درباره خلخالی و تلاش برای تخریب تخت‌جمشید

درباره خلخالی و تلاش برای تخریب تخت‌جمشید

فکت‌نامه

لینک مطلب در وبسایت فکت‌نامه

اگر وقت ندارید …

  • این روزها با انتشار پادکستی با عنوان «خلخالی به تخت‌جمشید رفت اما نه برای تخریب»، در پادکست گنج‌نامه رادیو فردا، بار دیگر ماجرای تلاش برای تخریب تخت جمشید در ماه‌های ابتدایی انقلاب ۵۷ به موضوع روز بدل شد.
  • ما در گزارشی به همه روایت‌های موجود درباره قصد تخریب تخت‌جمشید در ماه‌های ابتدایی انقلاب ۵۷ پرداختیم.
  • در روایت پادکست گنج‌نامه به نقل از هوشنگ رسولی، مدیر وقت پایگاه میراث فرهنگی تخت جمشید تاکید شده که با وجود ترس زیاد او و سایر مسئولان، خلخالی در بازدید از تخت جمشید در نیمه دم مرداد ۱۳۵۸ نه لودر و بلدوزر همراه داشته، نه حتی تعداد همراهانش زیاد بود.
  • رسولی گفته خلخالی قصد تخریب تخت جمشید را نداشت و به این مجموعه و پایه‌گذارانش اهانتی هم نکرد.
  • به گفته رسولی جوانان انقلابی تحت تاثیر شریعتی قصد تخریب تخت جمشید را داشتند که رسولی با اتکا به احادیث و آیات و با کمک مقامات مذهبی مانع آنان شد.
  • محمود موسوی‌نژاد، امام جمعه وقت مرودشت هم در سال ۹۷ در گفت‌وگویی با ایرنا روایتی شبیه به رسولی داشت.
  • روایت غالبی که در آن تاکید می‌شود خلخالی قصد تخریب تخت جمشید را داشت با اتکا به نقل قولی از نصرت‌الله امینی، از اعضای جبهه ملی و استاندار وقت فارس است.
  • در روایت او که در گفت‌وگویی به زبان انگلیسی با دخترش فریبا امینی مطرح شده آمده که؛ اعلام کردند خلخالی برای ویران کردن تخت جمشید می‌آید، «من در عکس‌العمل به این گفته، در یک نطق رادیویی اعلام کردم برای چنین اقدام خائنانه‌ای، باید از روی جنازۀ من عبور کنند. به نظامیان هم دستور دادم، که برای ورود آنها به شیراز آماده باشند. اما پیش از اجرای ماموریت کثیفشان، به آنها دستور داده شد که به تهران بازگردند.»
  • در روایتی از پرویز ورجاوند، وزیر وقت فرهنگ و هنر آمده است که او با حکمی که از آیت الله محلاتی در شیراز گرفت توانست تخت جمشید را از تخریب نجات دهد.
  • مهدی حجت، بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی هم نقش آیت‌الله طالقانی را در جلوگیری از تخریب تخت‌جمشید مهم و موثر می‌داند.

این روزها با انتشار پادکستی در رادیو فردا ماجرای تلاش برای تخریب تخت جمشید در ماه‌های ابتدایی انقلاب ۵۷ به موضوع روز بدل شد. عنوان این قسمت پادکست گنج‌نامه رادیو فردا این بود: «خلخالی به تخت‌جمشید رفت اما نه برای تخریب».

پادکست گنج‌نامه، به تهیه‌کنندگی هستی پودفروش، در برنامه دهم شهریور ۱۴۰۳ خود، روایتی تازه از تلاش برای تخریب تخت جمشید منتشر کرده است. این برنامه روایت پذیرفته شده درباره عزم و تلاش صادق خلخالی، حاکم شرع وقت جمهوری اسلامی برای تخریب تخت جمشید را با اتکا به شهادت یک شاهد دست اول، زیر سوال می‌برد.

این روایت جدید از آنچه در اردیبهشت ۵۸ در مرودشت استان فارس گذشته بود به سوژه خبرگزاری‌ها و شبکه‌های اجتماعی بدل شد. گروهی آن را اعاده حیثیت صادق خلخالی دانستند، و عده‌ای گفتند که این حمایت نابجا از خلخالی است.

