جدارههای شهری؛ سگان بیصاحب
فرزاد زرهداران| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایرانبرای تبلیغ کسب و کارها راههای مختلفی وجود دارد. برخی تابلو برپا میکنند؛ برخی پرچم میزنند؛ برخی تراکت پخش میکنند. برخی نیز به سراغ جدارههای شهری میروند و نام و شمارهای از خود یا تصویری از محصولشان را بر آن جدارهها نقش میکنند.
![](/file/c40594e90aa9dde7bcff3.jpg)
تبلیغ بر جدارههای شهری کمهزینه است، اما باید پردردسر باشد. بنا بر مادهی ۹۲ قانون شهرداری:
«نوشتن هر نوع مطلب یا الصاق هر نوع نوشته، عکس، برچسب و نظایر آنها در کلیهی فضاها و اماکنی از قبیل در و دیوار املاک و کف خیابان که در مرئی و منظر عموم بوده و بر خلاف مصوبات شورای شهر باشد ممنوع است، مگر در محلهایی که شهرداری برای این منظور تعیین کند و در این محلها فقط باید به نصب و الصاق آگهی اکتفا کرد و نوشتن روی آن نیز ممنوع است و متخلف علاوه بر تأدیهی خسارت مالکین به پرداخت ده میلیون تا پنجاه میلیون ریال جریمهی نقدی و دو برابر مبالغ هزینه شده جهت پاکسازی و مرمت محل به نفع شهرداری محکوم و در صورت وجود شمارهی تلفن نسبت به قطع خطوط تلفن مورد استفاده اقدام خواهد شد.
- تبصره ۱- وصل مجدد تلفن و یا واگذاری و انتقال هرگونه خطوط جدید تلفن به متخلف منوط به اجرای کامل حکم میباشد.
- تبصره ۲- در صورت تکرار تخلف، مرتکب به مجازاتهای مقرر در خصوص ایجاد مزاحمت در قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد.
- تبصره ۳- دادگاهها مکلفند به دعاوی ناشی از اجرای این ماده خارج از نوبت رسیدگی کنند».
اینکه مبلغان کدام جدارهها را برای تبلیغ خود انتخاب کنند مهم است. چرا که ایننوع از تبلیغ تبعات قانونی در پی دارد. احتمالاً آنان باید به سراغ معابری بروند که هم خالی از جمعیت نباشد و هم جدارههایی در آن یافت شود که مالکانشان عزم، زمان و قدرت چندانی برای پیگیری قانونی جدارهنویسیها نداشته باشند. به نظر میآید معابر اصلی شهر، که عمدتاً کارکرد تجاری دارند و از صبح تا شب فعالند، جای مناسبی برای تبلیغ نیست و اگر هم نقشی بر آن زده شود، در اولین فرصت پاک خواهد شد. معابر فرعی نیز که پاخور گروه کوچکی از اعضای محلی است جای مناسبی برای تبلیغ نیست. دراینمیان، محورهایی با ویژگیهایی بینابینی اهمیت میيابد؛ محورهایی که در زمرهی معابر اصلی شهر نیست، اما ویژگیهایی طبیعی و تاریخی دارد که پای مردم را به آن باز میکند. «کال منوچهری» در نیشابور در زمرهی معابر بینابینی شهر و فضایی مناسب برای جدارهنویسی است.
