پلیس در ایالات متحده
Jonas Blane:
این روزها که بحث پلیس در ایالات متحده به دلیل این آشوبها داغ است یکی از آن مواردی که که در رسانههای فارسی کمتربه آن اشاره میشود، تفاوت اساسی نهاد پلیس در آن کشور با آنچه ما به عنوان پلیس میشناسیم است که اثرثانویه تمرکززدایی را هم نشان میدهد.
اولین و مهمترین نکته این است که در سطح شهرها و شهرستانها برای برقراری قوانین عادی و جلوگیری از جرایم چیزی به اسم تشکیلات کشوری پلیس با رابطه دارای سلسله مراتب حتی در سطح ایالتها نیز وجود ندارد.
یعنی نه تنها رییسجمهورهیچ قدرتی بر روی عزل و نصب، استخدام یا بودجه اداره پلیس مثلا مینیاپولیس که واقعه ی اخیر در آن اتفاق افتاد ندارد بلکه حتی فرماندار ایالت مینهسوتا هم نمیتواند تا زمانی که نقض قوانین اتفاق نیافتاده باشد در کار آنها دخالت کند.
برای فهم موضوع باید از جای دیگری شروع کرد: مفهوم شهرستان در ایالات متحده.
در بسیاری از ایالتهای آمریکا(تقریبا در اکثریت آنها)ادارهی امور محلی توسط ایالات به دولت محلی شهرستان واگذار شده است یا شاید بهتر باشد بگوییم که مردم شهرستانها اختیارات ادارهی بخشی از امور خود را به خود دولتهای ایالتی و فدرال واگذار کردهاند ومابقی برعهده خودشان است.
این واگذاری اختیارات به معنای آن است که مسوول ارائه خدمات مختلف در ازای پرداخت مالیات مرتبط (فدرال، ایالتی، محلی) چه کسی باشد. با کمی سادهسازی دولتهای محلی شهرستانها شبیه شرکتهای تعاونی هستند که مردم محلی با مشارکت مالی(مالیات) از طریق آنها خدماتی را برای خودشان تامین میکنند.
به عبارت دیگر با اندکی سادهسازی مردم اختیاراتی به نمایندگان منتخبشان(مثلا شورای شهر) که آنجا هم هیچکس حق دخالت در انتخاباتش را ندارد می دهند که با استفاده از مالیاتی که پرداخت میکنند خدمات مختلفی را از آب و برق و جمعآوری زبالهها گرفته تا مدرسه وبیمارستان و... فراهم کنند.
نزدیکترین مثال برای برقراری تشابه با تجربههای ما در ایران، چیزی شبیه مدیریت آپارتمانها است: با واگذاری اختیارات به مدیر ساختمان یا هیات مدیره براساس حق شارژ توافق شده ماهانه آنها میتوانند لولهکش برای تعمیر موتورخانه، نقاش برای رنگ زدن راهروها و... استخدام کنند.
یکی از این خدمات که در کنار آب و برق مردم برای ادامه زندگی متمدن به آن احتیاج دارند «حفظ و برقراری قانون» است. حفظ و برقراری قانون احتیاج به دادگاه، دادستان، قاضی، پلیس (و کلانتر دارد) دارد. اینجا هم بسته به ایالت مردم اغلب با رای مستقیم دادستان و کلانتر را استخدام میکنند.
البته فرایند انتخاب قاضی در ایالتهای مختلف میتواند بسیارمتفاوت باشد (رای مستقیم، انتصاب توسط مجلس ایالت یا فرماندارو ...) ولی در مجموع همین تفاوتها نشان میدهد که اختیارات چه در سطح محلی و چه ایالتی چقدر تمرکززدایی شده است. در شهرها ادارهی پلیس زیر نظر شورای شهر گردانده میشود.
این اداره پلیس فقط به همان شورای شهر یا دولت شهرستان (و قانون) پاسخگو است وهیچ نظارت ازبالا به پایینی هم تا زمانی که مصوبات شورا خلاف قانون نباشد که آن هم از طریق فرایند طولانی دادگاه قابل اثبات است وجود ندارد. پانصد شهرداری در آن کشورفروش مشروبات الکلی را به درجاتی منع کرده اند که توسط پلیس محلی اجرا میشود.
در نتیجه ادارت پلیس بیشتر شبیه پیمانکار انحصاری «حفظ و برقراری قانون» برای مردم محلی هستند. برای درک جایگاه پلیس گاهی مثلا به دلیل هزینههای بالا یا به صرفه نبودن داشتن اداره پلیس مستقل، یک دولت محلی خدمات پلیساش رابه جای گرداندن توسط خود با قرارداد به شهرستان بزرگتر مجاور واگذار کرده و در ازای آن پولش را پرداخت میکند.
مثلا همین چندماه پیش شورای شهرک کرایدون در نیوهمشایر با جمعیت 800 نفر، اداره پلیس یک نفره آن شهر را منحل کرد و تنها افسر پلیس شهر نشان، ماشین و یونیفورمش را تحویل داده و به خانه فرستاده شد.
توجیه شورای آن شهرک آن بود که به جای یک اداره پلیس یک نفره میتوانند با بستن قرارداد با شهر مجاور برای ارایه خدمات اورژانس و پلیس در هزینهها صرفهجویی کنند.
یا در شهر ونونا در نیوجرسی 2018 بعد از کشاکش قانونی با اتحادیههای کارگری به جای اخراج ۴ نفر پلیس شهرکشان، آن اداره را با پلیس شهر مجاور ادغام و خدمات را به بهای سالانه نیم میلیون دلاربرونسپاری کردند:
کل هزینه این ادارات پلیس (مثل دوربین یونیفورم) باید از مالیات محلی بیاید که نتایج عجیبی میتواند داشته باشد. مثلا در سال ۲۰۱۸ کل اداره پلیس یک شهرک در ماساچوست به دلیل عدم تامین امکانات مثل کهنگی خودروها، کارنکردن بیسیمها و نداشتن جلیقه ضدگلوله استعفا کردند.
windsorstar
در نتیجه این عدم تمرکز، بیش از ۱۲۰۰۰هزار اداره پلیس محلی مستقل از یکدیگر در آمریکا وجود دارد که تا زمانی که قانونشکنی نکنند فقط به نمایندگان دولت محلی پاسخگو هستند. البته سطوح دیگری از نیروهای حافظ قانون در سطح ایالتی و فدرال(مثلا اف بی آی) وجود دارد ولی پلیس محلی مستقل است.
این خود شمشیری دو لبه است: همانطور که مردم محلی میتوانند با مشارکت سیاسی موثر و انتخاب نمایندگانشان به آرامی همه ساختارهای موجود از جمله پلیس را بازسازی کرده یا تغییر دهند، در صورت ناتوانی اقلیت نمیتوانند منتظر فشار فوری از بالا برای تغییر از واشنگتن یا مرکز ایالت باشند.
اگر بخواهم با یک مثال خاتمه دهم، صحبت از اصلاح ساختاری در پلیس ایالات متحده شبیه تقاضای اصلاح ساختاری در قالیشویی در ایران است. شما با گروه متنوعی از خدماتدهندگان مواجه هستید که اعمال استاندارد واحد برای ارائه خدماتشان بسیار دشوار است وصدالبته همین قدرت دولت فدرال را محدود می کند.
📡 @VahidOnline