@enqelabrojava

@enqelabrojava


مشارکت زنان روژآوا در مذاکرات صلح با مردان تحریرالشام: چالش انقلاب زنان در برابر حکومت اسلام‌



نقش محوری زنان در شمال شرق سوریه

«دمشق بداند: ما اجازه نمی‌دهیم سوریه را بدون زنان بنا کنی. اجازه نمی‌دهیم قوانینی بدون حضور زنان وضع شود. اجازه نمی‌دهیم سیستمی بدون رهبری زنان در سوریه حاکم باشد.» فوزا یوسف

فوزا یوسف، عضو شورای اجرایی حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، حزب بنیان‌گذار اداره خودمختار تحت رهبری کردها در شمال شرق سوریه و یکی از قدرتمندترین رهبران زن منطقه، این چالش را در برابر دولت جدید سوریه مطرح کرد. او اوایل ژانویه در یک کنفرانس درباره نقش زنان در سوریه پسا-بعث، که توسط نهادهای زنان شمال شرق سوریه سازماندهی شده بود، سخنرانی افتتاحیه را ایراد کرد.

با تماشای این کنفرانس از میان جمعیت، تفاوت بین اتاقی که در آن بودم – یعنی گردهمایی زنان کرد، عرب، سریانی و ایزدی که آزادانه و قاطعانه درباره جنگ و سیاست صحبت می‌کردند – و تصاویر مردان نقابدار مسلح با شعارهای اسلام‌گرایانه که از دمشق می‌رسید، مرا شگفت‌زده کرد. هر دو این‌ها چشم‌اندازی از آینده سوریه بودند که تنها چند ساعت فاصله جاده‌ای داشتند، اما گویی دو دنیای متفاوت بودند.

تنها دو ماه بعد، مظلوم عبدی، فرمانده کل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و احمد شرع، رئیس جمهور موقت سوریه، توافقنامه‌ای را برای ادغام نهادهای SDF و اداره خودمختار دموکراتیک شمال و شرق سوریه (DAANES) با بقیه کشور امضا کردند.

یوسف اکنون یکی از سه زن در یک کمیته هفت نفره است که مسئول اجرای توافق ادغام است. سوزدار دریک، عضو فرماندهی کل یگان‌های مدافع زنان (YPJ)، و مریم ابراهیم، رئیس مشترک اداره کار و امور اجتماعی DAANES، نیز به او پیوسته‌اند. همچنین روهِلات عفرین، فرمانده کل YPJ، در مذاکرات با مقامات موقت سوریه شرکت کرده است.

این زنان سال‌ها صرف تبدیل این باور فلسفی جنبش کردها که جامعه بدون آزادی زنان نمی‌تواند آزاد باشد، به قوانین و نهادهای واقعی در بحبوحه جنگ، بحران اقتصادی و عدم قطعیت سیاسی کرده‌اند. این کار بدون مانع نبوده است. هر عضوی از هر ساختار زنان در منطقه آشکارا خواهد گفت که کارشان هنوز کامل نشده است.

اکنون، رهبران «انقلاب زنان» شمال شرق سوریه با چالشی حتی بزرگ‌تر روبرو هستند - حفاظت از دستاوردهایی که در مذاکرات با یک دولت جدید سوریه، ریشه گرفته در سیاست‌های اسلام‌گرایانه سخت‌گیرانه، به دست آورده‌اند.

تاکنون، نقش، حقوق و جایگاه زنان مستقیماً در مذاکرات ادغام مطرح نشده است. به نظر می‌رسد هر دو طرف با تجلیات غیرمستقیم این موضوع با عمل‌گرایی برخورد کرده‌اند. با این حال، برخی شاخص‌های اولیه نشان می‌دهد که دیدگاه‌های متفاوتی در مورد نقش زنان در سیاست، امنیت و زندگی عمومی می‌تواند منبع درگیری‌های آینده باشد.

