part
Eshq khod sakhte#عشق_خودساخته♥️
#پارت_541
دو دل بودم راستشو بگم یا نه
اما از اونجایی که با پز دادن جنسی حال میکرد
بهش گفتم
- دخترا در مورد دم و دستگاه تو سوال میکردن
- دم و دستگاه
دستمو بردم زیر دلش
آروم دستمو رو بدن تحریک شده اش کشیدم و گفتم
- بله در مورد ایشون سوال داشتن
بهرام بی صدا خندید و گفت
- خب؟
- منم یه جوابی دادم که همه تو کف بمونن و هم...
بهرام مشکوک نگاهم کرد که گفتم
- هم غلط بکنن دیگه به دم و دستگاه تو فکر کنن
گره انداختم بین ابروهامو گفتم
- من حساسم بهرام
بهرام بلند زد زیر خنده
پیشونیمو بوسید و گفت
- عالیه... من حساس دوست دارم
چرخید روم و گفت
- دیگه چی گفتین؟
کمرشو دست کشیدم و گفتم
- به شکمم فشار نیار
وزنشو داد رو پاهاش و گفتم
- گفتن چرا زود بچه دار شدی؟ گفتم دوست داشتم
بهرام خندید
لبمو بوسید و گفت
- خوب زدی تو برجکشون
خندیدم و گفتم
- تازه یکی بود... گویا تو کفت بود...
- مریم؟
سر تکون دادم و گفتم
- آره... قضیه اش چیه؟
- هیچی بابا توهم داره. هر بار من مست کردم اومد نشست بغلم که بکنمش. منم ازش خوشم نمیومد پسش زدم
خندیدم و گفتم
- حقش بود... اگه زودتر بهم میگفتی حالشو جا میاوردم
بهرام چونه ام رو بوسید و گفت
- کلا کسی خودشو بهم آویزون کنه بدم میاد
گردنمو بوسید و گفت
- الآنم که زن دارم... دیگه از هر کسی جز تو بدم میاد
لبخند زدم
- اما بدون فکر زبونم جمله تو سرمو بلند گفت
- داری واقعی میگی یا برای دل من؟
بهرام با این حرفم مکث کرد
آروم سرشو بلند کرد
( نویسنده آرام
خرید فایل کامل از کانال رمان های خاص )