آهسته بکوب که مشایخ خواب‌اند!

آهسته بکوب که مشایخ خواب‌اند!

سید مجید میرنظامی


چندی پیش استاد کلاس روش‌شناسی‌‌ام با استناد به کتاب «روش‌های تحقیق در معماری» ترجمۀ دکتر علیرضا عینی‌فر مشغول معرفی پارادایم‌های سه‌گانۀ تحقیق بودند. ایشان پس از معرفی پارادایم‌های پسااثبات‌گرایی و طبیعت‌گرایی گفتند که پارادایم سوم «آزادپژوهی» است. بعد از شنیدن اصطلاح نامأنوس «آزادپژوهی» کنجکاو شدم که بدانم کدام سامانه‌های جست‌وجو در این پارادایم قرار می‌گیرند. استاد ادامه دادند که «نظریۀ انتقادی» و «فمینیسم» در این دسته می‌گنجند. بلافاصله به کلمۀ «آزادپژوهی» مظنون شدم. زیرا این معادل هیچ رابطۀ معقولی با رویکردهای مذکور ندارد. با مراجعه به نسخۀ انگلیسی ویرایش اول کتاب (۱) متوجه شدم که مترجم این کلمه را معادل «emancipatory» قرار داده است. کلمۀ emancipation در علوم انسانی مصطلح است و به کوشش برای تحقق برابری و «رهاندن» گروه‌های سرکوب‌شده از قید محدودیت‌های حقوقی، اقتصادی و سیاسی اطلاق می‌شود. احتمالاً وجه اشتراک نظریۀ انتقادی و فمینیسم در نظر نویسندگان آن کتاب نیز همین ویژگی است. بنابراین emancipatory پارادایمی است «رهایی‌بخش» یا «معطوف به رهایی». کلمۀ «آزادپژوهی» فقط موجب گمراهی دانشجویان می‌شود.

گرچه نقد ترجمۀ کتاب «روش‌های تحقیق در معماری» بسیار ضروری است، این نوشته هدف دیگری دارد. (۲) غرض از ذکر این مثال تمهید مقدمه برای کلنجار رفتن با معضل مهم‌تری است. کتاب «روش‌های تحقیق در معماری» از سال ۱۳۸۴ تا کنون ۹ بار تجدید چاپ شده و در این فاصله هنوز ایرادهای ترجمۀ آن برطرف نشده است. واقعیت اسف‌باری که من را به نوشتن متن حاضر ترغیب کرد این است که استادانی سال‌ها پیش از من به نواقص ترجمۀ این کتاب پی برده‌اند، اما تا کنون دست به قلم نبرده‌اند و نقدی بر ترجمۀ آن ننوشته‌اند. (۳) آن بزرگواران معمولاً ترجیح می‌دهند که به‌جای نقد ترجمه‌های همکارانشان، متن اصلی را دوباره ترجمه کنند. ولی ترجمۀ دوبارۀ یک کتاب نمی‌تواند خلا‌ء نقد ترجمه را پر ‌کند. زیرا عموم دانشجویان معماری فقط به یاری نقد از درستی یا نادرستی ترجمه‌ها آگاه می‌شوند. اگر دانشجویی بخواهد بین دو ترجمۀ مختلف از یک کتاب دست به انتخاب بزند، مرجعی برای گزینش ندارد. از سوی دیگر، ممکن است اشتباه ترجمه‌های پرمخاطب به ده‌ها متن دیگر تسری یابد. چند روز پیش داشتم مقالۀ یکی از فارغ‌التحصیلان دورۀ دکتری دانشگاه تهران را می‌خواندم. نویسندۀ مقاله با استناد به ترجمۀ دکتر عینی‌فر کلمۀ «آزادپژوهی» را در جای‌جای مقاله‌اش به کار برده بود. وقتی کلمۀ «آزادپژوهی» را در اینترنت جست‌وجو کردم، متوجه شدم که این اشتباه به مقالات دیگری هم سرایت کرده است.

شاید کسانی در پاسخ من بگویند که استادانشان اتفاقاً اهل نقدند و نقدهای تندوتیزی را در کلاس‌ها یا در جمع‌های خصوصی مطرح می‌کنند. ضمن اینکه سخن این دوستان را تصدیق می‌کنم، در پاسخ به آنان می‌گویم که برای اصلاح وضع موجود باید نقدتان را با صدای رسا فریاد بزنید. «حوزۀ عمومی» جای حرف‌های درِ گوشی نیست. اگر استاد فاضل و دانشمندی می‌پندارد که جامعۀ معماری را «زامبی‌ها» به تسخیر خود درآورده‌اند، فرار به ارتفاعات و عزلت‌نشینی راه‌حل مناسبی نیست. زامبی‌ها خودبه‌خود از بین نمی‌روند.

