التقاطگرایی؛ معماری لیبرال دموکراسی (قسمت دوم)
حسین کاشانیان | کارشناس ارشد مطالعات معماری ایرانالتقاطگرایی
اگرچه معماری همیشه به عنوان ترکیبی از علم و هنر در نظر گرفته شده است، اما تجاریشدن فرهنگ باعث شد عدهای به دنبال یافتن منطقی عمیقتر از خواستههای سطحی بازار بروند. تا اوایل قرن 19 میلادی، مکاتب فکری متنوعی شروع به پدید آمدن کردند. مکتب تاریخگرایی بر دقت زمانی و اصالت دقت باستانشناسی تأکید داشت، عقلگرایی بر صداقت ساختاری و کارایی متمرکز بود، و رومانتیسیسم بدون توجه به پیوند آنها با سایر سبکها گرایش به زیبایی پیکچرسک داشت. التقاطگرایی هیچگاه با ایدهآلهای زیباییشناسی کلاسیک در تضاد نبوده است؛ بلکه به سادگی مرزهای سبکها را گسترش داده تا امکان استفاده از آن سبکها را فراهم کند.
یکی از افرادی که به شدت علیه کثرتگرایی اعتراض کرد، آگوستوس پوگین[1] بود، کسی که استدلالهای مختلفی برای حمایت از احیای سبک گوتیک مطرح کرد. او از آنچه که بهعنوان ابتذال معماری میدید، ناراحت شده و به دنبال اصلاح معماری بر اساس صداقت در ساختار و خلوص سبکی بود. ترکیب معماری و اخلاق به نام «پوگینیزه کردن» به معنای ترکیب گمانهزنیهای سیاسی و تئوریک با گمانهزنیهای مربوط به معماری شناخته شد [33].
کلاسیسیستها در رقابت با طرفداران مکتب گوتیک در جنگ سبکها، در زمینة احیای سلطهای سبکی که قبلاً تجربه کرده بودند، به شدت فعال بودند. نئوکلاسیسیسم که دیگر به شکلی التقاطی درآمده بود، از خشکی معابد یونانی گرفته تا حسگرایی کاخهای رومی متاخر دامنهای وسیع از فرمها را در بر میگرفت. همانند قرن ۱۶ میلادی که منریستها به دنبال تازگی در ترکیببندی برای ایجاد تأثیر بصری بودند، معماران التقاطگرای قرن ۱۹ میلادی نیز همین رویکرد را داشتند، با این تفاوت که به دموکراتیکتر شدن و لیبرالتر شدن توجه بیشتری داشتند و آزادانهتر به اولویتها و مفهوم آراستگی نگاه میکردند. همانطور که فریدریش شینکل[2]، معمار آلمانی اوایل قرن ۱۹ میلادی، میگفت: «درسهای ضروری از دوران باستان بر هارمونی یا هماهنگی و روابط ساختاری تأکید دارند، نه کپیبرداری دقیق از الگوها و تزئینات.» با گسترش صنعتی شدن، تقاضاهای طبقه متوسط جدید نیز افزایش یافت. قانون اصلاحات در سال ۱۸۳۲ میلادی حق رأی را در حالی که فرهنگ عمومیتر میشد و در قالب تئاترها، کتابخانهها و موزهها نمایان میشد گسترش داد. با پدید آمدن لوکوموتیو، حومههای شهرها توسعه یافتند و طبقه متوسط حالا میتوانست از میان سبکهای متنوع پیکچرسک برای خانههای روستایی در حومههای شهری انتخاب کند. همانطور که نویسنده فرانسوی، استاندال[3]، نوشت: «به اندازه تعاریف مختلف از مفهوم شادی، سبکهای متنوعی نیز وجود دارد.» [34].
زیباییگرایی
در اواسط قرن ۱۹ میلادی، معماران عمدتاً از جنگ سبکها و نظریات همراه آن دست کشیده بودند. بدون وجود یک مکتب فکری غالب، التقاطگرایی بهطور فزایندهای جنبهای زیباییشناسانه پیدا کرد که سبکهای متنوعی را زیر یک چتر میآورد. همانطور که چارلز گارنیه[4]، معمار اپرای پاریس گفت: «من از تمام نظریههای قطعی که در هنر وجود دارند و بهطور انحصاری طراحی شدهاند، ترس زیادی دارم، زیرا اگر زیباییشناسی تنها به اجرای یک فرمول که بیش از حد سنجیده و منطقی شده باشد، محدود شود، این مرگ تخیل است، چه خودجوش و چه اشتباه، که نباید در خلق آثار انسانی تحقیر شود» [35].
