بیوگرافی : یمیر

بیوگرافی : یمیر

SAM @CommanderErwinsmith

https://t.me/onlysmartpeople آیدی چنل اصلی

این بیوگرافی رو ساختم چون حس و حالشو داشتم و یمیر کاراکتر خیلی خوبیه همه باید بدونن

جنسیت : مونث

سن : ۷۵

وزن : ۶۳ کیلوگرم

قد : ۱۷۲

تاریخ تولد: 17 February

قد فرم تایتان : ۵ متر

زندگی نامه

چندین دهه پیش، یک دختر الدیایی بی نام و بی خانمان، تو خیابون های مارلی به عنوان یک گدا زندگی میکرد. در نهایت، مردی اون رو پیدا کرد که اسم اون رو «یمیر» به نام «یمیر فریتز» باستانی گذاشت و اون رو به فرقه ای که به پرستش یمیر اختصاص داشت، آورد.

یمیر تو نقش خودش فرو میره

یمیر توسط بسیاری از الدیایی‌های فرقه پرستش میشد و یمیر تصمیم گرفت به نقش جدید خودش پایبند باشه تا برای اطرافیانش شادی ایجاد بکنه. با این حال، زمانش رسید که این فرقه توسط امنیت عمومی مارلی کشف شد و مردی که اون رو نامگذاری کرد ادعا کرد که یمیر اون رو فریب داده. یمیر ترجیح داد به نام خود پایبند باشد و اون به همراه سایر فرقه دستگیر شد. فرقه گرایان به مرز جزیره پارادیس برده شدند و به زور به تایتان های خالص تبدیل شدند

تایتان یمیر

یمیر شصت سال تو جنگل های نزدیک دیوار های پارادیس خارج از دیوارها سرگردان بود و به دنبال انسان برای مصرف بود. سرانجام یمیر در گودالی افتاد و به آرومی تو زمین غوطه ور شد که بر سر او نشست و بیشتر از شصت سال تو این حالت باقی موند تا راینر مارسل برتولت آنی به طور اتفاقی به منطقه ای که یمیر اونجا بود رسیدن یمیر مارسل رو میخوره و قدرت تایتانی اون رو میگیره

ادامه

یمیر ادعا میکنه که از گذشته واقعی کریستا (هیستوریا) آگاه است، چون شنیده که مقامات دیوار ها درباره وجود اون صحبت میکنند. کریستا میپرسد که آیا یمیر برای یافتن او به سپاه پیوسته یا نه، و یمیر گفت که ممکنه به دلیل مشابه بودن گذشته خودش بوده باشه. کریستا میپرسه که آیا یمیر از اولش میخواست با اون دوست بشه، یمیر گفت که اونا هیچ شباهتی به هم ندارن، یمیر نام قدیمی خودش رو بعد از شروع یک زندگی جدید حفظ کرد، چون ترک اون اسم براش به معنای اعتراف به شکست هست.

یمیر بزرگترین راز زندگیشو به هیستوریا میگه اون بهش میگه که چطوری دار(همرزم زخمی شده)رو از بالای کوه به سمت خونه حمل کرده یمیر این راز رو به شرطی قبول کرد که هیستوریا از ترسیدن و زندگی کردن برای دیگران دست برداره و برای خودش زندگی کنه

آرزویی که تو دل یمیر مونده بود این بود که اون هیچوقت فرصت نکرد برای خودش زندگی کنه و قطعا هم دوست نداشت عزیز ترین آدم زندگیش و کسی که میخواست باهاش ازدواج کنه یه برده باشه

بعد از فرار با راینر و برتولت

یمیر در مورد دورانش به عنوان یک الهه فکر میکنه

اون از هیستوریا عذرخواهی میکنه و برای کمک به راینر و برتولت برمیگرده و به موقع میرسه تا مانع کشته شدن برتولت بشه با کمک اون، هر سه به دیوار ماریا برگشتن جایی که راینر از او میپرسه که چرا برگشت پیششون یمیر خودش رو احمق خطاب میکنه، اینکه اون سوغاتی خواهد بود تا دست خالی برنگردن. اگر اونا برای شکستن دیوار نیومده بودن، یمیر هرگز از خواب بیدار نمیشد، بنابراین اون میخواد قدرتی رو که قرض کرده است پس بده

یمیر مرگ

بعد از بازگرداندن به مارلی، یمیر نامه ای برای هیستوریا مینویسه و با کمال میل اجازه کشته شدن خودش رو داد داد و توسط برادر مارسل گالیارد، پورکو گالیارد خورده شد و قدرت آرواره تایتان رو به اون منتقل کرد. پورکو اشاره کرد که هنگام دریافت خاطرات یمیر، راینر تو جزیره پارادیس بسیار متفاوت از مارلی به نظر میرسید و اون رو به تقلید از شخصیت جنگجویی برادرش مارسل متهم میکرد که راینر اون رو انکار نمیکنه

