معمارعلی ایرانیها؛عجمعلی عثمانیها
مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایرانهنر و معماری همیشه به صورت درونزا متولد نشده است. گاه این تولد به صورت برونزا بوده است و به دلیل عوامل مختلفی مانند انتشار اثر در مکانی بیرون از زادگاهش، مهاجرت هنرمندان یا تربیت شاگردان از سوی هنرمندان و مهاجرت آنان به سرزمین های خود و نشر دادن هنری که پیشتر در آن جا آموزش دیدهاند، نمود یافته است. از سوی دیگر، دلیلی که میتوانیم برای انتقال هنر به شمار بیاوریم، حملههای نظامی و تسخیر شدن سرزمینی است که هنر و معماری متفاوتی از سبک هنری رایج در سرزمین حاکمان حملهکننده دارد. این موضوع میتواند موجب آشنایی با سبک هنر و معماری جدید در مقیاس بزرگ شود.
از انتقال هنر و معماری که با عامل جنگ و زور، موجب انتقال هنرِ هنرمندان و حتی خود آنها شدهاند، نمونههای بسیاری در تاریخ داریم؛ مثلاً تیمور در حمله به ایران، هنرمندان را از شیراز به سمرقند، پایتخت باشکوه پادشاهی خود انتقال داد، یا شاه اسماعیل صفوی در حمله به هرات، پایتخت باشکوه تیموری، هنرمندان را از هرات به پایتخت خود تبریز انتقال داد و توانست هنر دورۀ صفوی را تحت تأثیر قرار دهد. سپس سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی در پی نبرد خونین چالدران، علاوه بر تصرف بخشهایی از سرزمین تحت حاکمیت صفویه، هنرمندان و اهل حرفه را نیز همراه با غنیمتهای جنگی از تبریز به سرزمین عثمانی انتقال داد.
در پی جنگ چالدران و تصرف هشت روزۀ شهر تبریز، سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی، غنیمت های جنگی بسیاری همراه با خود از تبریز به استانبول برد. در حین بازگشت از شهر تبریز، تمامی «اندوختههای آخرین شاهان بزرگ آذربایجان و خزائن سلطان ابوسعید تیموری و سلطان يعقوب آق قویونلو با اقمشه لطیفه بسیار و اسلحه نفيسه بی شمار نصيب و كسیب سلطان گرديد» (آژند، ۱۳۸۹: ۳۵ به نقل از هامر پور گشتال، ۱۳۶۷: ۸۴۶/۱)
سلیم اول علاوه بر غنیمتهای جنگی بسیاری از ایران که آن روزها تحت فرامانروایی دولت صفوی بود، هنرمندان زیادی را نیز همراه خود برد و توانست زمینههای شروع مکتب هنری استانبول را فراهم کند. بر اساس سندی که در آرشیو کاخ توپقاپیسرای به شمارۀ ۱۰۷۳۴ موجود است که عنوان «دفتر اشیاء ضبط شده توسط سلطان سلیم از اسرا، از قصر هشت بهشت، از مهتر خانه ها و اساتید هنر» دارد ( آژند، ۱۳۸۹: ۳۵ به نقل از اوزون چارشلی، ۱۳۶۹ ، ۲۸۹/۲) در بین هنرمندان و صاحبان حرفه ممکن است معماری با نام «علی» نیز همراه سلطان سلیم به سرزمین عثمانی رفته باشد.
نام معمارعلی برای نخستینبار سال ۱۳۷۴ بود که در بین جامعۀ پژوهشگران معماری، در مجموعۀ مقالات نخستین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (بم) به گوش رسید. آقای فرطوس موسوی در مقالهای تحت عنوان: «پدران ما در سرزمینهای دیگر درخشیدهاند» معمارعلی را معرفی کردند. معمارعلی را ما ایرانیان دیر شناختیم؛ زیرا پیش از این در ترکیه، او همواره با بناهایی که معمار و بانی آنها بود، شناخته میشد.
اما معمارعلی کیست؟ به چه دلیل و چگونه از ایران رفته است؟ چه بناهایی ساخته است؟ در جواب این سوالات بهتر است از ابتدا شروع به پاسخ سوالات کنیم؛ یعنی با معرفی معمارعلی.
معمار علی کیست؟
معمارعلی تبریزی که با نامهای اسیرعلی و عجمعلی نیز شناخته میشود، بر اساس منابع و مطالعات پژوهشگران ترک، اهل تبریز بوده است. نام اصلی او «علاالدین علی بیگ فرزند عبدالله» بوده و برای این که نامش با نام معمار دیگری در دستگاه عثمانی که او نیز «علیبنعبدالله» نام داشته است اشتباه گرفته نشود، به عجمعلی شهرت یافته؛ یعنی کسی که اهل دیار عجم (ایران) است. معمارعلی تبریزی در دورۀ سلطنت سلطان سلیم اول به سِمت سرمعماری دولت و دربار عثمانی منصوب شد و تا زمان مرگش در دورۀ سلطان سلیمان عثمانی این سمت را حفظ کرد و سر معمار عثمانی بود (DÜNDAR, 2002: 233).