اما چه روایت‌هایی درباره این واقعه وجود دارد؟ منبع روایت غالب تلاش خلخالی برای تخریب تخت جمشید چیست؟ کدام یک از این روایت‌ها به واقعیت نزدیک‌تر است؟

روایت هوشنگ رسولی، مدیر وقت پایگاه میراث فرهنگی تخت جمشید

در تازه‌ترین روایت از این واقعه، یعنی روایتی که پادکست گنج‌نامه منتشر کرده است، آمده که خلخالی در زمان حضورش در تخت جمشید در سال ۵۸، قصدی برای تخریب این سایت تاریخی نداشته است.

استناد این پادکست به شهادت هوشنگ رسولی، مدیر وقت پایگاه میراث فرهنگی تخت جمشید است. هوشنگ رسولی که در اسفند ۵۷ بعد از علیرضا شاهو شهبازی در این جایگاه قرار گرفته، می‌گوید در ابتدای انقلاب در سه مقطع و به گفته او با سه «پدیده» که برای تخریب تخت‌جمشید تلاش کرده بودند، مواجه شده بود.

اول؛ برخی از بازدیدکنندگان انقلابی تخت جمشید بودند که تحت تاثیر فضای انقلاب و به ویژه کتاب «آری این‌چنین بود برادر» علی شریعتی می‌خواستند تخت جمشید را خراب کنند. رسولی توضیح می‌دهد که چگونه برای حل این مشکل تلاش کرده و با کمک گرفتن از اسلام‌پژوهان و استناد به آیات و احادیث، انقلابیون را از تصمیم‌شان منصرف کرد.

در توضیح مقطع دوم، رسولی می‌گوید که در یکی از روزهای اردیبهشت ۵۸ خبر رسید که یک جمعیت ۸۰-۷۰ نفره در دو اتوبوس، همراه با بلدوزر و گریدر در خیابان‌های شیراز در حال گشت‌زنی هستند و از مردم می‌خواهند برای ویران کردن تخت جمشید به آنان ملحق شوند. او تاکید می‌کند این برنامه را «یکی از روحانیون تندرو» که نامی از او نمی‌برد، سازماندهی کرده بود.

هستی پودفروش، تهیه‌کننده گنج‌نامه می‌گوید که تحقیقاتش نشان می‌دهد این روحانی تندرو عبدالرحیم ربانی شیرازی بوده که سه سال پس از انقلاب در تصادف جاده‌ای جان می‌بازد.

رسولی در ادامه توضیح می‌دهد که چگونه با تلاش‌های پیگیر و از جمله با جلب حمایت سید محمود موسوی‌نژاد، امام جمعه وقت مرودشت، مانع از این کار شد.

مقطع سوم و در واقع ترس بزرگتری که برای تخریب تخت جمشید وجود داشت، در زمان سفر صادق خلخالی به شیراز و استان فارس در نیمه دوم مرداد بود. رسولی می‌گوید هرچه تلاش کرد، نتوانست مانعی جدی برای حضور حاکم شرع در تخت جمشید ایجاد کند. در آستانه سفر خلخالی در همان نیمه دوم مرداد، تعدادی کامیون به دستور خلخالی به تخت جمشید آمدند و تاسیسات موقت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شامل چادرها و صندلی‌ها را بار زدند و بردند و این باعث افزایش ترس‌ها و تردیدها شد.

رسولی می‌گوید: «ساعت ۵ صبح روز ۲۵ مرداد [۱۳۵۸]، هشت نفر نگهبان نوبت شبانه سراسیمه مرا از خواب بیدار و خبر ورود آقای خلخالی را یادآور شدند»، او می‌گوید که به همراه خلخالی به دیدن تخت جمشید رفت و همزمان با نشان دادن این سایت تاریخی به او آموزه‌های مذهبی برای حفظ آثار تاریخی را هم یادآوری می‌کرد. در نهایت اما صادق خلخالی می‌گوید: «من با آثار تاریخی مخالفتی ندارم» رسولی نفس راحتی می‌کشد و بازدید ادامه پیدا می‌کند.