زیباییگرایی واکنشی بود به مباحثات معمارانهای که جنگ سبکها در قرن ۱۹ میلادی را همراهی میکرد. این مکتب با شعار «هنر برای هنر» اعلام کرد که زیبایی فارغ از هر سبک خاص باید به خودی خود ارزشمند باشد. اولین سبک التقاطی واقعی در معماری، سبک «ملکه آن» (کویین آن) بود که از گسترهای جهانی از منابع و نمونهها برای خلق زیبایی استفاده میکرد، از جمله رنسانس هلندی، معماری بومی انگلیسی و طراحی ژاپنی. همانطور که والتر پیتر[5]، یکی از شارحان برجسته زیباییشناسی، نوشت: «زیبایی همیشه در اشکال مختلفی وجود دارد. برای آن، تمام دورانها، الگوها و مکاتب سلیقهای بهطور مساوی و بدون اولویت هستند» [36].
التقاطگرایی امریکایی
هیچچیز به اندازة معماری امریکا پس از جنگ داخلی، آزادی بیشتر برای انتخاب و ابراز وجود نداشت. این کشور که از ابتدا ویژگیهای التقاطی داشت و ترکیبی از فرهنگهای متنوع در خون این کشور در جریان بود، بهویژه در شهرهای شمالی که مهاجران بسیاری در آن زندگی میکردند. نیاز به انواع جدیدی از ساختمانها برای پاسخگویی به اقتصاد صنعتی در حال رشد، تشویق به آزمایش و تجربه را بیشتر کرد و موجی از نوآوریها را به همراه داشت. گشایش غرب از طریق راهآهن، همراه با یکی از بزرگترین مهاجرتهای انسانی در تاریخ، رونق اقتصادی چشمگیری ایجاد کرد که مشابه رونقهایی بود که به رنسانس در ایتالیا و انگلستان در قرن ۱۸ میلادی جان داد.
التقاطگرایی زیباییشناسانه برای نخستین بار در امریکا در نمایشگاه صدمین سال فیلادلفیا در سال ۱۸۷۶ میلادی معرفی شد، همزمان با زمانی که نشریات معماری بهطور گسترده در دسترس عموم قرار گرفته بود. همانطور که هنری ون برانت[6]، معمار و منتقد بوستونی، بیان کرد: « ما امریکاییها کشوری جدید را تأسیس کردهایم، بدون بار سنگین تاریخ و سنتهای معماری که در دیگر کشورها وجود دارد. ما کاملاً از تعصبات تاریخی آزاد هستیم... تمام گذشته از آنِ ماست؛ کتابها، حکاکیها، عکسها بهقدری افزایش یافتهاند که ما در هر لحظه میتوانیم به دستاوردهای معماری هر دوره یا هر ملت مراجعه کرده و آنها را بررسی کنیم» [37].
گشایش فضا برای آزمایشهای معماری، توجه معماران اروپایی را برای اولین بار به خود جلب کرد. منتقد برجسته فرانسوی، سزار دالی[7]، دربارة این پدیده گفت: «پیشرفتهای امریکایی بدون نگاه به گذشته صورت میگیرند. او به شیوههای هنری اجدادش زنجیر نشده است و به دنبال قوانین گذشته نمیرود؛ بلکه تنها انبار و زرادخانهای از فرمها را میبیند که به آزادی آنها را ترسیم میکند. بنابراین، او پیشبینیناپذیرترین و عجیبترین تأثیرات را خلق میکند، و آزادیاش اغلب منجر به اجازهدادن برای این تجربهها میشود» [38]. امریکا، کمبود سنتها و فقدان میراث معماری، معماران این کشور را به آزمایشهای جسورانهتر و آزادتر از همتایان اروپایی خود واداشت. یکی از پیشروان معماری شیکاگو در اواخر قرن ۱۹، جان ولبورن روت[8]، انرژی خلاق دوران را چنین توصیف کرد: «انحرافات از خلوص سبک، حالات و مودهای شخصی را بیان میکند؛ فقدان گاه به گاه نظم و دیسیپلین، آزمایش در فرم و در احساس و کاربرد تزئینات، خودشان رویدادهای اجتنابناپذیر از وضعیتی پرشور و نشانههایی از هنری زنده هستند.» [39]
نتیجهگیری
کاهش التقاطگرایی زمانی آغاز شد که جهان اقتدارگراتر شد. پس از وحشت جنگ جهانی اول، چند معمار اروپایی فراخوانده شدند تا به تمامی سنتها پایان دهند و تلاشی جدی برای گسست از گذشته انجام دهند. سنت به عنوان همدست ویرانیهای جنگ و نماینده زیباییهای کهنه و منسوخ در نظر گرفته میشد. سبکهای معماری، با هارمونی و هماهنگی اجزای آن، به عنوان آثاری از گذشتهای که دیگر وجود ندارد تلقی میشدند. از این پس، تمام بیان معماری به دامنهی محدود زیباییشناسی مدرنیسم محدود شد.
