زیر سایه میلیتاریسم فرقه‌ای!

زیر سایه میلیتاریسم فرقه‌ای!

جامعه نو


شورای سردبیری: پیشرفت جهان ما از توسعه ذهن ساکنان آن عقب مانده است. نرخ بالای توسعه انسانی ، هرروز تعداد بیشتری از شهروندان را به کیفیات ذهنی مثبتی چون اعتقاد به مردمسالاری ، صلح‌طلبی، و توسعه پایدار و متوازن مجهز میکند . جستجوی فرصتهای برابر، رفاه همگانی و توافق اجتماعی و زندگی در مسالمت اهداف این اذهان توسعه یافته است. اما جهان با این تغییرهماهنگ و همراه نیست. کشورهای تشکیل دهنده جهان هنوز بر مدار گذشته‌ سیر میکنند: فراوانی کشمکشهای سیاسی منطقه‌ای ، جنگ‌های گسترده تجاری ، تنازعات اقلیمی و برسر منابع، و سرانجام جنگهای فراوان برسر حوزه نفوذ. کشورهای جهان سرصلحی پایدار ندارند و میل به حل مسائل از طریق زور هنوز پیشرانه مسلط سیاست بین‌الملل است. مردمانی بیشتر باورمند به سودمندی مسالمت و سازش ، ودولتهای بیشتر دل داده به راه‌حل‌های خشن وعشق نظامیگری. بدتر آنکه میلیتاریسم به عنوان سلطه نظامیگری به همه ابعاد زندگی جوامع، به قالب پیکرهای تازه‌ای درآمده و اشکال فاجعه‌بارتری هم به خود میگیرد. مار به اژدها بدل شده و بعدتازه ای یافته است: میلیتاریسم فرقه‌ای.


 میلیتاریسم فرقه‌ای را میتوان ایدئولوژی حکومت‌هایی توصیف کردکه حول یک فرقه شکل میگیرند و به قدرت انحصاری فاقد سازوکار کنترل شده دست مییابند. چنین دولتهایی کانال یک کاسه کردن توان و انرژی ملی را باورهای فرقه‌ای قرار میدهند و تلاش دارند جامعه را حول دو محور متشکل کنند: باور به نظام توتالیتری که با ردا و نقاب باورهای فرقه‌ای جامعه را یونیفرم و یکدست کند، و تعارض پایان ناپذیر با فرقه‌ها و کشورهای دیگر که سیما و کارکرد آنها را میلیتاریستی میسازد. ما این رامیلیتاریسم فرقه‌ای مینامیم.


از جنگ جهانی دوم و پایان حیات نازی‌ها در المان به این سو، میلیتارسم وجه فرقه‌ای مسلطی از خود نشان نداد. دوران جنگ سرد خالی از گرایشات ایدئولوژیک نبود، ولی جنگهای آن ماهیت فرقه‌ای نداشتند. تعارض جهانی نظام سرمایه داری و سوسیالیسم رنگ خود را برهمه جنگها و معارضه‌ها ، حتی در مناطق قبیله‌ای و سلطه فرقه‌ها میزد؛ باورهای فرقه‌ای امکان تشکیل دولت نمی‌یافتند.


اما اوضاع تغییر یافته است. حداقل در خاورمیانه نشانه‌هایی بارز از توسعه شاخه‌ای از میلیتاریسم فرقه‌ای دیده میشود: میلیتاریسم مذهبی . وجهی خطرناکتر از میلیتاریسم ملی‌گرا ،که بستر معمول ‌نظامی‌سالاری‌‌های‌ستیزه‌جوست. علت آن کشورهای منطقه‌اند. ناتوانی سیاسی عربستان در برابر ایران، تبدیل این تعارض به جنگهای نیابتی دارای وجه آشکار مذهبی ، و تمایل نیروهای خارج از منطقه به آشتی ناپذیر شدن اختلافات منطقه‌ای سیمای تعارضات را بیشتر به مذهب آلوده است. خطای استراتژیک حکومت ایران در تعریف قدرت دفاعی بالقوه به توان تهاجمی بالفعل نیز هیزم توسعه میلیتاریسم فرقه‌ای را فراهم کرده است. به گونه‌ای که انگار مسیر دیگری قابل پیمایش نبود یا نیست. همه عوامل و بازیگران دیگرهم به دلیل منافعی که در توسعه و پیچیده شدن مشکلات دارند آتش بیار معرکه‌اند. از ایالات متحده که مانند یک بازرگان‌جنگ سالار فقط دنبال فروش سلاح به اعراب است ، تا ترکیه که گرگ‌آسا وحسرت‌خوار عصر عثمانی در همه دعواها پاره‌ای برای خود میجوید، و تا روسیه که ماشین نظامی خود را تمام وکمال به منطقه نیاورده و از کشمکشهاش نظامی منطقه ارتزاق دیپلماتیک میکند. همگی میلیتاریسم فرقه‌گرا را توسعه میدهند. کشورهای منطقه‌ وبویژه ایران از موقعیت سلطه میلیتاریسم فرقه‌ای چه زیانی مییابند؟