این گزارش، بر اساس مصاحبه با زنان در سراسر ساختارهای DAANES و SDF، از جمله کسانی که امروز در مذاکرات شرکت می‌کنند، چارچوب DAANES/SDF برای مشارکت زنان، تأثیرات عملی این چارچوب، نمونه‌های اولیه از چگونگی بروز و رسیدگی به مسائل زنان در مذاکرات، و منابع بالقوه درگیری و همکاری را شرح می‌دهد.


خودمختاری، دفاع از خود، نمایندگی برابر: مدل DAANES/SDF

در همان کنفرانس زنان ژانویه، ریحان لوقو، سخنگوی کنگره استار، اهمیت واگرایی ایدئولوژیک بین DAANES و هیئت تحریر الشام (HTS)، گروه شورشی اسلام‌گرایی که اسد را سرنگون کرد و هسته اصلی دولت انتقالی را تشکیل داد، تعریف کرد. او اعلام کرد: «آنها می‌خواهند ما را به قرن هجدهم برگردانند. اما این قرن ۲۱ است و ما آن را به قرن آزادی زنان تبدیل خواهیم کرد.»

بعداً در همان ماه، از لوقو پرسیدم که او و همکارانش چگونه این امر را در مذاکرات تضمین خواهند کرد. او چهار اولویت را نام برد: «نمایندگی برابر ما، سیستم ریاست مشترک ما، نیروهای دفاعی زنان ما، و سازمان‌های خودمختار زنان ما خط قرمز ما هستند. چرا؟ زیرا انقلاب ما با این‌ها خود را ایجاد و سازماندهی کرده است.»

در شمال شرق سوریه، هر چهار سیاست در نهادها و قوانین تثبیت شده‌اند. فوزا یوسف نقش اصلی را در تدوین آخرین قرارداد اجتماعی منطقه ایفا کرد که تنها یک سال قبل از سقوط رژیم بعث تصویب شد. زمانی که این سند منتشر شد، او به من گفت که حقوقی که به زنان می‌دهد، آن را از سایر قانون اساسی‌های جهان متمایز می‌کند.

یوسف گفت: «در بسیاری از نقاط جهان، مشارکت سیاسی زنان پایین است. اما در اداره خودمختار، زنان باید با نرخ ۵۰ درصد مشارکت داشته باشند. این یک تفاوت عمده از نظر دموکراتیزه کردن یک سیستم سیاسی است. تفاوت دیگر سیستم ریاست مشترک ماست. در اینجا، برای اولین بار در جهان، یک مدل رهبری برابر در یک سیستم سیاسی و در جامعه برقرار شده است.»

مواد ۷۸ و ۹۱ قرارداد اجتماعی، سهمیه ۵۰ درصدی را برای نمایندگی زنان در تمام نهادهای مشورتی DAANES تعیین می‌کنند.

ماده ۲۴ سیستم ریاست مشترک را قانونی می‌کند که بر اساس آن موقعیت‌های رهبری به طور مشترک توسط یک مرد و یک زن، «در تمام زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اداری و سایر زمینه‌ها» اداره می‌شود. این بدان معناست که زنان نیز در پست‌های رهبری از برابری برخوردارند.

یوسف ادامه داد: «این در اصول اساسی [قرارداد اجتماعی] گنجانده شده است که زنان و مردان در همه جا برابر هستند، حقوق یکسانی دارند. در عین حال، زنان می‌توانند در مورد امور خود تصمیم بگیرند.»

این اصل خودمختاری زنان است – باوری که زنان باید فضاهای سازمان‌یافته خود را داشته باشند و قدرت تصمیم‌گیری در مورد مسائل زنان را داشته باشند، که از طریق مجموعه‌ای از نهادها و سازمان‌های کاملاً زنانه که موازی با همتایان مختلط خود عمل می‌کنند، عملیاتی می‌شود.

