معماری علیه کارکرد؛ ساختن بدون هدف
امیرحسین مقتدائی|دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایرانپردۀ اول: نگاهی به تاریخ بیاستفادگی
در تاریخ معماری ژاپن معابدی تحت تاثیر معابد صخرهای چین ساخته شدهاند که از چند وجه قابلتوجه هستند. جدای از مباحث سازهای و کاکهزوکوری[۱]بودن آنها مهمترین ویژگی این معابد که کوین نیوت[۲] هدف ساختن آنها را «ایجاد فضای مصنوع برای تکریم روح یک مکان طبیعی»[۳] دانسته، غیرقابلدسترس بودن آنها است. این معابد که یکی از مشهورترینشان معبد ناجئیره-دوئو است. هنگام ساختشان هیچ راهی برای دستیابی مردم به آنها در نظر گرفته نشده، در حقیقت آنها هیچگاه استفاده نمیشوند. همواره در صخرهها باقی میمانند، از آنها مراقبت میشود ولی ورود به آنها آنقدر مشکل است که تقریبا امکانپذیر نیست. درعینحال بارها در طول تاریخ معماری ژاپن از این دست معابد ساخته شده است. تأمل در نسبت ساخت این معابد با انسان به عنوان کاربر معماری دریچۀ ورود به یکی از بحثبرانگیزترین مباحث معماری در دوران معاصر است؛ رابطۀ معماری و کارکرد. معابدی چون ناجئیره-دوئو مجسمه یک بنا نیستند، آنها فضا دارند و سازندگانِ آنها در پایان ساخت برای لحظاتی توانستهاند فضای آن را درک کنند. ساختن این معابد بودایی دلایلی آیینی و فرهنگی دارد و با توجه به این نکته وجودشان اندکی قابلپذیرشتر خواهد شد اما اگر چنین دلایلی وجود نداشت وضعیت تغییر میکرد؟ آیا معماری باید همواره با استفاده و فایده همراه باشد؟
پردۀ دوم: توماسونها، بیفایدههای نگهداشتهشده
قرنها پس از ساخت معابد معلق در صخرههای ژاپن در دهۀ ۱۹۷۰ آکاسگاوا جنپی[۵] هنرمند ژاپنی متوجه شد بسیاری از آثار معماری در طول زمان کارکرد خود را از دست میدهند و به فضاها و بناهای بیاستفاده تبدیل میشوند. پلههایی که روزی به دری میرسیدند اما پس از مدتی آن در مسدودشده ولی پلهها کماکان سرجای خود باقی ماندهاند. در گوشه و کنار شهرهای تاریخی پر است از چنین آثاری. آنچه آکاسگاوا را تشویق به اندیشیدن پیرامون چنین آثاری کرد نه صرف وجودشان بلکه حفظ و نگهداری آنها پس از بلااستفادگیشان بود. آکاسگاوا شروع به جمعآوری آنها کرد و ستونی را در یکی از نشریات ژاپن به معرفی چنین آثاری اختصاص داد و از همگان خواست هرجا چنین نمونههایی دیدند عکس آنرا برای او بفرستند. وی در حین بحث با دانشجویانش در کلاس مدرنشناسی[۶]خود آنها را توماسون[۷] نامید و برای آنها دو ویژگی مهم ذکر کرد: ۱- باید واقعا بیفایده و ۲- در حال حفظ و نگهداری باشند.
