دیباچهای بر سیمای صورت و سیرت زن در اسلام
دکتر فرید الانصاری - زهرا صالحی
تمامی سپاس و ستایشها شایسته معبودی است که جز او پناهی نیست، وی را سپاس میگوییم و پیوسته از او طلب بخشش داریم. هر کس را که او هدایت دهد گمراه نخواهد شد و هر کس را که گمراه سازد هدایت نیابد. شهادت میدهیم الله متعال معبود یگانهای است که شریکی ندارد و محمد بنده و رسول او، رسالت را ابلاغ کرد و امانت را ادا نمود. امت را دعوت داد و در راه معبود خویش چنان که باید مجاهدت کرد تا آن زمان که مرگ، روح او را از جسم خاکی ایشان جدا ساخت. به راستی کلام پروردگار صادقترینِ سخنان و بهترین هدایت، هدایت محمد پیامبر خدا است، بدترین امور، مواردی است که در کتاب و سنت یافت نمیشود و تمامی محدثات، بدعت و همه بدعتها گمراهی هستند و تمامی گمراهیها در آتش میباشند.
این کتاب نوشتهای است کوتاه که آن را از سلسله فراخوانهایی تحت عنوان (از قرآن به سوی عمران) برگرفتهایم. هر چند در ابتدا تصمیم بدان بود که متن کتاب با شرح هرچه بیشتر تدوین بشود و مشتمل بر مباحثی وسیع باشد اما روی نهادن زنان مسلمان به سوی جریانات عصر حاضر، انحطاط اخلاقی موجود در جوامع که علاوه بر جوانان، کودکان را نیز به بازیچه گرفته است، وجود مردمانی که گوی سبقت را در علنی ساختن گناه از یگدیگر ربودهاند، شدت تمایل به تغییرات سیاسی1 که عامل عادی جلوه دادن فرهنگ برهنهگرایی در جامعه اسلامی خواهد بود، عدم آگاهی نسبت به ارزشهای اصیل اخلاقی، به فراموشی سپردن هویت افراد و دوری گزیدن هریک از آنان از هنجارهای مقاومت و پایداری در مقابل دیگر فرهنگها، ما را بدان واداشت که این نوشته را در قالبی کوتاه تنظیم نمایم.
﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكۡرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِيدٞ٣٧﴾ [ق: 37]
«قطعا در این عقوبتها برای آنکس که صاحب دل است و یا با حضور قلب گوش فرا میدهد عبرتی است».
عنوان کتاب را "سیمای صورت و سیرت زن در اسلام" برگزیدهایم. چنانکه خواهید دید السیماء و السیمیاء هر دو دارای یک معنای واحد هستند. هدف از تدوین این کتاب نیز تبیین سیمای ظاهری و باطنی زن در اسلام است. از نظر درونی، زن جنس مونث انسان و از لحاظ ظاهری، شکلی از خلقت است که دارای ویژگیهای خاص به خود میباشد. از جمله این ویژگیها پوششیاست که اسلام به واسطهی آن زن را زینت میدهد و شکل اسلامی این پوشش به واسطه شرایط و اهداف شرعی آن محقق میگردد. حال ببینیم مفهوم کلی (صورت و سیرت) از دیدگاه رمزی و مصداق بیانی آن از نظر بندگی چیست؟ به منظور دستیابی به پاسخ این پرسش نیز از یک مفهوم قرآنی عظیم شروع میکنیم به این معنا که هر موجودی در گستره این هستی دارای یک مصداق سیمایی است و وجود وی حامل یک مفهوم نمادین میباشد که این مفهوم، حکمت خلقت او نامیده میشود.
﴿وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا لَٰعِبِينَ١٦ لَوۡ أَرَدۡنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهۡوٗا لَّٱتَّخَذۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّآ إِن كُنَّا فَٰعِلِينَ١٧ بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞۚ وَلَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ١٨﴾ [الأنبياء: 16-18]
«و آسمانها و زمین وآنچه که میان آن دواست را به بازیچه نیافریدیم. اگر میخواستیم مشغولیتی بگیریم چیزی مناسب خود اختیار میکردیم، ما چنین کاری نمیکنیم. بلکه حق را به جان باطل میاندازیم و حق مغز سر باطل را از هم میپاشد و باطل هر چه زودتر محو و نابود میگردد و وای بر شما از آنچه وصف میکنید».