ماده ۵۱ قرارداد اجتماعی بیان می‌کند که «زنان حق مشارکت برابر در تمام زمینه‌های زندگی و تصمیم‌گیری در مورد امور خود را دارند.» ماده ۱۱۰ یک شورای زنان را تشکیل می‌دهد که وظیفه «تدوین سیاست‌ها و برنامه‌های استراتژیک مربوط به زنان»، «تصمیم‌گیری در مورد زنان» و «سازماندهی قوانین مربوط به زنان و خانواده و ارائه آنها به شورای دموکراتیک مردم برای صدور» را بر عهده دارد.

ماده ۱۱۱(C) معروف‌ترین سازمان کاملاً زنانه در شمال شرق سوریه – YPJ – را به عنوان یک گروه خودمختار در ساختار SDF به رسمیت می‌شناسد. همچنین حق خدمت در نیروهای امنیتی را به زنان می‌دهد.


چرا این مهم است: دیدگاه‌های زنان

زنان در ساختارهای (DAANES) و «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) بر این باورند که این سیاست‌ها به‌گونه‌ای متقابل یکدیگر را تقویت می‌کنند و زمینه‌ساز سطح بی‌سابقه‌ای از مشارکت زنان در منطقه شده‌اند. آنان نمایندگی برابر، ریاست مشترک، سازماندهی خودمختار و دفاع از خود را نه دستاورد نهایی یک پیروزی، بلکه نقطه آغاز مبارزه‌ای بلندمدت برای دگرگونی جامعه‌ای عمیقاً نابرابر می‌دانند.

دفاع از خود

بسیاری از زنان، دفاع مسلحانه از خود را پاسخی طبیعی به خشونت و ستمی می‌دانند که حتی قبل از شروع جنگ با آن مواجه بوده‌اند.

لانا حسین، عضو شورای نظامی زنان YPJ، وقتی از او پرسیدم چرا حق مشارکت زنان در نیروهای دفاعی شمال شرق سوریه اینقدر مهم است، توضیح داد: «در منطقه ما، قوانین دولت‌ها بر اساس اصول مذهبی بنا شده‌اند. در سطح دولت، در سطح قبیله، در سطح خانواده، قوانین و مقرراتی وجود دارد که زنان را هدف قرار می‌دهند. زنان حق تصمیم‌گیری‌های اساسی درباره زندگی خود را ندارند.»

«بنابراین، زنان اینجا به دفاع از خود نیاز دارند، همانطور که به نان و آب نیاز دارند.»

بریوان محمد، فرمانده YPJ مسئول دیرالزور، موافق بود. او تاکید کرد: «در مواجهه با جنگ، محدودیت‌های اجتماعی و خشونت مردانه، دفاع از خود یک ضرورت است. زنان چاره‌ای جز دفاع از خود ندارند.»

موفقیت‌های میدان نبرد نیز ممکن است به از بین بردن موانع مشارکت سیاسی برابر کمک کرده باشد.

محمد ادامه داد: «قبل از انقلاب، زنان کوچک و ناتوان دیده می‌شدند. ما به عنوان YPJ این تصور را از بین بردیم. ما ثابت کردیم که زنان می‌توانند از خود محافظت کنند، بدون ترس در خط مقدم بجنگند، و این جنگ را رهبری کنند. جامعه ما شروع به باور کرد که زنان توانمند هستند.»

در کوبانی، محافظه‌کارترین منطقه کردستان سوریه، قهرمانی YPJ در نبردها علیه داعش تحسین جهانی را به خود جلب کرد. همچنین به نظر می‌رسد که نوعی تغییر سیاسی عملی برای زنان را که محمد توصیف کرد، تقویت کرده است.

بریوان حسن، یک سیاستمدار کرد از کوبانی، گفت که مبارزه YPJ به او کمک کرد تا سیستم ریاست مشترک را در یک بافت روستایی و سنتی محلی پیشگام کند.

حسن در سال ۲۰۱۴، زمانی که منطقه خودمختاری خود را اعلام کرد، به عنوان نایب رئیس کانتون کوبانی انتخاب شد. او این سمت را در طول محاصره شهر توسط داعش حفظ کرد و برای سازماندهی رأی‌دهندگان آواره خود به سمت ترکیه رفت. در سال ۲۰۱۶، او رئیس مشترک کانتون کوبانی شد.

