enqelabrojava
اردوغان پشت نقاب وحدت: صلح یا انقیاد؟
شش ماه پس از ابتکار دوباره رهبر آپو-عبدالله اوجالان برای آغاز روند صلح، رجب طیب اردوغان هنوز درباره این روند امتناع میکند. در سخنرانی دیروز او، تنها یک بار کلمه «صلح» به صورت معنادار، آن هم در قالب صلح با مبارزان روژآوا در سوریه، استفاده شد. سخنرانی دیروز رجب طیب اردوغان، اگرچه با زبانی پرطمطراق و دعوت به وحدت، صلح، و انسجام ملی ایراد شد، اما در لایههای زیرین خود حاوی تناقضهای سیاسی، حذفهای معنادار و روایتهایی غیرقابل اعتماد بود. این سخنرانی بیش از آنکه طرحی برای آشتی ملی باشد، تلاشی است برای بازسازی چهرهای اقتدارگرایانه در لباس صلحطلبی.
اردوغان چه چیزهایی را نمیگوید؟! حذف هدفمند مقوله عدالت ترمیمی!
اردوغان که در خط و نشان کشیدن برای قدرتهای منطقهای و بینالمللی دستی گشاده دارد، این بار به طرز شگفتآوری از نام بردن از پ.ک.ک که در گذشته برای آن خط و نشانهای بسیاری کشیده بود، پرهیز کرد. مسئله انحلال پ.ک.ک یکی از محورهای اصلی سخنرانی بود، اما اردوغان بیشتر در حاشیه مطلب سخن گفت و اسمی از خود آن نبرد. درحالیکه رهبر آپو در سخنانش بارها از اهمیت نقش اردوغان در روند صلح یاد کرده است، اردوغان در طول سخنرانی خود نام عبدالله اوجلان را بر زبان نیاورد. او بدون هیچ سند، تاریخ، نام، یا بیانیه رسمی، با عدم شفافیت خاص خود، همانند مانورهای تبلیغاتی پیش از انتخاباتش که پ.ک.ک و ی.پ.گ را دائماً تهدید به انحلال میکرد، با بزرگنمایی موضوعات خرد، از خرد به کلان میرسید؛ اما از مسئله دقیق صلح سخنی گفت. او که به طرز مشکوکی در ماههای اخیر درباره روند صلح سکوت کرده و از دولت باغچهلی به عنوان ابزار سیاسی خود استفاده کرده است، بار دیگر بر سرمایه (هرچند اندک باغچهلی) سوار شد. بار دیگر سخنان او به خزعبلات سیاسی شبیه بود تا یک واقعیت عملیاتی برای روند صلح.
رهبر حزب عدالت و توسعه شایسته است که به یاد بیاورد در تجربه رسیدن به عدالت در کلمبیا با فارک، دولت برای رسیدن به صلح، گامهای مهمی در جهت عدالت ترمیمی برداشت. این گامها شامل کمیسیون حقیقت، عدالت، جبران خسارت و عدم تکرار بود که به قربانیان اجازه داد داستانهای خود را بازگو کنند. دولت کلمبیا به جای تمرکز صرف بر مجازات، بر جبران خسارت به قربانیان و بازگرداندن اعضای سابق فارک به جامعه تأکید کرد. در ایرلند شمالی نیز، روند صلح با مشارکت شینفین (شاخه سیاسی IRA) از طریق توافق جمعه نیک شکل گرفت. این توافق، فضایی برای گفتوگوهای سیاسی فراگیر و اصلاحات نهادی ایجاد کرد. دولت بریتانیا و ایرلند هر دو بر ایجاد اعتماد و پرداختن به ریشههای درگیری تأکید داشتند. عفو محدود و مشروط برای برخی از زندانیان و برنامههای اجتماعی برای ادغام مجدد از جمله اقدامات مهمی بود که برای بازگرداندن ثبات و صلح به کار گرفته شد. این تجربیات نشان میدهند که صلح پایدار نیازمند رویکردی جامع است که شامل پاسخگویی، جبران خسارت، و بازسازی جامعه باشد، نه صرفاً خلع سلاح.