با این اوصاف معبود بیهمتا، هیچ یک از مخلوقات را نیافریده است مگر به سبب حکمتی که هدف وجود، آفرینش و بنیان او است و به همین سبب یکی از اسماء الله متعال حکیم است. پس پروردگار در خلقت، حکیم و فرزانه است و اراده وی بر آفرینش هستی و تعیین خط مشیهای وجوبی (قوانین شرعی) قطعا به سبب حکمت هدفمند و والایی صورت گرفته است. بنابراین خالق یکتا با اراده تکوینی خود زن را با سیمای ظاهری خاص آفرید و به واسطه تعیین حدود مشخص برای پوشش وی، او را پوشاند و همه این موارد نشان از حکمت خالق جل و علا است. پروردگارا چه بسیار به خطا رفتهاند آنان که گمان میکنند مسئله پوشش در اسلام، امری ظاهری است و کدام ظاهر در عالم وجود دارد که جلوهای از باطن نباشد. در واقع هر دو مورد ِویژگیهای پوشش اسلامی و نتیجه آن، مرتبط با اصول اساسی عقیده هستند و میان اینکه این پوشش برای مرد و یا برای زن باشد تفاوتی نیست. اما هر کدام از زن و مرد دارای سیمای خاصی هستند و هر آن کس که این مسئله را صرفا به امور فقهی و شرعی اختصاص دهد به خطا رفته است.
با این توضیحات اهمیت سیر برهنهگرایی به سوی جریانات پرخطرِ موجود در عصر حاضر آشکار خواهد شد. جریاناتی که در نهایت موجب نابودی عقیده اسلامی و نیل به سوی الحاد میشوند. درواقع مردمان امروزی با گرفتار آمدن در این کشتارگاهِ ارزشهای والای انسانی، در معرض خطر بزرگی هستند و چنان که میبینیم مسئله پوشش با همه ویژگیهای ظاهری آن، یک جنگ فرهنگی تمام عیار است که با هدف نابودی پایگاههای وجدانی اسلام در بنیان دینداری اجتماعی به آن هجوم آورده است. این مسئله خود به معنای فراهم گشتن فضای مورد نیاز برای انواع اعمال دینی نوگرایانه در سرزمینهای اسلامی خواهد بود. بنابراین حجاب صرفاً امری ظاهری نیست بلکه وابسته به عقیده و باور هر شخص میباشد.2 در حقیقت برهنگی مبتنی بر نوعی بیدینی عقیدتی است، الحادی که در ذات خود شبیهترین نمونه به الحادی است که در گذشته تاریخ اسلام روی داد و از همان زمان که علائم اولیه وضعیت موجود در حال شکلگیری بود نسبت به آن هشدار داده بودیم، با این امید که دعوتگران نیز متوجه خطرات ناشی از این تحدیها باشند. اما هنگامی که اولویتبندیها مختل گردد وهماهنگی روابط تکاملی در اعمال اسلامی دچار تشویش شود، مسیر تلاشها به سوی موضعگیریهای خیالی مایل میگردد. نتیجه این مسئله نیز چنان که میبینیم وارد آمدن خسارت به بنیان دینداری اجتماعی است و به همین دلیل اکنون به ارائه نمونههایی میپردازیم که هدایتگر ما به سوی سیمای حقیقی زن در اسلام باشد. در واقع عریانگرایی پدیدهای است که امروزه آتش آن در جامعه، خشک و تر را با هم میسوزاند تا جایی که شرارههای آن، لباس زنان جوان محجبه را نیز مسخ کرده است تا آن را متناسب با فریادهای برآمده از معابد شیطانی موجود شکل دهد. از جهت دیگر گروهی تندرو از بیدینان فرانکوفونین، کمونیستان و دسیسه چینان در بنیان موسسات رسمی و حزبی با هدف روی نهادن عامه مردم به شورشهای سیاسی و شنیدههای شیطانی آنان را دعوت به قیامی میکنند که نتیجه آن جز هرج و مرج نخواهد بود. بنابراین میبایست نسبت به این سیاستهای گمراه کننده نیز بیمناک بود. بررسی پدیده عریانگرایی، عملی سطحی نیست. هرگز، بلکه این مسئله در اسلام ارتباطی محکم با فطرت نفس انسانی دارد و ریشه قدیمی این باور به دوران خلقت بشر باز میگردد. آنچنان که پروردگار در کلام مبارک خویش میفرماید:
﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ يَذَّكَّرُونَ٢٦ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ لَا يَفۡتِنَنَّكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ كَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَيۡكُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ يَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ يَرَىٰكُمۡ هُوَ وَقَبِيلُهُۥ مِنۡ حَيۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ أَوۡلِيَآءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ٢٧﴾ [الأعراف: 26-27]
«ای آدمیزادگان! ما لباسی برای شما درست کردهایم که عورات شما را میپوشاند و لباس زینتی را (برایتان ساختهایم که خود را بدان میآرائید. امّا باید بدانید که) لباس تقوا و ترس از پروردگار، بهترین لباس است. این (آفرینش لباسهای ظاهری و باطنی) از نشانههای پروردگار است تا بندگان متذکّر شوند. ای آدمیزادگان ! شیطان شما را نفریبد، همان گونه که پدر و مادرتان را (فریفت و) از بهشت بیرون کرد و لباس آنان را از (تن) ایشان بیرون ساخت تا عوراتشان را بدیشان نماید. شیطان و همدستان وی شما را میبینند، در صورتی که شما آنها را نمیبینید. ما شیاطین را دوستان و یاران کسانی ساختهایم که ایمان نمیآورند».