حسن با لبخند وقتی در دفترش در رقه او را ملاقات کردم، به من گفت: «درست همانطور که دشمنانمان گفتند کوبانی سقوط خواهد کرد، برخی از دوستان ما هم گفتند ریاست مشترک کار نخواهد کرد. مشکلات زیادی وجود داشت. زنانی که در خانه‌هایشان سرکوب می‌شوند، در محل کار صحبت نمی‌کنند. آنها سکوت را طبیعی می‌دانند. مردان اغلب فردگرا فکر می‌کنند، اما سیستم ریاست مشترک جمعی است.»

حسن اشاره کرد که موفقیت YPJ به رؤسای مشترک زن کمک کرد تا از این موانع عبور کنند. «همکار من یک بار به من گفت، "بعد از کاری که YPJ اینجا انجام داد، من احترام ویژه‌ای برای زنان قائل هستم." هیچ کس نمی‌تواند YPJ را ببیند و بگوید "زنان نمی‌توانند این یا آن کار را انجام دهند." زنان می‌توانند هر کاری انجام دهند.»

در حالی که چنین پژوهشی هنوز در شمال شرق سوریه انجام نشده است، مطالعاتی در جوامع کرد در جنوب شرق ترکیه، حکایت حسن را تایید می‌کنند. در کتاب «آناتومی یک جنگ داخلی»، مهمت گورسس، محقق، دریافت که «نفس دیدن زنان به عنوان مبارز، چالشی جدی برای نگرش‌های ریشه‌دار در مورد نقش‌ها و مسئولیت‌های جنسیتی سنتی است»، و مردانی که با آنها مصاحبه کرده بود، «توانایی زنان مبارز را در توضیح دیدگاه‌های تغییر یافته خود نسبت به جنس مخالف» ذکر کردند.

خودمختاری زنان

سازمان‌های خودمختار زنان تضمین می‌کنند که همیشه بخشی از سیستم با وظیفه نمایندگی زنان وجود داشته باشد. ریحان لوقو گفت: «اگر خودمختاری نداشتیم، حقوقمان نادیده گرفته می‌شد. اگر خودمان را برای به دست آوردن حقوقمان سازماندهی نمی‌کردیم، هیچ کس به ما حقوقی نمی‌داد.»

لانا حسین گفت: «همه می‌پرسند YPJ حالا که جنگ تمام شده چه خواهد کرد. آنها دفاع از خود را فقط برداشتن اسلحه و رفتن به جنگ می‌دانند. اما درک ما این است که ما می‌جنگیم تا حقوق زنان را به دست آوریم، تا مسیر آنها را به سوی آینده‌ای دموکراتیک روشن کنیم، تا مطمئن شویم که آنها در برابر هیچ کس سر خم نمی‌کنند.»

وقتی برای کسب جایگاه در زندگی عمومی در جامعه‌ای مردسالار مبارزه می‌کنیم، زنان نمی‌توانند ضعیف باشند. بریوان حسن گفت: «زنان باید خود را توسعه دهند. ما نمی‌توانیم فقط حضور داشته باشیم. نمی‌توانیم فکر کنیم که به اندازه کافی توسعه یافته‌ایم فقط به این دلیل که در اتاق حضور داریم. من همیشه می‌گویم – بسیار خوب، حق خود را برای ریاست مشترک به دست آورده‌اید. چگونه از آن محافظت خواهید کرد؟ باید بیست و چهار ساعت در روز بجنگید تا این دستاوردها را حفظ کنید.»

خودمختاری همچنین به زنان فضایی برای کسب مهارت‌ها و اعتماد به نفس می‌دهد که مردان نمی‌توانند در آن دخالت کنند – و زنان نمی‌توانند به اقتدار مردان تکیه کنند. به عنوان مثال، در ساختارهای مختلط DAANES و SDF، به زنان توصیه می‌شود که در مقابل مردان از زنان دیگر انتقاد نکنند. آنها قرار است انتقادات خود را از یکدیگر برای فضاهای کاملاً زنانه حفظ کنند.

