درآمدی بر فقدان رویکرد‌های اقتصاد سیاسی فضایی به‌عنوان چهارچوب‌هایی برای مواجهه‌ با فضاهای شهری در ایران (قسمت دوم)

درآمدی بر فقدان رویکرد‌های اقتصاد سیاسی فضایی به‌عنوان چهارچوب‌هایی برای مواجهه‌ با فضاهای شهری در ایران (قسمت دوم)

میلاد محبی| پژوهشگر مطالعات شهری

·       جمع‌بندی-اقتصاد سیاسی فضایی و آکادمی ایرانی؛ پیدایش امکان‌هایی برای بازاندیشی در جریان غالب طراحی شهری

در اوایل دهة ۱۳۹۰ طراحی شهری در ایران همچنان نسبت به سیاست و امر سیاسی و اقتصاد سیاسی فضایی در فضاهای شهری بیگانه بود. این نادیده انگاری علی‌رغم همة تغییراتی بود که به واسطة حضور امر سیاسی در فضا و قدرت در فضاهای شهری در حال بروز بود. در این دهه ترجمة آثاری نظیر کتاب "شکل شهرها، اقتصاد سیاسی و طراحی شهری" نوشتة الکساندر کاتبرت و مواجهة بخشی از طراحان شهری با آن، این فرصت را برای طراحان شهری پدید آورده بود که به شناخت و فهم فضاهای شهری در عمق بیشتر در چهارچوب رویکرد اقتصاد سیاسی فضایی بپردازند. لحظه‌ای که گویی این مجوز را به طراحی شهری ایرانی می‌داد که بتواند در رویکردی که پیش از این در استیلای دیسپلین‌های دیگر نظیر برنامه‌ریزی شهری و جغرافیا بود حرکت کند. در این سال‌ها یعنی میانة دهة ۱۳۹۰ درست در لحظاتی که گمان می‌رفت خیابان‌ها به تمامی کنترل شده‌اند و همه‌چیز به سمت یک ثبات نسبی در فضاهای شهری در حرکت است، خیابان‌ها یکبار دیگر در سال ۱۳۹۶ آبستن حضور مردم شدند. خیابان‌هایی که نزدیک به یک دهه در حال مداخلات کالبدی برای کنترل بودند، به سرنوشتی که مدیریت شهری برایشان رقم زده بود نه گفتند و بازهم عرصة بروز تاریخ و سیاست در جغرافیا شدند. انتظار می‌رفت که دیسیپلین طراحی شهری پس از مشاهدة تمام این تغییرات، حالا که ابزار نسبتا کافی و مجوز نسبتاً موثقی (کتاب «شکل شهرها، اقتصاد سیاسی و طراحی شهری») هم برای ورود به عرصة اقتصادسیاسی فضایی در اختیار داشت، به فهم فضای شهری در جغرافیای ایران و تکینگی‌های آن در قالب پژوهش‌های تجربی و نظری بپردازد و آکادمی این‌بار بتواند نسبت وثیقی با خیابان و میدان در ایران و آن‌چه در این فضا‌ها در جریان بود، برقرار کند؛ اما نتیجه نا‌اُمید کننده بود؛ عمدة جریان دیسیپلین طراحی‌شهری در مواجهه با اقتصاد سیاسی ‌فضایی به‌عنوان یک جعبه‌ابزار ممکن برای پژوهش‌های فضایی، به جای بهره‌گیری از بالقوگی‌های آن در یک واکنش هیستریک، نگرانی رنجورانه‌ای را برای حفظ مرزهای رشتة طراحی شهری با سایر دیسیپلین‌ها مطرح کردند، تو گویی این مرزها نه برساخت و زاییدة ذهن طراحان شهری و حاصل همین تاریخ 30 ساله و نه چندان بلند این رشته در ایران، بلکه امری جوهری و فراتاریخی بودند که همچون رانة مرگ گریز و عدول از آن‌ها ناممکن است! اساتید و صاحب‌نظران این رشته عمدتاً یا نسبت به این پتانسیل کاملا بی‌تفاوت بودند و یا بر شکاف آن‌چه کاتبرت تحت عنوان اقتصاد سیاسی فضایی تبیین کرده بود و حوزة عمل طراحی شهری تاکید می‌کردند. اما درست در همین اثنا که بدنة طراحی شهری با احتیاط هرچه تمام‌تر در پی تعریف مرز خود با اقتصادسیاسی فضایی بود، از طرفی بزرگترین مال خاورمیانه در تهران(ایران مال) با جریان‌های پیچیدة اقتصادی سیاسی، ساخته شد و از طرف دیگر فضاهای شهری بر خلاف گذشته این‌بار با فواصل کمتری در سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ آبستن حضور اقشار مختلف مردم شدند و درست در زمانی که باز هم به نظر می‌رسید که فضاهای شهری به تمامی در حال تسخیراند، این فضاها آبستن سیاست شدند، تا بار دیگر اثبات شود که فضاهای شهری تا چه اندازه‌ سیاسی هستند. در این بین نقش کنش‌های اعتراضی در فضاهای شهری به‌ویژه کنش ویدا موحد در سال ۱۳۹۶ و یا کنش‌های اعتراضی زنان در پاییز ۱۴۰۱، جاری شدن هنر سیاسی در شهرها و نقش بستن بسیاری از پرفرمنس‌ها و دیوارنگاره‌ها بر بدن شهر، و تأثیر آن‌ها در تغییر فضاهای شهری و بازآرایی نیروها در آن‌ها نشان می‌دهد که آکادمی ایرانی در طراحی شهری در قیاس با جنبش‌های شهری و نسبت این جنبش‌ها با فضاهای شهری تا چه میزان منفعل بوده و حتی عقب‌تر از آن‌ها حرکت می‌کند.