بنابراین برهنگی در اسلام دارای مفهوم خاصی است همچنان که پوشش مفهوم ویژهای دربر دارد و هر دوی این موارد بیانگر فرهنگی ویژه هستند. فرهنگی که مشتمل بر باور خاص و سبک زندگی خاص است آنچنان که به تدریج به تشریح این مسائل خواهیم پرداخت. بسیاری از مسلمانان سادهلوح در ارتباط با این مسئله، به خطا رفتهاند. همان کسانی که میپندارند پدیده برهنگی نوعی تحول اجتماعی ساده است که سبب تغییر در بنیان جامعه نخواهد گشت. هرگز چنین نیست، در حقیقت عریانگرایی یک جلوه فلسفی است که به نوعی ایدئولوژی معین بازمیگردد و با ارائه مفهوم زندگی از دیدگاه اصول و منهج اسلامی در تناقض است.3 درواقع پدیده عریانگرایی نوعی جنگ میان تمدنها است که یهودیت جهانی و صهیونیسم مسیحی آن را به سوی اسلام روانه ساختهاند تا باور ما را از ارزشهای آن تهی سازند و سپس نابود کنند. این خطر اخلاقی یکباره، صرفا عامل گمراه سازی جوانان نیست بلکه به منظور نابودی تمامی پایههای دینداری در بنیان جامعه مورد استفاده قرار میگیرد و نوعی استراتژی جهانی پلید برای مبارزه با جهان اسلام در سطوح متعدد، نابود کردن وجدان انسانی و شخصیت فردی و اجتماعی افراد به طورهمزمان است و این مسئله خود خطرناکترین شیوه حمله و همراه با بیشترین میزان تلفات خواهد بود. مسلمانانی هم که در شکلگیری انواع تغییرات سیاسی-فرهنگی با مقامات هر کشور و آمریکاییان، فرنکوفونینها و یهودیان شراکت دارند خود از جمله خائنین هستند.
معبود والا در مورد چنین کسانی میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ١٩﴾ [النور: 19]
«به حقیقت کسانی که تمایل دارند پلیدیها در میان مومنان رواج یابد برای آنها در دنیا و آخرت عذابی دردناک است و خداوند میداند و شما نمیدانید».
این عده به معبود یکتا و رسول وی و نیز به همه امت خیانت کردهاند و با هدف نابودسازی این امت از درون، با دشمنان همکاری میکنند! اینان آبروی امت اسلامی را در بازارهای سود جهانی به بهای اندک فروختهاند در حالی که ظاهراً خود تعرضی به ناموس مسلمانان نداشتهاند. امت نیز سرگرم خطا است و دختران و پسران جوان، غافل و در حالی که سرگشته در مستیها رو به تباهی نهادهاند حیران و بی هدف، سرگردانند. گوش این جوانان مملو از موسیقی رقاصههایی است که بر زخمهای ما میرقصند و این امت را قدم به قدم به سوی جهنم میکشانند. قبل از آغاز مباحث فقهی مربوط به سیمای صورت و سیرت زن در اسلام سوالی ابتدایی مطرح میکنیم که پاسخ به آن امری ضروری است.
خواهر و نیز برادرم، ای آن کس که برادر یا پدر، همسر و یا فرزند چنین زنی هستی و بخشی جدایی ناپذیر از وی به شمار خواهی رفت- همان طور که در کلام مبارک پروردگار ذکر شده است خانواده مسلمان جسمی واحد و جدایی ناپذیر است- و الله متعال در این باره میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١﴾ [النساء: 1]
«ای مردم تقوای پروردگارتان را پیشه کنید آن کس که شما را از یک نفس خلق کرد و همسرش را از وی آفرید و از آن دو مردان وزنان فراوانی به وجود آورد و و از خدایی که با سوگند به او از یکدیگر درخواست میکنید و در مورد ارحام از خدا پروا کنید. همانا خداوند بر شما ناظرو آگاه است».
آیا حقیقتاً به پروردگار خویش باور دارید؟!
خواهرم، از خویشتن خویش بپرس: آیا پروردگارت، آن ذات یکتا را چنان که شایسته خداوندی او است شناختهای؟ آیا در عظمت خالق خویش، هم او که آفریننده تمامی هستی و نیز خود تو است تأمل کردهای؟ آیا در مسائلی چون تولد و مرگ خویش تصرف داری؟ حقیقت این عمری که از آن تو است و در عین حال، مالکیتی در آن نداری چیست؟ تو که هستی؟ و جایگاه تو در این هستی گسترده و پر مخاطره که مالک آن پروردگار بلند مرتبه است کجاست؟؟ دنیایی که از عالم شهود تا غیب ادامه مییابد!