ریحان لوقو ادامه داد: «بدون خودمختاری، ما درباره شخصیت یک زن آزاد صحبت نمی‌کردیم. این شخصیت از کجا می‌آید؟ از خودسازماندهی. ببینید، بدون سازمان‌های زنان، من الان با شما صحبت نمی‌کردم. من نمی‌توانستم یک رهبر باشم.»

در نهایت، سازمان‌های خودمختار زنان حتی در زمینه‌هایی که عمدتاً مردانه هستند، فرصتی مشخص برای زنان ایجاد می‌کنند. برای بسیاری از زنان، انتخاب یک مسیر شغلی غیرمتعارف آسان‌تر است اگر بدانند که در آن با زنان دیگر احاطه خواهند شد. لوقو توضیح داد: «قبل از این، سیستم می‌گفت که زنان نمی‌توانند دیپلماسی، سیاست یا جنگ انجام دهند. برای هر کاری که می‌گفتند نمی‌توانیم انجام دهیم، ما در آن زمینه‌ها سازمان‌های زنان ایجاد کردیم و اکنون زنان در همه جا رهبری می‌کنند.»

نمایندگی برابر و سیستم ریاست مشترک

نمایندگی برابر و سیستم ریاست مشترک تضمین می‌کند که زنان در هر میز تصمیم‌گیری، جایگاهی معنادار دارند. در حالی که مردانی در شمال شرق سوریه هستند که از جنبش زنان حمایت می‌کنند و زنانی هم هستند که علاقه کمی به آن دارند، نهادینه شدن سیاست‌های آن در وهله اول اگر زنان قدرت و حضور برای مبارزه برای آنها را نداشتند، بسیار بعیدتر بود.

تحقیقات من نشان می‌دهد که سیستم ریاست مشترک به طور خاص می‌تواند برای کل سیستم سیاسی مزایایی داشته باشد. در یک نظرسنجی از رؤسای مشترک زن که سال گذشته انجام شد، من دریافتم که رایج‌ترین پاسخی که پاسخ‌دهندگان هنگام پرسش در مورد هدف این مدل دادند، برابری یا توانمندسازی زنان نبود (اگرچه آنها این را مهم می‌دانستند)، بلکه «رهبری مشارکتی، همکارانه یا ضد فردگرا» بود.

یکی از پاسخ‌دهندگان که این پاسخ را داد، یک زن کرد که رئیس مشترک شورای یک حزب سیاسی محلی بود، ارتباطی بین این اهداف را تشریح کرد. او هدف سیستم ریاست مشترک را «اجتناب از تصمیمات فردی، شکستن ذهنیت مردانه [«فقط مردان»]، [برای] برابری جنسیتی در همه حوزه‌ها و در همه سطوح، و ایجاد یک زندگی مشترک که در آن مردان و زنان برابر باشند» تعریف کرد.

در پاسخ به اینکه چگونه سیستم ریاست مشترک این کار را انجام می‌دهد، او نوشت: «با احترام متقابل، اعتماد به نفس، تبادل دیدگاه‌ها و به حاشیه نرفتن دیگری، می‌توانیم به هدف اصلی سیستم ریاست مشترک دست یابیم. به عنوان مثال، در هر رویدادی، هر دو [رئیس مشترک] مسئول هستند. آنها باید در مورد تصمیماتی که منجر به موفقیت رویداد می‌شود، به توافق برسند.»

پاسخ او با مجموعه رو به رشدی از ادبیات همسو است که همبستگی بین نمایندگی زنان در سیاست و دموکراتیزاسیون را نشان می‌دهد. همانطور که سوریه از گذشته‌ای خودکامه فاصله می‌گیرد، تمام نوآوری‌های سیاسی محلی که تفکر مشارکتی یا دموکراتیک را ترویج می‌کنند، ارزشمند هستند.