بنابر توضیحات رسولی، خلخالی با علاقه به سخنان او گوش می‌دهد تا اینکه به دلیل کاری ناگهانی که برایش پیش‌ می‌آید بازدید را نیمه‌کاره می‌گذارد با این وعده که بازخواهد گشت تا همه محوطه را ببیند، می‌رود.

هوشنگ رسولی تاکید می‌کند که در این مورد مشخص، خلخالی نه لودر و بلدوزر همراه داشته، نه حتی تعداد همراهانش زیاد بود. به گفته رسولی او قصد تخریب تخت جمشید را نداشت و به این مجموعه و پایه‌گذارانش اهانتی هم نکرد.

هوشنگ رسولی با حکم پرویز ورجاوند، سرپرست وزارت فرهنگ و هنر در دولت موقت، مدیر پایگاه مطالعات هخامنشی و محوطه‌های تاریخی پاسارگاد و تخت جمشید شده بود.

روایت محمود موسوی‌نژاد، امام جمعه مرودشت

پیش از این در روز ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ سید محمود موسوی‌نژاد، امام جمعه وقت مرودشت هم روایت خود را از روز بازدید خلخالی از تخت‌جمشید به خبرگزاری ایرنا گفته بود. در پادکست گنج‌نامه هم به این گفت‌وگو اشاره می‌شود.

محمود موسوی‌نژاد همان امام جمعه‌ای است که رسولی از او برای منصرف کردن انقلابیونی که برای تخریب تخت جمشید به آنجا رفته بودند کمک گرفت. موسوی نژاد در توضیح آن روز می‌گوید:

«آقای خلخالی یک روز آمد اینجا؛ البته من او را ندیدم. همان اوایل انقلاب نصف روزی آمده بود و تخت جمشید هم رفته بود. تنها چیزی که در زمان آمدن او به تخت جمشید اتفاق افتاد، بردن حدود ۲۰۰ صندلی از داخل چادر‌ها بود. صندلی بسیار مرغوب و درجه یک بود. آنها را بار زدند و بردند شیراز و نمی‌دانم با صندلی‌ها چه كردند. وقتی خبر آمدن خلخالی به من رسید، فقط گفتند او دستور داده صندلی‌ها ببرند، علاوه بر این سینمای مرودشت را هم مصادره كرده بود و در شیراز هم دستور اعدام عده‌ای را داده بود كه داد دادستان وقت شیراز را درآورد. حضور او در مرودشت چند ساعت بیشتر نبود و بنا بر شواهد، دستور تخریب تخت جمشید را هم نداده بود؛ چرا كه اگر چنین اتفاقی می‌افتاد تیم حراستی تخت جمشید كه از طرف ما در آنجا مامور بودند و برای محافظت از آن حقوق می‌گرفتند، فوری به ما اطلاع می‌دادند كه آقای خلخالی به قصد تخریب آمده است؛ اما حتی یک نفر هم چنین گزارشی نداد. بعدها بسیاری همین سوال را از من پرسیدند که آیا او برای تخریب به مرودشت آمد یا خیر و پاسخ من به آن‌ها همین بوده است.»

او درباره تلاش‌های دیگری که برای تخریب تخت جمشید شده بود، می‌گوید سابقه این کار به دو ماه پیش از انقلاب بهمن ۵۷ می‌رسد، زمانی که «زمام امور در مرودشت دست ما بود، ‌اوضاع در شیراز هم همینطور بود. دولتی‌ها دیگر نمی‌توانستند كاری بكنند» محمود موسوی‌نژاد می‌گوید که از این تحرکات باخبر شده و تصمیم گرفت از تخت جمشید محافظت کند. «به همین دلیل بود كه شخصاً هر شب با دوستان در منطقه گشت‌زنی می‌كردیم و جلو چادر‌ها از ژاندارمری مامور می‌گذاشتیم. ترسمان از این بود كه به نام انقلاب چادر‌ها را آتش بزنند یا سنگ‌ها را به بهانه اینکه عكس شاه است، تاراج كنند. چادر‌ها خیلی ارزش داشت و در مخاطره بود». او این حمله‌ها را کار فرصت‌طلبانی که «می‌خواستند از موقعیت سوءاستفاده كنند و چیزهایی را تاراج كنند، بفروشند و میلیاردر شوند»، می‌دانست.