از معمار علی دو وقفنامه موجود است که در هر کدام نام او را بدین صورت نوشته است:
- نام او در وقفنامه اول، استاد بزرگ، ماهر، مهندس برجسته و سر معمار دربار علاالدین علی بیگ فرزند عبدالکریم نوشته شده است. این وقفنامه در سال ۱۵۲۵ نوشته شده است.
- نام او در وقفنامه دوم علی بیگ فرزند عبدالوهاب نوشته شده است. در این وقفنامه به امضای ۱۳ نفر رسیده است که یکی از آنها معمار علاالدین بن عبدالله است (Kunter, 1960: 438).
این که نام او در دو وقفنامه به صورت متفاوت از دیگری است، مقداری شک در ذهن پدید میآورد که او چرا خود را بدین صورت معرفی میکند؟ این موضوع میتواند فرضیههای مختلفی را به وجود آورد؛ ازجمله اینکه به طور مثال، وقفنامۀ دوم متعلق به او نبوده است و او فقط امضاءکنندۀ آن وقفنامه بوده است، هماهنطور که نامی شبیه به نام او، یعنی «علاالدین بن عبدالله» در بین امضاکنندگان وجود دارد.
مهاجرت معمار علی از ایران
معمارعلی ممکن است به دو دلیل اصلی به عثمانی مهاجرت کرده باشد: دلیل اول میتواند جنگ چالدران و مهاجرت اجباری بسیاری از هنرمندان آن دوره از تبریز به سرزمین عثمانی باشد. دلیل دیگر نیز میتواند تغییروتحولهای مذهبی باشد که در ابتدای به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل اول به وقوع پیوست و مذهب رسمی به تشیع تغییر یافت. ممکن است با توجه به اینکه معمارعلی سنیمذهب بوده و پیرو مکتب خلوتی، برای درامانماندن از خشم شاه اسماعیل و برای حفظ مذهب خود از تبریز به سرزمینهای عثمانی مهاجرت کرده باشد، تا همچون سایر پیروان مکتب خلوتی بتواند در این حکومت در آرامش زندگی کند.
علت این که معمارعلی را پیرو مکتب خلوتی دانستهاند، بنای مسجدی است که او بانی آن بوده است. معمارعلی با توجه به اینکه سرمعمار دربار عثمانی بود و حقوق بالایی دریافت میکرد، فردی ثروتمند در آن روزگار به شمار میآمد. در سرزمین عثمانی سنت وقف و بانیگری بناهای مذهبی از سوی افراد متمول، بهخصوص خانوادۀ سلطنتی، درباریان و حتی خواجگان حرمسراها امری معمول بود. به همین دلیل معمارعلی نیز مسجدی در استانبول ساخته است که آن مسجد بنا به اسناد، برای عبادت پیروان سنیمذهب مکتب خلوتی ساخته شده بود. معمارعلی موقوفات زیادی برای این مسجد کرده بود که لیست این موقوفات در دو وقفنامۀ این بنا موجود است. خوشبختانه بنای مسجد، علیرغم آسیبهایی که در قرون ۱۸ و ۲۰ میلادی به دلیل زلزله و آتشسوزی دیده است، هنوز سالم و پابرجاست.
در مورد این که معمارعلی اهل کجاست، یا از کجا آمده و یا به چه دلیلی به سرزمین عثمانی آمده است اسناد کمی وجود دارد. تنها سندی که ما از آن میتوانیم متوجه شویم که معمار علی اهل کجا بوده، سندی در دفتر حسابرسی دولت عثمانی است که در سال ۱۵۱۵ نوشته شده است. در این دفتر، در بخشی، نام تعدادی از هنرمندان و صنعتگرانی که از ایران به عثمانی آورده شدهاند، ذکر شده است که نام معمارعلی تبریزی با نام « ناظرعلی» و « پیر استاد علی» در بین هنرمندان و صنعتگران تبریزی به چشم میآید. میزان حقوقی که برای وی نوشته شده است، ۷۱ علوفه (واحد مالی آن دوره) بوده است (Arslan, 2001: 332).
سیاق معمارانه و آثار معمارعلی
معمارعلی تبریزی پس از این که به امپراتوری عثمانی مهاجرت کرد، ابتدا بنا به اسناد یافت شده در کاخ توپقاپی در شهر آماسیه ساکن شده بود. بر طبق این سند سلطان سلیم دستور به ساخت هشت چشمه برای تأمین آب شهر آماسیه برای مردم این شهر میدهد. معمار علی این چشمهها را همراه با پسرش حمزهبیگ ساخته است. او در نامهای که به عنوان سند هماکنون در کاخ توپقاپی وجود دارد، در پاسخ به سلطان سلیم اول به وی خبر میدهد که هشت چشمۀ آب که پیشتر سلطان سلیم به او دستور داده بود تا بسازد، ساخته و تکمیل شده است (Dedeyev, 2016: 115).