این موارد، همه سوالاتی هستند که با هدف درک ماهیت خطاب عمومی قرآن و نیز خطاب ویژه آن که متعلق به تو است میبایست بیان گردند و سپس محقق شوند.4
اولین حقیقت قرآنی که در آیات مربوط به مسائل ویژه ِزنان نمایانگر است - چنان که به یاری خداوند خواهید دید- هدف تشریعی از بیان نشانههای تصویر زن در قرآن و سنت میباشد تا این هدف مسیری اساسی برای تداوم دینداری در بنیان جامعه گردد. این مسئله نیز همان مسئولیت بزرگ اجتماعی او است و چه مسئولیت عظیمی! و به همین دلیل شخصیت زن به لحاظ ظاهری و باطنی جایگاه تمرکز فلسفه، رویارویی با ایدیولوژیها و تقابل فرهنگها است. در فرهنگ اسلامی زن مسلمان با دست، پا، سینه و گردن برهنه به خیابان نمیرود. عفت او مانع از آن میشود که جسم خویش را در بازار شهوات حیوانی عرضه کند. وی همچنان که درون خویش را پالایش میکند در مسیر نیل به کمال روحی نیز گام برمیدارد و در پرتگاه سقوط اخلاقی قرار نمیگیرد. در بازار و معابر به فساد نمیپردازد و جسم خویش را در انظار عموم نمایان نمیسازد و با جوانانی که در مسیر گمراهیهای برآمده از نادانی گام نهادهاند دوستی نمیورزد. با جوانانی که درکی از وظیفه خویش در قبال این امت ندارند و وجود آنان جز باری سنگین بر دوش امت نیست. عملکرد آنان چنان است که گویی خلق نشدهاند جز برای اینکه به گرفتاری دچار آیند و یا دیگران را به مصیبت دچار سازند. جوانانی نادان که در شهوات متعفن خویش له له میزنند. آن هنگام که امت در گیرودار شدیدترین مبارزات تاریخی خود برای مقابله با انقلاب جهانی و ممانعت از دفن تمامی ارزشهای خویش بود این جوانان خودفروخته آهنگ به زانو درآوردن امت کردند و آن زمان که فرزندان پاک و بیگناه امت اسلام در مقابله با حرکت یهودی سازی جهانی، یکبهیک جان میدادند و از دست میرفتند این عده نادان با همه شرارت و حماقت خویش، روی به تناول غذاهای صهیونیستی مینهادند که در قالب سفرههای حرام بر ایشان عرضه میگشت. همزمان استراتژی آمریکایی شکلگرفته با هدف نابودی اسلام نیز شبانهروز غرور و عزت آنان را لگدمال میکرد و این جوانان حقیقت را میدیدند و فهمی از واقع مسئله نداشتند.
﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا يَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ يَنظُرُونَ إِلَيۡكَ وَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ١٩٨﴾ [الأعراف: 198]
«و آنان را میبینی که به تو مینگرند در حالی که چیزی نمیبینند».
بله، تفاوت زیادی است میان جوانانی که با ارزشهای والا زندگی کردهاند و آنان که در میان خار و خاشاک به سر بردهاند.
زنان مسلمان ارزش شرافت و کرامت خویش را درک میکنند و آن را ارزان و بیمقدار در معابر خرید و فروش چهارپایان به فروش نمیگذارند. آنان از نفس خویش صیانت خواهند کرد و با پیروی از دستورات شریعت آن را گرامی میدارند. در طرف دیگر زنانی قرار گرفتهاندکه بر آشکار ساختن زینتهای خویش از طریق به نمایش گذاشتن انحنای جسم وحرکت دادن برجستگیهای بدن خود حریص هستند و دست به دامان انواع لباسهای نامناسب میشوند تا ویژگیهای جنسیتی خود را به هر طریق که باشد نمایان سازند. اینان به یقین تمایل به شنیدن سخنان بیارزش از جانب جوانان بیارزش دارند وهیچ درخواستی را فروگذار نخواهند کرد. به راستی که چنین زنانی مایه تعجب هستند! اینان انسانیت خویش را به مقام حیوانات تنزل دادهاند و بیشتر شبیه به مجسمههای پلاستیکی هستند که با هدف نمایش انواع لباسها در پشت ویترینهای تجاری موجود در بازارهای بزرگ به کار میروند. متاسفانه چنین زنانی کرامت و شرافت خویش را در مقابل دیدگان مردم به نمایش گذاشتهاند و در دام جهانی یهود گرفتار آمدهاند.
دام برهنهگرایی با هدف سقوط فرهنگ اسلامی از کرسی قوت آن یعنی عفت و کرامت!
چنین زنانی از خطاب پروردگار نسبت به ایشان یعنی:
﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ﴾ [الإسراء: 70] «و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم».
