enqelabrojava

enqelabrojava


هزینه‌ی نقد ارتجاع: حمله‌ی فیزیکی به بیان صالحیان و منطق حذف در سیاست کوردی


حمله‌ی فیزیکی به دکتر بیان صالحیان، در خلا اتفاق نیفتاده است. حمله‌ی فیزیکی به یک زن فعال سیاسی سابق، آن هم درست پس از بازنشر کنشی نمادین که عمداً خطوط قرمز احزاب سنتی کردستان را نشانه رفته، نشان می‌دهد که نزاع صرفاً در سطح ایده و نقد سیاسی باقی نمانده و به مرحله‌ی «تنبیه بدنی» زن منتقد رسیده است. این دقیقاً همان نقطه‌ای است که سیاست، از حوزه‌ی گفت‌وگو خارج و وارد منطق حذف می‌شود.


سوزاندن نمادها – فارغ از موافقت یا مخالفت با آن – بیش از آنکه یک اقدام تخریبی باشد، افشاگر بحران مشروعیت و فرسودگی گفتمان احزاب کلاسیک کردستان است. واکنش‌ها هم این را تأیید می‌کند: از تهدید به قتل و تجاوز تا فحاشی سازمان‌یافته، که بیشتر از قدرت، بوی هراس می‌دهد. وقتی پاسخ به نقد نمادین، خشونت واقعی می‌شود، یعنی طرف مقابل چیزی برای اقناع ندارد.


ناشناس ماندن مهاجمان هم خود پیام دارد؛ این همان «خشونت خاکستری» است که در آن مسئولیت‌پذیری محو می‌شود، اما پیام ترس کاملاً شفاف منتقل می‌گردد: عبور از خطوط نانوشته هزینه دارد. این الگو، اگر عادی شود، نه فقط امنیت افراد، بلکه امکان هر نوع بازاندیشی سیاسی در جامعه‌ی کردستان را تهدید می‌کند.


به‌طور خلاصه، این حادثه را باید نه صرفاً به‌عنوان یک حمله‌ی شخصی، بلکه به‌مثابه علامتی از بن‌بست سیاسی و تحمل‌ناپذیری نقد در بخشی از فضای کوردی دید؛ جایی که خشونت، جای استدلال را می‌گیرد.


با وجود آن‌که بارها این احزاب و جریان‌های وابسته به آن‌ها مستقیماً مورد خطاب قرار گرفتند، عملاً هیچ موضع‌گیری روشنی در نقد موج فحاشی‌ها، تهدیدها و خشونت کلامی علیه بیان صالحیان و چندین زنِ دیگر دیده نشد؛ خشونتی سازمان‌یافته که شامل تهدید به قتل و تجاوز نیز بود.


احزاب، سازمان‌های حقوق بشری، سازمان‌های فمینیستی ایرانی و نهادهایی که از آنان درخواست کمک شد نیز عامدانه در این‌باره سکوت کردند و حتی تلاشی برای راست‌آزمایی این موضوع به‌عمل نیاوردند. این سکوت صرفاً بی‌تفاوتی نیست؛ بلکه نوعی رضایت ضمنی، یا دست‌کم چشم‌پوشی آگاهانه از خشونتی است که وقتی پای زنانِ منتقد در میان است، به‌سادگی عادی‌سازی می‌شود.


مسئله فقط دفاع نکردن از یک فرد نیست، بلکه نپذیرفتن مسئولیت فضای هواداری است که به نام حزب، به بدن، حیثیت و امنیت زنان حمله می‌کند. وقتی احزاب خود را از این رفتارها مبرا می‌دانند و حاضر نیستند مرز روشنی میان نقد سیاسی و توهین جنسیتی و تهدید بکشند، عملاً پیام می‌دهند که این نوع حمله‌ها قابل‌تحمل یا حتی کارکردی است.


در چنین شرایطی، خشونت فیزیکی دیگر یک جهش ناگهانی نیست، بلکه ادامه‌ی منطقی همان خشونت کلامیِ بی‌پاسخ‌مانده است. سکوت احزاب، حلقه‌ی واسطی می‌شود میان فحاشی آنلاین و حمله‌ی شبانه در دنیای واقعی؛ حلقه‌ای خطرناک که اگر شکسته نشود، نه‌تنها امنیت فعالان زن، بلکه امکان نقد و بازاندیشی سیاسی در جامعه‌ی کردستان را به‌شدت تهدید می‌کند.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

❑ انقلابــــ روژآوا

https://t.me/enqelabrojava

Report Page