در نهایت آکاسگاوا آثاری را که جمعآوری کرده بود در سال ۱۹۸۵ در کتابی با نام «Hyperart: Thomasson» به چاپ رساند. در این کتاب میتوان با گونههای مختلفی از این آثار مواجه شد. پلهها و پنجرههای بیاستفاده، پنجرههای مسدودشده و رد ساختمانی تخریبشده بر دیوار همسایۀ آن. همچنین حفاظ، پل و تونل بیاستفاده و... . اما چرا توماسونها حفظ میشوند و نابودشان نمیکنند؟ پاسخ ابتدایی میتواند هزینۀ بالای تخریب آنها باشد اما امروزه و پس از مطرحشدن این مباحث دیگر آنها چندان هم بیفایده تلقی نمیشوند. نبود آنها باعث از دسترفتن کیفیتی از شهر شده و درک و تجربۀ فضای شهری دگرگون و مختل میشود. توماسونها را فزونهنر[۹] جهان معماری دانستهاند. توماسونها بهجایمانده از گذشتهاند و آگاهانه به وجود نیامدهاند، تنها به دلایلی حفظ شدهاند. این آثار نیز محملی مناسب برای اندیشیدن به رابطۀ معماری و فضای مصنوع با هدفمندی هستند. اما اگر آثاری با شباهت مفهومی به توماسونها آگاهانه ساخته شوند چه میشود؟
پرده سوم: گسست از سودمندی
رایان استک[۱۱] معمار و هنرمند کانادایی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان معماری بیاستفاده[۱۲] علاوه بر طراحی اثری بیفایده، بحث تئوری مفصلی را پیرامون رابطۀ سودمندی، کارکرد و معماری نوشته و از مباحث فلسفی و تلقی سودمندی و کارکرد در نظر فیلسوفان و اندیشمندانی چون هایدگر، هانا آرنت، جرمی بنتام و آدام اسمیت استفاده کرده است. وی نشان میدهد تصور امروزین ما از سودمندی، فایده و تا حد بسیار زیادی کارکردگرایی در معماری، ریشه در تفکر ابزاری و رشد تکنولوژی در جهان مدرن داشته و سعی میکند در جهت ابزارزدایی[۱۳]، معماری بیفایده را علیه کارکردگرایی[۱۴] مطرح کند. این معماری آنتیتز و ضدکارکردگرایی[۱۵] نیست بلکه تنها کارکرد را به عنوان هدف قرار نمیدهد. استک در این پژوهش بیش از پاسخ گویی سعی در ایجاد پرسش دارد. آیا معماری باید ما را به هدفی برساند و در خود معنایی ندارد؟ آیا میتوان از ارزش ذاتی معماری سخن گفت؟
شاید بتوان رگههای چنین نگاهی به معماری را در آثار جان هیدوک[۱۶] جستجو کرد؛ پروژۀهای خانههای دیواری و پارهای از معماریاندیشیهای منعکسشده در اشعارش. همچنین چندی از هنرمندان و معماران با آثار خود ساختن برای استفاده کردن و کارکردگرایی در معماری را به چالش کشیدهاند. آنها برخلاف معماران کاغذی که با نساختن سعی در گسترش مرزهای معماری دارند با راهکاری عملی در این راستا قدم برداشتهاند. سارا راس[۱۷] در پروژۀ آرکیسوییت[۱۸] با ساخت لباسهایی که فضای منفی سازهها بودند و پیش از قرارگیری در روی سازههای متناسب با خود بیفایده جلوه میکردند پژوهشی هنری را در تنش بین قابلاستفاده بودن و بیاستفادگی انجام داده است. توجه را به اشیاء طراحیشده همچون نیمکت که به وفور در همهجا یافت میشوند برانگیخته و با ایجاد اختلال به ادراک جدیدی از محیط میرسد.
الافور الیاسون[۲۲] در پلههای بیانتها به نحوی دیگر بیاستفاده بودن را به چالش کشیده است. پلههایی موبیوسی که آغاز و پایانش در یک نقطه است. این پلهها از مسئولیت خویش خلاص شدهاند و در آن از حرکتی بیپایان استقبال میشود. دیدیِر فاستینو[۲۳] که در مرزهای هنر و معماری فعالیت میکند نیز در چند اثر خود سعی در تعلیق بین کارکردگرایی و بیاستفادگی دارد. آثاری چون اسکلهها[۲۴]، آسمان محدودیت است[۲۵] و پلکانی به بهشت[۲۶] مخاطب را به تأمل در کارکرد پله دعوت میکند. پلههایی که به ویژه در اسکلهها منتهی به هیچجا[۲۷] هستند و پلههای آتشنشانی که تنها ابزار بالارفتن و پایین آمدن هستند را یادآوری میکند.