روایت نصرت‌الله امینی، استاندار وقت فارس

روایت غالبی که از این اتفاق تا به امروز وجود داشته، به نقل قولی از نصرت الله امینی، استاندار وقت فارس و از اعضای جبهه ملی برمی‌گردد.

منبع این نقل‌قول گفت‌وگویی است که فریبا امینی، فرزند نصرت‌الله امینی در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) و دو سال پیش از مرگ‌اش با او انجام داده. اصل این مصاحبه به زبان انگلیسی است.

در ترجمه فارسی این گفت‌وگو که در سایت سکولاریسم نو منتشر شده، او در پاسخ به سوالی درباره اقداماتش در کسوت استاندار فارس می‌گوید:

«گفته می‌شد خلخالی، قاضی بدنام صادر کنندۀ حکم اعدام ها و اوباش‌هایش، اعلام کرده‌اند برای ویران کردن تخت جمشید می‌آیند. من در عکس‌العمل به این گفته، در یک نطق رادیویی اعلام کردم برای چنین اقدام خائنانه‌ای، باید از روی جنازۀ من عبور کنند. به نظامیان هم دستور دادم، که برای ورود آنها به شیراز آماده باشند. اما پیش از اجرای ماموریت کثیفشان، به آنها دستور داده شد که به تهران باز گردند.»

نصرت‌الله امینی مصاحبه مفصلی در ۱۴ نوار با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد دارد که برخلاف تصور رایج در آن مصاحبه به این اتفاق اشاره‌ای نکرده و همانطور که پیش از این گفتیم، این روایت او در گفت‌وگو با فرزندش است.

روایت پرویز ورجاوند، وزیر فرهنگ و هنر در دولت مهدی بازرگان

در ششم مهر ۱۳۸۵، هستی پودفروش، تهیه کننده پادکست رادیو فردا، که در آن زمان خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی بود، گفت‌وگویی با پرویز ورجاوند، وزیر وقت فرهنگ و هنر در زمان به خطر افتادن تخت جمشید انجام داد. ورجاوند از کسانی بود که در ثبت تخت جمشید در مجموعه آثار جهانی یونسکو نقش بسیار موثری داشت.

پرویز ورجاوند در این گفت‌وگو بدون اشاره مستقیم به صادق خلخالی درباره خطر تخریب تخت جمشید در آن زمان می‌گوید:

«عده ای از کارکنان در تخت جمشید تلاش کردند بتوانند در آنجا اعمال قدرت کنند. من احکامی را صادر کردم که یا به استان‌های دیگر می روید یا از استخدام معاف هستید. [هوشنگ] رسولی را برای مسئولیت تخت جمشید فرستادم. مرمت تخت جمشید را آغاز کردیم که باز عده‌ای مخالفت کردند. بهانه‌هایی وجود داشت تا تعدادی از اشیاء تخت جمشید به سرقت برود. تنها پس از استعفای من بود که آنها سه یا چهار قطعه ۵۰ تا ۶۰ سانتی حجاری را دزدیدند. در آخر هم با حکمی که از آیت الله محلاتی در شیراز گرفتم توانستیم تخت جمشید را از تخریب نجات دهیم.»

الهه خسروی یگانه، روزنامه‌نگار و تهیه کننده پادکست تاریخی گازت هم در توییتر خود در واکنش به انتشار روایت جدید از این اتفاق در پادکست گنج‌نامه، به گفت‌وگویی که پیش از این در سال ۸۱ با پرویز ورجاوند انجام داده‌بود، اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«من با پرویز ورجاوند مدیر فرهنگ و هنر دولت بازرگان مصاحبه کردم و روایت اون روز رو کامل تعریف کرد. خلخالی بلدوزر فرستاده بود و بیچاره شده بودند از تهران جلوی تخریب رو بگیرند. مصاحبه توی سایت میراث خبر سال ۸۱ چاپ شده.»

