girl

girl

𝒈𝒉𝒐𝒔𝒕

از روی تخت بلند شدیو خمیازه ای کشیدی ندیدنش لمس نکردن اون خیلی خسته کننده بود بلند شدی تا به سمت حموم بری که دوش بگیری اما صدای زنگ گوشیت مانه شد کوک بود.

جواب دادی که.. 

با خیافه ی خماری بهت خیرع شد 

+وقتی من نیستم اینطوری توی خونه میگردی؟ 

خنده ی ریزی زدیو گوشی رو روی میز گذاشتی تا باعث نمایان شدن بدنت بشه

- خبب شاید اینطوری راحت تر باشه هوم؟ 

+میدونی که چقدر دلم برات تنگ شده میدونی که یک ماهه بدون بغل کردنت دووم آوردم

از حرفاش خوشحال شدی این حسه دلتنگی که توی هردوتاتون یکی بود باعث تپیدن قلبت براش میشد 

بعد مکس کوتاهی پوزخندی زدو لباسات رو انالیز کرد با دیدن تیشرتش توی بدنت لبخند محوی زدو سعی در اغوا شدنت کرد

به صندلی لم دادو زبونش رو دور لب های هلوییش کشید 

تو میدونستی منتظر چیه اما 

اما نمیشد کسی که 1ماه بدون تو مسافرته رو بخشید 

به بهونه ی برداشتن چیزی سرپا شدی که گوشه های پیراهنت بالا رفت از بالا به کوک خیرع شدی و متوجه ی لبخندو نگاه خیرش شدی 

در کمال لذت بردن از منظره ی روبروش نشستی. اخم ریزی کردو دست هاش رو روی پاهاش گذاشت 

+تنها چیزی که اینجا کمه تو روی پاهاش منی گرل...

Report Page