویکرد کینزی غالب بودند، شیفته ایدههای هایک شدند.
لودویگ فون میزس، یکی دیگر از مفاخر مکتب اتریش نیز نقش مهمی در شکل دادن به اندیشه اقتصادی ایتالیا ایفا کرد. تاکید او بر اهمیت کارآفرینی، مکانیسم قیمت و محدودیتهای برنامهریزی سوسیالیستی در میان دانشمندان ایتالیایی که به دنبال پارادایمهای اقتصادی جایگزین بودند، نفوذ قابل توجهی پیدا کرد.
اقتصاددانان ایتالیایی و تأثیر مکتب اتریش
چندین اقتصاددان ایتالیایی ایدههای مکتب اتریش را پذیرفتند و آنها را در کار خود گنجانیدند و خرد اقتصادی غالب را به چالش کشیدند. در میان آنها آنتونیو مارتینو قابل توجه است که نه تنها آثار هایک را به ایتالیایی ترجمه کرد، بلکه اصول اقتصاد اتریشی را نیز برای تحلیل و نقد مداخله دولت در اقتصاد ایتالیا به کار گرفت. مارتینو در سالهای 1988 تا 1990، مارتینو رئیس انجمن مونت پلرین بود
اقتصاددانان دیگری مانند آلبرتو مینگاردی و کارلو لوتیری با نوشتهها و فعالیتهای دانشگاهی خود در انتشار افکار اتریشی سهیم بودند. به عنوان مثال، مینگاردی بر اهمیت آزادی فردی و نظم خودجوش تمرکز کرد و با تاکید اتریشی بر ماهیت غیرمتمرکز بازارها همسو بود.
تأثیر مکتب اتریش در ایتالیا نه تنها در محافل آکادمیک بلکه در بحثهای سیاسی نیز مشهود است. همانطور که انتقادات از سیاستهای مداخله گرایانه مورد توجه قرار گرفت، تغییری به سمت سیاستهای اقتصادی بازار محور در ایتالیا ایجاد شد. بحث در مورد اهمیت دولت محدود، پول سالم و حاکمیت قانون اهمیت پیدا کرد که نشان دهنده تأثیر مکتب اتریش در شکل دادن به گفتمان سیاست اقتصادی بود.
آنتونیو مارتینو Antonio Martino
آنتونیو مارتینو، متولد 1942، به عنوان یک شخصیت محوری در معرفی و رواج اقتصاد اتریشی در ایتالیا برجسته است. مارتینو که یک دانشگاه برجسته بود، نه تنها آثار فردریش هایک را به ایتالیایی ترجمه کرد، بلکه فعالانه در به کارگیری اصول اقتصادی اتریش برای تحلیل و نقد مداخله دولت در اقتصاد ایتالیا مشارکت داشت.
او در مسینا متولد شد و پسر گائتانو مارتینو (1900-1967) وزیر خارجه ایتالیا از 1954 تا 1957 و عضو برجسته حزب لیبرال ایتالیا (PLI) بود.
مارتینو در سال 1964 مدرک J.D در رشته حقوق را از دانشکده حقوق دانشگاه مسینا گرفت و سپس برای تحصیلات تکمیلی در رشته اقتصاد از سال 1966 تا 1968 به دانشگاه شیکاگو رفت و در آنجا شاگرد میلتون فریدمن بود. پس از فارغ التحصیلی، کار خود را به عنوان استاد مدعو در مرکز رم دانشگاه لویولا شیکاگو آغاز کرد. مارتینو پس از استاد شدن در سال 1976 در دانشگاه مسینا، دانشگاه باری، دانشگاه ناپل و دانشگاه ساپینزا رم مشغول به کار شد.
او که عضو پارلمان ایتالیا بود، ابتدا در سال 1994 انتخاب شد و سپس در سالهای 1996 و 2001 مجدداً انتخاب شد.
از سال 1992، مارتینو استاد اقتصاد در بخش علوم سیاسی در دانشگاه LUISS رم بود. از سال 1978 او محقق کمکی در بنیاد هریتیج و عضو هیئت تحریریه ژورنال کاتو از سال 1990 بود. او 11 کتاب و بیش از 150 مقاله و مقاله در زمینه های تئوری و سیاست اقتصادی نوشت. او به طور منظم با انواع مجلات و روزنامه های ایتالیایی و خارجی و همچنین برنامه های تلویزیونی و رادیویی ایتالیایی و بین المللی همکاری داشت.
در سال های 1988 تا 1990، مارتینو رئیس انجمن مونت پلرین بود. در طول دهه 1990، او کتابی به ایتالیایی به نام Stato Padrone نوشت که در آن ایدههای خود را درباره بازار آزاد بیان کرد.