اردوغان اصرار دارد که این روند سیاسی جدید «داد و ستد» یا «مذاکره» نیست، اما همزمان از خلع سلاح پ.ک.ک، مشارکت حزب حزب برابری و دموکراسی خلقها دِم پارتی، و تشکیل کمیسیونهای پارلمانی سخن میگوید. این رفتار، نوعی فریب زبانی است برای آرام کردن ملیگرایان و نظامیان امنیتی، بدون آنکه واقعیت مذاکرات سیاسی را به زبان بیاورد.
۱. مسئولیتناپذیری در قبال گذشته در حالی که اردوغان دولتهای پیشین را که بیست و شش سال است در قدرت نبودهاند به باد انتقاد میگیرد و به ناتوانی در مقابله با تروریسم متهم میکند، از عملکرد بیستسالهی دولت خودش در همان زمینه حرفی نمیزند. او درباره کوردستان و شهرهایی مانند شرناخ و دیاربکر-آمِد در تمام دوران حاکمیت او صحبت میکند که امنیتی باقی ماندند و روند خشونت ادامه پیدا کرد. همچنین، به شکست روند صلح ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ که تحت مدیریت خودش متوقف شد و به تشدید درگیریها انجامید، اشارهای نمیکند.
۲. ابهام در ادعای «انحلال پ.ک.ک» و نادیدهگرفتن سرکوب سیاسی کُردها اردوغان ضمن تأکید بر برادری و مشارکت کُردها، هیچ اشارهای به بسته شدن دفاتر حزب دموکراتیک خلقها (HDP)، زندانی شدن شهرداران منتخب کُرد، یا سرکوب زبان و فرهنگ کُردی در عرصه عمومی توسط خودش نمیکند و تنها دولتهای پیشین را محکوم میکند. مشارکت حزب «دِم» در روند جدید، در حالی برجسته میشود که پیشتر هر گونه تعامل با این احزاب، از سوی حاکمیت به عنوان «همدستی با تروریسم» معرفی میشد. اردوغان که همواره گولنیستها را تروریستهای درجه یک خطاب میکند و مسئول کودتای نافرجام ۲۰۱۶ میداند، در این سخنرانی درباره آینده سیاسی یا صلح احتمالی با آنان چیزی نگفت.
۳. شعار وحدت در دل جامعهای بهشدت قطبی از «ترکیه واحد و هشتاد و شش میلیونی» سخن میگوید، در حالی که حکومت او یکی از قطبیترین دورههای تاریخ ترکیه را رقم زده است: عنوان بزرگترین زندان روزنامهنگاران در جهان، اخراجهای وسیع و زندانهای بلندمدت مخالفان سیاسی پس از کودتای ۲۰۱۶، سرکوب رسانهها، جرمانگاری مخالفت، و احساس طرد در میان کُردها، علویها، و سکولارها، بمباران شهرهای کردستان در ترکیه و کشتار طرفداران نظریه کنفدرالیسم دموکراتیک. شعار وحدت او در تضاد کامل با تجربه زیسته مردم تحت حکومتش است.
۴. تروریسم به مثابه تجارت، اما توسط چه کسانی؟ او میگوید «برخی میخواهند تروریسم ادامه یابد تا سود ببرند»، اما نمیگوید این افراد چه کسانی هستند. کدام دولتها یا اکتورها به پ.ک.ک یا گولن یاری رساندند و این کمک مالی مستقیم چیست و از کجا میآید و چرا هرگز او قبلاً راجع به این مسیر پولی سخنی نگفته است؟ سکوت در اینباره قابلتأمل است، زیرا ادامه درگیریها در واقع به تقویت قدرت اضطراری دولت، گسترش نفوذ نهادهای امنیتی، و توجیه سرکوب مخالفان کمک کرده است.
اهداف پنهان و چارچوبهای فریبنده
۱. بازسازی چهره اقتدارگرا با زبان صلح با بهرهگیری از مفاهیم برادری اسلامی، وحدت ملی، و صلح، اردوغان تلاش میکند خود را در مقام «آشتیدهنده ملی» معرفی کند و گذشته خشن حکومتش را پاک کند؛ از جمله: * سرکوبهای خونین شهری در ۲۰۱۵–۲۰۱۶ * نابودی استقلال قوه قضائیه پس از کودتای نافرجام * جرمانگاری روزنامهنگاری و مخالفت سیاسی آیا در این سه عرصه او و حکومت ترکیه راهکاری برای روند صلح و تصحیح بیعدالتیهای گذشته دارند؟ این نه گذار واقعی به صلح، بلکه تلاشی برای خنثیسازی مقاومت کُردها و تثبیت کنترل کامل حاکمیت است.