او در ادامه تاکید می کند: «متاسفانه دسترسی به آرشیو سال‌های اول میراث خبر از بین رفته ولی شاید نوروز چاپ کرده باشه. می‌خوام بگم پیدا شدن روایت جدید لزوما نفی روایت قبلی نیست. ما روایت کودتا رو از زبان اردشیر زاهدی الان می‌شنویم و این زاویه دید طرف روبروست ولی لزوما به معنی نفی روایت این‌طرف نیست.»

همانطور که الهه خسروی تاکید کرد، به نظر می‌رسد آرشیو آنلاین این گفت‌وگو در دسترس نباشد و تلاش‌های ما برای یافتن آن نیز تا بحال به نتیجه نرسیده است.

روایت مهدی حجت از نقش محمود طالقانی در جلوگیری از تخریب تخت جمشید

مهدی حجت، بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی در دهه ۶۰ در گفت‌وگویی با سایت جماران در اسفند ۱۳۹۲ از تاثیر آیت‌الله محمود طالقانی در ممانعت از تخریب تخت جمشید گفت. به گفته مهدی حجت:

«در‌‌ همان روزهای نخستین انقلاب - ۲۳ و ۲۴ بهمن - که رژیم سقوط کرد و مردم وارد کاخ‌ها شدند، از آنجایی که کاخ‌ها پر از اموال تاریخی بود، با مراجعه‌ای که برخی افراد دلسوز میراث فرهنگی داشتند، (خودم را شخصا نمی‌گویم، چرا که من اینکار را نکردم)، آیت‌الله طالقانی بیانیه‌ای صادر کردند که بسیار مهم بود و در آن فرمودند که اموال کاخ‌ها متعلق به عموم ایران است و جزو بیت‌المال است و کسی حق ندارد نه این‌ها را خراب کند و نه تخریب کند و نه بر‌دارد … پس از پیروزی انقلاب و‌‌ همان سال ۵۷، عده‌ای سوار بر مینی‌بوس از شیراز با پتک به سمت تخت‌جمشید حرکت کردند تا آن‌را نابود کنند. یکی از کارمندان تخت‌جمشید، نامه آیت‌الله طالقانی را بیرون آورده بود و خوانده بود و از آنجایی که حرف آیت‌الله نفوذ زیادی داشت، آن ها برگشته بودند و هیچ تخریبی به جای نگذاشته بودند.»

خلخالی و کوروش

به جز روایت‌های موجود، یکی از دلایل کسانی که می‌گویند خلخالی قصد تخریب تخت جمشید را داشت رساله‌ای ۵۸ صفحه‌ای از صادق خلخالی درباره کوروش، پادشاه هخامنشی است.

او در واکنش به تکریم پادشاه پهلوی از کوروش هخامنشی در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، در این نوشته با عنوان «کوروش دروغین و جنایتکار»، کوروش را «سفاک و خونریز» نامید و او را به انحراف اخلاقی و «لواط» و بی‌بند و باری متهم کرد. خلخالی سیاست تکریم کوروش در ایران را «سیاستی استعماری و توطئه یهود» دانست و کسانی که کوروش را «ذوالقرنین» خوانده‌اند نیز «واعظان حکومتی» نامید.

او «هرودوت» و «گزنفون» را متوهم افسانه‌سرا و پرویز ناتل‌خانلری را «مهره ثابت صهیونیسم بین‌المللی» خواند.

صادق خلخالی در گفت‌وگوی مفصل خود با پیام فضلی‌نژاد که در سال ۱۳۷۷ در نشریه پروین چاپ شد از «تحقیقات» خود درباره کوروش دفاع کرد و گفت:

«… چون بنده آخوند هستم و به راحتی می‌توانند ادعا كنند كه سر از اين مسايل در نمی‌آورم، قول آنها در نظر بسیاری معتبر است. اما مثلا باستانی پاريزی چون تيپ روشنفكر جماعت را به خود می‌گيرد، اجماع درباره صحیح بودن ادعایش سريع حادث مي‌شود. تحقیقی را كه من پيرامون زندگی كوروش كرده ام هيچ كدام از اين به اصطلاح مورخینی که نام برديد، نكرده‌اند. اين شبه روشنفكران نمی‌توانند ببينند كه آخوندها هم درباره تاريخ ايران باستان تحقيق ميكنند و افرادی مثل من در برابر خیانتهای تاريخی‌شان می‌ايستند. اينها فئودال مسلكها و لائيكهايی هستند كه مي‌خواهند تاريخ مدح شاهان و طاغوتيان باشد…»

این نوشته‌ها در کنار اظهارات و اقدامات دیگر او، مانند تخریب مقبره رضاشاه پهلوی که در خاطرات خود شرح مفصلی از آن می‌دهد و عزم او بر تخریب مقبره ناصرالدین شاه، این موضوع را که خلخالی بخواهد تخت جمشید را نیز تخریب کند، بسیار باورپذیر می‌کند.