ادغام در عمل

هنوز خیلی زود است که مشخص شود زنان شمال شرق سوریه تا چه حد دستاوردهای خود را حفظ خواهند کرد. اما حضور زنان رده بالا که نماینده این سیاست‌ها و ساختارها در میز مذاکره هستند، یک نشانگر مثبت اولیه است. این نشان می‌دهد که DAANES مشارکت زنان را در اولویت قرار می‌دهد و دمشق مایل به پذیرش رهبران زن به عنوان مذاکره‌کنندگان جدی است.

این پذیرش یک تحول مثبت از شیوه‌های هیئت تحریر الشام و القاعده (النصره) است. این گروه‌ها به طور عمومی با زنان ملاقات نمی‌کردند، چه رسد به زنان کرد بی‌حجاب و سکولار که نماینده نهادهای سیاسی و نظامی قدرتمند هستند. ملاقات با رهبران زن به عنوان مذاکره‌کنندگان برابر در یک روند صلح نشان می‌دهد که، هرچه دیدگاه‌های شخصی تصمیم‌گیرندگان دولت انتقالی باشد، آنها تشخیص می‌دهند که این زنان در شمال شرق قدرت و جایگاه دارند.

زنان در هیئت‌های DAANES این موضوع را در مصاحبه‌ها برجسته کرده‌اند. فوزا یوسف در پاسخ به سوال ال‌مونیتور در مورد دیدگاهش درباره مذاکره با «مخالفان ایدئولوژیک» گفت: «صرف نظر از پیشینه‌شان، آنچه مهم است، افکار و عملکرد مردم در حال حاضر است. سوریه کشور مشترک ماست و وظیفه مشترک ماست که سوریه را دموکراتیک و آزاد کنیم. مذاکرات شکلی از مبارزه است. مردم سوریه شایسته آینده‌ای شرافتمندانه و آزاد هستند. وظیفه ما تضمین این هدف است.»

مریم ابراهیم به هاوار نیوز گفت که عدم بحث درباره حقوق زنان در مذاکرات تاکنون نباید باعث نگرانی شود. او تاکید کرد: «مشارکت زنان در هیئت DAANES فی‌نفسه پیامی است که به طور طبیعی این موضوع را روی میز می‌گذارد. مشخص است که DAANES، از ابتدا، سیستمی از همکاری بین مردان و زنان را با سیاست‌هایی مانند سیستم ریاست مشترک ایجاد کرده است.»

دولت انتقالی نیز به تعداد انگشت‌شماری از زنان نخبه نقش‌های عمومی داده است. این نیز تغییر از شیوه‌های HTS و القاعده (النصره) است. در حال حاضر، یک وزیر زن در کابینه ۲۳ عضوی وجود دارد. در شمال شرق سوریه، سیستم ریاست مشترک به طور خودکار به زنان ۵۰ درصد از تمام پست‌های در سطح کابینه را می‌دهد. زنان در DAANES و SDF نیز از آنچه به اعتقاد آنها تنزل جایگاه زنان به پست‌های کم‌قدرت توسط دولت است، انتقاد می‌کنند.

لانا حسین از YPJ گفت: «زمانی که این دولت به قدرت رسید، تعداد کمی از زنان را به جلو هل داد. گفت: "اینجا زنی مسئول امور زنان و خانواده است، اینجا زنی مسئول مسائل اجتماعی است، اینجا زنی مسئول مسائل کودکان است، خوب؟" آنها زنان را به نقش‌های قدیمی‌شان بازگرداندند، به زمانی که زنان فقط به کودکان رسیدگی می‌کردند، غذا آماده می‌کردند یا صنایع دستی انجام می‌دادند، زمانی که اگر در جنگی شرکت می‌کردند، آشپزی می‌کردند یا به عنوان پرستار کار می‌کردند. ما این محدودیت‌ها را نمی‌پذیریم. نه به عنوان یک نیروی مسلح، نه به عنوان یک اداره، و نه با فلسفه آزادی زنانمان.» انتقاد او بازتاب یک مطالعه اخیر انجمن جهانی اقتصاد است که هشدار می‌دهد زنان در دولت‌های ملی در سراسر جهان «دستور کارهای سیاسی را برای برابری جنسیتی، امور خانواده و کودکان، و توسعه و شمول اجتماعی تعیین می‌کنند، اما عمدتاً در راس حوزه‌های دفاع، عدالت و امور داخلی، و سیاست‌گذاری اقتصادی غایب هستند.»