![](/file/9e697ccebe8d87d57c398.jpg)
شهر نیشابور از طرفی به کوهها و از طرف دیگر به دشت محدود میشود. بارشهای مناطق مرتفع به شکل روان آبهایی به سمت شهر جاری میشود و پس از گذر از شهر و مشروب کردن باغها در سمت دشت به مسیل دیگری به نام «کال شور» میپیوندد. در زمانهایی که ریزشهای جوی بیشتر از حد انتظار باشد قرارگیری شهر بر مسیر حرکت آبها خطراتی دارد و این خطراتْ برآوردن مسیلهایی را برای هدایت روانآبهای مازاد ضروری کرده است. یکی از این مسیلها کانال آبی است که آن را «کال منوچهری» مینامند. این کال، که جز در روزهای بارانیْ خشکِ خشک است، هنوز در ذهن و زبان مردم نقشی پررنگ دارد. بخش مهمی از خاطرات پدربزرگان نسل من در پهنۀ کال منوچهری رخ داده است: اضطراب پدران و مادران دههی ۲۰ و ۳۰ از اینکه کودکانشان در این کال غرق شوند یا آنکه تراز آب از دیوارۀ آن کال بالاتر بیاید و خانهها را ویران کند؛ بگیروببندهای ساکنین خانهی اربابی در سال ۱۳۳۲ و تظاهرات و تعقیبوگریزهای طرفداران و مخالفان مصدق در محور این کال از جملۀ آن خاطرات است. گذر آب از این معبر و عقبنشینی بناها از دیوارههای کالْ معبر مناسبی را برای گذر ماشینها فراهم کرده است؛ بهطوری که معبر در زمرۀ معابر اصلی شهر نیست؛ اما در زمانهای ترافیکِ شهر رانندگانی که میخواهند مسیر شمال به جنوب شهر یا بالعکس را بپیمایند، این مسیر را ترجیح میدهند. همچنین خلوت و سکوت این معبر، در قیاس با خیابانهای پرترافیک و شلوغ اصلی شهر، و داشتن درختان بسیار و بناهای قدیمی برای برخی از پیادهروان جذابیت ایجاد میکند. در نتیجه، این محور معبری است که به علت ویژگیهای تاریخ و طبیعی خود محل گذر مردمان شهر است، اما به علت نداشتن بناهای بااهمیت شهری، نظیر ادارات و بیمارستانها و مراکز بزرگ تجاری، و عدم امکان انتقال حجم سنگین ترافیک، در زمرهی معابر اصلی قرار ندارد. همین ویژگیها سبب شده است که ما به هنگام گذر از این معبر با حجم گستردهای از جدارهنویسیها رو به رو باشیم. در مسیری که من از جنوب به شمال کال منوچهری طی کردم برخی از تبلیغات بیشتر به چشمم آمد.
![](/file/a452088c380d28d1fecb4.jpg)
در این تصویر بنایی را میبینیم که جدارۀ آن چند بار شسته شده و لایههای مختلف نازککاری آن پیداست؛ گویی مالک آن توان یا عزم رسیدگی به بنا را ندارد. پیروی نکردن از عقبنشینی دیگر ساختمانها و ساختمایه و فرم بنا، بهخصوص انحنای جداره در نمای اصلی که من را یاد بناهای آرتدکو میاندازد، گواه قدیمی بودن آن است.
جدارۀ شمالی بنا را جایی مناسب برای تبلیغ دانستهاند؛ یکی با خطی خوش و درشت نوشته «نقاش ساختمان» و شمارهی تلفنش را بزرگ یادداشت کرده است؛ بدون ترس از تبعات قانونیاش. دیگری سقفهای شیروانی و آلاچیق و سقف کاذب را تبلیغ کرده و فیگوری را بر بالای شیروانی نشان داده و شمارهاش را گذاشته است. سومی نیز برندی است به نام «ایمن دَر» که گویا در کار کرکره و جک برق و شیشه سکوریت است؛ او هم شمارهاش را گذاشته است. از خودم پرسیدم که چه شده که مبلغان از تبعات قانونی کارشان نترسیدند؟ نگاهی به ساختمان انداختم و خودم را جای آنها گذاشتم. اینطور به نظرم آمد که ساختمان قدیمی است و کسی دستی به سر و رویش نکشیده، احتمالاً رو به ویرانی است و متولی ندارد. بنابراین اگر بر جدارههای آن چیزی نوشته و نگاشته شود آب از آب تکان نمیخورد. با نگاه به این نمونه به نظرم آمد که شاید متولی نداشتن یا نداشتن متولیای که دغدغۀ حفظ سلامت بنا را داشته باشد، علت نهراسیدن مبلغان از تبعات قانونی جدارهنویسی باشد.
![](/file/39bea9062f57ae4429f1a.jpg)
اما این بنا و تبلیغاتی که بر روی آن است مثال نقضِ نتیجۀ پیشین است. طاق ورودی و قاببندی آجری جدارۀ اصلی و پیروینکردن از عقبنشینی ساختمانهای جدید شمالیاش گواهی قدیمی بودن بناست. جدارۀ اصلی بنا با سیمان پوشیده شده است و به نظر میآید آنچه میبینیم، شکل اصیل بنا نیست. در این تصویر دیگر با بنایی رو به ویرانی مواجه نیستیم. از ظاهر بنا چنین برمیآید که پای مالک یا متولی در کار است که به سلامت بنا اهمیت میدهد. بااینحال تبلیغ بر روی چنین بناهایی نیز نقش میبندد. به نظر میآید مبلغان جسورتر از آناند که داشتن یا نداشتن متولی تغییر در عملشان ایجاد کند.