دوری گزیدهاند.
در حقیقت آزادی زن همان جریانی است که زنجیرههای عبودیت را در هم میشکند. عبودیتی که انسان را متمایز از شهوات نفسانی و حیوانی میسازد و عامل حذف الگوهای غربی موجود برای زندگی خواهد بود و بدین واسطه پرچم اسلام برافراشته خواهد ماند.
پرچم عفت و کرامت در پوشش اسلامی والا!
درواقع آزادی به این معنا است که زنان قدم به قدم به دنبال تمایلات برهنهگرایی شیطانی باشند و فرهنگ عریانگرایی حیوانی را تبعیت نمایند و طغیان شهوات ایشان را به بندگی گیرد، در حالی که با نیل به سوی عبودیت انتقام عزت از دست رفته خویش و تمامی امت اسلام را از فرومایهگان آمریکایی و صهیونیسم جهانی که تمامی ارزشها و تمدن این امت را به ذلت کشاندهاند خواهد گرفت. چنان که عرب با حکمت والای خود در این مورد سخن گفته است (زن آزاده گرسنه میماند اما عزت و کرامت خود را حفظ مینماید و به واسطهی شیر دادن به بچههای دیگران امرار معاش نمیکند).
دخترم
تمامی هستیِ تو در یک جمله خلاصه میشود:
اگر چنان که پروردگارت میطلبد پوشیدهای بدان که حیات یافتهای، در غیر این صورت با دینت وداع کن!
آیا روزی از روزها با خود اندیشیدهای زیباییهای جسمت تا چه زمان باقی خواهد بود و زندگیت چه اندازه از تمامی این دنیای فانی را دربرمیگیرد؟ هر روز که به روزهای عمر تو اضافه میشود و و خود را برای آن میآرایی، یک روز از مدت زمان درنگ تو در این دنیا خواهد کاست و به مرگت نزدیک و نزدیکتر خواهی شد! در این صورت ارزش لذتهای دنیوی در چیست حال آنکه همراه با شروع پایان خواهد یافت؟ بهای این لذت چیست و کدامین لذت، زمانی که پایان آن شادی کاذبی باشد که به ناکجاآباد ختم میگردد. بدان با گردن نهادن به طاعت از شیطان سرانجام به پشیمانی و غمی ابدی دچار خواهی شد آنچنان که حتی کوههای سترگ نیز توان حمل آن را ندارند.
﴿فَكَيۡفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرۡتُمۡ يَوۡمٗا يَجۡعَلُ ٱلۡوِلۡدَٰنَ شِيبًا١٧ ٱلسَّمَآءُ مُنفَطِرُۢ بِهِۦۚ كَانَ وَعۡدُهُۥ مَفۡعُولًا١٨ إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡكِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلًا١٩﴾ [المزمل: 17-19]
«اگر کافر شوید چگونه خود را از عذاب روزی برکنار میدارید که ترس و هراس آن کودکان را پیر میسازد. در آن روز آسمان از هم شکافته میشود، وعده خداوند قطعا به وقوع میپیوندد. اینها اندرز و یادآوری است، هر کس که خواستار استفاده از آنها است او راهی را به سوی پروردگار خود برمی گزیند».
عمر بشر محدود است و صرفاً یکبار فرصت زندگی دارد و این ممکن نیست که یک لحظه را دوبار زندگی کرد. هر لحظه نیز از دو حالت خارج نیست یا به سود انسان است و یا به ضرر وی....
دخترم اندکی فکر کن...
قبل از غروب آفتاب عمرت در حال خویش تأمل کن.
دخترم امت به فنا رفته است. آیا برای تجدید بنای آن قدمی برنمیداری؟
حجاب پوشالی
فریبهای شیطانی و رنگهای باطل و تحذیرکننده آمیخته با فتنه هرگز مایه فریفتن زنانی نخواهد شد که حق حجاب را ادا کردهاند و چنان که باید پوشش خویش را حفظ میکنند! چنین زنانی قدمی به عقب باز نمیگردند، حجاب خویش را برنمیدارند و آن را با نجملات ناشایست آراسته نمیسازند. با تمامی آنچه که سبب میشود پوشش اسلامی حامل مسئولیت خود در قبال صیانت از جنس زن و حفظ حیا وکرامت وی نباشد. زنانی که به پروردگار خویش و روز آخرت باور دارند به واسطه گزینش پوشش مناسب معبود خود را عبادت میکنند و خالق یکتا عبادت ایشان را به دو شرط قبول میکند:
اول: میبایست خالصانه برای آن ذات بیهمتا باشد.
دوم: میبایست بر مبنای شریعت خالق یکتا صورت گیرد، همانگونه که در کتاب الله متعال و سنت رسول الله علیه صلاة وسلام ذکر شده است.
بدون تغییر و تحریف!