در شیخ مقصود، محله کردنشین حلب که توسط DAANES اداره می‌شود و به طور موقت با اداره دولت انتقالی شهر از طریق توافق آوریل ادغام شد، زنان سیگنال‌های متفاوتی را می‌بینند.

به گفته یک مقام شهرداری کرد، دولت انتقالی با حفظ سیستم ریاست مشترک در بلندمدت مخالف است. دمشق روشن کرده است که به طور کلی با سیستم‌های سهمیه‌بندی مخالف است. طرفداران استدلال می‌کنند که این امر باعث پیشرفت بر اساس شایستگی خواهد شد؛ منتقدان نگران هستند که این امر برای توجیه حذف اقلیت‌های قومی و مذهبی و زنان باشد.

در حال حاضر، تا زمانی که توافق نهایی حاصل شود، نهادهای DAANES در شیخ مقصود ساختار خود را حفظ خواهند کرد. در ماه ژوئن، شعبه محلی کنگره استار کنفرانسی را درباره اهمیت سیستم ریاست مشترک برگزار کرد، که احتمالاً پیامی به مقامات انتقالی بود. ۴۰۰ نفر، از جمله رؤسای مشترک کومین‌ها، شوراها، احزاب سیاسی و نیروهای امنیت داخلی (ISF)، در این کنفرانس شرکت کردند.

اعضای زن ISF همچنان در ایست‌های بازرسی داخلی خدمت می‌کنند. الیف محمد، رئیس مشترک زن نیروهای ISF در شیخ مقصود، همکاری امنیتی با دولت انتقالی و توافق کلی را در مصاحبه آوریل با خبرگزاری نورث پرس مثبت ارزیابی کرد. هیچ زنی در ایست‌های بازرسی مشترک با نیروهای امنیتی دولت انتقالی که محله را احاطه کرده‌اند، حضور ندارد. یک عضو زن ISF در ماه آوریل به مدیا نیوز گفت که «مهم» است که زنان جای خود را در آنجا بگیرند. او گفت: «این تغییر خواهد کرد. ما آنها را به طور غیرمستقیم آموزش خواهیم داد و سپس آنها آن را خواهند پذیرفت.»


چالش‌های پیش‌رو

تعداد کمی از مطالعات دانشگاهی یا موارد تاریخی، آنچه را که هنگام ادغام یک دولت که خود را ثمره «انقلاب زنان» می‌نامد، با دولتی که رهبرانش زمانی برای خلافت می‌جنگیدند، روشن می‌کنند. این احتمال وجود دارد که روند صلح سوریه در قلمرویی ناشناخته باشد – علاوه بر آشتی دادن اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی، باید دو دیدگاه بسیار متفاوت را در مورد نقش زنان در سیاست، امنیت و زندگی عمومی آشتی دهد.

هر توافقی که سیاست‌های DAANES را که برای تضمین مشارکت زنان در زندگی عمومی استفاده کرده است، محدود کند، برای DAANES دشوار خواهد بود که آن را به هوادارن اصلی خود بفروشد. رهبران منطقه پاسخگو به یک پایگاه سیاسی هستند که آزادی زنان را یکی از چندین ستون انقلابی که از آن حمایت می‌کنند، می‌داند. برای موفقیت ادغام، دمشق به DAANES و SDF نیاز دارد تا بتوانند جمعیت خود را «همراه» کنند. امتیاز دادن در مورد مسائل زنان، مانند امتیاز دادن در مورد حقوق کردها یا آزادی مذهبی، توانایی آنها را برای انجام این کار مختل خواهد کرد.