توماسونها که بیفایدگی خصلت اصلی آنها است و مشتاقانه حفظ میشوند، بسیاری از ویرانههای حفظشده و بسیاری از یادمانها و بناهایی که از آنها استفاده نمیکنیم چه نسبتی با ما دارند؟ توماسونها تکریم ویرانهها نیستند و معماری بیاستفاده نیز ویرانی ساختگی نیست. همانطور که استک یادآوری میکند شاید این معماری خلق فضا نباشد اما فضا را برای همگان باز میکند. آنها بناهایی چند عملکردی با اهداف گوناگون نیستند و در عوض کاملا بیهدف طراحی میشوند. اما آیا بیهدف طراحی شدن و رهایی از کارکرد بیارزش است؟ آیا این آثار نمیتوانند چیزهایی را در شهر کشف کنند که کسی در پی یافتنشان نبود؟ آیا آنها نمیتوانند تجربه ای متفاوت از درک فضا باشند؟ حرکتی به سوی تجربۀ یک معماری محض، بدون استفاده ابزاری از بناها.
منابع:
Stec ,Ryan (2014), Useless Architecture, thesis submitted to the Faculty of Graduate and Postdoctoral Affairs in partial fulfillment of the requirements for the degree of Master of Architecture In Architecture, Carleton University, Ottawa, Canada
نیوت، کوین (۱۳۹۵)، مکان، زمان، هستی در معماری ژاپن، ترجمۀ اردشیر اشراقی، تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری «متن»، چاپ اول
هیداک، جان (۱۳۹۱)، نقاب مهدوسا؛ محموعه آثار جان هیداک، ترجمۀ ونداد جلیلی، موسسه علم معمار روبال، چاپ اول
https://curve.carleton.ca/13cbffe5-28de-4371-857a-f6d9eac27083
https://www.insecurespaces.net/archisuits.html#
https://www.messynessychic.com/2017/01/18/the-inexplicably-fascinating-secret-world-of-thomassons/
[۱] ) Kake-zukuriبنای سبک معلق)، سازه ای سبک که برای ساخت سکوهای مسطح و همتراز در طبقات روی زمینهای شیبدار و بدون نیاز به گودبرداری در دامنه کوه ساخته میشود.
[۳] نیوت، کوین (1395)، مکان، زمان و هستی در معماری ژاپنی، صفحه 22
[۴] منبع: https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/ab/Nageire-dou.jpg/800px-Nageire-dou.jpg
[۶] مدرن شناسی(Modernology) در ژاپن تحت تاثیر عقاید معمار و اندیشمند ژاپنی واجیرو کان (Wajiro Kon) به وجود آمد.
[۷] توماسون ریشه در نام گری توماسون (Gary Thomasson) بازیکن بیسبال آمریکایی دارد. وی توسط تیمی ژاپنی با مبلغ گزافی خریداری شد اما تقریبا همواره نیمکت نشین بود ولی با این وجود تا پایان قراردادش جزئی از اعضای تیم بود بدون آنکه از وی استفاده شود.
[۸] منابع: تصویر۲ (بالا): https://tetsudo-ch.com/wp-content/uploads/2016/12/DSC09230-1-1024x768.jpg
تصویر۳ (پایین چپ): https://en.wikipedia.org/wiki/Hyperart_Thomasson
تصویر۴ (پایین راست): https://static.messynessychic.com/wp-content/uploads/2017/01/thomasson31.jpg
[۹] (Hyperart)، آثاری که مانند یک اثر هنری، هیچ هدفی در جامعه ندارند، مانند آنها مراقبت و نگهداری میشوند تا جایی که به نظر میرسد در معرض نمایش قرار گرفتهاند. آنها خالقی ندارندو حتی از هنر معمولی بیشتر به هنر شباهت دارند.
[۱۳] (Deinstrumentalize)، بخشیدن هویت یا استقلال به چیزی به وسیله توقف استفاده ابزاری صرف از آن در جهت دستیابی به یک هدف.
[۱۹] هیداک، جان (1391)، نقاب مهدوسا، مجموعه آثار جان هیداک، صفحه 309
[۲۰] منبع: https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/7b/Wall_House2.JPG
[۲۱] منبع: https://www.insecurespaces.net/archisuits.html#
[۲۹] منبع: https://olafureliasson.net/archive/artwork/WEK100857/umschreibung
[۳۰] منبع: https://didierfaustino.com/Mesarchitectures
[۳۱] منبع: https://didierfaustino.com/Mesarchitectures
[۳۲] منبع: https://didierfaustino.com/Mesarchitectures
بازنشر از مجلۀ علمی دریچه معماری، شمارۀ ۶