دختران جوانی که به پروردگار خویش ایمان دارند با لباسهای کوتاه و شلوارهای تنگی که با جامهای فراخ همراه نیست از خانه بیرون نمیروند و نیز با ظاهری برخواسته از الگوهای غربی که شبیه به مردان و برگرفته از باورهای مسیحیان و یهودیان است در انظار عموم ظاهر نمیشوند تا در نهایت با پوشیدن خرقهای بر سر، متوهم به رعایت حجاب گردند. گزینش حجاب در حقیقت نوعی عبادت است و معبود بیهمتا به وسیله آنچه که تشریع کرده است عبادت میشود و نه با هوا و هوس مردم و آنچه که آنان تمایل دارند. زنان مسلمان از حدودی که پروردگار یکتا تعیین کرده است تجاوز نمینمایند و مچ پاهای خویش را در برابر دیدگان مردم برهنه نمیسازند (واجب است زن پاهای خویش را بپوشاند و نمازی نیست برای آن کس که نماز بخواند و مچ پاهای خود را برهنه سازد)5 آری، آنان که باور به معبود خویش دارند با لباسهای نازک از خانه خارج نمیشوند تا بدین وسیله با هر حرکت و هر گام آنچه را که پنهان دارند آشکار سازند. ایشان با صدای بلند خندههای خویش آرامش مردان را سلب نمیکنند و لباسهای خود را با رنگهای جذاب آراسته نمیسازند. همان رنگهایی که شیطان آن را به ایشان ارزانی داشته است و نیز زنان محجبه موجود در برنامههای تلویزیونی را الگوی خود قرار نمیدهند، زنانی که خویشتن را با رنگهای مختلف و جذاب مزین ساختهاند همان گونه که ذوق آرایشگرانِ صورت و مهندسین دکور و مدیران عکاس اقتضا میکند ! آری، این نوع از حجاب، حجابی است که بر مبنای موازین تلویزیونی و موسیقی شکل گرفته است! بنابراین جز پوششی پوشالی نخواهد بود.
زنان مسلمان ابروهای خویش را برنمیچینند و ابرو را به شکلی بر خلاف آنچه خلق شده است تغییر نمیدهند ! این برداشتن همان معنای نمص است و مشمول لعنتی میباشد که در حدیث پیامبر ذکر شده است. نمص با سکون میم در لغت به معنای برداشتن موی صورت با موچین است و به همراه دو فتحه به معنای ریش کوتاه و موی کم میباشد. علت تحریم این کار نیز ایجاد تغییر در خلقت معبود والا است چنان که پیامبر در این باره میفرماید:
«لَعَنَ اللَّهُ الوَاشِمَاتِ وَالمُسْتَوْشِمَاتِ، النَامِصَاتِ وَالمُتَنَمِّصَاتِ وَالمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ»
پروردگار لعنت کند آن کس را که خالکوبی میکند و کسی که میخواهد برای او خالکوبی کنند، آن کس که ابروها را باریک میکند و کسی که خواستار باریک کردن آنهاست و آن کس که دندانها را به منظور زیبایی باریک و تیز میکند، اینان کسانی هستند که آفرینش خداوندی را دگرگون میکنند.6
این کلام هشداری بس بزرگ است!
الوَاشِمَه: کسی است که برای زنان خالکوبی میکند و المُسْتَوْشِمه کسی است که خواستار چنین کاری است. النَامِصَه: کسی است که عمل نمص انجام میدهد و َالمُتَنَمِّصَه کسی است که این فعل را طلب میکند و َالمُتَفَلِّجَه: کسی است که به وسیله تجهیزات پزشکی میان دندانهای خویش فاصله میاندارد تا آن را زیبا جلوه دهد.7 با وجود چنین تهدید شدیدی عجیب است که برداشتن ابرو در میان بسیاری از زنان با حجاب شایع گشته است. در واقع این مسئله حاصل اقتدا به الگوهای تلویزیونی است که هیچ خیر و برکتی از آنان حاصل نخواهد شد و چه اندازه تفاوت است میان زنانی که برای تحقق این اهداف به پا خواستهاند و آنان که معترض به این قواعد هستند. تمامی این مسائل شبیه به حیلهای است که یهود با پروردگار جهانیان به کار بست. آن زمان که خالق یکتا صید بر آنان را در روز شنبه تحریم کرد ویهودیان تورهای صید خود را در عصر جمعه در آب قرار میدادند و سپس آن را در روز بعد جمع میکردند و حال اینکه
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ١٩﴾ [غافر: 19]
«الله تعالی بر خطای چشمها و آنچه که قلب پنهان میدارد آگاه است».