برکناری عملی زنان از دولت محلی یا نیروهای امنیتی می‌تواند باعث اعتراض یا ناآرامی شود، با توجه به تعداد زنانی که قرار است از دست بدهند و تجربه آنها در سازماندهی و بسیج. سازمان‌های زنان مانند کنگره استار بسیار قبل از ۲۰۱۱ وجود داشتند و توانستند زنان را تحت رژیم با موفقیت سازماندهی کنند، که نشان می‌دهد آنها حتی در سناریویی که کنترل مرکزی دولت بدون تمرکززدایی احیا شود، قادر به فعالیت خواهند بود.

هرگونه عقب‌نشینی از مدل مشارکت زنان DAANES/SDF نیز می‌تواند به عنوان حمله به هویت و فرهنگ کردی تلقی شود، تنش‌های قومی را تشدید کرده و تلاش‌ها برای یکپارچگی کشور را تهدید کند. کردهای سوریه به این واقعیت افتخار می‌کنند که زنان در جامعه آنها در سیاست و نیروهای امنیتی در سطح بالاتری نسبت به زنان در اکثر کشورهای منطقه شرکت می‌کنند. YPJ به طور خاص، به عنوان یک نهاد ملی دیده می‌شود که برای محافظت از جوامع کرد خون داده است.

سناریویی که در آن یک دولت سوری تحت سلطه اسلام‌گرایان سنی عرب از زنان اقلیت‌ها می‌خواهد خود را خلع سلاح کنند، حتی اگر قصد دولت انتقالی این نباشد، پژواک خشونت داعش و القاعده (النصره) را خواهد داشت. خیزش «ژن، ژیان، ئازادی» در ایران نشان می‌دهد که خشونت و سرکوب جنسیتی علیه زنان کرد می‌تواند بسیج کل جوامع کرد را برانگیزد.

این تنش‌ها در صورتی تشدید خواهند شد که شبه‌نظامیان بدنام برای سوءاستفاده از زنان کرد در پست‌های ارشد ارتش سوریه باقی بمانند. احمد احسان الحیص (حاتم ابوشقرا)، فرمانده لشکر ۸۶ سوریه، به عنوان رهبر گروه احرار الشرقیه تحت حمایت ترکیه، در سوءاستفاده‌هایی از جمله قتل سیاستمدار محبوب کرد، هفرین خلف، دست داشت. سیف بولاد ابوبکر، اکنون فرمانده لشکر ۷۶ سوریه، به عنوان فرمانده لشکر حمزه در عفرین، در شکنجه، آدم‌ربایی و سوءاستفاده جنسی از غیرنظامیان کرد دست داشت. متقاعد کردن زنان کرد سوریه برای تحویل سلاح‌ها و نهادهای سیاسی به دولتی که آزارگران آنها را ترویج می‌دهد، دشوار خواهد بود.

هیچ یک از این مسائل بالقوه در این مرحله اجتناب‌ناپذیر نیستند. تعامل بین دولت انتقالی و رهبران DAANES/SDF در طول مذاکرات می‌تواند به مرور زمان نگرش دولت انتقالی را نسبت به زنان تغییر دهد. تقسیمات جغرافیایی و سیاسی بسیاری از سوری‌ها را بدون اطلاعات دقیق در مورد حکومت و جامعه در سایر نقاط کشورشان گذاشته است. دولت جدید ممکن است اطلاعات مغرضانه یا نادرستی در مورد نقشی که زنان در ساختارهای DAANES و SDF ایفا می‌کنند، داشته باشد. برخی از رهبران آن، در نتیجه زندگی سیاسی خود در سازمان‌های شبه‌نظامی اسلام‌گرا، ممکن است قبلاً با زنان به عنوان مذاکره‌کنندگان برابر کار نکرده باشند. از طریق ملاقات و همکاری با هیئت مختلط DAANES، دولت انتقالی می‌تواند برداشت‌های خود را به روز کرده و در نتیجه، سیاست‌هایی را که مایل به پذیرش آنها است، تغییر دهد.


م.ب


Report Page