«برادر بزرگ» در یک قدمی ماست

«برادر بزرگ» در یک قدمی ماست

یادداشت مجید شیعه علی از شمار۱۴۴ هفته نامه صدا

سه دهه پیش، با آغاز جنبش دموکراسی‌خواهی چین و هم‌زمانی آن با موج گسترده گذار به دموکراسی در بلوک شرق تصور می‌شد کار حکومت کمونیستی چین نیز تمام است و تجمع میدان تیان‌آن‌من قرار است زمینه‌ساز دموکراسی در این کشور شود. اما این تصورات زیاد پایدار نماند. سرکوب معترضین توسط حکومت چنین امیدی را از بین برد.

اما متفکران سیاسی با توجه به نظریه "نوسازی" معتقد بودند چین در حال ایجاد زمینه‌های گذار به دموکراسی است. نظریه نوسازی مطرح می‌کند توسعه اقتصادی با تقویت بورژوازی ملی، صنعتی شدن و گسترش طبقه متوسط جدید کشور را به سمت گذار به دموکراسی هدایت می‌کند. بنابر چنین دیدگاهی حتی یک دهه پس از سرکوب تیان‌آن‌من، فرید زکریا گذار چین به دموکراسی را دور نمی‌بیند و می‌نویسد: "کمونیست‌‌های چین باید مارکس خود را دوباره بخوانند. کارل مارکس دریافت که وقتی کشوری اقتصادش را مدرنیزه می‌کند، سرمایه‌داری را با آغوش باز می‌پذیرد و یک بورژوازی خلق می‌کند دستگاه سیاسی نیز طوری متحول می‌شود که نمایانگر این دگرگونی باشد... چین صرف‌نظر از اینکه حاکمانش چه قصدی دارند، راهی را آغاز کرده است که پایان آن یا دموکراسی است یا هرج ومرج."

هر چند سایر پیش‌بینی‌های فرید زکریا در "آینده آزادی" به حقیقت پیوست و کشورهایی مانند مراکش و تونس بر خلاف سایر کشورهای منطقه در طی موج بهار عربی به دموکراسی گذار کردند اما حکومت استبدادی چین پس از دو دهه از این تحلیل مستقرتر از قبل است.

تفسیری که بیش از سایر نگاه‌ها مداومت استبداد در چین را توضیح می‌داد توجه به تاثیر اینترنت و کلان‌داده بر سیاست در دنیای امروز است. امروز با وجود اینترنت و گستره حضور آن در زندگی انسان، تمامی عملکرد ما اعم از مبادلات مالی، رفت‌وآمدها، علایق، کیفیت حضور در شبکه‌های اجتماعی و حتی مسائل جنسی افراد از خود ردپایی بر جا می‌گذارد. وقتی شما به خرید می‌روید و هزینه‌ها را با کارت بانکی خود می‌پردازید یا هزینه تاکسی اینترنتی را از طریق تلفن همراه خود پرداخت می‌کند بانک‌ها اطلاعات مربوط بر تصمیمات شما را ثبت می‌کنند. جست‌وجوهای اینترنتی شما و عملکردتان در شبکه‌های اجتماعی ابراز علاقه یا حتی میزان زمانی را که برای تماشای یک محتوا در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنید نیز ثبت می‌شود. تجمع این داده‌ها، میزانی از اطلاعات را به دارندگان آن ارائه می‌کند که در هیچ زمان دیگر و با هیچ ابزار دیگری قابل دست‌یابی نبود.

وجود این اطلاعات و تحلیل آن‌ها تاثیرات شگرفی بر زندگی تمامی ما می‌گذارد. دارندگان کلان‌داده‌ها اکنون نه تنها از علایق ما مطلع هستند بلکه می‌توانند بر آن تاثیر گذار باشند به طور مثال با در دست داشتن کلان‌داده می‌شود تشخیص داد چطور می‌شود یک فرد را ترغیب به خرید یک محصول کرد یا مجاب کرد به کاندیدای دیگری رای دهد. کلان‌داده این قدرت را از این طریق به دست می‌آورد که سابقه عملکرد افرادی زیادی که مشابه شما هستند را می‌داند می‌داند فردی با سن، جنست، رفتار اینترنتی مشابه شما معمولا از چه محصولاتی خرید می‌کند. حتی از این همه بیش‌تر طراحی کنندگان سیستم‌ها مخاطبان خود را در معرض گزینه‌های مختلف قرار می‌دهند و واکنش آن‌ها می‌سنجند. این سنجش‌ها به آن‌ها کمک می‌کند ذهن مخاطب را بخوانند به عنوان مثال ست استیونز-دیویدویتس در خصوص نتیجه چنین سنجش‌هایی توسط شبکه‌های اجتماعی می‌نویسد: "فیس‌بوک به سایتی بدل می‌شود که ساخته و پرداخته شده برای این‌که مردم وقت خیلی بیشتری در آن صرف کنند... طراحان بازی می‌توانند به گیمرها ماموریت‌های متفاوتی دهند و ببیند کدام ماموریت‌ها آدم‌ها را بیشتر معتادبازی می‌کند ... تا ‌آن‌جا که ناگهان با بازی‌ای مواجه می‌شویم که مردان بزرگسال بسیاری را در زیرزمین خانه والدینشان حبس کرده که بی‌وقفه بازی کنند." براین کلگ نویسنده کتاب "کلان‌داده" در خصوص تاثیر چنین ابزارهایی بر سیاست می‌نویسد: "بگذارید تصور کنیم که در آینده یک قدرت شریر این شرکت [فیس‌بوک] را می‌خرد و تصمیم می‌گیرد بر انتخابات کشور شما تاثیر بگذارد. قدرت در دست آن‌هاست..."