زنانی که به پروردگار خود باور دارند چون ملائکه، آرام و با وقار راه میروند. خندههای ایشان همراه با رعایت ادب است و به وقت جدیت همانند قوت شعاع خورشید در از بین بردن تاریکیها هستند.چنین زنانی با پوشش شرعی خود و با اخلاق اجتماعی خویش قدم در راه دفاع از ارزشهای والای اسلامی برداشتهاند. چنین کسانی تمامی تلاش خویش را در جهت تجدید بنای امت اسلامی در جامعه به کار خواهند گرفت، در پی کسب علوم دینی هستند و سپس این علم را به دیگران میآموزند تا به این واسطه، فرزندان، خانواده و اطرافیان خویش را به سوی طاعت آن معبود والا دعوت دهند. چنین زنانی در نهایت خشوع و خضوع و با امید به رحمت پروردگار خویش و ترس از عذاب او با معبود خود میپیوندند و نمونهای از صلاح، تقوی و عفاف و الگویی برای هدایت نسل خویش و نسلهای بعد خواهند بود. در عین حال اسلام از زنان مسلمان نمیخواهد لباسهایی زشت و بیمقدار بر تن کنند و به نظافت و اصلاح ظاهر خود اهمیتی ندهند. هرگز! اسلام عدم توجه زن به ظاهر خویش را نمیپسندد تا بدین واسطه او را چون گدایانی جلوه دهد که جامههایی وصلهدار بر تن دارند! خیر، زنان مسلمان میبایست مورد ارزش و احترام قرار گیرند و نیز لازم است جامعه برای چنین زنانی منزلت و احترام قائل باشد. بله، اگر دختر جوانی خواستار رضایت معبود خویش و سعادت اخروی و تعبیر سیمای صحیح اهداف بندگی باشد و بخواهد به واسطهی پوشش خود عامل برافراشتن پرچم اسلام گردد میبایست تابع قواعدی باشد که از جانب خالق یکتا بر او نازل گشته است و با مزین شدن به این اوصاف خواهد بود که چنین زنی شایسته خطاب خداوندی خواهد گشت. بله، به این واسطه است که او مومن خوانده میشود و تمامی این ویژگیها مطابق با اقوال علمای گرانقدر اسلام است که (به خودی خود زینت نباشد). آری، (زنی که مورد خطاب الله تعالی است و خود را مومن میخواند نمیبایست همچون دیگر زنان فارغ از رسالت خویش) موهای خود را بر پیشانی بافته وآن را بیاراید و با چنین ظاهری در ملأ عام حاضر شود تا به این واسطه با سکوت خویش و در عین غرور و خود پرستی فریاد برآورد: هان این من هستم... به من نگاه کنید...
پوشش زنان مومن میبایست فراخ باشد و گردن و حلق و شکل سینه را بپوشاند. جایز نیست که زنان مومن موهای خویش را در پشت سر خود جمع کنند تا حجم آن را به نمایش بگذارند همچنان که عدهای از جاهلان محجبه این کار را انجام میدهند. پوشاندن چهره هرچند واجب نیست اما مایه کمال ورع و تقوا خواهد بود همچنان که شرح این مطلب نیز بیان خواهد شد. جورابی که زنان مسلمان میپوشند میبایست به رنگی غیر از رنگ پوست باشد تا کسی گمان نکند که پوشیده نیست و این گزینش به نوعی تمایلی پنهانی در ظاهر ساختن زینتهایی است که پروردگار امر به پوشاندن آن کرده است. زن مسلمان با چنین پوششی که اوصاف آن ذکر گردید به نهایت عفاف ظاهری خواهد رسید8 و در چنین شرایطی است که میبایست برای جلب رضایت معبود خویش در جهت رسیدن به کمال باطنی نیز تلاش کند و به حقیقت هر آن کس که پروردگار او را نصرت دهد موفق خواهد بود. در واقع آنچه امروزه افراد شناخته شده به نام محجبه بر تن میکنند عموما جز در حد لباسهای داخل خانه زنان سلف صالح نیست چنان که به امید خدا دلایل آن را خواهید دید. حال دیگر چه رسد به زنان برهنهی آرایش کرده؟!!!
دخترم بنگر کدامین شکاف میان رویکرد ما و ارزشهای حقیقی ما فاصله انداخته است؟
همراه با نوشتن این کتاب صفحاتی از کتاب حجاب علامه ابوالاعلی مودودی را مطالعه میکردم که کتابی بسیار ارزشمند و جالب است. وی سخن از آنچه میگفت که زنان مسلمان در سرزمینهای عربی بدان دچار شدهاند. انحطاط اخلاقی، همان چیزی که زنان هند و پاکستان بدان گرفتار آمدهاند. ایشان در مقدمه ترجمه عربی چنین مینویسد: فرهنگ غرب و تمدن آنان آنچنان که بر کشورهای عربی موثر بوده است در سرزمینهای ما نفوذ نداشته است و تمامی این تغییرات در سرزمینهای عربی صرفاً در مدت زمانی اندک صورت گرفت آنچنان که نسبت به دوران استعمار کشور ما قابل مقایسه نیست. در سرزمین ما از میان هر هزار زن یک نفر را خواهید دید که در انظار عموم به خود نمایی پرداخته باشد و جسم و کرامت و شرافت خویش را در مرض فروش بگذارد و پاهای خود را تا بالاتر از مچ برهنه سازد و دستان خود را تا کتف آشکار کند.