به نظر می‌رسد طراحی شهری تا به امروز در طی حدود بیش از ۳۰ سال، علی‌رغم پیدایش تغییرات گسترده‌ بر پیکر شهرها و فضاهای شهری در یک دهة گذشته، نتوانسته نسبت وثیقی با این تغییرات و وضعیت جاری در فضاهای شهری ایران معاصر برقرار کند و عمدتاً چند گام نسبت به سرعت تغییرات فضاهای شهری عقب‌تر بوده است. علاوه بر این طراحی شهری در ایران، در طی بیش از ۳۰ سال، هرگز نتوانسته گفتمانی انتقادی و هم‌ راستا با فهم و توضیح وضعیت دربارة فضاهای شهری ایران پی‌ریزی کرده و تاثیری بر جریان تولید فضاهای شهری گذاشته یا حداقل تاثیری از این تغییرات بپذیرند. اگر امروز در شروع قرن پانزدهم که هژمونی غالب در پی تسخیر فضا به هر شکل ممکن است، طراحی شهری به‌عنوان مهم‌ترین دیسیپلینی که در ایران، فضاهای شهری را مورد مطالعه‌ قرار می‌دهد، بازهم نسبت به آن‌چه در این فضاها جاری و ساری است و نیز نسبت به بالقوگی این فضاها برای ایجاد تغییرات، بی‌تفاوت باشد و دغدغة خود برای حفظ مرزهای دیسیپلین با رویکردهایی نظیر اقتصاد سیاسی فضایی که پتانسیل مواجهه با فضای شهری را برای رشتة طراحی شهری ممکن می‌سازد، ادامه دهد، قطعاً نخواهد توانست که نقشی ایجابی در وضعیت فضاهای شهری داشته باشد و به سبب این سکوت که در ابتدای متن بوآنو و همکاران به آن اشاره داشتند، وضعیت بسیاری از فضاهای شهری محوری و تاریخ‌ساز در ایران با تهدیدی جدی مواجه می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت که طراحی شهری در تاریخ نه ‌چندان بلند خود در طی سال‌های اخیر نتوانسته است چهارچوبی‌نظری- روشی را تبیین کند که بتواند با در نظر گرفتن ملاحظات بستر تحلیلی خود به شناخت و فهم فضاهای شهری در جغرافیای ایران بپردازد. به عبارت دیگر آن‌چنان که تا حدی در این نوشتار نشان داده شد طراحی‌شهری در طی ۳۰ سال گذشته از لحاظ نظری بسیار جزءنگر بوده و از فضاهای شهری به‌عنوان ابژه عینی خود غافل بوده است. طراحی شهری در کشور ایران، در طی سال‌ها در مواجهات خود با فضاهای شهری دغدغه‌های جزنگرانه‌ داشته و این نوع نگاه سبب شده تا دیسیپلین طراحی شهری در پی‌ریزی نظریه و روشی در باب وضعیت نابسنده و ناکارآمد باشد. مواجهات با فضاهای شهری ایرانی، جز معدودی از آثار هرگز در پی نقشه‌نگاری نیروهای برسازنده فضا و اقتصادسیاسی فضاها[4] نبودند. همچنین معدود مواجهات تاریخی با فضاهای شهری هم نه تنها دغدغه‌ای پیرامون فهم وضعیت اکنون نداشتند بلکه در سطح توصیفی باقی‌مانده و هیچ‌گاه به‌صورت یک روش‌ علمی-نظری ظهور و بروز نداشتند. فقدان موقعیت سوژه[5] در اغلب این آثار و حتی بعضا نویسندگان آن‌ها کاملا مشهود است و همین امر و عوامل بسیار دیگری که در این نوشتار به آن‌ها اشاره شد، نظیر عدم برقراری ارتباط با وضعیت و نیز جزءنگری افراطی، سبب شده است که گفتمان ویژه‌ای در این دیسیپلین مرجح نشده و طراحی شهری واجد یک کاراکتر تکه‌تکه باشد که ایده‌ای پیرامون کلیت خویش ندارد. کلیتی که نگرنده پژوهش معتقد است از طریق مبنا قراردادن رویکرد‌ اقتصادی سیاسی فضایی و طرح پژوهش‌هایی تاریخ‌مند پیرامون فضاهای شهری در ایران قابل دستیابی است.