معمارعلی پس از اینکه در شهر آماسیه درخشید، به استانبول رفت و با دستور سلطان سلیم اول به سمت سرمعماری دربار عثمانی منصوب شد. این سمت بالاترین سمت معماری در نظام سیاسی عثمانی بود که معمارعلی توانست به عنوان فردی خارجی آن را به دست آورد. معمارعلی این مقام که تا پیش از مرگش حفظ کرد و پس از او، معمار پرآوازه و بزرگ عثمانی؛ یعنی معمار سنان که از سوی سلطان سلیمان قانونی برگزیده شد. معمار علی در طی سمت خود به عنوان سرمعمار دربار عثمانی بناهای زیاد و مهمی را گاه برای اعضای خاندان سلطنتی و گاه برای درباریان ساخت که هم اکنون تعدادی از آن ها موجود است. گادفری گودوین در کتاب معماری عثمانی که از مهمترین منابع در حوزۀ شناخت معماری است، آثار زیر را به معمار علی تبریزی نسبت میدهد:
در بین بناهایی که به معمارعلی منسوب است، مهمترین بنا را میتوان مسجد سلطان سلیم اول در شهر استانبول دانست. این مسجد به دستور سلطان سلیمان قانونی برای یادبود پدرش سلطان سلیم اول در کنار آرامگاه وی ساخته شده است. گلرو نجیب اوغلو استاد دانشگاه هاروارد آمریکا در مورد این بنا میگوید: «آخرین مسجدی که در امپراتوری عثمانی با پلان T ساخته شد، مسجد سلطان سلیم اول بود. معمار این مسجد سرمعمار دربارعثمانی، علاالدین معروف به عجم علی بود که پیش از معمار سنان وظیفة سرمعماری را عهدهدار بود. این مسجد به دستور سلطان سلیمان قانونی برای یادبود پدرش سلطان سلیم اول ساخته شده است. این بنا برداشتی جدید از مسجد بایزید دوم در ادرنه با نوآوریهایی مانند گنبدی بزرگ مقیاستر است» (Necipoğlu, 2005: 94).
سرانجام معمارعلی پس از عمری پرافتخار و با کارنامهای درخشان از آثار بزرگ معماری، در سال ۹۴۴ هجری قمری مقارن با ۱۵۳۷ میلادی در دوره سلطنت سلطان سلیمان قانونی در شهر استانبول درگذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد. پس از معمارعلی، معمار سنان به سمت سرمعماری دربار عثمانی منسوب شد. سنان دورهای جدید در ساخت بناهای عثمانی در ادامه سیاق معمارانۀ معمارعلی و همراه با نوآوریهایی را آغاز کرد. دورۀ معماری و آثار سنان به باشکوهترین دوره و بناهای معماری عثمانی و ترکیه معروف هستند.
این که بدانیم معمارعلی تبریزی چه پیشزمینهای از معماری ایرانی داشته است و اصلاً معماری ایرانی که در دوره حیات او و پیش از مهاجرت او در آذربایجان که زیستگاه او بوده است، به چه شکل بوده است، برای درک و خوانش خط و سیاق معمارانه نیاز است تا بتوان رنگوبو و پیشمتن معماری ایرانی در آثاری که در قلمروی عثمانی خلق کرده است را درک کرد. از سوی دیگر، باید دید که به چه شکل با معماری عثمانی که میراثدار معماری سلجوقی و بیزانسی بوده است، در هم آمیخته شده است. این موضوع را نگارنده در ادامه برای خوانندگان و علاقهمندان بیان خواهد کرد.
فهرست منابع:
1. آژند، یعقوب. (۱۳۸۹). تأثیر هنرمندان مکتب تبریز در شکل گیری و گسترش مکتب استانبول. هنرهای تجسمی دورۀ دوم بهار ۱۳۸۹ شماره ۴۱.
2. گودین، گادفری. (۱۳۸۸). تاریخ معماری عثمانی. تهران: پژوهشکده هنر.
3. ARSLAN, Hüseyin, 2001: 16.yy. Osmanlı Toplumunda Yönetim, Nüfus, İskan, Göç ve Sürgün, İstanbul.
4. DÜNDAR, Abdulkadir, 2002: "XVI. Yüzyıl Bazı Osmanlı Mimarları", AÜİFD, c. XLIII, sy. 1, s. 231-262.
5. DEDEYEV, Bilal, 2016: BİLİNMEYEN YÖNLERİYLE MİMAR ACEM ALİ, International New Tendencies Congress in Ottoman Researches October 7 – 9, 2016 Sarajevo
6. KUNTER, Halim Baki, 1960: "Mimar Ali Beyin bilinmeyen iki vakfiyyesi", V. Türk Tarih Kongresi, Ankara 12-17 Nisan-1956, Ankara, s. 438-442.
7. Necipoğlu, Gülru. (2005). The Age of Sinan: Architectural Culture in the Ottoman Empire. London: Reaktion Books.
8. URL1:https://commons.wikimedia.org/wiki/File:%C4%B0stanbul_-_Yavuz_Selim_Camii_-_Mart_2013_-_r2.JPG
9. URL2: https://islamansiklopedisi.org.tr/coban-mustafa-pasa-kulliyesi
10. URL3: https://islamansiklopedisi.org.tr/piri-mehmed-pasa-kulliyesi