این مطلب را خواندم و تبسمی تلخ زدم! پس مفهوم برهنگی که مودودی در آن ایام بدان واقف بود این است. با این اوصاف اگر امثال مودودی در روزگار ما زندگی میکردند چگونه این میزان از انحراف را به تصویر میکشیدند؟ با کدامین کلمات عریانگرایی زنان و جوانان این ایام را وصف میکردند؟ و حاصل اینکه عموم کشورهای عربی مجال فراگیری جمعی کتاب الله و رسول وی را داشتهاند و به فهم آن نزدیکتر هستند بنابراین تلاش در جهت نابودی آن نیز بیشتر خواهد بود. منِ نویسنده، دعوت به حرکتی اصلاحی در ارتباط با مسائل مربوط به زنان میکنم همچنان که در دیگر زمینهها چنین حرکاتی صورت گرفته است. حرکتی که تحریف غلوگران و دستبرد باطل کنندگان و تأویلات جاهلان را از بین خواهد برد و عامل ارتقای الگوی دینداری در میان زنان مسلمان چه به لحاظ باطنی و چه به صورت ظاهری خواهد بود. شاید این مسئله سبب تولدی نو از منظر فقهی و دینداری برای نسلی قرآنی باشد و این همان نسلی است که پروردگار ویژگیهای آن را ذکر نموده است و به بیان علائم چنین گروهی در تورات و انجیل و سپس در قرآن میپردازد.
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩﴾ [الفتح: 29]
«محمد (صلی اللّه علیه وآله وسلم) فرستاده خداست و یاران و همراهان وی بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربان هستند. آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را میطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنان در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که به دانهای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخهای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را حیران کند تا کافران عالم را به خشم بیاورند. خداوند وعده فرموده است که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهان وی ببخشد و اجر عظیم عطا کند».
به همین دلیل و نیز دلایل دیگر، با سرعت شروع به تنظیم این نوشته کردم تا سهم خویش را در جهت رهایی امت و حرکت آن به سوی اعاده توزان در عمل دینی ادا نمایم. تا این نوشته عامل رسواسازی دستان پشت پرده انقلابهای سیاسی و کشف ریشههای شیطانی و طبیعت دشمنی او باشد، با این هدف که عامل بنای نمونهای اسلامی برای زنان مسلمان و برای نسلهای راشد و صالح پس از آنان گردد.
بنابراین میبایست پس از بیان مقدمه، بخشی از این مطالب را به تعریف سیماء اختصاص داد. کتاب نیز مشتمل بر دو بخش و بر مباحث زیر است: فصل اول در ارتباط با زن و ویژگیهای درونی او است که در این فصل دو مسئله مورد بحث قرار خواهد گرفت. بحث اول مربوط به زن و نفس واحدهی او و بحث دوم در ارتباط با سیمای تربیتی نفس زن خواهد بود. فصل دوم در ارتباط با زن و سیمای ظاهری او است و مانند فصل قبل دو بحث مجزا در این فصل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بحث اول پیرامون بررسی سیمای ظاهری در تقابل فرهنگها است و منظور از ظاهر، شکل ظاهری زن و آنچه خواهد بود که ویژگیهای بیرونی او را تشکیل میدهد و بحث دوم به مبنای فقهی این ویژگیهای ظاهری در اسلام اختصاص یافته است. در پایان نیز کل مطالب کتاب به صورت خلاصه و کوتاه بیان خواهد شد. بر همه ما نیز لازم است -همچنان که منهج ما بر این مبنا است- که ابتدا متن قرآن را در جهت تعبیر سیمای زن و بررسی ویژگیهای آن به کار بریم چرا که قرآن مصدر نعبیر رموز و ویژگیهای خاص در اسلام است و همان کتابی است که رسالت الهی و مبنای اهداف این رسالت به آن اشاره دارد، و در نهایت از بیانات سنت که الگوی بشریت است استفاده کنیم و مطابق با آن عمل نماییم. به حقیقت که اخلاق پیامبر مصداق خود قرآن بود. به همین دلیل در این کتاب صرفاً احادیثی را ذکر خواهیم کرد که دارای سند صحیح باشند و احکام شرعی را بر مبنای احادیث ضعیف و موضوع بنا نخواهیم ساخت والله المستعان.
این کتاب را فرید بن الحسن الانصاری الخزرجی السجلماسی-پرروردگار وی، والدین او و تمامی مومنین را بیامرزد- نوشته است و تصحیح آن با قلمی از زیتون از نزدیکیهای غرب الاقصی صورت گرفت.