منابع:

·        Cuthbert, A. R. (2006). The Forms of Cities; Political Economy and Urban Design (First publ). Backwell publishing.

·        Sengupta, U. (2017). Ruptured space and spatial estrangement: (Un)making of public space in Kathmandu. Urban Studies, 55(12), 1–21

·        Soja, E. W. (1990). Postmodern Geographies The Reassertion of Spase in Critical Social Theory. In Verso (second pub).

·        Soja, E. W. (2010). Cities and states in geohistory. Theory and Society, 39(3), 361–376.

  • بوآنو، ک؛ گارشیا لامارکا، م و وید، آ. (۲۰۱۴). واسازی طراحی شهری و بازتنظیم آن در جهان جنوب. ویراستار: کرمونا، م. مترجم: بصیری مژدهی، ر. کاوش‌ها در طراحی شهری: یک پژوهش اولیه طراحی شهری (چاپ اول، صص: ۲۵-۳۴)، انتشارات اَشگیت.

·        بوجاری، پ؛ خاتمی، م و رنجبر، ا. (۱۳۹۹). جرم دانش طراحان شهری در ایران: تحلیل آماری مقالات، پایان‌نامه‌ها،کتب، نشست‌ها و همایش‌های شهری در ایران

·        کاتبرت، ا. (۲۰۰۵). طراحی شهری و اقتصاد سیاسی فضایی، ترجمه: بصیری مژدهی، ر. کتاب مفاهیم و جریان‌های معاصر، لوکایتوسیدرس، آ و بنرجی، ت. چاپ اول، انتشارات کحان. صص: ۱۳۹-۱۵۸.

·        حاتمی‌نژاد، ح و عبدی، ن. ۱۳۸۰. «اقتصاد سیاسی و فضای شهری». سیمای اقتصادی، ۲۳۷–۲۳۸، صص:۱۹۶–۲۰۵.

·        ژلنیتس، آ. ۲۰۰۶. فضا و نظریۀ اجتماعی. ترجمه: ترکمه، آ. چاپ نخست. تهران: انتشارات علمی‌ و فرهنگی.




[1] بویژه از اول دهه ۹۰ با رشد سرطانی این مجموعه‌ها طرف هستیم.

[2] How to study public life

[3] آثاری نظیر میدان امام‌ حسین تهران و یا طرح اولیة مسجد ولیعصر تهران.

[4] که در این نوشتار نشان داده شد از چه اهمیتی برای فهم فضا و مواجهه با آن برخوردار است.

[5] Subject position




Report Page