امریکا که به اندازه اروپا از جنگ و ویرانی آسیب ندیده بود، تمایل کمتری به پیروی از این خط فکری داشت. همانطور که معمار اهل دیترویت، آلبرت کان[9]، در سال ۱۹۳۲ میلادی بیان کرد: « سلیقه خوب، قضاوت صحیح و قوانینی که بهترینها را در معماری حاکم کردهاند، همانطور که در گذشته قابل اجرا بودند، امروز هم به همین شکل قابل اجرا هستند. بله کسانی از حامیان سبکهای فوقمدرن یا اولترا-مدرن ممکن است باور کنند که به کارگیری تاریخ و نمونهها، مهم نیست با چه درکی، تنها یک نوع باستانشناسی است. ساختمانی شایسته توجه است که شبیه هیچ چیزی که پیش از خودش ساخته شده نباشد؛ منطق خشک و سرد باید جایگزین تمام بازیهای رمانتیک شود؛ نور و سایه، ترکیببندی، تناسبات و جزئیات، همه بیاهمیت، زینتی، ناشایسته و قابل اعتراض هستند» [40].
پس از افسردگی و ترومای عظیم ناشی از جنگ جهانی دوم، دانشگاههای امریکا آماده بودند تا فرمهای سادهشدة مدرنیسم را بپذیرند. تقریباً به طور ناگهانی، مکاتب معماری از تأکید سنتی خود بر زیبایی و ترکیببندی فاصله گرفتند و به نفع کارکردگرایی و انتزاع حرکت کردند. پس از قرنی از احیاء و نوآوری، مدارس معماری مفهوم «سبک» را بهعنوان چیزی فاسد و منسوخ رد کردند. ایراد این تفکر این بود که مردم با هر نسل از نو متولد میشوند. زیبایی یک معبد یونانی یا بودایی امروز همانطور که برای سازندگان نخستین آن میدرخشید، همچنان میدرخشد. همانطور که فیلسوف قرن ۱۸ میلادی، لرد کیمز[10]، گفت: « با احترام به طبیعت مشترک انسان، بهویژه، ما معتقدیم که این طبیعت تغییرناپذیر است، نه کمتر از جهانی که در آن زندگی میکنیم؛ به این معنا که همانطور که در گذشته بوده، در آینده نیز خواهد بود» [41].
تجربهگرایان به کشف جهان درونی تجربههای انسانی و روانشناسی پرداختند و به این نتیجه رسیدند که هرچه تنوع بیشتری مشاهده میکردند، بیشتر به یکپارچگی پی میبردند. امروزه، ساختمانهایی با سبکهای متنوع در کنار یکدیگر در دنیای ما ساخته میشوند، همانطور که در دنیای موسیقی شاهد سمپلینگ و ترکیبهای مختلف هستیم. با توجه به این التقاط در جهان مدرن، چرا هنوز دانشگاهها به کثرت سبکها اجازه نمیدهند، بهویژه زمانی که علم به ما میگوید طبیعت انسان جهانی است؟ همانطور که مورخ معماری بریتانیایی، بنیستر فلچر، گفت: «در یک جهان که در آن تکنولوژی، اقتصاد و فرهنگها به هم متصل شدهاند، جهانی تکثرگرا و لیبرال، برخی از اشکال التقاطگرایی اجتنابناپذیر است»، و ما گزینة «بهرهمندی از درخت دانش» را در اختیار داریم [42].