![](/file/1516756c1aa40a92ff612.jpg)
در این تصویر با بنایی رو به روییم که سردر و جبههی اصلی اصیل و قدیمی خود را حفظ کرده است. این بنا امروزه در اختیار «سازمان مردمنهاد امام مهربانیهای نیشابور» قرار گرفته است و مطمئنیم که متولیانی دارد. با این حال، هنوز هم تبلیغات بر جدارۀ این بنای سالم و برپای و متولیدار نقش میبندد. در اینجا به نظر میآید که متولی بنا شخصیتی حقوقی، نه حقیقی، است و انتظار میرود چنین شخصیتی قدرت بیشتری برای پیگیری حقوق قانونی خود، مقابله با جدارهنویسی، داشته باشد اما یا چنین پیگیریهای انجام گرفته و به نتیجه نرسیده یا اساساً عزمی برای پیگیری وجود نداشته است؛ گویی مالکان و متولیان بناها مشکلی با نوشتن و نگاشتن تبلیغات بر بناهاشان ندارند.
![](/file/5d9d73d29c0b5a26014e4.jpg)
این تصویر خانهای را نشان میدهد که همنسلان پدربزرگ من آن را «خانهی اربابی» مینامد. به قول آنها، اربابی از بزرگان شهر و حامیان دکتر مصدق بود و در ماجراهای سال ۱۳۳۰ تا ۱۱۳۲ این خانه جای مهمی بوده است. وضع فعلی خانه، حصارکشی بالای دیوار آن و قرار دادن کلهقندیهایی که مانع پارک کردن ماشینها جلوی در خانه میشود و سلامت آن، نشان میدهد که این خانۀ قدیمی متولیانی دارد. این خانه از حیث تاریخی خانهی مهمی در شهر نیشابور است و انتظار میرود که علاوه بر متولیان، شهرداری و میراث فرهنگی به آن توجه ویژه داشته باشند. با این حال باز هم قانون نتوانسته جلوی تبلیغات را بگیرد و تبلیغات مهر خود را بر بنا زده است. احتمالاً در این نمونه نمیتوان گفت که شهرداری و میراث فرهنگی از حیث اجرای قانون مشکلی در پیگرد قانونی این مبلغان داشتهاند و بیشتر به نظر میآید که عزمی برای پیگیری جدارهنویسیها وجود ندارد.
![](/file/4110826c2226c76be14b5.jpg)
این ذهنیت که جدارههای شهری برای تبلیغات است، چنان غالب شده است که متولی باغی در این محور برای جلوگیری از رنگین شدن دیوارهای باغش نمیتواند به قانون اتکا کند و به آن امیدوار باشد و باید خودش دست به کار شود؛ باید دیواری رنگ بزند و تبلیغات را ممنوع کند!
![](/file/bfe5cd3d10748a1c6c2f3.jpg)
با این حال آن کسی که باید رویهی خود را عوض کند متولی باغ است نه مبلغان!
![](/file/c08bfaa7765883d4c495d.jpg)
در این تصویر دیگر مسئلۀ تبلیغ کسب و کار نیست. آنچه بر دیوار باغ نقش شده است مضامین اعتقادی دارد: «المهدی طاووس اهل الجنة»؛ «سلام بر گل نرگس»؛ «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین»؛ «زهی خجسته زمانی که یاز باز آید»؛ «و اکثر الدّعا بتعجیل الفرج»؛ «کشتی شکستگانیم این باد شرطه برخیز»؛ و دیگر جملاتی که در قاب عکس نگنجید. بر روی هر دیوار جمله یا بیتی نوشته شده است و ستونهای حدفاصل دیوارها را با زمینهای کبود و طرحهایی سفیدرنگ هندسی پوشاندهاند. هر دیوار نیز در پایین طیف رنگی تکرارشوندهای دارد؛ به ترتیب سبز و زرد و سفید. مشخص است که جدارۀ نشانداده شده در تصویر محصول نقشاندازیهای گروههای کوچک نیست، بلکه کل جداره بهیکباره منقوش شده و احتمالاً این حجم از نقشاندازی حاصل کار نهادها و مؤسسات صاحبقدرت است. دوباره به یاد بیاوریم که طبق مادهی ۹۲ قانون شهرداری، حتی در جایی که شهرداری برای جدارهنویسی مجاز میشمرد، صرفاً میتوان چیزی را نصب و الصاق کرد و نمیتوان چیزی بر آن نگاشت. اما این تصویر نشان میدهد که حتی نهادها و مؤسسات صاحبقدرتی، که انتظار میرود تابع قوانین باشند، نیز دست به جدارهنویسی میزنند و اِبایی از این کار ندارند. بنابراین به نظر میآید که بسیاری از اعضای جامعه، جدارههایی را جایی برای نگاشتن و نوشتن میشمرند و اساساً جدارهنویسی را جرم نمیدانند و در نتیجه، بهرغم قوانین تصویبشده، عزمی برای پیگیری این جرایم وجود ندارد.