آرزوی ازدواج با هیستوریا

یمیر به طور عاشقانه ای جذب هیستوریا شد. هیستوریا یکی از معدود افرادی بود که یمیر واقعاً به اونا اهمیت میداد و هدف اصلی اون محافظت از اون بدون توجه به بهاش بود. این دو رابطه زیبایی داشتن و حتی با حفظ اسرار عمیقاً به همدیگه اعتماد داشتن.یمیر در حالی که کاملاً مایل به اعتماد به راینر و برتولد نبود، در ازای امنیت هیستوریا به الدیایی ها و جزیره پارادیس خیانت کرد یمیر برای دلسرد کردن شخصیت دروغین هیستوریا هیستوریا تلاش کرد و هیستوریا رو تشویق کرد تا هویت واقعی خودش رو بپذیره و با افتخار زندگی کنه. نفوذ او تو شخصیت هیستوریا به قدری قوی بود که اون حتی وارث تایتان موسس رو رد کرد و با پدرش جنگید(هیستوریا). یمیر تو نامه ای که برای هیستوریا نوشته بود بهش گفت تنها حسرتش این بوده که نتونسته با اون ازدواج کنه.

شخصیت یمیر

اولش، یمیر خودخواه، بدبین، استثمارگر و نظر میرسه، اما بعداً مهربونیت رو به ویژه تو هیستوریا آشکار کرد . اون از مردم به خاطر دروغگویی ب خودشون انتقاد میکرد، مثل زمانی که ساشا رو مورد سرزنش قرار داد ، چون رسمی و با پنهون کردن لحجه مادریش صحبت کرد(اون از شخصیت اصلی خودش بخاطر دوست داشته شدن و بهتر به نظر رسیدن توسط دیگران فرار کرد)

یمیر بعد از بازیابی شکل انسانی اش، تصمیم گرفت که با افتخار فقط برای خودش زندگی کنه و این رو بهترین انتقام از همه کسانی که به خاطر وجودش از اون متنفر بودن و کسانی که ازش برای اهداف خودشون استفاده کرده بودن، فکر کرد. در حالی که کاملاً مایل به اعتماد به راینر و برتولد نبود، در ازای امنیت کریستا به واحد شناسایی خیانت کرد.

فداکار برای هیستوریا

یمیر مغرور نبود، غرور اون چیزی بود که شخصیت اون رو بیشتر مشخص کرد. اون مکرراً ادعا میکرد که کارهایی رو فقط برای خودش انجام میده و این تصور رو که خودش رو به خاطر دیگران تو معرض خطر قرار میده رد میکرد. غرور اون مانع شد که توانایی تایتان و هرگونه اطلاعات بسیار ارزشمند خودش رو برای واحد شناسایی آشکار کنه.

ظاهر زیبا

یمیر یک زن جوون بلند قد و لاغر با چشمان قهوه‌ای ترسناک و موهای نیمه پاره بود که معمولا به شکل دم اسبی با چتری های بلند شکل گرفته بود. اون موهای قهوه ای رنگ ژولیده. یمیر تو آخرین روزهای اقامتش بین جزیره پارادیس و تا زمان مرگش، شلوار تیره و پیراهن آستین بلند سفید پوشید.

میریم بخش فکت ها

فکت ها

اسم یمیر در اساطیر معنی زاده تایتان یا غول رو میده

رابطه یمیر و هیستوریا هیچوقت توسط شخص ایسایاما تایید نشد ولی اونا واقعا زوج به حساب میان و توی سال ۲۰۱۵ شیپ پر طرفداری بودن

ادامه فکت ها

وضعیت یمیر برعکس وضعیت هیستوریا بود . یمیر یک دختر معمولی هست که وانمود میکرد که خون سلطنتی داره در حالی که هیستوریا در واقع خون سلطنتی داره اما وانمود میکرد که یک دختر معمولی هست.

از نظر ایسایاما، "ایده آل ترین" شخصیت تو اتک آن تایتان یمیر است.

ایسایاما تایید کرد که یمیر و جان کاراکتر هایی هستن که از نقاشی کردن اونا لذت میبره

صحنه مورد علاقه آقای ایسایاما

ایسایاما گفت که یکی از صحنه های مورد علاقش تبدیل شدن یمیر تو فصل دوم هست از دیگر قسمت های مورد علاقه آقای ایسایاما میشه قسمته گذشته شادیس تو فصل سوم اشاره کرد

یمیر در طول سریال فقط یک نفر رو کشت اونم مارسل گالیارد به طور ناخواسته بود

قسمت فرعی هانجی

تایتانی که صحبت می‌کنه

این تایتان رو توی اولین قسمت فرعی یادتون میاد؟

اون یکی از کسایی بود که یمیر نمادین رو پرستش میکرد و همراه با اون به تایتان تبدیل شدن

و بخاطر شباهت صورت اون سرباز و یمیر اون رو با یمیر اشتباه گرفت و از شدت علاقه و وفاداری حتی یک تایتان عادی هم شروع به صحبت کردن کرد بخاطر یمیر

سرباز تا لحظه آخر نوشت

درسته که در آخر اون سرباز رو کشت ولی تمام تلاششو کرد که جلوی غریزه وحشی خودشو بگیره گریه کرد و صحبت کرد و اسم یمیر رو به زبون آورد

پایان

امیدوارم خوشتون اومده باشه منتظر بیوگرافی های بیشتر تو چنل اصلی باشید و حتما جوین بشید

آیدی چنل : https://t.me/onlysmartpeople


Report Page