او یکی از بنیانگذاران Forza Italia بود. او وزیر امور خارجه در اولین کابینه نخست وزیر سیلویو برلوسکونی (1994-1995) و وزیر دفاع در زمان بازگشت برلوسکونی به قدرت (2001-2006) بود.
در سال 2004، او مروج اصلی تعلیق خدمت اجباری نظامی بود، که به طور رسمی در سال 2001 تصمیم گرفته شد، اما قرار بود در سال 2007 آغاز شود: در نتیجه تعلیق به طور نامحدود در یکم ژانویه 2005 (قانون مارتینو) اجرا شد.
مارتینو همچنین دبیر کمیته علمی بنیاد ایتالیا-ایالات متحده آمریکا بود. در سال 2005، مدال خدمات عمومی ممتاز از سوی وزارت دفاع ایالات متحده به او اعطا شد.
او در 5 مارس 2022 در سن 79 سالگی در رم درگذشت.
آلبرتو مینگاردی Alberto Mingardi
آلبرتو مینگاردی، اقتصاددان و محقق لیبرتارین ایتالیایی، در پیشبرد ایدههای اتریشی در چشم انداز اقتصادی ایتالیا نقش بسزایی داشته است.
آلبرتو مینگاردی متولد میلان در 3 آوریل 1981 است. او مدرک علوم سیاسی و دکترا از دانشگاه پاویا گرفت و به همراه کارلو لوتیری و کارلو استگنارو اعضای مؤسسه برونو لئونی و همچنین عضو مؤسسه کاتو (CATO) است.
مینگاردی از طریق نوشتهها و فعالیتهای علمی خود موضوعاتی مانند آزادی فردی، نظم خودجوش و اهمیت فرآیندهای بازار را بررسی کرده است. او بهعنوان مدیر مؤسسه برونو لئونی، نقشی کلیدی در پرورش گفتمان فکری که با اصول مکتب اتریشی همسو است، ایفا کرده است.
مینگاردی استادیار تاریخ اندیشه سیاسی در دانشگاه IULM در میلان و دانشیار موسسه علوم اقتصادی در دانشگاه چپمن (اورنج، کالیفرنیا) است. علاقه اصلی او تاریخ اندیشه سیاسی و اقتصادی است.
او تکنگاریهایی درباره توماس هاجسکین (توماس هاجسکین، discepolo anarchico di Adam Smith [ونیز: Marsilio، 2016]) و درباره هربرت اسپنسر (هربرت اسپنسر [نیویورک و لندن: Continuum، 2011/Bloomsbury Academic، 2013] منتشر کرده است.
کارلو لوتیری Carlo Lottieri
کارلو لوتیری، فیلسوف و اقتصاددان، سهم قابل توجهی در انتشار اقتصاد اتریشی در ایتالیا داشته است. آثار او اغلب زیربنای فلسفی لیبرالیسم کلاسیک را با اصول اقتصادی در هم میآمیزد که منعکس کننده ماهیت بین رشتهای مکتب اتریشی است. تعامل لوتیری با موضوعاتی مانند نظریه حقوقی و نقش دولت به دیدگاه اتریشی در چارچوب ایتالیا عمق بخشیده است.
کارلو لوتیری با دانشگاه سیه نا و ایستیتو برونو لئونی است که علایق اصلی او در تفکر آزادیخواهانه معاصر است. اخیراً او گلچینی از نوشته های برونو لئونی را ویرایش کرده است.
در سالهای 2003–2004 لوتیری در دانشگاه Ca' Foscari ونیز فلسفه علوم اجتماعی تدریس میکرد و در سال 2011 استاد مدعو در Aix-en-Provence بود. او که عضو بسیاری از مؤسسات است، مدیر بخش نظریه سیاسی مؤسسه Istituto Bruno Leoni (IBL) مستقر در تورین است. تحقیقات لوتیری یک آزادی خواهی رادیکال را ایجاد می کند که تأکید زیادی بر مصونیت افراد دیگر (که با تأثیر امانوئل لویناس مشخص شده است) و رویکردی واقع بینانه به دولت مدرن، عمدتاً تحت تأثیر مکتب نخبه گرا ایتالیایی، بورس تحصیلی کارل اشمیت و انتخاب عمومی و مدرسه اتریش است. اقتصاددانان با پیروی از رایموندو کوبدو و آلبرتو مینگاردی، در کار خود لوتیری «برای مشروعیت بسیاری از به اصطلاح «روشهای انحصاری» (کارتلها، انحصار، ادغام، قیمتگذاری غارتگرانه...) و مشروعیت شرکتهای بزرگ، و کسبوکارهای بزرگ در کل بحث میکند. در مقابل آن سازمانهای دولتی که برای اجرای کامل «رقابت» از بالا به پایین ساخته شدهاند». آخرین کتاب او بر ویژگیهای تاریخی دولت مدرن تأکید میکند و به محققان آزادیخواه پیشنهاد میکند که مفاهیم فرهنگی و حتی الهیاتی مبارزه بین حاکمان و حاکمان را درک کنند.