منابع
1. Louisa Caroline Tuthill, History of Architecture (Philadelphia: Lindsay and Blakiston, 1848) 312
2. John Morley, The Works of Voltaire A Contemporary Version (Akron: The Werner Co, 1904) 6
3. Martin Kemp and Margaret Walker, Editors, Leonardo on Painting (New Haven: Yale University Press, 1989)
4. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, (Malden, MA: Blackwell, 2006), 271
5. Settis, Salvatore, If Venice Dies (New York: New Vessel Press, 2016) 115
6. Martin Gayford, Michelangelo His Epic Life (London: Penguin Random House, 2013), Ch 16
7. Liane Lefaivre & Alexander Tzonis, Editors, The Emergence of Modern Architecture: A Documentary History from 1000 to 1810 (London & New York: Routledge, 2004) 153
8. Kenneth Gouwens & Sheryl E Reiss, Editors, The Pontificate of Clements VII History, Politics, Culture, (New York: Routledge, 2017) 199-225
9. Emil Kaufmann, Architecture in the Age of Reason, (New York: Dover Publications, 1968) 92
10. Vicesimus Knox, Elegant Epistles, (Weybridge, Surrey: S Hamilton, 1814) 243
11. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 230
12. Steve Johnson, Wonderland, (New York: Riverhead Books, 2016) 30
13. Steve Johnson, Wonderland, 39
14. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 304
15. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 304
16. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 311
17. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 324
18. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 189
19. Barry Bergdoll, European Architecture 1750-1890, (Oxford: Oxford University Press, 2000) 37
20. Wayne Bivens-Tatum, Libraries and the Enlightenment (Los Angeles, CA: Library Juice Press, 2011) 157
21. Pierluigi Donini, Commentary on Tradition Aristotelianism, Platonism, and Post-Hellenistic Philosophy, (Berlin: Walter de Gruyter GmbH & Co, KG) 200
22. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 226
22.
23. Walter John Hipple, The Beautiful, The Sublime and The Picturesque in Eighteenth Century British Aesthetic Theory, (New Delhi: Isha Books, 2013) 44
24. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 236
25. Peter Kivy, Francis Hutcheson: an Inquiry Concerning Beauty, Order, Harmony, Design, (The Hague: Martinus Nijhoff, 1973) 57
26. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 261
27. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 263
28. Harry Francis Mallgrave, Architectural Theory Vol 1, 265
29. Hipple, The Beautiful, The Sublime and The Picturesque in Eighteenth Century British Aesthetic Theory, 39
30. Aaron Garrett, Editor, The Routledge Companion to Enighteenth Century Philosophy, (New York: Routledge, 2014) 16
31. Edmund Burke, The Sublime and the Beautiful (Adelaide, Australia: University of Adelaide, 2014) Part III, Section 1
32. W King and F Laurence, Editors, The Works of the Right Honorable Edmund Burke, (London: J Dodsley, 1792) 146
33. Nicola Humble, “The Poetry of Architecture: Browning and Historical Revivalism”, Victorian Literature and Culture (Cambridge, Cambridge University Press, 1997) 266
33.
34. Bergdoll, European Architecture 1750-1890, 190
35. . Bergdoll, European Architecture 1750-1890, 255-6
36. The Rev. Arthur Lowndes, Editor, “Walter Pater”, The Church Eclectic Vol 29 (New York: Edwin S. Gorham, 1901) 159
37. William A Coles, Editor, Van Brunt Architecture and Society (Cambridge, Harvard University Press, 1969) 103
38. Arnold Lewis and Keith Morgan, Editors, American Victorian Architecture (New York: Dover Publications 1975) 10
39. Harriett Monroe, John Wellborn Root A study of His Life and Work (Boston and New York: Houghton Mifflin 1896) 272-3
40. George E Hartman and Jan Cigliano, Editors, Pencil Points Reader: A Journal for the Drafting Room (New York: Princeton University Press, 2004) 311
41. Hipple, The Beautiful, The Sublime and The Picturesque in Eighteenth Century British Aesthetic Theory, 120
42. J Morduant Crook, Architectural History, Vol 27, “Design and Practice in British Architecture: Studies in Architectural History” (London: Society of Architectural Historians of Great Britain Publications Limited 1984) 570
[1] Augustus Pugin
[2] Friedrich Schinkel
[3] Stendhal
[4] Charles Garnier
[5] Walter Pater
[6] Henry Van Brunt
[7] Cesar Daly
[8] Wellborn Root John
[9] Albert Kahn
[10] Lord Kames