ایجاد چنین قدرتی برای دارندگان آن به خصوص با تقویت هوش مصنوعی یک استبداد سهمگین را به جهان معرفی کرده است. چنان که بسیاری از متفکران به خطر استبداد صاحبان کلان‌داده‌ها پرداخته‌اند و دنیای فردا را نهدر معرض استبداد حکومت‌های مطلقه بلکه در معرض استبداد شبکه‌های اجتماعی، موتورهای جست‌وجو و ... ترسیم کرده‌اند.

بسیاری از پژوهش‌گران این حوزه از اتصال کلان‌داده‌هایی که توسط نهادهای مختلف جمع‌آوری می‌شود با دولت هراس دارند. به همین جهت با وجود آن‌که پژوهش‌ها نشان می‌دهد کلان‌داده می‌تواند احتمال موقع جرم در امکان و توسط افراد را پیش‌بینی کند اما حتی دسترسی دولت‌های دموکراتیکبه این کلان‌داده را دردسرساز و ناقض حقوق شهروندی دانسته‌اند چرا که ابزاری که بتواند وقوع جرم در یک محل یا توسط یک شخص را پیش‌بینی کند مخالفت یک شهروند یا اقدام سیاسی در یک محل را نیز می‌تواند پیش‌بینی کند. حال در نظر بگیرید چنین قدرتی در دست یک حکومت استبدادی قرار بگیرد. زندگی در زیر سایه چنین حکومتی کاملا شبیه رمان 1984 جورج اورول خواهد بود. حالا حاکمیت نه تنها اطلاعات زندگی شما را به صورت کامل در دست دارد بلکه می‌داند شما چه تمایلاتی دارید و احتمالا به زودی دست به چه اقداماتی خواهید زد و بیش از آن حتی می‌داند شما را چطور می‌تواند با رضایت خودتان وادار به اقدام مورد نظر حاکمیت کرد.

پس از طرح نظریه حکومت توتالیتر توسط هانا آرنت، فردریش و برژینسکی در دهه پنجاه میلادی سه دهه بعد بسیاری از پژوهش‌گران سیاسی به انتقاد از این نظریه پرداختند و مطرح کردند که اصولا هیچ حکومتی حتی حکومت‌هایکمونیستی شوروی و نازیسم آلمان به معنای دقیق صفات حکومت توتالیتر را دارا نیستند. اما امروز شاید بتوان حکومت چین را به خاطر در دست داشتنکلان‌داده و هوش مصنوعی یک حکومت توتالیتر دانست.

اگر نگاه پژوهش‌گرانی مانند گریم گیل و عجم اوغلو و رابینسون را بپذیریم که آزادی و دموکراسی از هم‌سنگ شدن قدرت جامعه و قدرت حکومت ایجاد خواهد شد، باید پذیرفت در ذیل حکومتی با تکنولوژی چین که کلان‌داده‌ها را نیز در دست دارد، جامعه مدنی نمی‌تواند چنان تقویت شود تا یارای هم‌سنگی حاکمیت را پیدا کند و چنین جامعه‌ای محکوم به تحمل شدیدترین نوع استبداد است.

حاکمیت در کشور ما نیز به دنبال در دست گرفتن چنین ابزاری است تا نگرانی برای تقویت جامعه و به چالش کشیدن حاکمیت را نداشته باشد. برای این موضوع لازم است به جایگزین تمامی شبکه‌های خارجی که به جمع‌آوری کلان‌داده می‌پردازند نمونه داخلی تعریف کرد و این نمونه داخلی با هماهنگی کامل با دولت کار کند. در چنین شرایطی از سایت‌های فروش، موتورهای جست‌وجو مانند گوگل، خدمات اینترنتی مانند تاکسی‌های اینترنتی، پیام‌رسان‌هایی مانند تلگرام یا واتس‌اپ، سیستم‌های مسیریاب مانند ویز یا گوگل‌مپ باید دارای نمونه‌های داخلی باشند که در هماهنگی با دولت کار کنند و دسترسی ایرانیان به نمونه‌های خارجی آن‌ها قطع شود. طرح ایده اینترنت ملی، فیلتر کردن تمامی پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی خارجی و جایگزین سازی برای آن‌ها و ... را می‌توان اقدامی در همین جهت تفسیر کرد.

بسیاری از شهروندان ایرانی تصور می‌کنند اطلاعات پنهانی ندارند واستفاده روزمره از این نرم‌افزارها، هیچ مشکلی برای آن‌ها ایجاد نخواهد کرد و تنها استفاده از اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و... را سهولت خواهد بخشید اما چنان‌که رفت استفاده گسترده از جایگزین‌های داخلی و ترک ابزارهای خارجی به معنای قدرتمندتر ساختن حاکمیت است و یک مرگ خودخواسته دسته جمعی را برای جامعه ما رقم خواهد زد. مقاومت جامعه ما برای حفظ دست‌رسی‌هایش در فضای مجازی به دنیای آزاد به معنای حفظ شانس گذار ما به دموکراسی است. این یک مبازره مستمر است که در بطن جامعه ما جاری است.

 


Report Page