همچنین بخوانید: قانون طبیعی کلاسیک و نظریه لیبرتارین (Classical Natural Law and Libertarian Theory) نوشته کارلو لوتیری
گوستاوو دل وکیو Gustavo Del Vecchio
گوستاوو دل وکیو،(زاده ۲۲ ژوئن ۱۸۸۳ – درگذشته ۶ سپتامبر ۱۹۷۲)، اقتصاددان ایتالیایی اوایل قرن بیستم، معاصر لودویگ فون میزس بود. در حالی که دل وکیو به اندازه برخی چهرههای دیگر شناخته شده نبود، سهم قابل توجهی در اندیشه اقتصادی داشت و با ایدههای اتریشی در مورد محدودیتهای مداخله دولت و اهمیت اقدام فردی همسو شد. مبادلات فکری او با اقتصاددانان برجسته اتریشی زمان خود صدای ایتالیایی را به گفتمان گستردهتر مکتب اتریش اضافه کرد.
در سال 1900 در دانشکده حقوق دانشگاه ساپینزه رم ثبت نام کرد. یکی از اولین معلمان او آرتورو لابریولا، استاد فلسفه و تاریخ بود. سال بعد، دل وکیو به بولونیا بازگشت و تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه بولونیا ادامه داد. یکی از افرادی که با او تحصیل کرد، تولیو مارتلو، اقتصاددان بود که به دلیل شرکت در اکسپدیشن هزاران شهرت دارد. در سال 1904، در 21 سالگی، دل وکیو با پایان نامه ای در مورد انحصارها فارغ التحصیل شد. او تحصیلات خود را در انگلستان و دانشگاه هومبولت برلین ادامه داد.
دل وکیو در طول جنگ جهانی اول به عنوان یک داوطلب خدمت کرد. پس از پایان جنگ، او از سال 1920 تا 1926 به تدریس اقتصاد در مؤسسه عالی اقتصاد و تجارت در تریست پرداخت و در سال 1926 به دانشگاه بولونیا و سپس در سال 1930 در دانشگاه بوکانی میلان رفت.
تا سال 1933، او موفق شد از پیوستن به حزب فاشیست ایتالیا، که عضویت را برای اساتید ایتالیایی اجباری می کرد، اجتناب کند. در سال 1934، او رئیس دانشگاه بوکونی شد.
در 18 سپتامبر 1938 رژیم فاشیستی بنیتو موسولینی قوانین نژادی را اعلام کرد. دل وکیو که یهودی بود به سرعت از دفترش بیرون رانده شد. او که مجبور به ترک تدریس شد، در سال 1943 به سوئیس مهاجرت کرد. او تا سقوط ایتالیا در سال 1945 در آنجا ماند و به دفتر خود در بولونیا بازگشت.
پس از جنگ جهانی دوم، گوستاوو دل وکیو در تصمیم گیریهای دولت، عمدتاً در مورد مسائل اقتصادی، شرکت کرد. او به عنوان مشاور Meuccio Ruini، وزیر بازسازی سرزمینهای آزاد شده در کابینه Parri (ژوئن-دسامبر 1945) خدمت کرد. او با مفهوم مالیات بر ثروت جهانی مخالف بود. در سال 1947، او عنوان وزیر خزانه داری را برای کابینه چهارم دی گاسپری (31 مه 1947 - 23 مه 1948) به عهده گرفت. او پس از انتخاب لوئیجی آینائودی به عنوان رئیس جمهور، وزیر موقت بودجه بود. دل وکیو برای تثبیت لیر و توقف تورم تلاش کرد و در اوت 1947 رئیس کمیته بینوزارتی اعتبار و پسانداز شد.
در سال 1948 کرسی های مالی و حقوق مالی را از La Sapienza در رم دریافت کرد که تا سال 1958 آن را اشغال کرد. از سال 1948 تا 1950 سمت فرماندار صندوق بین المللی پول و از سال 1958 به عضویت شورای ملی اقتصاد و کار درآمد.
گوستاوو دل وکیو در 6 سپتامبر 1972 در سن 89 سالگی در رم درگذشت.