تکذیب به نقل از صادق خلخالی

سیاوش اردلان، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی هم بعد از انتشار این پادکست، در توییتی در شبکه X نوشته است که پیش از این در زمان حیات خلخالی یکبار زمانی که در رادیو فردا مشغول به کار بوده، با او گفت‌وگو کرده و خلخالی گفت که ربطی به داستان تخریب تخت جمشید نداشته است. این خبرنگار می‌نویسد:

«من توی همین رادیو فردا یه بار خلخالی رو تلفنی گیر آوردم و ازش اینو پرسیدم. با افتخار از تخریب مقبره رضا شاه گفت ولی گفت داستان تخت جمشید ربطی به اون نداشت».

از آنجا که جستجوهای ما برای دسترسی به این گفت‌وگو به جایی نرسید، به سیاوش اردلان پیام دادیم و از او خواستیم تا در صورت امکان لینکی را از این گفت‌وگو در اختیار ما بگذارد. پاسخ آقای اردلان این بود که متاسفانه این گزارش در آرشیو رادیو فردا، که در آن زمان «رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی» بود، در دسترس نیست و فقط روایت شخص ایشان موجود است. او می‌افزاید که این گفت‌وگو در اوایل سال ۲۰۰۱ انجام شد و بهانه زنگ زدنش به خلخالی، انفجار مجسمه‌های بودایی‌ به دست طالبان بود و می‌خواست نظر او را در این باره بداند. خلخالی گفته بود که موافق این کار نیست. خبرنگار پرسیده بود: «مگر خودت نخواستی تخت جمشید را خراب کنی؟» خلخالی هم پاسخ داده بود: «نه، من هرگز نخواستم چنین کاری بکنم و فقط مقبره رضا خان را خراب کردم».

بر اساس آنچه که گفتیم، مشخص است که روایات موجود درباره این رویداد، متعدد است و روایت هوشنگ رسولی در هماهنگی با گفته‌های پیشین محمود موسوی‌نژاد از تازه‌ترین این روایت‌هاست. هوشنگ رسولی، نصرت‌الله امینی، پرویز ورجاوند و محمود موسوی‌نژاد، همگی، با توجه به ارتباط دور و نزدیک‌شان با این موضوع، می‌توانند منابع موثقی برای بازگویی این رویداد باشند.

از سویی فارغ از بعضی جزییات، ادعاهای آن‌ها با توجه به نقش‌ و جایگاه‌های متفاوتشان در آن زمان، لزوما در تناقض با یکدیگر نیستند. در ماه‌های اول انقلاب چنانچه رسولی توصیف کرد در دوره‌ای به طور پیوسته سایه این تهدید بر سر تخت جمشید وجود داشت که می‌توانست به تلاش‌های متعدد برای تخریب آن منجر شده باشد. همزمان ترس این اقدام از سوی خلخالی با توجه به سابقه او بسیار جدی بود. مجموع این شرایط موجب شد جبهه‌ای وسیع از تهران تا شیراز و مرودشت در برابر این تهدید شکل بگیرد و این روایات از دل آن تلاش‌ها بیرون بیاید.


لینک مطلب در سایت فکت‌نامه

درباره روش کار فکت‌نامه

درباره نشان‌های فکت‌نامه

درباره ما


ما را دنبال کنید👇

تلگرام: https://t.me/factnameh

اینستاگرام:‌ https://www.instagram.com/factnameh/

فیسبوک: https://www.facebook.com/factnameh

پادکست فکت‌نامه: https://pod.link/1553940495

یوتیوب فکت‌نامه: https://www.youtube.com/c/FactNameh



Report Page