آفت دیگر طفره رفتن از نقد این است که هیچ الگویی در اختیار منتقدان جوان نیست. هر وقت دانشجویی سراغ متن یکی از مشایخ معماری می‌رود و آن را نقد می‌کند، موجی از پیام‌های اعتراضی در تلگرام، بنرهای حمایت از استاد در اینستاگرام و غرولندهای توییتری به راه می‌افتد. معمولاً خلاصۀ کلام هواداران استاد این است که منتقد «آداب» نقد را رعایت نکرده و موجب «وهن» استاد شده است. از سوی دیگر، بعضی از همان افراد در محافل خصوصی می‌گویند که «البته ما هم با بخشی از آرای «شیخنا» مخالف هستیم، اما این شیوۀ نقد را نیز نمی‌پسندیم.» وضعیت عجیبی است. از سویی چون نقدها به‌صورت علنی و گسترده منتشر نمی‌شوند امکان الگوبرداری از نقدها وجود ندارد. از سوی دیگر، اگر کسی نقدی بنویسد می‌گویند «آداب نقد» را رعایت نکرده است. این آداب نقد کجاست که منتقدان باید رعایتش کنند؟ آداب نقد به اسب تک‌شاخی می‌ماند که گرچه کامل و زیباست کسی چشمش به جمال آن روشن نشده است.

اتفاقاً وظیفۀ نقدنویسی بیشتر بر دوش همان کسانی است که از نقدهای موجود شکوه می‌کنند. گمان می‌کنم که این ادبا به اندازۀ کافی دفاعیه و تقریظ نوشته‌اند. اگر ایشان فکر می‌کنند که آداب نقد را بهتر از بقیه می‌دانند، حرف‌های در گوشی را کنار بگذارند و نقدی «بنویسند» و «منتشر کنند» تا هم موضع آنان برای «عموم» دانشجویان مشخص شود و هم آداب نقد را در عمل یاد بدهند. ولی اگر ملاحظاتی مانع از نوشتن می‌شود، از آنان استدعا دارم که ادعای «حق‌طلبی» را کنار بگذارند. زیرا بیان حقیقت به‌مراتب سخت‌تر از دریافتن آن است و حق‌گویی بی هزینه ممکن نیست.

پی‌نوشت:

۱- ذکر این نکته ضروری است که در ویرایش دوم کتاب «روش‌های تحقیق در معماری» که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، این بخش به‌کلی تغییر کرده و عنوان emancipatory نیز حذف شده است.

۲- نقد ترجمۀ کتاب روش‌های تحقیق در معماری را واجب می‌دانم؛ زیرا در همان صفحاتی که کلمۀ «آزادپژوهی» به کار رفته بود (صفحات ۳۲ و ۳۳)، چند اشتباه دیگر هم یافتم و بعید می‌دانم که اشتباهات کتاب به همین دو صفحه منحصر باشد. برای مثال، مترجم در همان صفحات اصطلاح constructivism را «ساختارگرایی» ترجمه کرده است. ساختارگرایی یا ساخت‌باوری در علوم اجتماعی معادلی جاافتاده برای structuralism است و بهتر است که یا کانستراکتیویسم را ترجمه نکنیم یا برای اینکه این دو اصطلاح خلط نشوند از معادل‌هایی چون «ساختمان‌گری»، معادل پیشنهادی داریوش آشوری، استفاده کنیم. به‌جز این دو اشتباه در ترجمۀ جملاتی از صفحات ۳۲ و ۳۳ نیز خطاهایی یافت می‌شود. برای نمونه، جملۀ زیر تقریباً وارونۀ متن اصلی ترجمه شده است:

«این پارادایم همچنین بر پویایی‌هایی از قدرت و حاشیه‌سازی که دیدگاه‌های اقلیت را کمتر تحت تأثیر قرار می‌دهد، تأکید دارد.» (ص۳۳)

متن اصلی این است:

There is as well a tendency to focus on the dynamics of power and marginalization as they affect less dominant groups.

عبارت less dominant groups به گروه‌های فرودست‌ یا فرمان‌بر اشاره می‌کند. یعنی پارادایم رهایی‌بخش افزون بر تمرکز روی پویه‌شناسی قدرت و فرایندهای تحدید و به‌حاشیه‌راندن، به تأثیر آن بر گروه‌های فرودست نیز توجه می‌کند.

۳- از دوستان شنیده بودم که آقای دکتر قیومی یکی از فصل‌های این کتاب را ترجمه کرده‌اند. پس از کمی جست‌وجو پی بردم که از قضا ایشان ترجمۀ همین فصل دوم را در شمارۀ ۳۷ مجلۀ صفه در سال ۱۳۸۳ منتشر کرده‌اند. یعنی پیش از انتشار نخستین چاپ ترجمۀ دکتر عینی‌فر. جالب اینکه دکتر قیومی در ترجمه‌شان کلمۀ emancipatory را «رهایی‌گرا» ترجمه کرده‌اند که معادل درستی است. احتمالاً ایشان بهتر از هرکسی می‌توانند ترجمۀ دکتر عینی‌فر را نقد کنند.

Report Page