 بهره‌بردار اصلی که آشکار و کماکان اسرائیل است .در باره زیانکاران، برای سایرین و مثلا عربستان این زیان چندان قابل توجه نیست: آنها به هر حال دارایی‌های خود را به سلاح تبدیل میکنند و در راستای رقابتهای منطقه‌ای هزینه‌هایی را میپذیرند. در رویارویی نیابتی نیز ضمن نابود کردن زندگی قبایلی که انگارجهان آنها را شهروند خود نمیداند و گویا حیاتشان بی ارزش است، فضا برای نظامی کردن بیشتر اقتصاد خود و منطقه ایجاد میکنند. زیانکار اصلی این وضعیت ایران است. کشور مستقلی که به میل دیگران تصمیم نمیگیرد و اینکه منابع خود را در چه راهی مصرف کند در اختیار حکومت آن است، اما به هر حال زیانکار اصلی از کار در میآید. علتش آشکار است: گرایش ایران به سوی میلیتاریسم فرقه‌ای ، که انتخاب خودش و کاملا ارادی است؛ آگاهانه خود را به این مسیر کشانده است واستراتژی حضور جهانی‌اش را بر اساس میلیتاریسم‌فرقه‌ای طراحی کرده که اینک ایدئولوژی مسلط کشور است.


به ظاهر، ایران در وضعیتی قرار دارد مورد تهدید، که ملیتاریزه کردن سیاست ،جامعه ، و اقتصادش را ناگزیر میکند. اما منصفانه باید گفت گامی در جهت تغییر وضعیت بر نداشته و از تهدید خارجی برای فرو رفتن هرچه بیشتر در گرداب میلیتاریسم فرقه ای استفاده کرده است : ایران سیاست تنش زدایی با اعراب را که ربع قرن پیش و برای ترمیم‌روابط گسیخته دوران توهم صدور انقلاب درپیش گرفته بود کنار گذاشت؛ حکومت ایران حمایت خود از شیعیان منطقه را در چارچوب پذیرش حکومتهای مستقر کشورهای منطقه پی نگرفت و بارفتاراشتباهی که وجه تهاجمی داشت حمایتهای خود را به اهرم ایجاد سوءتفاهم و دشمنی این دولتها با ایران تبدیل کرد؛ کسانی در ایران تلاش کردند زعامت مردمان عربی را که با سیاستهای ایالات متحده مخالف بودند به خود اختصاص دهند که لزومی نداشت ؛ سیاست ایران در مقابل اسرائیل به صورت غیر لازمی از سیاست فلسطینیها تندروتر شد که این کاسه از آش داغتری هم لزومی نداشت. از همه‌بدتر، ایران به خاطر به گروگان رفتن سیاست خارجی‌اش در جریان منازعات داخلی قدرت، در تعریف یک رابطه معقول با اروپا و ایالات متحده ناتوان شد. به گونه ای که گاه چون تنها خصم واقعی ایالات متحده عمل میکرد و گاه به عنوان یک شریک پنهانی وفرودست در جریان لشگرکشیهای آن( حمله به‌افغانستان و عراق صدام و حمایت از حکومت کنونی عراق در برابر داعش) مورد استفاده قرار میگرفت. اینکه سیاسیون دائما از همه کاره شدن نظامیان در سیاست خارجی مینالند انعکاس همین وضعیت میلیتاریزه کردن سیاست خارجی است. درست مانند فعالان اقتصادی که از میلیتاریزه شدن اقتصاد میگویند. همه این تارها هم با پود فرقه‌گرایی میلیتاریزه شده بافته میشوند و ما را در میان گره‌های متعدد خود گیر می اندازند .

 

نتیجه همه اینها ، سلطه تدریجی میلیتاریسم فرقه‌گرا بر کلیت استراتژی منطقه‌ای ایران در دو دهه اخیر شد. این استراتژی متکی به توسعه نظامی و آلوده به فرقه گرایی ، در جهان کنونی و موقعیت فعلی منطقه آینده‌ای ندارد . در نفس خود و بطور مطلق نیز به کامیابی حاصل ازصلح و مسالمت نمی‌انجامد و ریسک‌های دفاعی را افزایش میدهد. علیرغم سلطه هراس از ورود به موضوع نزد بسیاری از ناظران، ما در سلسله مطالبی با عنوان استراتژی #خارپشت، ضمن تاکید بر لزوم افزایش قدرت دفاعی کشور ، بر اینکه این استراتژی با نیازهای دفاعی کلان و دراز مدت ایران ناهمخوان و محکوم به شکست است به کرات سخن گفته‌ایم. اما گوشها را سرودهای باسمه‌ای میهنی و نغمه پردازی میلیتاریسم فرقه ای آکنده است. زیان و خطر خفته در افق هم چنان بزرگ و سهمگین است که میتوانیم آرزو کنیم تصور ما از ان وهمی و خطای دید ما باشد و نه یک موقعیت واقعی منجر به فاجعه... باید منتظر گذشت زمان بمانیم .

Report Page