۲. همزمانسازی با حزب دِم و حزب حرکت ملی اردوغان وانمود میکند که هم با حزب دِم پارتی کار میکند و هم با حزب حرکت ملی (MHP) که هماره گرایشی ضدکُرد داشته است. آیا این ائتلاف متناقض، باری دیگر یک حرکت تاکتیکی است برای: * کسب آرای بیشتر کُردها در انتخابات پیشرو * حفظ رضایت ملیگرایان با شعارهای نمادین * بلعیدن فضای اپوزیسیون و تسلط بر میدان سیاسی بیست و شش سال بیعملی اردوغان در عرصه صلح و پشت کردن به روند صلح برای پیروزی در افکار عمومی و جلب آرای ناسیونالیستهای شوونیست.
۳. افسانهسازی تاریخی بهجای مواجهه با واقعیت اردوغان با پیوند زدن ترکها، کُردها، و عربها از ملازگرد تا غزه، نوعی همبستگی اسلامی خیالپردازانه را میسازد. در این روایت: مطالبات واقعی اقوام (مانند ممنوعیت زبان، توسعه نابرابر، حذف فرهنگی) نادیده گرفته میشود. تاریخ امپراتوری عثمانی اسطورهسازی میشود برای توجیه هژمونی متمرکز ترکی-سنی. او در حالی که در معادلاتش از رفاه اعراب و اتراک و اکراد و علویان سخن میگوید، از ایرانیان سخنی به میان نمیآورد. سخنرانی او مانند تمام سخنانش چیزی بیش از بالای منبر رفتن نیست.
بازیهای خطرناک: فریب، جذب، تحریف
۱. بازتعریف مبارزه کُردها به عنوان «صنعت ترور» با برچسب زدن به دههها مبارزه سیاسی و فرهنگی کُردها به عنوان «سودجویی»، اردوغان عملاً مشروعیت این جنبش آزادیخواهی کُرد را زیر سؤال میبرد و فعالان آن را مخل صلح مینامد. این نوعی تحریف سیستماتیک واقعیت و استفاده از قدرت رسانهای برای پاکسازی حافظه جمعی است.
۲. قدسیسازی پروژه حکومتی با واژگان دینی اردوغان با استفاده از واژگانی چون «الله، برادری، امت، شهادت، بهشت، فاتحه»، به پروژه سیاسیاش نوعی تقدس میبخشد. در این روایت، مخالفت با طرح او، نه صرفاً یک انتقاد سیاسی، بلکه مخالفت با امر مقدس تلقی میشود. این رویکرد، ابزاری است برای ساکت کردن منتقدان، بهویژه سکولارهای کُرد، علویها، و نیروهای مترقی چپ.
۳. همدستی نمایشی حزب دِم در حفظ وضع موجود تشکر عمومی اردوغان از چهرههایی چون سِری ثریا اوندَر، پروین بولدان، و مدحت سنجر نه صرفاً یک قدردانی، بلکه تلاشی است برای استفاده از حضور این حزب برای مشروعسازی روندی که شاید هر لحظه بتواند بر علیه آن بازگردد.
جمعبندی: توهم بزرگ اردوغان
سخنرانی اردوغان، در ظاهر پُر از نمادگرایی دینی، اسطورهسازی ملی، و ابراز همدردی با مردم است، اما در باطن او و حاکمیت ترکیه هیچ راهکار واقعی حتی برای رسیدن به روند صلح آنگونه که با گروههایی مانند فارک در کلمبیا و ارتش شینفین در ایرلند اتفاق افتاد، ارائه نداده است. بازنویسی تاریخ برای توجیه وضع موجود است، تحریف واقعیت برای پاک کردن ظلم ساختاری است، و بهرهبرداری از واژهی «صلح» برای تحکیم قدرت، نه برای تحقق چندصدایی واقعی.
اردوغان چه میخواهد؟ نظمی پس از تروریسم که مسئله کُرد در آن «حل» شده باشد، به شیوهی خودش؛ حزب دِم مهار شود، حزب حرکت ملی خشنود، و اپوزیسیون به حاشیه رانده شود. او چه چیز را انکار میکند؟ حقیقت، عدالت، حافظه تاریخی و مسئولیتپذیری.